eitaa logo
🇵🇸شیـوه تبلیـغ و بیـان🇵🇸
54 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
47 فایل
بسـم الله الࢪحمن الࢪحیم ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┄┄
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بسیج طلاب حوزه علمیه امام صادق(ع) ورامین
بنظرم هیچکس مانند او برای انقلاب، نظام و رهبری هزینه نداد، چه هزینه آبرویی، چه هزینه‌ علمی و هیچکس را مانند او تخریب نکردند، چه دشمنان، چه جناح‌های سیاسی داخلی و... وقتی در حدود سال‌های هشتاد و در دوره اصلاحات، عبدالکریم سروش‌ها و دیگران نظریه ولایت فقیه را زیر سوال بردند و حمله‌ها کردند و هیچکس هم حریف آنها نبود، هر هفته جمعه‌ها از قم به تهران می‌آمد و پیش از خطبه‌های نمازجمعه تمام شبهات علمی درباره ولایت فقیه را پاسخ می‌داد، پاسخ‌های متقنی که دهن‌ها را می‌بست یک‌تنه علیه هجمه‌ها سینه سپر می‌کرد. حالا میفهمم دلیل آن‌همه تخریب‌ها در آن دوره‌ها را.... او درسالرور شهادت حاج قاسم از دنیا رفت. آن روزها جایی ذیل عکس یزدی نوشتم، در سالگرد شهادت مالک، عمار از دنیا رفت و به مالک پیوست. عده‌ای نوشتند چرا مقایسه می‌کنی بین اصحاب خاص امیرالمؤمنین و پیامبر صلوات الله علیهم و دیگران. از نظر من میتوان بادلایل عقلی، منطقی، تاریخی، کلامی، اعتقادی و.... ثابت کرد، چه بسا مالک‌ها و عمارهای این زمان، بالاتر از عمارها و مالک‌های عصر امیرالمؤمنین باشند سلام بر مالک‌ها سلام بر عمارها ✍حسین‌دارابی 👈 عضوشوید @hosein_darabi
⁉️ سؤالات خود را از آیت الله مصباح یزدی بپرسید! 🔸از حدود 20 سال پیش، افراد بسیاری از اقشار گوناگون، پرسش های عقیدتی، اخلاقی و علمی خود را از طریق سایت، با آیت الله مصباح در میان می گذاشتند. معظم له به صورت هفتگی وقت ویژه ای را شخصاً برای پاسخ به این پرسش ها اختصاص داده بودند. 🔸ممکن است پاسخ سؤالات ذهنی شما هم در این مجموعه یافت شود. شما می توانید پرسش مورد نظر خود را از طریق رسانه @mesbahyazdi_ir بپرسید. ما سعی می کنیم با بررسی آرشیو سؤالات، در صورت وجود مورد مشابه، پرسش و پاسخ مورد نظر شما را در صفحه رسمی منتشر کنیم. جهت عضویت در کانال کلیک کنید👇👇👇 @mesbahyazdi_ir
هدایت شده از احمدحسین شریفی
🟢نقدهای بی‌پاسخ علامه مصباح بر دموکراسی غربی 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ علامه مصباح یزدی را می‌توان از مهم‌ترین و قوی‌ترین منتقدان نظام سیاسی دموکراسی در دوران معاصر دانست. هر چند هم حجاب معاصرت و هم کج‌روایت‌های شیطانی غربزدگان درباره این استاد بلامنازع اندیشه اسلامی و انقلابی، توانسته است که تاکنون مانع شنیدن و خواندن سخنان و اندیشه‌های ایشان از سوی قشر وسیعی از تحصیل‌کردگان ما شود. ایشان افزون بر نقد مستند دستاوردها و عملکرد مدعیان دموکراسی در دنیا، به نقد روش‌شناختی، نقد مبانی و نقد پیش‌فرض‌های نظریه دموکراسی می‌پردازد. و البته در کنار اینها به تبیین فیلسوفانه و محققانه نظریه بدیل یعنی «مردم‌سالاری دینی» هم می‌پردازد. برخی از پرسش‌های فیلسوفانه و البته بی‌پاسخ علامه مصباح درباره دموکراسی و کسانی که رأی اکثریت مردم را معیار حقانیت می‌دانند این است که: 1️⃣منظور از «مردم» که شما رأی آنها را معیار حق اعمال حاکمیت می‌دانید چه كسانى است؟ زیرا «مردم»، واژه‌ای عام است که از طفل شیرخوار تا پیران کهن‌سالی را که روى تخت بیمارستان افتاده و مشاعرشان را از دست داده‌اند دربرمی‌گیرد. آیا رأی همه آنها معیار حقانیت است؟ اگر پاسخ منفی باشد، پرسش دوم مطرح می‌شود که 2️⃣واجدان شرایط رأی را چه کسی و بر اساس چه معیاری تعیین می‌کند؟ چرا و به چه دلیلی حداقل سن برای رأی‌دهی را 15، 16، 17 یا 18 سال قرار دهیم؟ آیا شرط سواد نیز براى رأی‌دهندگان لازم است؟ آیا آشنایى با موضوعى كه می‌خواهند درباره آن رأى بدهند، لازم است یا خیر؟ شرط «جنسیت» چطور؟ آیا هم مردان و هم زنان حقّ رأى دارند یا فقط مختص مردان ‌‌است؟ 3️⃣اگر گفته شود این شرایط را در یك رفراندوم و همه‌پرسی جدا و قبل از رأی‌گیری درباره اركان حكومت، تعیین می‌کنیم، سؤال می‌شود که بحث بر سر همان نخستین انتخاباتى است كه می‌خواهد برگزار شود؛ در این انتخابات چه كسانى حق رأى دارند؟ شرایط همان رأی‌دهندگان نخستین انتخابات كه به طور طبیعى در سرنوشت انتخابات‌های دیگر نیز تأثیرگذار خواهد بود، بر چه اساسى تعیین می‌شود؟ 🔻از مدعیان و از مدافعان وطنی غربی می‌خواهیم، به جای هوچیگری علیه آيت‌الله مصباح و تداوم ترور شخصیت این فیلسوف کم‌نظیر و محروم کردن جوانان این مرز و بوم از بهره‌مندی از روشنایی اندیشه آن حکیم روشنی‌بخش و مصباح فرزنده فکر و اندیشه، دست‌کم به این اشکالات ابتدایی ایشان که ۲۳ سال است همچنان منتظر جواب‌اند، پاسخ دهند! 🆔 https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
هدایت شده از احمدحسین شریفی
🟢کاستی‌های اعلاميه جهانی حقوق بشر از نگاه علامه مصباح یزدی 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یزدی به مناسبت‌های مختلفی به نقد «اعلامیه جهانی حقوق بشر» پرداخته است، افزون بر نقدهایی که بر تک‌تک مواد این اعلامیه ذکر می‌کنند، هفت کاستی و نقص عمده‌ی ناظر به آن را نیز متذکر می‌شوند: يک. فقدان نظم و ترتيب منطقي: با مقايسه اين اعلاميه با «قانون‌نامه» حَمُورابي (که دو هزار سال پیش از میلاد می‌زیسته است) که مشتمل بر 285 ماده در زمينة حقوق ناظر به اموال منقول و غيرمنقول، تجارت، صناعت، خانواده، آزارهاي بدني و کار، تنظيم شده است، نقاط ضعف اين اعلاميه روشن مي‌شود. دو. بي‌اعتنايي به دين: در این اعلامیه هيچ اشاره‌اي به خدا و پيامبران و دين نشده است. حتي تعبيري که بيانگر وجود خدا باشد ندارد؛ هر چند در موادي از آن نام دين آمده است مثل ماده شانزدهم و هجدهم اما محتوای آن این است که اولاً دينداري با بي‌ديني مساوي است و ثانياً هيچ دين و مذهبي نسبت به دين و مذهب ديگري برتري ندارد! سه. برهان‌ناپذيري مفاد اعلاميه: این اعلامیه يک سلسله مطالب شعارگونه را بيان مي‌کند. براي هيچ کدام از مواد آن دليل خردمندانه‌اي ذکر نکرده‌اند. از اصول موضوعه و پیشفرض‌های حاکم بر این آیین‌نامه می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد: 1. هر انساني ذاتاً آزاد است؛ در حالي که ارسطو مي‌گفت بعضي از انسان‌ها ذاتاً برده‌اند. خوب راه اثبات آن چيست؟ 2. همه انسان‌ها با هم برابرند؛ اما اگر نظام خلقت انسان بر اساس دين را نپذيريم هيچ راهي براي اثبات اين اصل نيست؛ 3. انسانيت محترم است و نبايد کاري کرد که به کرامت انساني لطمه‌اي وارد آيد؛ خوب چرا انسان کرامت دارد؟ کرامت او از کجا آمده است؟ چرا نبايد در هيچ حالي کرامت او را ناديده گرفت؟ معلوم است که اين اصول موضوعه بديهي نيستند؛ نيازمند دليل‌اند که هيچ دليلي براي اثبات آنها نيامده است. چهار. فقدان شالودة نظري: ارتباط آن با نظام‌هاي ارزشي غيرحقوقي و نيز با جهان‌بيني آن معلوم نيست. در حالي که نظام حقوقي برخاسته از نظام کلي ارزش‌هاست؛ و نظام کلي ارزش‌ها برخاسته از نظام جهان‌بيني است؛ پنج. غفلت از توازن حق و تکليف: تأکيد اعلاميه فقط بر حقوق و آزادي‌هاست؛ در صورتي که حق و تکليف متضايف‌اند. البته در مواردي به بعضي از تکاليف جزئي اشارت رفته است. شش. عدم انسجام: مواد آن در بسياري موارد با هم انسجام ندارند؛ مثلاً الف) بند سوم ماده 26: پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش فرزندان خود نسبت به ديگران اولويت دارند. اما در بند اول همان ماده آمده است که آموزش ابتدايي اجباري است! ب) ماده سوم: هر کس حق زندگي ... دارد؛ اما ماده 18: هر کس حق دارد از آزادي فکر و وجدان و مذهب بهره‌مند شود. اين حق متضمن ... تعليمات مذهبي و اجراي مراسم ديني است». براساس احکام بعضي از اديان و مذاهب، اين دو ماده قابل جمع نيست. مثلاً در برخی از آيين‌هایی هندی قرباني کردن انسان روا است؛ ج) در ماده 19: هر کس حق آزادي عقيده و بيان دارد و حق مزبور شامل آن است که از داشتن عقايد خود بيم و اضطرابي نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و انتشار آن به تمام وسائل ممکن و بدون ملاحظات مرزي آزاد باشد» در بند اول ماده 21: هرکس حق دارد که در ادارة امور عمومي کشور خود ... شرکت جويد» از طرف ديگر در بند سوم همان ماده 21: اساس و منشأ قدرت حکومت، مردم است. جمع اين مواد در مورد کساني که بر ضد يک نظام قانوني و مبتني بر خواست اکثريت، اقدام به فعاليت سياسي و اجتماعي و فرهنگي و تبليغاتي مي‌کنند امکان‌پذير نيست. مطابق ماده 19 کساني که قصد براندازي يک نظام مشروع و مورد حمايت مردم را دارند بايد آزاد باشند چون هر کسي حق آزادي عقيده و بيان دارد ... اما مطابق بند سوم ماده 21 اينان نبايد آزاد باشند زيرا قيام دربرابر نظام سياسي که متکي به اراده ملت است و اقتدار قانوني دارد جايز نيست. هفت. عدم شفافيت: مثلا بند اول ماده 17: هر شخص ... حق مالکيت دارد»؛ از سویي شکی نيست که در سراسر جهان دولت‌ها تصرفات کمابيش فراواني در اموال مردم مي‌کنند؛ وضع و تحمیل ماليات‌ها، عوارض و ... از این نوع تصرفات‌اند. و می‌دانیم از اينگونه تصرفات هم گريزي نيست. اما پرسش اين است که اعلاميه، دربارة اينگونه تصرفات که منجر به سلب مالکيت مردم نسبت به بخشي از اموالشان مي‌شود چه مي‌گويد؟ 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
هدایت شده از احمدحسین شریفی
🔴 علامه مصباح یزدی؛ الگوی علمی و عملی اسلامی‌سازی علوم انسانی ✍️ احمدحسین شریفی 🔻آیت‌الله مصباح یزدی همچون بسیاری از اندیشمندان اسلامی و حتی پاره‌ای از اندیشمندان غربی، به علوم انسانی موجود، نقد داشت و این علوم را نارسا و گرفتار کاستی‌های بی‌شمار می‌دانست و معتقد بود علوم انسانیِ کنونی در شناخت حقایق مربوط به انسان، ناتوان است. علامه مصباح به مناسبت‌های مختلف در اطراف نقص‌ها و ضعف‌های علوم انسانی موجود سخن می‌گفت: ✔️اولاً: روش حاکم بر علوم انسانی غربی را روشی نارسا در دستیابی به مراد و مقصود می‌دانست. توضیح آنکه روش حاکم بر علوم انسانی موجود (یعنی روش تجربیِ کمّی، روش تجربی کیفی و روش تجربی تلفیقی) را در تحلیل و تبیین بسیاری از پدیده‌ها و کنش‌های انسانی ناکارآمد می‌شمرد؛ البته معتقد بود که غربی‌ها تا حدودی حق روش تجربی را ادا کرده و تلاش‌های گسترده‌ای در بهره‌گیری از این روش داشته‌اند. به همین دلیل، ایشان علوم انسانی موجود را به طور کلی کنار نمی‌زد، ولی آن را پرنقص‌ و نیازمند اصلاح و بلکه تغییر می‌دانست. ✔️ثانیاً: تأکید می‌کردند که علوم انسانی موجود مبتنی بر مبانی و اصول متافیزیکی نادرست است. برای نمونه، اصل «امکان تصادف» یا صدفه یکی از اصول بنیادین اندیشه داروینی است، درحالی‌که بر اساس فلسفه اسلامی، بطلان اصل تصادف، امری واضح و مبرهن است. در نتیجه وقتی این اصل و پایه تفکر داروینی را از او بگیریم و باطل کنیم، شالوده نظریۀ تکامل فرو می‌ریزد و به نتیجه نمی‌رسد؛ زیرا روشن است که اگر نظریه‌ای مبتنی بر مبنایی نادرست باشد، با ابطال مبنا، آن نظریه هم باطل می‌شود. ✔️و ثالثاً: معتقد بودند بسیاری از توصیه‌های علوم انسانی کنونی با ارزش‌های اسلامی،‌ ناهمخوان، ناسازگار و در تهافت‌اند. توضیح آنکه ایشان علوم انسانی را به دو بخش تقسیم می‌کرد: «علوم انسانی توصیفی» و «علوم انسانیِ توصیه‌ای». پاره‌ای از مبانی علوم انسانی توصیفی را در تعارض با مبانی اسلامی می‌دانست و البته تعارض علوم انسانی توصیه‌ای با ارزش‌های اسلامی را بسیار بیشتر و پررنگ‌تر می‌شمرد. 🔻ایشان برای اسلامی‌سازی علوم انسانی انجام سه کار عمده را به صورت هم‌زمان لازم می‌دانست و خود نیز در حد توان به انجام آن‌ها همت داشت: 🔸یک. در سطح معرفتی و بینشی، تبیین امکان تولید علم دینی، ضرورت آن و چگونگی آن را لازم می‌دانست. 🔸دو. در سطح تربیتی، بر تربیت معرفتی و اخلاقی کنش‌گرایان علم تأکید داشت؛ یعنی معتقد بود که تحول‌گرایی باید در میان استادان و دانشجویان و متون درسی و مراکز مربوط به علوم انسانی رخ دهد. ایشان برای این کار نیز برنامه‌هایی داشت؛ هم برنامه تحول اخلاقی‌ و معرفتی برای استادان و دانشجویان و هم برنامه تغییر و تحول در متون درسی. 🔸سه. بر ایجاد تحول در ساختارها، نظامات و برنامه‌های رسمی آموزشی در حوزه علوم انسانی تأکید داشت. 🔻 درباره هر کدام از این سه برنامه تحولی علامه مصباح یزدی توضیحاتی اجمالی توسط نویسنده بیان شده است که از طریق لینک های ذیل می توانید آن ها مطالعه فرمائید.: علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامی‌سازی علوم انسانی(۲) 2️⃣https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi/1942 علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامی‌سازی علوم انسانی(3) 3️⃣https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi/1946 علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامی‌سازی علوم انسانی(4) 4️⃣https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi/1950 علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامی‌سازی علوم انسانی(5) 5⃣ https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi/1951 @Ahmadhoseinsharifi 🌹
هدایت شده از احمدحسین شریفی
◻️جایگاه ولی فقیه در اندیشه علامه مصباح و وصیت‌نامه شهید سلیمانی 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔸خدا رحمت کند علامه مصباح را که می‌فرمود: «بنده صادقانه در این روزهای آخر عمر به شما عرض می‌کنم، چیزی که در عمر 80 ساله‌ام تجربه کردم و با اطلاعی که از معارف اهل بیت، کتاب و سنت و سیره علما دارم خدمتتان عرض می کنم: "در طول تاریخ اسلام بعد از ائمه اطهار کسی به جامعیت مقام معظم رهبری نداشته‌ایم" او احترام به رهبر انقلاب و اطاعت از او را عین احترام به امام زمان و اطاعت از او می‌دانست و احترام به امام زمان و اطاعت از او را عین توحید. ♦️و خدا رحمت کند شهید سلیمانی را که در وصیت‌نامه خود نوشت: «از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولیّ فقیه، خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنه‌ای عزیز را جان خود بدانید، حرمت او را مقدسات بدانید» @Ahmadhoseinsharifi 🌹
هدایت شده از افق حوزه
📖 درس‌هايي که بايد از علامه مصباح آموخت 🔹درس اول: تفکر 🖊احمدحسين شريفي 🔸يکي از ويژگي‌هاي بسيار شاخص آيت‌الله مصباح که او را از ساير انديشمندان و عالمان معاصر متمايز مي‌کرد اين بود که اهل تفکر بود. به جرأت مي‌توان گفت بيشترين مشغوليت او، تعقل و تفکر بود. اگر دربارة ايشان بگوييم «کان اکثر دهره متفکرا» مبالغه نکرده‌ايم. او حق عقل و تفکر را به خوبي ادا کرد. 🔸بسيار زياد و طولاني‌مدت بر آيات قرآن و احاديث معصومان و ادعيه و مناجات‌ها تأمل مي‌کرد. گاهي ساعت‌ها بر روي يک صفحه از زيارت جامعه متمرکز مي‌شد و در تک‌تک کلمات و جملات آن تأمل و تفکر مي‌کرد. 🔸همه نوشته‌ها و گفته‌هاي او محصول تفکر خود او بود؛ البته نه به اين معنا که از ديگران استفاده نمي‌کرد؛ خير. بلکه بدان معنا که تا سخني براي خود او حل نشده بود و آن را هضم نمي‌کرد؛ و در ساختاري معقول و منطقي نمي‌ريخت، بر زبان جاري نمي‌کرد. 🔸ممکن بود در جايي به اقتضاي فصاحت و بلاغت يا به اقتضاي انجام وظيفة تذکار و ابلاغ، با احساس و هيجان سخن بگويد اما هرگز سخن احساسي و هيجاني نمي‌گفت. 🔰@ofogh_howzah | هفته‌نامه افق حوزه
هدایت شده از افق حوزه
📖 درس‌هايي که بايد از علامه مصباح آموخت 🔸درس دوم: زهد و دنياگريزي 🖊احمدحسين شريفي 🔸حتي مخالفان فکري آيت‌الله مصباح هم قبول دارند که ايشان اهل دنيا و زخارف دنيوي نبود؛ سرسوزني آلودگي دنيوي نداشت؛ دنيا و مافيها کوچکتر از آن بود که روح بلند و همت عالي ايشان را به خود مشغول کند. 🔸اهل کبکبه و دبدبه‌هاي متعارف و مرسوم در ميان بزرگان يا بيوت و اطرافيان آنها، نبود. بسيار ساده و بي‌تکلف رفت و آمد مي‌کرد؛ با عامة مردم و کارمندان عادي همان برخورد صميمانه‌اي را داشت که با نزديک‌ترين دوستانشان داشتند. 🔸کرارا شاهد بوديم که در مجالس ختمي که براي بزرگان در مسجد اعظم قم يا حرم حضرت معصومه(س) برگزار مي‌شد، آيت‌الله مصباح تلاش مي‌کرد از دربي وارد مسجد شود که عامه مردم وارد مي‌شوند و زيرکانه سعي مي‌کرد در جايگاهي که براي بزرگان در نظر گرفته شده است، ننشيند. در جلسات مجلس خبرگان يا در ديدارهای جمعی با رهبر معظم انقلاب، همواره در گوشه‌اي که حتي الامکان در معرض دوربين‌ها نباشد، مي‌نشست. 🔰@ofogh_howzah | هفته‌نامه افق حوزه
هدایت شده از افق حوزه
📖درس‌هايي که بايد از علامه مصباح آموخت 🔸درس سوم: حلم و بردباري 🖊احمدحسين شريفي 🔸عليرغم بي‌تقوايي‌هاي فراوان عدة زيادي از مخالفان آيت‌الله مصباح، ايشان دربرابر شديدترين تهمت‌ها و افتراها و ناجوانمردانه‌ترين ناسزاها، هيچگاه پا از جادة حلم و بردباري و تقوا بيرون نگذاشت. 🔸دربرابر همه تهمت‌هاي ناروايي که به شخص او زده شد، واکنشي جز بردباري و سکوت نشان نداد. حتي تاجايي که مي‌توانست، به شاگردان خود نيز اجازة عکس‌العمل متقابل نمي‌داد. او هرگز خود را گرفتار اين حاشيه‌ها نکرد؛ او از مصاديق بارز اين آيه بود که «يُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِم‏» 🔸تهمت انقلابي نبودن به مردي که از نخستين حلقه‌هاي ياران امام بوده است و مجاهدت‌هاي کم‌نظيري در راه پيروزي انقلاب کرده است، کم تهمتي نبود؛ با نگاهي به 8 جلد کتابي که مشتمل بر بيانيه‌هاي جامعه مدرسين است، معلوم مي‌شود آيت‌الله مصباح از ابتداي نهضت تا واپسين روزهاي پيروزي نهضت، جزء کساني است که بيشترين امضاها را بر بيانيه‌هاي انقلابي جامعه مدرسين دارد. حال با وجود اين، عده‌اي ناآگاه يا مغرض در بوق و کرنا کنند که ايشان سابقة انقلابي نداشته است، افترايي بسيار سنگين و ناجوانمردانه است. 🔸تهمت اينکه در نيمة شعبان 57 که امام خميني فرموده بودند به منظور اعتراض به جنايات و ظلم‌هاي رژيم ستم‌شاهي جشن گرفته نشود، اما موسسه در راه حق آقاي مصباح جشن گرفتند! تهمت کمي نيست؛ آن هم از سوي مدعيان پيروي از خط امام(!). ‌در حالي که آقاي مصباح چهل و يک روز قبل از آن نيمه شعبان تا حدود دو ماه بعد از آن، اساساً در ايران نبود! (ايشان به دعوت دانشجويان مسلمان مقيم اروپا از چهارم رجب همان سال (مصادف با 20 خرداد 57) تا 28 شعبان براي تدريس مباحث فلسفي و جهان‌بيني اسلامي به دانشجويان مسلمان به لندن مسافرت کردند و از همان جا هم براي زيارت عمره به مکه مشرف شدند). افزون بر اين، اساساً در سال 57 و 58 موسسه در راه حق در حال بازسازي و تعمير ساختمان بود و تمام فعاليت‌هاي آن جز بنايي و کارگري در آن ساختمان تعطيل بود! 🔸تهمت حجتيه‌اي بودن به کسي که تمام وجود خود را وقف انقلاب و اسلام و جمهوري اسلامي و اقامة دين کرده است، و به معناي حقيقي کلمه ذوب در امام خميني(ره) بود، تهمتي نيست که براي افراد عادي تحمل‌پذير باشد. و ده‌ها و صدها تهمت‌ و دروغ ديگري که عليه اين مرد خدا نه از سوي افراد عادي، بلکه بعضاً از سوي عمامه‌ به سرها و مدعيان جهاد و خط امام(!) زده مي‌شد، اما او هرگز درصدد دفاع از خود برنيامد و سنگر دفاع از عقايد و ارزشهاي اسلامي را براي دفاع از حيثيت و آبروي شخصي خود رها نکرد. 🔸اين تهمت که او نه خودش جنگ و جهاد را قبول داشت و نه به شاگردانش اجازه مي‌داد که به جبهه بروند، تهمت بسيار سنگيني است؛ آن هم به کسي که سخنراني‌هايش در خطوط مقدم جبهه در جمع ارتشيان قهرمان و سپاهيان دلاور آنقدر تأثيرگذار بود که روزي يکي از فرماندهان ارتش بعد از يکي از سخنراني‌هاي ايشان گفته بود اين سخنراني مثل آن بود که شما 50 تانک براي ما هديه آورده باشيد؛ يعني نيروي ما را چند برابر کرد. تهمت مخالفت با دفاع مقدس به کسي که داماد و شاگرد بزرگش، تمام هشت سال جنگ را در جبهه‌ها حضور داشته باشد، فرزندان و اغلب شاگردانش کراراً به جبهه روند، و حتي تعداد زيادي از بهترين شاگردانش مثل شهيد رداني‌پور و شهيد ميثمي و ... به شهادت برسند، تهمت سنگيني است؛ اما او هرگز در برابر چنين تهمت‌هايي خم به ابرو نياورد. 🔸حقيقتاً تحمل چنان تهمت‌ها و افتراها و دروغ‌هايي آن هم از سوي مدعيان خط امام و انقلاب و آن هم از سوي کساني که خودشان مي‌دانستند دروغ مي‌گويند، کار هر کسي نيست؛ ايماني راسخ و عزمي استوار و دلي دريايي و اراده‌اي پيامبرگونه مي‌خواهد. و چه زيبا فرمود پيامبر اکرم(ص): «كَادَ الْحَلِيمُ‏ أَنْ‏ يَكُونَ نَبِيّاً» 🔰@ofogh_howzah | هفته‌نامه افق حوزه
هدایت شده از احمدحسین شریفی
◻️سنت الهی «امداد» 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔸یکی از سنت‌ها و قواعد الهی حاکم بر زیست انسانی، «سنت امداد» است. تدبیر الهی به این صورت است که امکانات لازم برای شکوفایی استعدادهای نهفته در انسان را در اختیار او قرار می‌دهد. خداوند هم اهل باطل را برای رسیدن به مقصود خود یاری می‌کند و هم اهل حق را. (ره) سنت امداد را «عام‌ترین، کامل‌ترین و کلی‌ترین» سنتی می‌داند که «خدای متعال در پی اَعمال انسان اِعمال می‌کند.» 🔹کسانی که بخواهند استعدادها و تمایلات مادی و حیوانی خود را فعال کنند، خداوند آنها را کمک خواهد کرد تا بر حیوانیت و دوری خود از تعالی و کمال بیفزایند: مَنْ کانَ يُرِیدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَزِینَتَها نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِیها وَهُمْ فِیها لا يُبْخَسُونَ؛ (هود، ۱۵)؛ هر‌کس زندگی این‌جهانی و زیور آن را بخواهد [پاداش] کارهایشان را در دنیا به آنان تمام دهیم و آنان در دنیا کمبودی نخواهند داشت. به تعبیر دیگر، اگر کسی تصمیم بگیرد که مسیر گمراهی و نافرمانی خدا را بپیماید، خدای متعال نه تنها مانع او نمی‌شود، بلکه زمینه گمراهی و دوری بیشتر را نیز برای او فراهم می‌کند: فَلَمّا زاغُوا أَزاغَ اللّهُ قُلُوبَهُمْ وَ اللّهُ لا يَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ؛ پس چون [از حق] برگشتند، خدا دل‌هایشان را برگردانید، و خدا مردم نافرمانان را هدایت نمى‌کند. 🔹در مقابل اگر کسی تصمیم بگیرد مسیر هدایت و اطاعت و فرمانبرداری از خدا را بپیماید خدای متعال نیز همه اسباب تعالی و پیشرفت را برای او فراهم می‌کند. او را مورد عنایت ویژه خود قرار می‌دهد: مَنْ کانَ يُرِیدُ حَرْثَ الآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِی حَرْثِهِ وَمَنْ کانَ يُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤتِهِ مِنْها وَما لَهُ فِی الآخِرَةِ مِنْ نَصِیبٍ (شوری،۲۰)؛ هر‌که کشت آن سرای (آخرت) بخواهد، برایش کشتش را می‌افزاییم و هر‌که کشت این سرای (دنیا) را بخواهد، از دنیا به او چیزی می‌دهیم و او را در آخرت بهره‌ای نخواهد بود.» 🔸قرآن کریم در سوره اسراء آیات ۱۸-۲۰ به وضوح این سنت الهی حاکم بر زیست انسانی را بیان کرده است: مَنْ کانَ يُرِیدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فِیها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً وَ مَنْ أَرادَ الاْخِرَةَ وَ سَعى لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ کانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً؛ هر کس خواهان [دنیاى]زودگذر است، به هر کس بخواهیم [نصیبى]از آن مى‌دهیم، آن گاه جهنم را که در آن خوار و رانده خواهد شد، براى او مقرر مى‌داریم. و هر کس خواهان آخرت است و نهایت کوشش را براى آن بکند و مؤمن باشد، آنانند که تلاش آنها مورد حق‌شناسى واقع خواهد شد. هر دو [دسته:] اینان و آنان را از عطاى پروردگارت مدد مى‌بخشیم و عطاى پروردگارت [از کسى] منع نشده است. 🔻البته بر اساس آیات الهی، امداد خداوند به طالبان دنیا و روندگان باطل، محدود به حدودی است. در آیه ۱۸ سوره اسراء می‌فرماید: «ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِیدُ». و این بدان سبب است که ظرفیت دنیا به گونه‌ای نیست که همه خواسته‌های اهل دنیا را تأمین کند. دنیا، دنیای تزاحمات و تعارضات است. و تأمین همه خواسته‌های متعارض و متزاحم، غیر ممکن است. اما دنیای آخرت، دنیای تزاحم و تعارض نیست. هیچ محدودیتی ندارد. به همین دلیل قرآن کریم درباره جویندگان آخرت و روندگان راه حق می‌فرماید: «فَأُولئِكَ کانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً» 🔹با توجه به این سنت الهی معلوم می‌شود علت پیشرفت‌های مادی و اینجهانی افراد و ملت‌ها این است که آن افراد یا ملت‌ها ابزارهای قدرت و اقتدار و پیشرفت خود را فراهم کرده‌اند و این جز در سایه زکاوت و کار و تلاش محقق نخواهد شد. 🔸رهبر حکیم انقلاب، با اشاره به این سنت الهی، به پاسخ یکی از شبهات رایج می‌پردازد که عامل عقب‌ماندگی مسلمین را دین و عامل پیشرفت کشورهای اروپایی را کنار زدن دین می‌پندارند: «یک عدّه، ساده‌لوحانه بعضی از کشورهای ثروتمند دنیا را مورد نظر قرار می‌دهند و می‌گویند اینها ثروت دارند، اما دین و اخلاق ندارند؛ ما هم به‌‌ همان راه برویم. خیال می‌کنند ثروتمند شدن آنها، ناشی از دین نداشتن و اخلاق نداشتن آنهاست! این اشتباه است. هر کشوری اگر ثروتمند و قدرتمند شده است، به خاطر عوامل خاصّ ایجاد قدرت و ثروت است. هر جا تدبیر و کار و تلاش باشد، محصولی خواهد داد؛ این سنّت الهی است. حتّی کسانی هم که دنبال مادیّات صرفِ بدون معنویت می‌روند، اگر مدیریّت و تدبیر درستی داشته باشند و تلاش و مجاهدت هم بکنند، البته به آن خواهند رسید.» (سخنرانی در تاریخ ۱۷/ ۷/ ۱۳۸۱) @Ahmadhoseinsharifi 🌹
هدایت شده از افق حوزه
📖 درس‌هايي که بايد از علامه مصباح آموخت 🔸درس شانزدهم: روش مواجهه با شبهات ديني 🖊احمدحسين شريفي 🔸يکي ديگر از امور درس‌آموز در زندگي علمي و عملي آيت‌الله مصباح، روش ايشان در مواجهه با شبهات ديني است. ايشان به دليل جامعيتي که نسبت به معارف اسلامي داشتند و به دليل آشنايي خوب‌شان با مکاتب و انديشه‌هاي معارض، و همچنين به دليل تجربه طولاني مد‌ت‌ در مواجهه با شبهات ديني و اعتقادي، مي‌تواند الگويي براي مرابطان و مرزبانان فکر و فرهنگ اسلامي در دنياي معاصر باشد. 🔸دربارة روش‌ مواجهه علامه مصباح با شبهات ديني از ابعاد و منظرهاي مختلف و متعددي مي‌توان نظر کرد و سخن گفت. اما بالاجمال مي‌توان گفت ايشان در مواجهه با شبهات ديني چهار مرحله و گام مهم را در نظر داشتند: 🔸گام اول: تلاش در جهت فهم دقيق شبهه؛ ايشان در گام اول سعي مي‌کردند که شبهه مطرح شده را به درستي فهم کنند، و براي فهم دقيق مسأله مي‌کوشيد که اولاً، حب و بغض‌ خود را نسبت به معارف ديني و شبهات دشمنان کنار بگذارد؛ چرا که حب و بغض‌هاي بي‌دليل و بدون پشتوانة استدلالي مي‌تواند سد راه عقل و فهم باشند: چون غرض آمد هنر پوشيده شد/ صد حجاب از دل به سوي ديده شد. و ثانياً، هرگز خود را درگير شخصيت و مسائل شخصي و خصوصي شبهه‌کنندگان نمي‌کرد. يعني مهم نبود که آن شبهه از سوي چه کسي و به چه منظوري بيان شده است؛ اصل شبهه و مدعا يا دليل اقامه شده را کار داشتند. 🔸گام دوم: در گام دوم مي‌کوشيد تبييني جامع و دقيق از ابعاد شبهه و حدود و ثغور آن بيان کند؛ مقدمات آن، مباني و اصول موضوعة آن، و دلايل و نتايج آن را بيان مي‌کرد. در اين مرحله آنقدر به زيبايي و با دقت و امانت و انصاف اصل شبهه را توضيح مي‌داد که بعضاً از خود شبهه‌کنندگان واضح‌تر و دقيق‌تر آن را بيان مي‌کرد. توجه داشته باشيد که يکي از مهمترين گام‌هاي پاسخ به شبهات همين گام است؛ زيرا شبهه يعني شبيه حق؛ يعني حق‌نما؛ يعني سخني که آميخته‌اي از حق و باطل است. و يکي از بهترين راه‌هاي براي مبارزه با آن، آفتابي کردن و نمايان کردن ابعاد مختلف آن است. در اين صورت حق و باطل و سره و ناسره آن به خوبي آشکار مي‌شوند. 🔸گام سوم: در گام سوم به نقد شبهه مي‌پرداخت. براي اين منظور (1) تبار شبهه و سابقة تاريخي آن را آشکار مي‌کرد. و با اينکار ابهت شبهه و شبهه‌کنندگان را مي‌شکست و مثلاً نشان مي‌داد که چنين سخني را دربارة قرآن، مشرکان و بت‌پرستان قريش هم مي‌گفتند؛‌ يا چنين سخني در موضوع ازدواج و غريزه جنسي را قوم لوط هم مي‌گفتند. پس چيز تازه‌اي نيست؛ (2) به نقد مباني و پيش‌فرض‌ها و اصول موضوعة شبهه مي‌پرداخت؛ (3) منشأ و انگيزة طرح شبهه را ذکر مي‌کرد و نقد مي‌کرد؛ سپس به سراغ (4) نقد دلايل مي‌آمد و نادرستي آنها را اثبات مي‌کرد و افزون بر اين به (5) نقد و تشريح پيامدهاي فردي واجتماعي پذيرش شبهه هم مي‌پرداخت و نهايتاً به (6) نقد خود مدعا هم مي‌پرداخت چون نقد دليل اخص از نقد مدعا است؛ ايشان با نقد و ابطال مدعا، به طور کلي ريشه شبهه را از ميان برمي‌داشت. 🔸گام چهارم: در گام چهارم، علامه مصباح، به تأسي از برخي ديگر از بزرگان مثل علامه اميني، شيخ آقابزرگ تهراني و امثال آنان، شبهه را به عنوان وسيله و ابزاري براي تبيين دقيق معارف اسلامي ناظر به آن مسأله مي‌ديد: «استراتژي تبديل تهديد به فرصت». يعني در مرحله پاسخ به شبهه باقي نمي‌ماند، بلکه از آن به عنوان وسيله‌اي براي تبيين دقيق، عميق و مستدل معارف اسلامي استفاده مي‌کرد. 🔹ذکر مصاديق و نمونه‌هايي براي اين نوع مواجهه در اين فضا و فرصت نمي‌گنجد. 🔰@ofogh_howzah | هفته‌نامه افق حوزه