💍❤️
قدرت مردان را زیر سوال نبرید
مثلا ًنگویید فلانی از شما بهتر است
یا نگویید تو این آدرس را بلد نیستی
به رویتان نمی آورد ولی تا یک هفته حالش خراب است
#دلبرانه
@mamanogolpooneha💕
به تو که فکر موکونوم، مورچه ها دوروم جمع مرن، حتي روياتم شيرينه يره!
#مشهدی_طور
[بفرس واسش😅🌸]
#ایده_دلبری
@mamanogolpooneha💕
🌾☘🌾
☘دلی به رنگِ خدا...
خدای من ...
♥️دلم را برای محبت خودت از محبت دیگران خالی کن...
و به یادِ خودت مشغول کن...
و در دوست داشتنی ترین راه ها نزد خود، روانه اش کن....♥️
در تمام روز های عمرم...
#صحیفه_سجادیه☘
@mamanogolpooneha☘
جلسات سرکار خانم #محمدی
#نظموهدف۱_جلسه۱_قسمت۱۷
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✅ پس #اسم_خونهها رو بزنید رو تابلو و همه اسم خونه اشو بذاره لطفا از امروز.
🔸سوال:حتما باید تابلو بزنیم❓
با مشورت خانواده باشه❓
➖جواب:بله،مثلا میبینی همسر شما به حضرت عباس علیه السلام خیلی ارادت داره،
بهش بگید میخوای یه تابلو بزنیم اسم حضرت عباس رو میشه بگیریم❓اینطوری من بیشتر انرژی میگیرم.
🔹خانمهایی بودن که تو تمرین کلاسشون داده بودن بچه هاشون نقاشی کرده بودن،یه پرچم کشیده بود، بعد خودشون نوشته بودن یا اباالفضل العباس علیه السلام.
گفت من پرچم ندارم بزنم خونمون،
به شوهرمم نمیخوام بگم پول بده برم پرچم بخرم،
نقاشی کرده بود بچش، اونو زده بود به دیوار خونهش.
یکی دیگه یه تابلوی کوچیک داشت،
یا یه نفر کاشی حرم داشت،
✅ هر چیزی که میتونید،مردهارو باید برای کارهایی که میخواهید آزمایشی انجام بدین به خرج نندازید،
بعد میگه یه کلاس میره،پول کلاس که میده هیچی،هزار آلات و ادوات بعدش رو مثلا میخواد فراهم کنه،میگه نمیخواد همونی که بودی خوبه،نمیخواد بهتر بشی😡
🔹خب ؛اسم خونه هارو میذارید،میفرستید تو گروه و قرار شد ماها خادم اون خونه باشیم،
⭐ از این به بعد،قشنگ این نیت رو میکنید:من #خادم حضرت اباالفضل العباسم.با دستهات تو خونه کار کردی خسته شدی،یاد دستهای حضرت ابالفضل میفتی.راه رفتی،یاد قدمهاش میفتی که توی کربلا برداشته یا یاد قدمهاش میفتی که به کمک امام حسین(ع) رفته.
✅ محبتتون رو توی خونه تا میتونید بالا ببرید☺😊 به شما نظم میده،
چه جوری نظم میده❓میخواهی حرف بزنی،نظم گفتارتو👌👌
🌸 آیه ی ۸۶ سوره ی نساء رو بخونید: ببینید میگه وقتی یه کسی به شما یه چیز میگه شما بهتر از اونو جواب بدید
ما داریم، میگن اگه برات کادو میارن میتونی کادو بهتر از اونو بهش بده،نه چشم و هم چشمیا.نه❌
این تفکر اسلامیه.
✅ در تفکر اسلامی یعنی نظم داشته باشیم.
@jalasaaat
#نظم_وهدف
@mamanogolpooneha💕
جلسات سرکار خانم #محمدی
#نظموهدف۱_جلسه۱_قسمت۱۸
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✅ الان ما از نماز ظهر تا مغرب و از نماز مغرب تا موقع خواب رو برنامه ریزی میکنیم.
⭐️بحث #خواب رو هم خیلی مهم هستش.
این بحث خواب اصلا خودش یه کلاس جداگانه داره🔰
کم کردن خواب تو ذخیره ی وقت مهمه👌👌
🔷 ما یه بحثی داریم تحت عنوان ذخیره ی وقت.
🌸 #امام_خمینی(ره)ساعت ۳ نیمه شب بیدار میشدن، عبادتشونو میکردن و بعد نماز صبحشونو میخوندن و بعد رسیدگی به کارهای کشور رو انجام میدادن و بعد برای صبحانه آماده میشدن،بعد به ملاقاتهاشون میرسیدن.بعد کار شخصیشون بود.نماز و نهارشون بود و بعد یه استراحتی بود،بعد دوباره گوش دادن به رادیوهای بیگانه و ملاقات بود،رسیدگی بود،امضا و نامه ها و.... بود📃✉️
🔶یعنی نوه شون میگن که ما دقیقا میدونستیم که امام این ساعت ⏰چیکار میکنه❓و ما وقتی داشتیم که امام برای ما وقت میذاشتن و تمام مشکلهای مارو رسیدگی میکردن.
حضرت امام زمانی که در نجف بودن مرد عرب مغازه دار همراه با امام، ساعت مغازه شو درست میکرد🕰کارشو و باز و بسته کردن مغازهش با امام بود🔐 یعنی الان امام داره از اینجا رد میشه ساعت ۹ هستش.
داره میره به سمت حرم این ساعت ۹ باید مغازهشو باز کنه،انقدر منظم👌
🔷 تو جلساتی که اومده بودن گزارش بدن وقت #نماز شده بود،امام دیگه انقدر روحش منظم شده بود موقع نماز حالاتشون تغییر میکرد.
حالا ما صدای اذان رو میشنویم میگیم الان میرم😕 بذار برنجمو دم کنم،
بذار تلفنم با خواهرم تموم بشه📱
الان به شیطون بگو نه❌
چرا به نماز میگی نه❓
🔷توی خونه هاتون وقتی اسم گذاشتید نماز رو اولویت اول قرار بدید.
⭐️وقت نماز صبح پاشو نمازتو بخون، نه اینکه بهت بگن پاشو دیگه.آفتاب زد🌞اینطوری نه❌
✅ برای بیدار کردن دیگران؛همسر و فرزندان
مهم اینه که با کلام خوب بگید به طرف 😍
🔸مثلا دختر بچه اس👧
میخواهید بیدارش کنید نازش کنید ،بگید عزیزم،شکوفه ی من،نفسم،عشقم،عمرم،امیدم،زندگیم😍😘 و هزار تا از این چیزایی که تو این چت مت ها بلغور میکنن شما با عمق وجود بهش بگید.
⭐️بچه رو با ناز و مهربونی بیدار کنید.
⛔️ نه اینکه بگید پاشووووو دیر شد😡
این بچه میگه وایییییی خل شدم،بذار این نماز رو بخونم راحت شم😩
❌این نماز نمیخونه.تکلیف سربازیشو داره انجام میده.
با مهربونی بگید😊😘
🌸 یکی از بزرگان ما میگن:
علامه طباطبایی دخترشو با ناز و نوازش بیدار میکرد👌😊
🌸 آیت الله مطهری با این همه کار،یک #فرصتی_برای_رسیدگی_به_بچهها شون که مشقهاشونو بنویسن،رسیدگی کنن، می گذاشتند👌👌
@jalasaaat
#نظم_وهدف
@mamanogolpooneha💕
کیک بدون تخم مرغ
مواد لازم برای۶ نفر
آرد ۳ پیمانه
شکر 1.5 پیمانه
شیر ۲ پیمانه
کره (آب شده) ۳/۴ پیمانه
وانیل شکری ۱/۴ قاشق چای خوری
بیکینگ پودر ۲ قاشق مربا خوری
طرز تهیه
۱- ابتدا شیر را جوشانده و آن را كمی سرد میكنیم در حدی كه جوش نباشد ولی گرم باشد.
۲- كره آب شده و شکر را خوب با یکدیگر مخلوط می کنیم و شیر را به آنها اضافه كرده و دوباره هم میزنیم .
۳- سپس آرد را 3بار الک کرده و بکینگ پودر و وانیل را اضافه می کنیم و كم كم به مواد اضافه كرده و فقط در حد مخلوط شدن به هم می زنیم بعد در قالب ریخته و در فر با دمای ١۵٠ درجه به مدت ۴۵ دقیقه قرار می دهیم .
سایر نکات
این كیك را میتوانید به همراه چای سرو كنید و بهتر است كمی عسل روی آن بزنید
بهتر است كمی خامه زده شده به عنوان تزیین روی كیك بریزید.
#خوشمزه_جاتی
@mamanogolpooneha😋
#مادر
❣مادرم یک خانم بسیار فهمیده، باسواد، کتابخوان، دارای ذوق شعری و هنری، حافظ شناس - البته حافظ شناس که میگویم، نه به معنای علمی و اینها، به معنای مأنوس بودن با دیوان حافظ - و با قرآن کاملاً آشنا بود و صدای خوشی هم داشت.
🌺ما وقتی بچه بودیم، همه می نشستیم و مادرم #قرآن میخواند؛ خیلی هم قرآن را شیرین و قشنگ میخواند. ما بچهها دورش جمع میشدیم و برایمان به مناسبت، آیههایی را که در مورد زندگی پیامبران است، میگفت.
🌼من خودم اوّلین بار، زندگی حضرت موسی، زندگی حضرت ابراهیم و بعضی پیامبران دیگر را از مادرم - به این مناسبت - شنیدم.
قرآن که میخواند، به آیاتی که نام پیامبران در آن است میرسید، بنا میکرد به شرح دادن.
بعضی از شعرهای حافظ که هنوز - بعد از سنین نزدیکِ شصت سالگی - یادم است، از شعرهایی است که آن وقت از مادرم شنیدم. از جمله، این دو بیت یادم است:
سحر چون خسرو خاور عَلَم در کوهساران زد
به دست مرحمت یارم در امّیدواران زد
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
🌹غرض؛ خانمی بود خیلی مهربان، خیلی فهمیده و فرزندانش را هم - البته مثل همه مادران - دوست میداشت و رعایت آنها را میکرد.
#مقام_معظم_رهبری
۱۳۷۶/۱۱/۱۴
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
#سخنِ_آقا😍
#تربیتِ_معنوی
@mamanogolpooneha💕
.
✔️ مفهوم و اهمیت ارتباط با خویشاوندان(صله رحم) را به فرزندان خود بیاموزید
🌻 به آنها توضیح دهید که صله رحم، موجب طول عمر، نشاط و با برکتی در زندگی می شود
#صله_رحم
@mamanogolpooneha❤️
رفاقت با شهدا.mp3
614.5K
#فایل_صوتي_عاشقانه
🎧آنچه خواهید شنید ؛👇
❣تاحالاعاشق آسمون شدی؟
طعم يه رابطه دونفره آسمونی روتجربه کردی؟
💓تاعاشق نشی،
و با خدا و اهل آسمون،به رفاقت نیفتی؛
تنهاي تنهایی!
#استاد_شجاعی
#رزقِ_معنوی
@mamanogolpooneha💕
#قصه
آتش
🔥💥🔥💥🔥
یک روز مامان موشی به بچه اش گفت: «من امروز جایی نمی رم. می خوام بمونم خونه و برات آش سه گردو بپزم.»
موشی گفت: «منم بپزم، من بپزم؟»
مامان موشی چوب خشک ها را گوشه ی خانه جمع کرد.
موشی نشست و به چوب ها نگاه کرد. مامان موشی کبریت زد و چوب ها آتش گرفتند. موشی جیغ کشید. پرید عقب و به آتش گفت: «وای! تو کجا بودی؟!»
مامان موشی خندید و گفت: «موشی! نزدیک آتش نیا تا من بیام.» و رفت گردو بیاورد.
🔥💥🔥💥🔥
موشی همانجا نشست و به آتش نگاه کرد.
آتش، جیریک جیریک آواز می خواند. موشی گفت: «آواز هم که بلدی بخونی!» آتش گفت: «بله که بلدم. هم بلدم بخوانم، هم بلدم بچرخم.»
و آواز خواند و چرخید. عقب رفت و جلو رفت. رنگ به رنگ شد. قرمز شد. زرد شد. آبی شد.
🔥💥🔥💥🔥
موشی گفت: «چه پیرهن قرمزی! چه دامن زردی! جوراب هات هم که آبیه! خوش به حالت، لباس هات خیلی خوشگله!» بعد رفت جلوتر و گفت: «یه کم پیرهن قرمزت رو به من می دی؟»
آتش چرخ خورد و گفت: «موشی کوچولو! تو که نمی توانی به من دست بزنی!» موشی گفت: «اگر تکان نخوری، می تونم.» و رفت خیلی جلو، نزدیک آتش، یکهو دماغش داغ شد. ترسید. پرید عقب و گفت: «وای چه داغی!» آتش گفت: «بله، لباس های من داغِ داغه. لباس داغ که نمی خوای؟»
🔥💥🔥💥🔥
موشی گفت: «نه، نمی خوام.» و پرید توی کاسه قایم شود که پروانه را دید. پروانه داشت می آمد طرف آتش. موشی داد زد: «نرو جلو می سوزی!»
اما پروانه رفت جلو. یکهو شاخکش داغ شد. خیلی ترسید. پرید عقب و جیغ کشید: «وای چه داغی!» و رفت پیش موشی.
موشی تند و تند شاخک پروانه را فوت کرد. خنک که شد، توی کاسه قایم شدند و به آواز آتش گوش دادند.
– جیریک جیریک، جیریک جیریک!
🔥💥🔥💥🔥
کم کم صدای پای مامان موشی هم آمد: تیلیک تولوک…
موشی و پروانه از بالای کاسه سرک کشیدند.
مامان موشی با سه تا گردو آمد. موشی و پروانه را توی کاسه دید. خندید و گفت: «توی کاسه چه کار دارید؟ مگر شماها آشید؟!»
مامان موشی رفت نزدیک قابلمه، ولی موشی پرید دُم او را کشید و گفت: «وای الان می سوزی! بیا پیش ما قایم شو!»
آتش گفت: «نترس موشی! مامانت مواظبه.»
🔥💥🔥💥🔥
موشی و پروانه از توی کاسه بیرون آمدند و از دور به آتش نگاه کردند.
آتش جیریک جیریک آواز خواند و یواش یواش آش را پخت.
#قصه_شب
@mamanogolpooneha💕
اسکار شيرين ترين تهديدِ دنيا هم میرسه به مولانا
اونجا كه ميگه:
امشب منم مهمانِ تو دستِ من و دامانِ تو
يا قفلِ در وا ميكنى يا تا سحر دف ميزنم
#شب_بخیر
@mamanogolpooneha💕
خیام :
با دلبر دیوانه بگویید؛ بیاید
دیوانه چو دیوانه ببیند؛خوشش آید
#دلبرانه❤️
@mamanogolpooneha💕