eitaa logo
روشـــツــنی خونه [🌙]
2.8هزار دنبال‌کننده
16هزار عکس
3.9هزار ویدیو
149 فایل
عشق یعنی دعای خیر حضرت زهرا(س)همراهت باشه😍 نشر مطالب=صدقه جاریه میتونید با ما در ارتباط باشید 😉 @haniekhanooom بادڵ و جوݩ گوش میدیم بہ حرفاتوݩ♥️ یہ گروه داریم پراز مامان هاے باحاڵ و پرانرژے 💕 هرکے دوست داشت واردش بشہ بہ این شخصی یه ویس بفرستہ 🎼
مشاهده در ایتا
دانلود
6.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔝🔝 یه شام خوشمزه درست کنیم امشب نظرت چیه؟ 😍 ♥⃢ ☘ @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
YEKNET.IR - shoor 2 - fatemie avval 1400 - banifatemeh.mp3
5.49M
🍃 مگه میشہ از حرم نگفت مگہ میشہ از تو دم نزد ♥⃢ ☘ @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روشـــツــنی خونه [🌙]
♢ #دلبࢪباش☄ ♢ خانوم قــــــــــرےجون😎 کمی روغن نارگیل را 🥥 بعد از مرتب کردن ناخن ها، به سرانگشت
🎈 « سرکه سیب » میکروب ها را از بین میبرد، پوست را نرم میکند و بوی بد پا را از بین می برد 👌 یک تشت را از آب گرم پر کنید و سرکه سیب را به آن اضافه کنید. نسبت آب به سرکه باید 4 به 1 باشد. 20 دقیقه پاهایتان را دورن تشت بخیسانید و بعد از بیرون آوردن پاها از تشت، پاشنه پاهایتان را به آرامی سنگ پا بکشید ◍💗‌‌‌‌‌‌‌‌ ♥⃢ ☘ @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🍎🎗حسادت🎗🍎 نزدیک یک روستا، یک دیوار قدیمی کوتاه بود. خیلی از آجرهای آن ریخته بودند. یک روز جی‌جی آجر که بالاترین آجر دیوار بود، گفت: «آجرها ببینید! ننه پیرزن دارد می‌آید این‌طرف! توی سبدش چندتا سیب ‌سرخ دارد!» کوکو آجر که از همه پایین‌تر بود، نگاهی به این‌طرف و آن‌طرف انداخت. پیرزن را دید؛ اما سیب‌ها را ندید. گفت: «فقط یک سبد دستش هست! پس سیب‌هایش کو؟ سیب‌ سرخ چیه؟» جی‌جی آجر گفت: «سیب‌ها توی سبدش هست.» کوکو آجر که از پایین، توی سبد را نمی‌دید، پیش خودش گفت: «چرا آجرهای بالایی، توی سبد رو می‌بیند، ولی من نمی‌بینم؟ الآن یک کاری می‌کنم که آن‌ها هم دیگر توی سبد را نبینند!» خودش را تکان داد. سرفه‌ای کرد و جابه‌جا شد. در این ‌وقت، دیوار لرزید و خراب شد. همه‌ی آجرها ریختند روی هم‌دیگر و افتادند روی سرِ کوکو آجر. کوکو که زیر آجرها گیر افتاده بود، داد زد: «آهای، من این زیر هستم! هیچ‌جا را نمی‌بینم. این‌جا خیلی تاریک است.» جی‌جی آجر هم افتاد روی آجرها و گفت: «آخ! چی شد؟ چرا دیوار خراب شد؟» ننه پیرزن جلو آمد. سبدش را روی زمین گذاشت. نگاهی به دیوار کرد که ریخته بود. کمی نشست. خستگی‌اش که در رفت، سبد را برداشت. یک سیب ‌سرخ روی آجرها گذاشت و گفت: «این هم باشد برای پرنده‌ها.» و رفت. همه‌ی آجرها، سیب ‌سرخ را دیدند، به‌جز کوکو آجر که زیر بود و نمی‌توانست جایی را ببیند. ♥⃢ ☘ @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
^🍃^ مہـــــࢪبونم ... خستگےهات بہ جون شیطوݩ ... پاشو کتابت رو بیاࢪ بایہ شربت خنک بهارنارنج 🌼 تاخستگے رو بشوره ببره
مارفتیم مطالعه کتاب جدیدمون😍❤️ چہ حس خوبیہ بوے کتاب نو...🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا