eitaa logo
روشـــツــنی خونه [🌙]
2.8هزار دنبال‌کننده
15.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
137 فایل
عشق یعنی دعای خیر حضرت زهرا(س)همراهت باشه😍 نشر مطالب=صدقه جاریه میتونید با ما در ارتباط باشید 😉 @haniekhanooom بادڵ و جوݩ گوش میدیم بہ حرفاتوݩ♥️ یہ گروه داریم پراز مامان هاے باحاڵ و پرانرژے 💕 هرکے دوست داشت واردش بشہ بہ این شخصی یه ویس بفرستہ 🎼
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6007862255792686635.mp3
3.15M
|💫| دوستے با همنشین خیلی اثرداره دوستای تو هرجوری باشن همون میشے دریغا من گِلی ناچیز بودم ولیکن مدتی با گل نشستم ☘ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از رهبران الهی جدا نشین تکامل جامعه با چندچیزه ایمان و تقوا و بارهبر بودن 💪 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در هرزمان باید معصومی باشه تا ما باهاش باشیم و ازشون پیروی کنیم🌱 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در جهاد خوشی و تلخے عمل صالحه ♥️ هراتفاقے بیوفته در جهاد قدم به قدمش چه کم چه زیاد عمل صالحہ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مسلمان باید ڪفرستیز باشه نباید اصلا خیالش بره طرف کافرین باید هرحرکتی که کفار روبه عصبانیت بکشونہ عمل صالحه💪 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✿ฺ @bayenatiha✿ฺ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مگہ خدانگفتہ اگࢪ فقیر باشند خدا غنے شان مےکند؟ ❤️ ♥⃢ ☘ @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
~🌟~ براے اینڪه یه برنامه نظافتےِ خوب داشته باشے تلاش کن و فڪر ببین چه راه حلے به برنامه هات میخوره تاهمیشه به کارهات سرموقع برسے 💪 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پاشو مهربونم وقت برق انداختݩ منزلہ😎 درڪنار رسیدگی عمومے ☝️جاڪفشی بیرون رو مرتب کن ✌️انباری خونه رو بیرون بریز و مرتب کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بریم بازی زردک کتاب را بست. برفک خندید و گفت:«چقدر قشنگ بود بازم برام بخون» زردک از جا پرید. جست زد و گفت:«من دیگه می‌رم بازی بعدا برات می‌خونم زردک‌ جونم» زردک به دور شدن برفک نگاه کرد. گوش‌های درازش را تکان داد و زیر لب گفت:«منم بزرگ می‌شم... با سواد می‌شم اون‌وقت خودم می‌تونم کتاب بخونم» به حیاط کوچکِ خانه رفت. توی حیاط با توپِ کلمی‌اش بازی می‌کرد. صدایی شنید:«پیس... پیس...» به طرف صدا برگشت. دوتا گوش تیز نارنجی دید. به طرف صدا رفت. با چشمان گرد گفت:«عه من تو رو توی کتاب برفک دیدم، تو روباهی» روباه دستش را جلوی بینی گذاشت و گفت:«هیس... یواش‌تر» دمِ نارنجی پشمالویش را تکان داد و گفت:«قصه‌ای که برفک برات خوند شنیدم خیلی قشنگ بود» زردک سر تکان داد و گفت:«بله بله خیلی قشنگ بود» روباه سرک کشید و گفت:«در را باز کن تا باهم حرف بزنیم» زردک در را باز کرد. روباه جلو آمد و گفت:«بیا... بیا تا مامانت نیومده با هم بریم بازی کنیم» زردک کمی فکر کرد و گفت:«بدون اجازه که نمی‌تونم بیام مامانم الان میاد رفته هویج بچینه وقتی اومد اجازه می‌گیرم و میام بازی» روباه لبش را کج کرد و گفت:«اخه مامانت فکر می‌کنه من دشمن شمام اما من‌که دشمن نیستم من خیلی هم دوستم!» زردک جلوتر رفت و گفت:«غصه نخور روباه‌جون من که می‌دونم تو دوستی، توی کتاب برفک دیدم که روباه مهربون چطوری به خرگوش‌ها کمک کرد» روباه زبانش را دور لبش کشید. آب دهانش را قورت داد و گفت:«معلومه که دوستم، بیا... بیا بریم بازی کنیم وقتی برگشتی برای مامانت بگو که من چقدر خوبم» دست زردک را گرفت و گفت:«اون‌وقت همه می‌فهمن که در مورد من اشتباه می‌کردن» چشمان زردک برق زد و گفت:«چقدر خوب! اون‌وقت ما می‌تونیم همیشه با هم دوست باشیم» روباه زردک را به طرف خودش کشید و گفت:«بیا بغلم دوست عزیز و خوشمزه‌ی من» زردک ابرویش را توی هم کرد و گفت:«خوشمزه؟» روباه دست‌پاچه جواب داد:«منظورم خوشگل بود آخه تو خیلی نازی» زردک من و من کنان گفت:«اگه بدون اجازه بیام مامانم ناراحت می‌شه!» روباه خواست زردک را به دندان بگیرد که صدای مامان‌خرگوشه را شنید:«اهای... آهای... داری چیکار می‌کنی؟ دور شو از دختر کوچولوی من... دور شو روباه مکار» و با چوب به دنبال روباه دوید. روباه با سرعت از زردک دور شد. زردک به طرف مامان‌خرگوشه جست زد و گفت:«ما می‌خواستیم باهم بازی کنیم» مامان‌خرگوشه با چشمان گرد پرسید:«با روباه؟ روباه دشمن ماست مگه نگفتم نباید بهش نزدیک بشی؟» زردک سرش را پایین انداخت و جواب داد:«توی کتاب روباه و خرگوشا باهم دوست بودن تازه روباه کلی به خرگوش‌ها کمک کرد!» مامان‌خرگوشه سر تکان داد و گفت:«اون فقط یه قصه بود، هیچ وقت نباید به روباه اعتماد کنی!» زردک لپ‌هایش را پر باد کرد و گفت:«اعتماد یعنی چی؟» مامان پیشانی زردک را بوسید و گفت:«یعنی نباید حرف‌هاش رو باور کنی و به حرفش گوش کنی!» زردک خودش را توی بغل مامان‌خرگوشه جا کرد و گفت:«خوب شد زود اومدین، قول می‌دم... قول می‌دم دیگه حرف روباه رو باور نکنم» ✿ฺ @bayenatiha✿ฺ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
□☀️□ 🌙 قٰال‌ابُوتُراب:》 مَنْ لاَنَ عُودُهُ كَثُفَتْ أَغْصَانُهُ....! كسى كه ساقه درخت وجودش نرم است! شاخه هايش فراوان است . .🍃!" ✿ฺ @bayenatiha✿ฺ
●❄️● اگہ واقعا عاشـق خودت هستے واسه هرلحظه ات برنامه داشته باش برات نفس هات مهم باشه بیهوده نباشہ♥️ تو ارزشـــــمندی پس اینو به زمیݩ و زمان نشون بده😎 ✿ฺ @bayenatiha✿ฺ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
○☂○ عاشـــــق خودت هستے؟ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ امروز ڪارهامونو با وضوےدائم رنگ خدا بزنیم😍 ♥⃢ ☘ @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ چای دم کن خسته ام از تلخی نسکافه ها، چای با طعم هِل و گل‌های قوری بهتر است ... ❤️❤️❤️ 😍 ♥⃢ ☘ @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6007862255792686636.mp3
1.1M
•🍎• خدمت ڪم و انفاق ماڵ و کارخیر حتے اگه کمم باشه خدابهتون اجرموندنے میده🌱 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ استمرار عمل صالح باعث میشه اجرتون مضاعف بشه عملے اثرگذاره که دائمی باشه♥️ ♥⃢ ☘ @bayenatiha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا