🔴بازی با لوازم دور ریختنی
#دست_ورزی
#کار_با_قیچی
#تقویت_انگشتان_ریز
#مناسب_3سال_به_بالا
@mamanogolpooneha☘
#داستان_64
#قورقوری_کوچولو
#قانون
🐸
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربان هیچکس نبود. در یک جنگل زیبا و سر سبز قورباغه کوچولویی زندگی می کرد که اسمش قورقوری بود.🐸
قورقوری یک قورباغه ی کوچولوی مهربان بود که با پدر و مادرش زندگی می کرد و دوستان زیادی داشت. قورقوری پسر مهربونی بود، به خاطر همین همه ی حیوونای جنگل اونو دوست داشتند. اما قورقوری یک کمی کنجکاو بود و وقتی برای گردش به جنگل می رفت حرف های پدر و مادرش یادش می رفت.
یک روز صبح وقتی قورقوری از خواب بیدار شد، دید که هوا خیلی خوبه، به خاطر همین تصمیم گرفت که توی جنگل گشتی بزنه.
اون روز وقتی قورقوری صبحانه اش را خورد، سریع از جنگل بیرون رفت. اون از بین چمنزارهای بزرگ گذشت و به جایی رسید که همه ی قورباغه ها می ترسیدن به اون جا پا بگذارند. اون یک استخر بزرگ بود.
حالا قورقوری خیلی از جنگل دور شده بود، اون دیگه نمی تونست جنگل را ببینه. قورقوری کمی ترسیده بود. درجنگل قورقوری سه قانون وجود داشت که همه باید از اون اطاعت می کردند. اول این که وقتی مار🐍 هیس هیسو نزدیک شماست اصلاً قورقور نکنید. دوم این که هرگز قبل از خواب پشه نخورید و آخر این که هرگز در استخر بزرگ شنا نکنید🏊.
قورقوری اصلاً به قانون های جنگل توجهی نکرد و تندی توی استخر بزرگ پرید. قورقوری با خودش گفت:"این جا خیلی هم قشنگه، چرا قورباغه ها از اینجا می ترسن؟"
قورقوری شروع کرد به شنا کردن توی استخر بزرگ. اما کمی بعد متوجه شد که در این استخر نه گیاهی وجود داره و نه ماهی. قورقوری از این که در استخر تنهاست کمی ترسید.
حالا قورقوری می خواد به خونه اش برگرده، اما وقتی اون شنا می کنه اصلاً تکون نمی خوره. قورقوری ترسید و سریع تر شنا کرد، اما یکدفعه همه جا تاریک شد، آب استخر تند و تند می چرخید و داشت قورقوری را با خودش به سمت پایین می برد.
قورقوری هرچی دست و پا می زد فایده ای نداشت. اون دیگه همه ی امیدش را از دست داده بود که یک دفعه یک دست بزرگ اونو نجات داد. حالا همه جا روشن شده بود.
بعد از این که قورقوری یک کم حالش بهتر شد فهمید که اونجا استخر آدم هاست. استخر آدم ها یک چاه بزرگ داره. وقتی آب استخر کثیف می شه، آدم ها سر چاه را می گیرن تا آب های کثیف داخل چاه بره. اون کسی که قورقوری را نجات داده بود یک پسر بچه ی مهربان بود.
از اون روز به بعد قورقوری تصمیم گرفت که به حرف بزرگترهاش گوش بده و به قانون و مقررات آن ها احترام بگذاره. 🌺🍃
#قصه_شب
@mamanogolpooneha☘
به [طُ] بدهکارم🌱...
دستکمیکجان♥️؛
برایهرلبخندت🙊^^
#شبتون_دلبر
@mamanogolpooneha☘
❅↻✿|•
.
•
|اَلسَّلـاَمعَلَيْڪَيَاحُجـَّةَاللَّهفےالارضہ|
#السلـاماےهمہےداروندارِدلِمـن😌🌱⚡️
•{ #خانواده_درمانی 👨👩👧👦}•
.
.
تمرین کنید😎}•
و خیلی خوب یاد بگیرید
کہ اولین و مهمترین فرد زندگیتون
•{ همسرتونہ💞}• و نہ خانوادتون!
.
@mamanogolpooneha☘
〖به قولِ آقای #سپهری:
❀زندگی؛
رقصِ دِلانگیزِ
خُطوطِ لبِ توست...!🤗♥️🌿〗
『پس بیشتر بخند دلبر...:)👀💕』
@mamanogolpooneha☘
- او رفیقیست که پای ضررم میماند ...
#رفیقیحسینونعمالرفیق
@mamanogolpooneha☘
↜.❅.↝
.
•
آن باد ڪه آغشتہ بہ بوۍ نفس توستــ
از ڪوچہ ۍ ما ڪاش گذر داشتہ باشد!(:
#گلنرگس🌱
•
@mamanogolpooneha☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
【• #خانمےڪه_شماباشے 👒•】
.
.
|آموزش پوره بچہ گانه👶🥧|
|راحت و بابِ میل کودکان🤭😍|
حتما براے بچہ ها درست ڪنید عاشقش میشن.😇☺️
.
یہ عالمہ نڪتہ ،جانمونے😍
@mamanogolpooneha☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی_توپ_های_دو_زمانه
💠 توی این بازی توپ رو میزنی زمین هوا میره، ولی باید بدونی تا کجا میره😉
#نوجوان
@mamanogolpooneha☘