#قصه_شب
👦 دانی کوچولو
موضوع: حسادت فرزند اول
در جنگلی دور دست یک خانواده میمون زندگی می کرد. آنها خانواده ی خوشبختی بودند.
میمون پدر از شاخه ای به شاخه ای می پرید و میوه پیدا می کرد. او آبدارترین و خوشمزه ترین میوه ها را می چید و برای خانواده اش به خانه می آورد.
میمون مادر، در خانه از فرزند کوچکشان دانی، مراقبت می کرد. او از بچه کوچولو پرستاری می کرد و او را این طرف و آن طرف می برد.
میمون کوچولو آن قدر کوچک بود که نمی توانست میوه بخورد یا با پاهای خودش راه برود و مجبور بود کنار مادرش بخوابد.
خیلی زود ، دانی، بزرگ شد. حالا دیگر او هم می توانست راه برود و میوه بخورد. پدر هر روز برای چیدن میوه بیرون می رفت، مادر هم همینطور، دانی هم بیرون می رفت و با دوستانش بازی می کرد و چیزهای زیادی درباره ی جنگل می آموخت.
روزی، مادرش به او گفت که به زودی میمون کوچولوی دیگری وارد خانواده ی آنها می شود.
مادرش با لبخند به او گفت: مادرت تو را دوست دارد. پدرت هم تو را دوست دارد و قرار است تو صاحب یک برادر یا خواهر شَوی که او هم تو را دوست دارد.
دانی خیلی هیجان زده و خوشحال شد و به مادرش قول داد که که در مراقبت از بچه به او کمک کند.
پس از چند ماه، بچه به دنیا آمد. او بامزه و کوچولو بود. مادر مجبور بود بیشتر وقت خود را صرف مراقبت از او کند، او را بغل کند و شبها در کنار او بخوابد. پدر با میوه های زیادی به خانه می آمد. او خسته بود. اما همیشه به سراغ دانی و خواهر کوچولویش می رفت و آنها را می بوسید. آنها خیلی با هم بازی می کردند و می خندیدند. مادر مجبور بود میمون کوچولو را بغل کند و همه ی اوقات با او باشد.
اما دانی همیشه از داشتن خواهر کوچولو خوشحال نبود. او را دوست داشت. او بانمک و با مزه بود. با این وجود دانی دوست داشت تنها فرزند خانواده باشد.
او ناراحت و کمی عصبانی بود. با خودش فکر می کرد چرا مامان همیشه باید با بچه کوچولو باشد!
تصمیم گرفت که دیگر با خواهر کوچولو بازی نکند و به مادرش هم در کارهای خانه کمک نکند.
روزی مادر متوجه شد که دانی خوشحال نیست. مادر از او پرسید: دانی! آیا چیزی باعث ناراحتی تو شده است؟ می خواهی درباره ی آن صحبت کنی؟ دانی ابتدا نمی خواست چیزی بگوید. آسان نبود که درباره ی احساسش صحبت کند. اما مادرش دوست داشت و دلش می خواست با او حرف بزند. بالاخره دانی به مادرش گفت که نسبت به نوزاد جدید احساس خوبی ندارد.
او گفت : انگار شما دیگر مرا دوست ندارید، شما می خواهید همیشه با خواهر کوچولویم باشید.حتما او را بیشتر از من دوست دارید.
مادرش او را در آغوش گرفت و گفت: پس به خاطر این است که تو ناراحتی. دانی بدون اینکه حرفی بزند سرش را تکان داد. مادرش توضیح داد: من تو را دوست دارم دانی. خواهر کوچولویت را هم دوست دارم. من هر دوی شما را دوست دارم. بعد دست های دانی را در دست گرفت و گفت: اگر می بینی که من خواهر کوچکت را بغل می کنم و مواظبش هستم به خاطر این است که او هنوز به اندازه ی تو بزرگ و قوی نشده است. بچه ها به کمک و توجه مادرشان احتیاج دارند تا بتوانند رشد کنند و مانند تو قوی و بزرگ شوند.
مادر لبخندی زد و رفت سراغ آلبوم خانوادگی و به دانی گفت: بیا اینجا و روی دامنم بنشین. می خواهم چند تا عکس به تو نشان بدهم.
مادر آلبوم خانوادگی را باز کرد و عکس های بسیاری را از خودش که به همراه نوزاد کوچکی بود به او نشان داد. اما آن نوزاد کوچک که در آغوش مادر بود، خواهر کوچولوی آنها نبود.
دانی پرسید: این بچه کیست؟
مادرش جواب داد: این تو هستی عزیزم.
دانی از دیدن عکس ها تعجب کرده بود. او فراموش کرده بود که او هم روزی نوزاد کوچکی بوده و نیاز به پرستاری و مراقبت مادرش داشته است.
دانی در حالی که احساس خشنودی می کرد گفت: من حالا بزرگ شده ام. می توانم راه بروم، غذا بخورم و تنها بخوابم.
مادرش گفت: درست است عزیزم.
دانی گفت: من خواهر کوچولویم را دوست دارم و می خواهم به شما کمک کنم. هر وقت کمک خواستید به من بگویید مامان.
مادرش او را در آغوش گرفت، بوسید و گفت: وقتی که تو نوزاد کوچولویی بودی تو را دوست داشتم و حالا هم که بزرگ و قوی شده ای دوستت دارم. من همیشه تو را دوست دارم.
@mamanogolpooneha❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسیـــن جان...💚
☀️هر روز،صبح زود، زیارٺ ڪنم تو را
تا روبروے گنبدتان مےدهم سلام
💚هرجاڪه صحبٺ ازتو شدوذڪرخیرتو
🙏دستم بہ سینہ،عرض ادب ڪردم،احترام
❤️السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَيْنِ
💚وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
❤️وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ
💚وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْن
#صبحتون_حسینی❤️
#رزق_صبح
سلاااااام عشقای توی خونه😍😍
حالت و احوالت خوبه؟؟😋
امروز شروع میکنیم این هفته مون رو ان شالله با یه عالمه خوبی🌟🌟🌟
مامانی تو میوه بهشتی هستی 🍎
سعی کن همییییییشه برای خانواده شیرین و خوشمزه باشی😋😉
درستش این بود که صبحِ به این قشنگی ، دست یــارُ بگیریم بریم بیرون ...
نه اینکه با فکر درس و کار و استرس
واسه آینده خودمونو پير کنیم !
#صبحتون_عشق ❤️
@mamanogolpooneha☺️
اینجاست که باید گفت
ای کاش من هم پرنده بودم...
#عشق
@mamanogolpooneha❣
#بازی_حرکتی
#کاردستی
کشیدن جای دست و پای کودک روی کاغذ و قیچی کردن و چسبوندن اون روی زمین و درست کردن یه بازی حرکتی
#بازی_درخانه
@mamanogolpooneha❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی_تعادلی
#بازی_حرکتی
#دقت_تمرکز
بعداز بازی اول آروشا فکر میکرد که با این لیوانا چه بازی های دیگه ای میشه انجام داد و رسیدیم به بازی های تعادلی و حرکت روی خط راست
#بازی_درخانه
@mamanogolpooneha❣
#بازی_حرکتی
#بازی_دوتاسه_سال
#بازی_تعادلی
#بازی_بدون_اسباب_بازی
#بازی_تمرکزی
در ادامه، توپ رو به روش های مختلف از روی تخته رد کردیم.
رو تخته بقول خودش سنتور هم زد.
من شده بودم گزارشگر و هیجان میدادم و واسش آهنگ میزدم و کیف میکرد.یه جایی خواست بشه گزارشگر و نشست روی صندلی ومن شدم بازی کننده 😊
#بازی_درخانه
@mamanogolpooneha❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💪 #تمرين_روزانه
حرکت پوش آپ👈معمولا برای فرم گرفتن سینه و بازو استفاده می شود ولی عضلا ت شکم و پا را هم هدف قرار می دهد.
آموزش تمرين👇
↩️ ده دقيقه قبل از تمرين بدنتون رو گرم كنيد.
🔸پشتتان باید کاملا صاف باشد.
🔹 3 ست 10 تایی
#ورزش
@mamanogolpooneha❣
#مسابقه_قرآن🌟
📿کدوم سوره به "مادر قرآن" معروف است؟
مامانی از بچه ها بخواید هرروز به سوال هاجواب بدن ☺️البته با کمک شما
جواب هارو برامون بفرستید
@haniekhanooom
@mamanogolpooneha❣
#بازی
هر دکمه را به یک تکه نمد رنگی بدوزید و در پایین هر نمد برشی ایجاد کنید جادکمه درست کنید، تا کودک دکمه های دوخته شده نمدهای دیگه از داخل جا دکمه رد کند.
#هماهنگی_چشم_دست
✔️ مناسب 4 تا 6 سال
@mamanogolpooneha❣
بسم الله الرحمن الرحیم
پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند:
این گفتار مرد به همسرش که «من تو را دوست دارم» ، هرگز از قلب زن بیرون نمی رود».
#این_نیاز_اصلی_خانومه_که_بشنوه_دوست_دارم... #محبت ببینه
ایشان درجای دیگه فرمودند: هر زن صالحه ای عبادت پرودرگارش نماید و فرایض خود را انجام و همسرش را #اطاعت کند، وارد بهشت می شود.
#این_نیاز_اصلی_آقاس_که_بشنوه_چشم... #احترام ببینه
روحیات همدیگه رو بشناسیم...
#دلبرانه
@mamanogolpooneha❣
💟 #درمان_جوش_های_چرب 🍭🍯
✴️•⇦ دو ۲ ترنجبین را در آب جوش حل کرده و پس از صاف کردن ۴ ق.غ خاکشیر به آن اضافه کنید
📝•⇦ در نهایت صبح و شب یک لیوان از آن را میل نمایید
➖➖➖➖➖🌸➖➖➖➖➖
#خانومی_که_شماباشی
@mamanogolpooneha❣