ای امام رئوف از دور سلام، به امید این که کبوتر حرم سلام من و تمام عاشقانتان را به بارگاه مطهرتان برساند
ای ضامن آهو! مگر میتوان دل از تو برید وقتی که از شرم، هیچ چاقویی به قصد بریدن از ضامن خارج نمیشود
ای قرار لحظه هایم! ای امام رئوف، ای محبوب دلها … این بار از خستگی قد خم کرده ام وشانه هایم دیگر تاب این سنگینی گناه را ندارد
قلبم را دوباره نجوایی شیرین در بر گرفته ومن در کنار جوی رویاهایم به افقهای دور مینگرم آنجا که در گوشه گوشه حرمت سبز لایزال الطاف الهی را با چشم، به وضوح میتوان دید
رضا جان! سالهاست که وقتی دلم برای خدا تنگ میشود، کبوتر باران زده و بیپناه نگاهم پر میگیرد به سمت خورشید طلایی گنبدت مولا.
~~☆☆☆☆~~
حسرتم چشم به در دلتنگی میماند، به برم بیا امشب، چشمانم تفنگی است در آرزوی آهو. نگاهم که میکنی، کبوتر لرزانی در جغرافیای روحم شعله میکشد. آهویی در سایه سارانم خطوط آبی را تا پلکهای تو جاده میکشد
دلم کمی هوای لطیف میخواهد، فقط کمی کمی عطر زعفران، کمی رزق حضرتی، چند رج تسبیح شاه مقصود، و چند دانه فیروزه شیخ شوشتری، دلم حرم میخواهد. راستش، دلم عشق میخواهد. اصلاً دلم یک امام میخواهد. همه را انکار میکنم، دلم تو را میخواهد یا امام رضا (ع)
دلتنگ زیارت امام رئوف هستم، دلتنگ صحن گوهر شاد هستم. آتش سقاخانه را دارم. آقاجان یک کلمه، فقط بطلب
یا رضا! مرا با درختان بلوط نسبتی است. با چشمهها قرابتی، تو ضامنم باش، آهو بودنم را چارهای میاندیشم
*- اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ