eitaa logo
از‌لیلی‌به‌مجنون
510 دنبال‌کننده
678 عکس
29 ویدیو
3 فایل
ما دو نفریم ؛ سر و همسر عاشق و معشوق لیلی و مجنون !♥ -به کانال عاشقانه [ما♡] خوش اومدین ؛
مشاهده در ایتا
دانلود
از‌لیلی‌به‌مجنون
یارالی میدونید یعنی چی؟! یعنی زخمی ِ توهین شده ... یعنی مقدسِی که حرمتش شکسته شده .. یعنی مجروحِ ش
زبان حال بگم ؟ -زهرای من! اگه تو بری،این بچه هات از همیشه تنهاتر میشن.. زینبِ من هنوز کوچیکه.. چقدر کنار بسترش نشست با زهرا دردِ دل کرد .. امیرالمؤمنین آرام آرام گریه می کرد،کنار بسترِ زهرا… فاطمه جان! بچه های قد و نیم قدت رو‌ کجا میخوای بذاری بری عزیز دلم؟… الهی برات بمیرم که تو هیجده سالگی مثل پیر زنها راه میرفتی مادرجان!.. راحت بگم .. آخه بین در و دیوار چنان لگد زد، گفت: صدای شکستن استخوان هاش به گوشم رسید... میگفت صدای نفسای دردونه علیو شنیدم ولی لگد زدم ...🖤
از‌لیلی‌به‌مجنون
زبان حال بگم ؟ -زهرای من! اگه تو بری،این بچه هات از همیشه تنهاتر میشن.. زینبِ من هنوز کوچیکه.. چقد
علی خیبر شکنه، همه عالم میدونن علی خیبر شکنِ، اما یه صحنه ای مردم از علی دیدن تا به حال ندیده بودن، همۀ مدینه شاهد بودن هی زمین میخورد بلند میشد، میگفت: فاطمه.‌!.. کار علی به جایی رسیده حالا میخواد با خانمش حرف بزنه . . .
دوشنبس به اسم امام غریبمون حسن یه چند کلوم بگم و روضه رو تموم کنم : روایت داریم هر شب جمعه که ابی عبدالله مدینه بود … کنار قبرستان بقیع زیارت برادرش امام حسن می رفت… چه امام حسنی قربونش برم .. چشمی که برا غربت امام حسن گریان باشه، گریان وارد محشر نمیشه … الهی بمیرم براش … مگه میشه اینقدر کسی غریب باشه ؟ حتی دوستانش وقتی بِهش سلام میکردن میگفتن: “اَلسلامُ علیک یا مُذِّلَ المؤمنین” غصه، مظلومیت، همین بس این همه سال بعد امیرالمؤمنین می نشست پایِ منبرا… خطبای ملعون، روی منبر می رفتن مولا علی رو لعن می کردن، دشنام می دادن ، بی ادبی می کردن … فقط نوشتن یه جا امام حسن از جا بلند شد دیگه طاقت نیاورد، وقتی مُغیرۀ ملعون رفت بالای منبر .. تا اومد بی ادبی کنه امام حسن بلند شد فرمود : نانجیب تو دیگه بنشین گمان میکنی من از یادم رفته، اون روز تو کوچه با مادرم چه کردی؟ اون صحابی آقا رو دید گفت: آقا من باباتون رو هم توی این سن دیدم اینقدر سر و روش سفید نشده بود که سر و روی شما اینقدر سفید شده؟ حضرت فرمود : آن چیزی که من دیدم اگه بابام هم دیده بود بدتر از این روز من می شد. . .💔
از‌لیلی‌به‌مجنون
تا همین جا هم بسه، اما شبِ امام حسن ان شاءالله حقش رو ادا کنیم…!
برای این روضه بهترین روضه همون روضه ای است که خودِ امام حسن در عالم رؤیا به عَبدُالزَهرا فرمود: عَبدُالزهرا! اگه میخوای روضه ی ما رو بخونی این طوری که من میگم بخون: روضه ی ما اهل بیت اون ساعتی بود که دستم توی دستِ مادرم بود..خوشحال از مسجد داشتم برمی گشتم ..یه وقت نانجیب اومد جلو راهمون رو سد کرد … عَبدُالزَهرا یه ضربه به مادرم زد اما دو گونۀ مادرم کبود شد…💔
هدایت شده از از‌لیلی‌به‌مجنون
السَّلامُ عَلَىٰ مَوْلانا أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ🖤🌿
از‌لیلی‌به‌مجنون
_
- حاج حسین یکتا میگفت جیگر خانوم حضرت زهرا اگه خنك شه، جیگر زندگیتون خنك‌ میشه.!
نور بود و نور که می‌تابید. خانه‌ی مرد یهودی غرق نور شده‌بود.✨ اول وحشت کرد: "نکند گرویی مرد مسلمان آتش گرفته است؟" کمی نزدیک‌تر شد. نه! چشمه چشمه نور سپید بود که از آن چادر مشکی می‌جوشید. طاقت نیاورد. رفت سراغ قوم و خویش‌های یهودی‌اش. گرداگرد پارچه سیاه که دیگر سیاه نبود حلقه زده بودند.🖤 ـ این پارچه مال کیست؟ ـ مال داماد پیغمبر است. پول نداشت گندم از من بخرد، چادر زنش را گرو گذاشت پیشم در ازای مشتی گندم...! ـ راست می‌گویی؟ این واقعا چادر فاطمه است؟ دختر پیامبر اسلام؟ ـ راست می‌گوید. من هم دیده بودم زنان مسلمان از این پارچه‌های سیاه به سر می‌اندازند... فردایش مسلمان شده بودند. همه‌شان.💔! [برگرفته از بحارالانوار/ ج۴۳/ص۳۰]
می‌گفت؛ من‌ مردِ‌ جنگم‌ اما‌ از تو کمتره‌ زخمام‌ فاطمه.!
از‌لیلی‌به‌مجنون
می‌گفت؛ من‌ مردِ‌ جنگم‌ اما‌ از تو کمتره‌ زخمام‌ فاطمه.! #یازهرا
یه بزرگی میگف : آقا علی'؏ خاطره‌ی خوشی از دَر نداره ؛ نمیذاره هیشکۍ پشت ِ در بمونه . . (: