♻️ جایی خوندم فلان سیاستمدار آمریکایی گفته بود بعد از شهادت رئیس دولت، ایران در مرحله آشوب قرار دارد و بهترین زمان برای اجرای برنامه های ماست؛ ولی بعد از تشییع با شکوه شهدای پرواز اردیبهشت، نه تنها ایران رنگِ آشوب ندید ششمین خبرگانش آغاز به کار کرد و مجلس دوازدهمش هم به طور رسمی شروع شد؛ حالا هم فرمانده مقاومت برای جهان دست به قلم شد! ✳️ حتما متنِ کاملِ نامه رو بخونید؛ و از این ایمان، اقتدار و صلابت شاکر باشید ... @be_vaghte_del313

کنار تصاویر ِرفح می‌نویسند مثبت ۱۸ سال ، غافل از اینکه بیشتر ِ شهدای رفح کودکان زیر ۱۸ سال اند . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@be_vaghte_del313

آنهامی‌سوزندتاجهان‌رابیدارکنند💔..! @be_vaghte_del313

ما خمینی را ندیدیم ولی در خامنه‌ای نگریستیم، و فهمیدیم چقدر دوست داشتنی بوده #امام_خمینی @be_vaghte_del313

حتما شنیدین اینو که امام خمینی وقتی در حال برگشت به ایران بود ازشون پرسیدن چه حسی دارید انقلاب پیروز شد و اینا امام خمینی هم گفت هیچی نتیجه این همه سال خودسازی باید ی همچین چیزی باشه که تلاشت رو بکنی و وابسته به نتیجه نباشی، بسپری به خدا و بگی الخیر فی ما وقع، همه چی جز خدا تو چشمت کوچیک باشه، تکیه ت به خدا باشه، من ازین جواب هیچی ، اینا رو نتیجه گرفتم شما ازین جواب چه نکته ای پیدا میکنید؟ #امام_خمینی @be_vaghte_del313

مَردانِ خُدا به تاریخ روح می‌بخشند و بر دل‌ها حکومت می‌کنند. @be_vaghte_del313

امام‌خمینی در موارد گوناگون به مناسبت پانزده خرداد، شهدای این قیام را با تعبیر «بنا به نقل» یا «آنچه مشهور است»، پانزده هزار تن ذکر کرده‌است. امام‌خمینی که قیام پانزده خرداد را مایه رشد و آگاهی مردم از مسائل سیاسی اجتماعی شمرده و آن را نقطه عطفی در تاریخ،خمیرمایه «نهضت مبارک ملت ایران» و سرآغاز جلوه‌گری وعده قرآن کریم خوانده‌است. #امام_خمینی @be_vaghte_del313

خونهای قیام ۱۵ خرداد بَهایی بود که باید پرداخت میشد برای تشکیل جمهوری اسلامی ، اگه این خونها نبودن، نمیشد گاهی لازمه آدم فدا بشه برای هدفش و هیچ راه دیگه ای هم نیست ، مثل این قیام و واقعه عاشورا و ... ان شاءالله همگی با شهدا محشور بشیم🩶

داستان یکی از یاران امام حسین که بعد از جنگیدن در عاشورا، فرار کرد : طبری نقل کرده است ضحاک به همراه مالک بن نضر ارحبی، در میانه راه کاروان حسینی به سوی کوفه، با امام حسین(ع) ملاقات کردند. امام حسین(ع) آن دو نفر را به یاری خود خواند، وقتی آنان عذر خواستند امام(ع) علت عدم همراهی‌شان را جویا شد. مالک بن نضر گفت: من بدهی و نان‌خور دارم؛ اما ضحاک دعوت امام را مشروط قبول کرد و گفت: «من هم فردی عیالوارم و به مردم مقروض هستم؛ اما اگر به من اجازه دهی، هنگامی که هیچ جنگجویی که از تو د فاع کند -در کنارت- نیافتم، بازگردم و فقط تا آنجا برایت بجنگم که برایت سودمند باشد و بتوانم از تو دفاع کنم». امام(ع) پذیرفت...

ضحاک در صبح روز عاشورا در حمله اول شرکت کرد و شجاعت‌های بسیاری از خود به نمایش گذاشت و نماز ظهر را همراه امام به جای آورد. او وقتی که دید سپاه بنی امیه به دستور عمر بن سعد اسب‌های یاران امام (ع) را هدف قرار داده و با پی کردن از پای درمی‌آورند، اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرد و خود پیاده به نبرد با دشمن پرداخت. ضحاک خود نقل کرده که در مقابل امام (ع)، دو نفر از دشمن را که پیاده می‌جنگیدند، به قتل رسانده و دست یکی دیگر را از تنش قطع کرده که حضرت هم در حق او دعا کردند و فرمودند: «سست نگردی، دستت بریده نشود. خداوند از اهل بیت رسول (ص)، بهترین پاداش‌ها را به تو ارزانی دارد.»

به نقل از خود او: «وقتی دیدم یاران امام حسین(ع) کشته شده‌اند و نوبت به وی و خاندانش رسیده و با وی به جز سوید بن عمرو خثعمی و بشیر بن عمرو حضرمی باقی نمانده‌اند، خدمت اباعبدالله آمدم و گفتم: یابن رسول الله! به خاطر دارید که بین من و شما چه شرطی بود؟ حضرت فرمود: آری، من بیعت خود را از تو برداشتم؛ ولی تو چگونه می‌توانی از بین سپاه دشمن فرار کنی؟ ضحاک گفت: من اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرده‌ام و به همین جهت بود که پیاده می‌جنگیدم.»