حُبِّ حسین(ع) در دلی بیدار میشود
که از خود و آنچه دوست دارد
در راه خدا گذشته باشد.🌱
💐شهیدآوینی✨
🌹@be_yad_shohadaa🌹
همسر شهید میگفت:
شب تولد حضرتزهرا سلامالله از مسیری رد میشدیم که یه پیرزن تنها جلوی درب منزلش نشسته بود!
از کنارش چند قدمی که گذشتیم رضا ایستاد و به من گفت میای بریم به اون حاج خانم روز مادر رو تبریک بگیم؟
رفتیم نزدیک ...، رضا سلام کرد و گفت مادر چرا تنها نشستی؟
پیرزن لبخند زد و هیچی نگفت.
رضا گفت روزتون مبارک. ان شالله که سلامت باشین وعمرتون با عزت ...
پیرزن لبخند روی لبهاش نشست و گفت ممنون پسرم خیلی خوشحالم کردین ! 4 تا بچه دارم که هر کدوم تو شهرای دیگه هستن و نتونستن که امشب بیان دیدنم ؛ بعد چند تا شکلات از تو جیبش درآورد و اصرار کرد که حتما اینو ازم قبول کنید.
🌿#شهید_رضا_دامرودی
🌹@be_yad_shohadaa🌹
8.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹چند دقیقه پای صحبتهای با ارزش شهید سرافراز سردار خادم صادق بنشینیم....
سخنان این شهید بسیار عجیب و تاریخی و سازنده است. حتما ببینید
🌹@be_yad_shohadaa🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسیار شنیدنی 👌
داستان شیخ حسینعلی نخودکی اصفهانی و ملخ .
تمام عالم سپاه و لشکر خداست .
🌹@be_yad_shohadaa🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 معرفی و دانلود رایگان کتاب انسان دویست و پنجاه ساله
🔹طرح کلیدی انسان ۲۵۰ ساله در سال ۱۳۶۵ و در کنگره جهانی امام رضا علیهالسلام توسط مقام معظم رهبری مطرح شد که تصویری تازه از حرکت ائمه ترسیم مینمود. حرکتی یکپارچه و پیوسته بهسوی مقصدی واحد.
🔸در این کتاب مفهوم امامت و وظایف امام در جامعه اسلامی تعریف میشود، و بعد از ذکر این مقدمات، نوبت به تبیین مفهوم مبارزه حادّ سیاسی، در طول زندگی ائمه علیهم السلام میرسد.
🔹رهبر انقلاب اسلامی ابتدا وجود چنین خط سیری را اثبات کرده و در ادامه کتاب، برخی از حوادث دوران هر یک از ائمه را با توجه به این دیدگاه تحلیل و تبیین میکنند.
#زیارت
#انسان_دویست_و_پنجاه_ساله
🌹@be_yad_shohadaa🌹
1_5048927613.pdf
4.34M
📗معرفی کتاب
📚 انسان دویست و پنجاه ساله (حلقه دوم)
✏️نویسنده: سید علی خامنه ای (مقام معظم رهبری)
📖 گردآوری: مرکز صهبا
🇮🇷 ناشر: موسسه جهادی
⏳تاریخ نشر: ۱۳۹۱ ه.ش / چاپ دوازدهم
📄 تعداد صفحه: ۵۰۹ صفحه
🌹@be_yad_shohadaa🌹
✨ "پنــاه بی پناهـــان"✨
💠آیتالله فِهری زنجانی می گویند:
🔸«در مشهد، آیت الله بهجت را دیدار کردم.»
🔹پرسیدم: «یادتان هست پنجاه و پنج سال قبل، نجف با هم در مدرسۀ سید بودیم؟» دوست بودیم، اگرچه هم درس نبودیم. شما پرواز کردید و ما را جا گذاشتید. ما که سید بودیم. چه میشد دست ما را هم میگرفتید⁉️
🙏اکنون که مهمان شما هستم، تا عنایت خاصی از امام رضا علیهالسلام برای من نگویید، از اینجا نمیروم!»
🔸سرشان را پایین انداختند. ناراحتی در ایشان ندیدم.
🔹سر را بالا آورد و گفت:
🌷«یکبار که به حرم مشرّف شدم، حضرت مرا به داخل روضه نزدشان بردند؛ ده مطلب فرمودند.
👈یکی این بود: «مگر میشود، مگرمیشود، مگر ممکن است کسی به ما پناه آورد و ما او را پناه ندهیم؟!»
🌹@be_yad_shohadaa🌹
پيشانيش از زور درد چروك افتاده بود. چهره اش در هم مچاله شده بود. انگار هر آن جمعتر ميشد. بايد عقب نشيني ميكرديم و حاجي نگران بود كه فرصت عقب بردن شهدا را نداشته باشيم. بچهها كه شهيد ميشدند، چهرهي حاجي برافروختهتر ميشد. ولي اين كه نتوانيم شهدا را عقب ببريم، براش خيلي دردناك بود.
آن شب تا صبح خيلي به حاجي فشار آمد. سعي ميكرد با بچهها شهدا را بكشند عقب. ولي لحظهي آخر، عجيب بود. حاجي نميتوانست از جبهه جدا شود. همه را فرستاده بود عقب. اما خودش گوشه كنار،دنبال بدن يكي از بچهها ميگشت.
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
🌹@be_yad_shohadaa🌹