💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_کاظم__ع__نوحه
کجايي اي رضا جان گوشه زندان گرفتارم
بيا اي نور ديده از مدينه تو به ديدارم
بيا اين حلقه هاي سلسله را از تنم واکن
طبيب من بيا از دوري روي تو بيمارم
رسيده بر لبم جان لحظه پايان عمرم شد
بيا تا سر به روي دامن مهر تو بگزارم
ز سيلي روي من نيلي شده چون صورت زهرا
بيا فرزند دلبندم نظر بنما به رخسارم
کجايي دخترم معصومه اي نور دوچشمانم
بيا اي روشني محفلم ماه شب تارم
دو چشمم بر در زندان بود تا از سفر آيي
رضا جان دوريت به الله دهد در حبس آزارم
ز ساق پاي مجروحم دگر خون آبه مي ريزد
بيا با اشک ديده کن مداوا زخم بسيارم
غريب و بي کس و يارم در آين زندان غم افزا
نشد جر تازيانه کنج زندان کس پرستارم
غلامان پيکرم را مي برند بيرون از زندان
شود تشييع چون جسم غريبان >اين خبردارم
بيا تا درد دل گويم برايت اي اميد دل
بيا بشنو سخنهاي مرا اي يار غم خوارم
امام کاظم (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
9855.mp3
281.3K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_کاظم__ع__زمینه
بازم یه کاروون اومد،ولی نداش از تو خبر
امید چشم خیسمه ، برگردی بابا از سفر
من شنیدم ناسو شده ، زخمای زنجیر رو تنت
به جای من هرروز وشب,سِندی میاد به دیدنت
بابا ، وای ازدل غمدار تو
بابا ،شده کتک افطار تو
بابا ،دعای مرگ شد کار تو
مظلوم ، غریب شهر کاظمین
----
تو که پناه خلقی و ، یه عالمی گشته گدات
چی به روزت اومده که,(عَجِّل وَفاتی)شد دعات
چندساله که تو زندونا,سَبّ علی تو گوشته
بار غمای شیعیان , همیشه روی دوشته
بابا ، حقت نبود زهر جفا
بابا ،شد دخترت صاحب عزا
بابا ،راحت شدی از غصه ها
مظلوم ، غریب شهر کاظمین
----
اگه جسارت کردن و ، بردند تو رو با لِنگه دَر
خدارو شکر دیگه نرفت،جلوی من رو نیزه سر
شنیدم که تابوت تو ، در زیر گُل پنهون شده
خبر نیومد که سرت ، توی تنور مهمون شده
بی کس،ای غریب حیدر حسین
تشنه ، ای لاله ی پرپر حسین
عریان،ای شهید بی سر حسین
مظلوم،ای غریب مادر حسین....
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
امام کاظم (ع)
زمینه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_کاظم__ع__روضه
بر روی لب هایت به جز یا ربنا نیست
غیر از خدا ، غیر از خدا، غیر از خدا نیست
زنجیر ها راه گلویت را گرفتند
در این نفس بالا که می آید صدا نیست
چیزی نمانده از تمام پیکر تو
انگار که یک پوستی بر استخوانی است
زخم گلوی تو پذیرفته است اما
زخم دهانت کار این زنجیر ها نیست
این ایستادن با زمین خوردن مساوی است
از چه تقلا میکنی ؟ این پا که پا نیست
اصلا رها کن این پلید بد دهان را
از چه توقع میکنی وقتی حیا نیست
نامرد ! زندان بان ! در این زندان تاریک
اینکه کنارش میزنی با پا عبا نیست
این تخته ی در که شده تابوت حالا
بهتر نباشد بدتر از آن بوریا نیست
اما تو را با نیزه ها بالا نبردند
پس هیچ روزی مثل روز کربلا نیست
شاعر:علی اکبر لطیفیان
امام کاظم (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_کاظم__ع__روضه
گوشه ی دخمه خلوتی دارد
کوه طورش همین سیه چال است
نمک ِ آخرِ مناجاتش
روضه های شهید گودال است
***
توبه می کرد جای مردم شهر
گریه می کرد جای ما و شما
پسر فاطمه دعا می خواند
نیمه شبها برای ما و شما
***
هردلی عاشق نگاهش شد
خالی از تیره گی و زشتی شد
در کنار ضریح چشمانش
زن بدکاره ای بهشتی شد
***
زن رقاصه را به راه آورد
عارف حق ، جدا ز غیرش کرد
پشت آن میله های فولادی
این چنین عاقبت به خیرش کرد
***
با رکوع و سجود فاطمی اش
شیوه ی بند گی به او آموخت
با نگاه پر از محبت خود
حکمت زندگی به او آموخت
***
ساق پایش شکستگی دارد
داد می زد ز درد سجاده
غل و زنجیرها اجازه دهید
در قنوتش به زحمت افتاده
***
درد تا مغز استخوان می رفت
با لب تشنه تا لگد می خورد
رسم این خانواده است انگار
چقدر بی هوا لگد می خورد
***
پروبالش شکسته ای صیاد
این قفس خوب گوشه گیرش کرد
تازیانه نزن، که رفتنی است
دوری از آشیانه پیرش کرد
***
مرد باشید و روی واژه ی شرم
مثل آل امیه خط نکشید
می زنیدش زبان روزه بس است
حرف ناموس را وسط نکشید
***
نزنید انقدر به پهلویش
یاد غمهای مادرش افتاد
حرف شهر مدینه شد ای وای
باز هم یاد دخترش افتاد
***
شهر بغداد ناجوانمردی
بردی از یاد حُرمت نمکش
خیزران را به یادم آورده
زخم لبهای خشک و پر ترکش
***
حرف از خیزران و زخم لب است
جای طشت طلا فقط خالیست
روضه ی طشت دردسر ساز است
جزء آن روضه های جنجالیست
***
به تمسخر گرفت قرآن را
طعنه زد با کمال بی شرمی
به لب خشک قاری قرآن
چوب می زد برای سرگرمی
شاعر : وحید قاسمی
امام کاظم (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_کاظم__ع__روضه
بر سر تخته پاره دریا رفت
ناله از تخت سینه بالا رفت
چهار حمّال و آفتابِ فلک
چه بساطیست اینکه با ما رفت
جبرئیل از فلک اذان سر داد
عجّلوا عجّلوا که آقا رفت
شجر طور ساقه اش بشکست
یا که بشکسته ساق،موسا رفت
یک تن و اینهمه کفن چه کند؟
ناله از بوریا به بالا رفت
محمد سهرابی
امام کاظم (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_کاظم__ع__نوحه
طایر توحید فتاد از نفس
مشت پری مانده از او در قفس
وای وای گرفته زهرا عزا
آه آه سرت سلامت رضا
****
زندانی فاطمه آزاد شد
قتلگهش زندان بغداد شد
وای وای گرفته زهرا عزا
آه آه سرت سلامت رضا
****
وای من و وای من و وای من
سلسله بر گردن مولای من؟
وای وای گرفته زهرا عزا
آه آه سرت سلامت رضا
****
یوسف فاطمه پس از سال ها
کشته شده بینِ سیه چال ها
وای وای گرفته زهرا عزا
آه آه سرت سلامت رضا
****
چیده شد از شاخه، گلِ امامت
حضرت معصومه سرت سلامت
وای وای گرفته زهرا عزا
آه آه سرت سلامت رضا
****
زخم وی از حلقه زنجیرهاست
زخم حسین از دم شمشیرهاست
وای وای گرفته زهرا عزا
آه آه سرت سلامت رضا
****
کشته شده دو یوسفِ بی گناه
یکی به زندان و یکی قعرِ چاه
وای وای گرفته زهرا عزا
آه آه سرت سلامت رضا
****
پیکر او در غل و زنجیرها
پیکر جدش هدف تیرها
وای وای گرفته زهرا عزا
آه آه سرت سلامت رضا
********
شاعر : حاج غلامرضا سازگار
امام کاظم (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
22203-1645434810314.mp3
446.7K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_کاظم__ع__نوحه
طائر قدسم و بسته در زنجیر بیداد
سوره ی نورم و گوشه ی زندان بغداد
اشک چشمم ستاره ی شب من
ذکر خلصنی یارب بر لب من
سیدی - سیدی - موسی ابن جعفر
دیدنی شد نماز شبم با دست بسته
حلقه ی آهنین ساق پایم را شکسته
شاهد غربتم اشک شبانه
به ملاقاتم آمد تازیانه
سیدی - سیدی - موسی ابن جعفر
آه من زد شرر پیکر هفت آسمان را
من به جانم خریدم بلای شیعیان را
ای خدا رنگ لاله بدنم شد
جگرم پاره از زهر ستم شد
سیدی - سیدی - موسی ابن جعفر
میثم مومنی نژاد
امام کاظم (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_کاظم__ع__نوحه
دید آخر کُشته شد موسی بن جعفر (٢)
یوسف زندانی زهرای اطهر
وا اماما، وا اماما، وا اماما (٢)
مرغ توحید پر زد و یکباره جان داد(٢)
صید کُشته از قفس گریده آزاد
وا اماما، وا اماما، وا اماما (٢)
فاطمه زندانی ات حاجت روا شد(٢)
عاقبت جان داد و از زندان رها شد
وا اماما، وا اماما، وا اماما (٢)
شیعیان در جِسر بغداد رهسپارید (٢)
سلسله از گردن مولا در آید
وا اماما، وا اماما، وا اماما (٢)
امام کاظم (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
17426_1614702510825.mp3
364.2K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_کاظم__ع__نوحه
حاج رضا یعقوبیان
شهید راه دین شده هفتم امام
زجور اشقیا شده عمرش تمام
گل باغ ولا به زندان بلا
شده جانش فدا
آه و واویلتا(۲)
دلش خون گشته بود از این جور و ستم
دگر راحت شود ز درد و رنج و غم
امام مهربان گل زهرا نشان
رود سوی جنان
آه و واویلتا
شهید کینه شد امام بی قرین
ز داغ او رضا بگشته دل غمین
امام مسلمین شده مسموم کین
ز جور مشرکین
آه و واویلتا
زجور دشمنان به زندان جای اوست
به یاد ذات حق همه شبهای اوست
شده غم قسمتش بود این غربتش
شکسته حرمتش
آه و واویلتا
بخواهد مرگ خود زحی داورش
زغم راحت شود چو زهرا مادرش
شده او خون جگر نموده زهر اثر
به جانش زد شرر
آه و واویلتا
شده در محبسش دعایش مستجاب
زداغ او بود همه دلها کباب
به دوشش غم کشید
چه از دشمن شنید
به زندان شد شهید
آه و واویلتا
صفابخش جهان امام انس و جان
ز ظلم دشمنان بهارش شد خزان
همه دلها غمین زظلم و جور و کین
تنش روی زمین
آه و واویلتا
امام کاظم (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#عید_مبعث_مدح
اقرأ... بخوان هر آنچه که از او شنیدهای
مهتاب رو! بگو که از آن سو، چه دیدهای؟
افسانه بود قبل تو، رویای عاشقان
تو پای عشق را به حقیقت کشیدهای
«تبت یدا»... ابیلهبان شعله میکشند
تا «لا» به لب، به خرمن بتها رسیدهای
رويت سپيدهايی ست، که شبهای مکه را...
خالت پرندهای ست، رها در سپيدهای
اول خدا، دو چشم تو را آفريد و بعد
با چشمکی، ستاره و ماه آفريدهای
باران گيسوان تو، بر شانهات که ريخت
هر حلقه، يک غزل شد و هر چین، قصيدهای
راهب نگاه کرد ... وَ آرام يک ترنج
افتاد از شگفتی دست بريدهای
مستند آیهها، عرق عقلِ اوّلند
یا از درخت معرفت، انگور چيدهای
آه ای نگار من! که به مکتب نرفتهای
ای جوهر یقین! که مُرکّب ندیدهای
بالاتر از بلندی روحالامین، امین!
تا خلوت خدا، تک و تنها پريدهای
حق با تو، با صدای علی حرف میزند
سبحان ربِّنا! چه صدایی شنیدهای؟
دستت به دست ساقی و جایی ندیدهام
توحید را، چنین که تو در خُم چشیدهای
بر شانهی تو رفت و کجا میتوان کِشد
عالم، چنین که بار امانت کشیدهای؟
دريای رحمتی و از امواج غصهها،
سهم تمام اهل زمين را خريدهای
حتی کنار اين غزلت هم نشستهای
خط، روی واژههای خطايم کشيدهای
گاهی هزار بیتِ نگفته، نهفته است
محبوب من! در اشک به دفتر چکیدهای
گفتند از جمال تو، اما خودت بگو
از آن محمدی که در آيينه ديدهای
قاسم صرافان
عید مبعث
مدح
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#عید_مبعث_مدح
زِ کوه نور، انوار هدایت سر برآورده
خدا بر بندگان مولای انسان پرور آورده
فروغ وحی بر غار حرا تابیده شد زآن رو
جهانی را به وجد و شادی و حیرت درآورده
محمد،مصطفی گردیده شد در گلشن هستی
به گلزار نبوت رنگ و بوی دیگر آورده
نموده مبعثش با اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ آغاز
وَزین آغاز، عقل و دین عجب بال و پر آورده
بدوش خواجه لولاک، نهاده خلعت بعثت
برای عاشقانِ حق طلب، حق دلبر آورده
رسید آموزه توحید و ایمان و خدا ترسی
به وقت اختلاف و تیرگی ها داور آورده
برای رفع ظلم و فتنه از سرتاسر گیتی
نبیِ رحمت و شمس عدالت گستر آورده
خدا هم خویش و هم مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتَابش را
گواه بین او با مردمان کافر آورده
پس از توحید و ایمان و عمل باید هدایت شد
نبی را بهر تبلیغ ولای حیدر آورده
نموده دین و نعمت با ولای مرتضی تکمیل
شده راضی ز اسلامی که بر او افسر آورده
بِباید بعد مدح مصطفی مدح علی گوییم
که ایزد نَفس احمد را علی در دفتر آورده
علی یعنی تمام دین حق در وادی خلقت
علی آن آیت عظما که حی اکبر آورده
علی دست و زبان و گوش و چشم خالق هستی ست
خدا بر عرش و فرش و آسمانش لنگر آورده
اصول دین همه گردیده در یک یا علی پنهان
چو صد آمد نود همراه خود در باور آورده
کجا توصیف او در واژگان شعر من گنجد
که حی عالی اعلا به قرآن خوشتر آورده
سید حسین سیستانی
عید مبعث
مدح
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#عید_مبعث_مدح
عرب در جهل کامل غوطه ور بود
درخت کفرشان هم بارور بود
همه سرگرم شرک وبت پرستی
ودختر خار بر چشم پدر بود
به زیر خاک زنده دفن دختر
برای هر عرب نوعی ظفر بود
در این احوال تقدیر الهی معین کردن دینی دگر بود
برای امر ابلاغش خداوند
به دنبال رسولی دادگر بود
میان مردم آن روز مکه
محمد(ص)نزد او محبوبتر بود
چهل سالی زعمرش می گذشت و
محمد شمس ومکه چون قمر بود
رسید آن لحظه ی موعود ،در غار
محمد (ص)غرق نجوایی دگر بود
به ناگه جبرئیل آمد کنارش
نبوت را برایش خوش خبر بود
بگفتا ای رسول ا...اقرآ
به نام آنکه خلقت را اثر بود
بدینسان بعثتی آمد پدیدار
که آنرا عدل وحق جوئی ثمر بود
پیمبر شد رسول دین اسلام
که آخر دین رب دادگر بود
برای مسلمین عید است اینروز
بر ایشان مطلع فتح وظفر بود
شاعر : اسماعیل تقوایی
عید مبعث
مدح
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar