💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#طفلان_حضرت_زینب__س__روضه
بغض نگاه خسته ي تان، اي مسيح من
مانند سنگ؛ شيشه ي قلب مرا شكست
دار و ندار زندگيم نذر خنده ات
غصّه نخور، كه ارتش زينب هنوز هست
در راه پاسداري آيين كردگار
عمريست در كنار شما ايستاده ام
اين بچه هاي دست گلم را ز كودكي
من با وضو و حبّ شما شير داده ام
سر مست باده هاي طهورايي توأند
شمشيرِ دستِ هر دو يشان تيز و صيقلي ست
پروانه وار منتظر اذنِ رفتنند
رمز شروع حمله شان ذكر يا عليست
اي پادشاه - تا تو رضايت دهي - ببين
سر بند يا علي به سر خويش بسته اند
بر فوت و فن نيزه و شمشير واقف اند
چون پاي درس ساقي لشگر نشسته اند
عباس گفته: خواهر من! مرحبا به تو
اين مردهاي كوچك تو، شير شرزه اند
مبهوت سبك جنگ و رجزهايشان شدم
شاگردهاي اول پرتاب نيزه اند
گفتم به بچه هاي عزيزم كه تا ابد
غمگين زخم سينه ي يك ياس پرپرم
تا آخرين نفس به عدو تيغ مي زنيد
با نيت تلافي سيلي مادرم
در آزمون صبر و محن، مادر شما
با نمره ي قبولي تان گشت رو سپيد
در دفتر كرامت من دست حق نوشت
اي دختر شهيد، شدي مادر شهيد
طفلان حضرت زینب (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#قاسم_ابن_الحسن__ع__روضه
این که این قدر تماشا دارد
به رگش خون علی را دارد
مجتبی آمده تصویر شود
به حسن رفته؛ تماشا دارد
گیسوانی که زده شانه حسین
هر قدر دل ببرد جا دارد
سیزده بار زمین فهمیده
منّتی بر سر دنیا دارد
شاه در بدرقه اش آمده است
تا ببینند که بابا دارد
نیست پایش به رکاب از بس که
میل پرواز به بالا دارد
چشم بد دور به بازو بندش...
...ریشه ی چادر زهرا دارد
نوجوان است و دعایی بر لب
پشت او زینب کبری دارد
نوجوان است ولی وقت نبرد
پای هر ضربه اش امضا دارد
نوجوان است ولی از رجزش
از دمش صاعقه پروا دارد
رجزی خواند و همه فهمیدند
بعد از این معرکه آقا دارد
شکل رزمش چقدر پیچیده ست
شیوه حضرت سقّا دارد
قبضه ی تیغ که می چرخاند
آذرخشی ست که می سوزاند
شور در پهنه ی صحرا انداخت
موج بر سینه ی دریا انداخت
یک هماورد ندارد بس که
هیبتش لرزه به صحرا انداخت
باد تا بند نقابش وا کرد
پرده از محشر کبری انداخت
عاقبت ازرق شامی آمد
رو به قاسم نظری تا انداخت
چار فرزند به میدان آورد
دو طرف را به تقلّا انداخت
همه جا بود سکوتی سنگین
کربلا چشم به آنجا انداخت
دست پرورده عباس نظر...
...تا که بر قامت آنها انداخت
چار فرزند حرامی را با
ضربه ای یک به یک از پا انداخت
اولین چرخش تیغش از تن
سرشان را به ثریّا انداخت
نوبت ازرق شامی شد و باز
پیش آنها سر او را انداخت
همه را ضربه ی شصتش یادِ...
... ضربه ی کاری مولا انداخت
مجتبی باز به تکرار آمد
بانگ تکبیر علمدار آمد
حیف غم بود که معنا کردند
گرد او هلهله برپا کردند
تا که دیدند حریفش نشدند
دشتی از سنگ مهیا کردند
همه طوری به سرش ریخته اند
گوئیا گمشده پیدا کردند
گل سرخی به زمین باز شد و
ساقه را از دو سه جا تا کردند
استخوان های شکسته او را
چقدر خوش قد و بالا کردند
نیزه ها بر سر او زار زدند
تیغ ها را به تنش جا کردند
تا که دیدند عمو می آید
همگی خنده به لب وا کردند
نعل ها رد شده و ضرب زدند
تا مشبّک بدنش را کردند
مادرش آمده بالینش حیف
چقدر خوب مدارا کردند
مادرش آمد و با زخمی نو
باز خون بر دل زهرا کردند
کاکلش را ز دو سو چنگ زدند
وقت غارت شد و دعوا کردند
تا روی خاک کشیدن ها را
ایستادند و تماشا کردند
وای بر من چه خیالی دارند
نعل ها شکل هلالی دارند
قاسم ابن الحسن (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_علی_اکبر__ع__روضه
سلام احمد سلام داور
سلام زهرا سلام حیدر
سلام یاسین سلام کوثر
سلام عبّاس و عون و جعفر
سلام نسل جوان سراسر
به جان پاک علیِّ اکبر
سپهر مجد و جلال احمد
محیط فضل و کمال احمد
تمام حسن و جمال احمد
کتاب خلق و خصال احمد
به جز ائمّه زآل احمد
به قدر، اولی به فضل، برتر
بهشت عترت بهار رویش
خصال احمد خصال و خویش
وجود را جان در آرزویش
حسین را دل به تار مویش
به چشم امّ و اب و عمویش
علّی ثانی رسول دیگر
ریاض خُلقش کمال ایمان
بیاض حُسنش تمام قرآن
رخش برد دل زماه کنعان
دمش دهد جان به پور عمران
به هر پیامش هزار طوفان
به هر قیامش هزار محشر
زهی جلالت زهی کرامت
یم نبوّت دُرِ امامت
چو کبریایش به دل اقامت
به چهره غوغا به قد قیامت
جلال خیزد تمام قامت
به محضر آن خدای منظر
جلال طاها کمال یاسین
حسن خصایل حسین آئین
شجاعت از او گرفته آذین
علی اعلا به عرشۀ زین
ولایت او تمامی دین
محبّت او جهاد اکبر
بهشت زینب امید لیلا
زاوج و همش مقام بالا
زهر شهیدی به رتبه والا
زنسل احمد شهید اولا
به آل هاشم هماره مولا
به خلق عالم همیشه رهبر
به چهره تاج از قمر گرفته
زعمّه خون جگر گرفته
توان و تاب از پدر گرفته
عمو چو جانش به بر گرفته
زسینه بر کف سپر گرفته
به پای او جان به دست او سر
سرشک بر رخ، دعاش بر لب
چو مهر، در صبح چو ماه، در شب
روان به میدان سوار مرکب
به خاک او ریخت سپهر کوکب
دو همره او حسین و زینب
دو پیشبازش بتول و حیدر
زچنگ دنیا کشیده دامن
نه باکش از جان نه بیمش از تن
سپر به کتف و کفن به گردن
گشوده سینه به تیر دشمن
به کام عطشان به ثقل آهن
شرر شد و زد به خصم کافر
چه الحذرها که شد بر افلاک
چه دست و سرها که ریخت بر خاک
به قلب و فرق عدوی سفّاک
زنیزه زد زخم زتیغ زد چاک
درید سینه زخصم ناپاک
فکند آتش به جان لشکر
عدو صدا زد محمّد (ص) است این
و یا که حیدر به جنگ صفّین
دریغ کاخر فتاد از زین
به جسم مجروح به روی خونین
که دیده یک گل هزار گلچین
زتیغ و تیرش کنند پرپر؟
بدن چو جوشن شد از خدنگش
به سینه گرگان زدند چنگش
زدند هر سو به عزم جنگش
یکی به تیر و یکی به سنگش
به دیده اشکش به دل شرنگش
به خاک پنهان به خون شناور
که دیده مه را هزار پاره
تن لطیفش پر از ستاره
نفسش زداغش شود شراره
به زخم زخمش رسد دوباره
پدر به گریه کند نظاره
پسر دهد جان به زیر خنجر
بهقلزم خون گهر که دیده؟
به خاک، قرص قمر که دیده؟
به نخل طوبی، تبر که دیده؟
زقلب قرآن، سپر که دیده؟
به پیش بابا، پسر که دیده؟
که همچو بسمل، به خون زند پر؟
فغان از این غم فغان از این غم
زدند زخمش به جای مرهم
ورق ورق شد، کتاب محکم
که صفحه صفحه، جدا شد از هم
دمید خونش زنخل (میثم)
فکند داغش به خلق، آذر
شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار
حضرت علی اکبر (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__روضه
قدم قدم زحرم میشوی جدا برگرد
بدون خواهر خود میروی کجا برگرد
به پای تو همه گیسوی من سفید شده
نزن به سینه من دست رد اخا برگرد
به گردنت به خدا حق مادری دارم
به حرمتی که بُوَد بین ما دو تا برگرد
ز کودکی روش دلبری ز تو بلدم
قسم به مادرمان فاطمه بیا برگرد
تمام ترس من اینست گیسوان سرت
گره گره بشود ، بین پنجه ها برگرد
ز قبل آنکه به پیشم تن تو در گودال
جدا جدا بشود زیر دست و پا برگرد
بیاو پیش از اینکه به تیزی نیزه
کسی به هم بزند پیکر تو را برگرد
به ذوالجناح سپردم به هر کجا دیدی
حسین خُورَد زمین زود سوی ما برگرد
قاسم نعمتی
امام حسین (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#طفلان_حضرت_زینب__س__روضه
زینب آمد دست طفلانش به دست
کز تو ام با آنچه ام در دست است
این دو از بهر فنا آماده اند
دو غلام تو، نه خواهر زاده اند
دستشان از کار چون کوتاه شد
ناله شان تیری به قلب شاه شد
در بر آن دو بی روان پیکر گرفت
وآن دو بی جان را چو جان در بر گرفت
در حرم آورد و بنهاد و نشست
هر که بُد از مرد و زن از جای جست
غیر زینب کز مصیبت صبر کرد
مُرد امّا خیمه بر خود قبر کرد
نامد از خیمه در آن ساعت برون
تا نگردد محنت آن شه فزون
شاعر:طلوعی گیلانی
طفلان حضرت زینب (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_علی_اصغر__ع__روضه
شه چو آمد زلب تشنه اصغر يادش
رفته از سوز عطش تابه فلك فريادش
بند قنداقه اصغر به سر دست گرفت
تا چو مرغان كند از بند قفس آزادش
گشت با آن گل افسرده روان سوي سپاه
با اميدي كه دهد آب و كند دلشادش
همچو مرغان زعطش طفل پر و بال زنان
نا گه آمد زكمين گاه برون صيادش
تير كين آمد و بر حلق علي جاي گرفت
دست بيداد اجل داد چو گل بر بادش
***
حضرت علی اصغر (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#قاسم_ابن_الحسن__ع__روضه
نصر من الله از حرم تکبیر پا شد
هنگام پیکار برادر زاده ها شد
ابن الحسن ابن الحسین کربلا شد
یا حضرت زهرا حسن حاجت روا شد
تحت الهنک را گرچه بررویش کشیده
برق نگاهش بر زمین آتش کشیده
او قاسم است ابن الکریم است و کریم است
مثل علی بر نار و بر جنت قسیم است
تیغ کجش روح صراط المستقیم است
شمشیر گردانیش طوفان عظیم است
از راست از چپ میزند سرها میوفتد
نام حسن برروی پیکرها میوفتد
ازرق ببین این نوجوان صف شکن را
ان تنکرونی خواندن ابن الحسن را
عباس یادش داده از هرسو زدن را
پایان بده این جنگهای تن به تن را
هرچه پسر داری بیاور مشکلی نیست
بهر پسرهایت همین یک ضربه کافیست
دور و برش هرقدر طبل جنگ میخورد
این صورت زهرایی از خون رنگ میخورد
کعبه میان قوم کافر سنگ میخورد
موی سرش با دست نیزه چنگ میخورد
دوره شد و روی سرش نقل بلا ریخت
از بین لبهایش مدد یا مجتبی ریخت
افتاد و بین لشگری تنها شد و بعد
پهلوی قاسم پهلوی زهرا شد و بعد
مثل سفارش نامه خود تا شد و بعد
بین همه روی تنش دعوا شد و بعد
آمد عمو دید استخوانهایش شکسته
جوری ز اسب افتاده که پایش شکسته
سمت تنش پرتاب شد هرنیزه ای بود
در صورتش تیر و به حنجر نیزه ای بود
هر تکه از دشداشه اش بر نیزه ای بود
عمامه اش آویز بر سر نیره ای بود
زیر سم مرکب قد و قامت کشیده
این یک نفس را هم به صد زحمت کشیده
بر سینه اش چسباند وقتی که تنش را
فهمید سختی های وقت بردنش را
نجمه به چشمانت بکش پیراهنش را
بوسه بزن این پیکر پر روزنش را
پیش حسن شرمندگی مانده برایم
بی قاسم و اکبر منم با گریه هایم
سید پوریا هاشمی
قاسم ابن الحسن (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_علی_اکبر__ع__روضه
بر زانو آمده پسرش را صدا كند
شاید جراحت جگرش را دوا كند
گر چه جگر نداشت نگاهش كند ولی
بالین او نشسته پسر را صدا كند
لكنت گرفته پیر جوان مُرده حق بده
سخت است واژۀ پسرم را ادا كند
آمد به پا بلند شود، خورد بر زمین
مجبور شد كه خواهر خود را صدا كند
كارش به التماس كشیده ولی چه سود
باید حسین چند عبا دست و پا كند
مثل انارِ دانه شده ریخت بر زمین
وقتی ز خاك خواست تنش را جدا كند
تا خیمه گاه جمع جوانان به خط شدند
شاید كه تكه تكه تنش جا به جا كند
تا دید خواهر آمده شد غصه اش دو تا
حالا عزا گرفته چه سازد چه ها كند
كم نیست چشم خیره سر و شوم و بد نظر
ای كاش می شد این همه لشگر حیا كند
می كوشد از میانِ تبرها و دشنه ها
حتی ز رویِ تیغ، علی را سوا كند
درگیر بود ساقۀ نیزه به سینه اش
راهی نبود تا گرۀ بسته وا كند
كتفش ز جایِ ضربِ تبر باز مانده است
هر ضربه آمده كه یكی را دو تا كند
بدجور دوخته اند سرش را به رویِ خاك
باید شروع به كَندن سر نیزه ها كند
مانند خاك روی زمین پخش شد تنش
طوری زدند آرزوی بوریا كند
حضرت علی اکبر (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#طفلان_حضرت_زینب__س__روضه
بغض نگاه خسته تان، ای مسیح من
مانند سنگ؛ شیشه ی قلب مرا شكست
دار و ندار زندگیم نذر خنده ات
غصه نخور، كه ارتش زینب هنوز هست
**
در راه پاسداری آیین كردگار
عمریست در كنار شما ایستاده ام
این بچه های دست گلم را ز كودكی
من با وضو و حبّ شما شیر داده ام
**
سر مست باده های طهورایی توأند
شمشیرِ دستِ هر دو شان تیز و صیقلی است
پروانه وار منتظر اذنِ رفتنند
رمز شروع حمله شان ذكر یا علیست
**
ای پادشاه - تا تو رضایت دهی- ببین
سر بند یا علی به سر خویش بسته اند
بر فوت و فن نیزه و شمشیر واقف اند
چون پای درس ساقی لشگر نشسته اند
**
عباس گفته: خواهرمن! مرحبا به تو
این مردهای كوچك تو، شیر شرزه اند
مبهوت سبك جنگ و رجزهایشان شدم
شاگردهای اول پرتاب نیزه اند
**
گفتم به بچه های عزیزم كه تا ابد
غمگین زخم سینه ی یك یاس پرپرم
تا آخرین نفس به عدو تیغ می زنید
با نیت تلافی سیلی مادرم
**
در آزمون صبر و محن، مادر شما
با نمره ی قبولی تان گشت رو سپید
در دفتر كرامت من دست حق نوشت
ای دختر شهید، شدی مادر شهید
شاعر:وحید قاسمی
طفلان حضرت زینب (س)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#طفلان_حضرت_زینب__س__نوحه
نگه کن نو گلان خواهرت را
فدايي علي اصغرت را
نگه کن هر دو تا شير نبردند
شبيه جدشان حيدر بجنگند
نگه کن التماس عون جعفر
دو شرزه شير از بستان حيدر
نگه کن هر دو تا دل بي قرارند
اگر خصت دهي جان مي سپارند
ببين حالا که از دست رفت اکبر
بده رخصت تو بر طفلان خواهر
بده رخصت که بر پايت بميرند
مدال عشقبازي را بگيرند
کني گر تو قبول اين نو گلان را
بر افرازم نمايي پيش زهرا
دو لاله هر دو بر ميدان برفتند
ز زير آينه قرآن برفتند
دو نو گل از تبار لاله و ياس
فنون رزمشان مانند عباس
عدو از رزمشان انگشت به دندان
که گويا مرتضي امد به ميدان
ولي صد حيف گرديدند پرپر
حسين ابن علي خواندند در بر
بيا تا سر به دامانت بميريم
برات جنت از دستت بگيريم
که اي مولا ي ما، دل بي شکيب است
صدايي گفت فرزندم غريب است
طفلان حضرت زینب (س)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_علی_اصغر__ع__روضه
ای تیرمیا ،کودک ششماهه بخواب است
لب تشنه ودل سوخته دردامن باب است
ای تیر ازاین غنچه دگر چشم بپوشان
چون منتظر دیدن او چشم رُباب است
دیگر زچه برحنجره ی طفل نشینی
کاین حنجره ی خشک سه روزاست کباب است
پروانه صفت سوخته بال وپراین طفل
ازآتش سوزان عطش شمع مُذاب است
یک شبنم اشکی اگراز دیده بریزد
گیرد به زبان فکرکند قطرۀ آب است
خونش اگر افتد به زمین زلزله آید
گرسوی فلک رفت چنان تیر شهاب است
ای تیرچه کردی زگلوهیچ نمانده
سریک طرف وتن بروی شانۀ باب است
خاموش«وفایی»که ازاین داغ جگرسوز
حال دل هرلاله پریشان وخراب است
سید هاشم وفایی
حضرت علی اصغر (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#قاسم_ابن_الحسن__ع__روضه
این گل تر ز چه باغی ست که لب خشکیده ست؟
نو شکفته ست و به هر غنچه لبش خندیده ست
روبرو همچو دو مصراع، دو ابرویش بین
شاه بیت است و حق از شعر حسن بگزیده ست
دید چون مشتری اش ماه شب چاردهم
سیزده بار زمین دور قدش گردیده ست
عازم بزم وصال است، و حسن نیست دریغ!
تا که در حسن ببیند چه بساطی چیده ست
سیزده آیه فقط سوره عمرش دارد
نام اخلاص براین سوره، وفا بخشیده ست
حسرت پاش به چشمان رکاب است هنوز
این نهالی است که بر سرو، قدش بالیده ست
سینه شد مجمر و اسپند، ز دل-مادر ریخت
تا قیامت قد خود دید کفن پوشیده ست
گفت، شرمنده احسان عمویم همه عمر
او که پیش از پسر خویش مرا بوسیده ست
تن چاکش به حرم برد عمو، عمه بگفت
خشک آن دست که این لاله تر را چیده ست
قاسم ابن الحسن (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir/
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar