eitaa logo
محصولات فرهنگی و ... بهشت
1.4هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
119 ویدیو
19 فایل
فروشگاه محصولات فرهنگی بهشت بهشت برای هر سلیقه ای ک شما بگید یه پیشنهاد خاص داره پخش انواع محصولات فرهنگی و مذهبی واسلامی ایرانی و همه نوع کالا ارسال به سراسر ایران 😍همکاری با پورسانت داریم 👤جهت مشاوره و ثبت سفارش @msaghale
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵 معیار صداقت و شجاعت و عفت 💠 ارزش مرد به اندازه همت اوست و راستگويی او به ميزان جوانمردی اش و شجاعت او به قدر ننگی است كه احساس می كند و پاكدامنی او به اندازه غيرت اوست. 📒 ، حکمت ۴۷
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(37).mp3
2.85M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷سهم روز یازدهم : از حکمت ۱۰۰ تا حکمت ۱۰۵ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
🌹سهم : از حکمت ۱۰۰ تا ۱۰۵ ┄┄┅┅✿❀🦋✨🦋❀✿┅┅┄┄ 📒 : (آنگاه كه گروهی او را ستايش كردند) فرمود: بار خدايا! تو مرا از خودم بهتر می شناسی و من خود را بيشتر از آنان می شناسم؛ خدايا مرا از آنچه اينان می پندارند، نيكوتر قرار ده و آنچه را كه نمی دانند بيامرز. ┄┄┅┅✿❀🦋✨🦋❀✿┅┅┄┄ 📒 : برآوردن نيازهای مردم پايدار نيست مگر به سه چيز، كوچك شمردن آن تا خود بزرگ نمايد، پنهان داشتن آن تا خود آشكار شود، و شتاب در برآوردن آن، تا گوارا باشد. ┄┄┅┅✿❀🦋✨🦋❀✿┅┅┄┄ 📒 : روزگاری بر مردم خواهد آمد كه محترم نشمارند جز سخن چين را و خوششان نيايد جز از بدكار هرزه و ناتوان نگردد جز عادل، در آن روزگار كمك به نيازمندان خسارت، و پيوند با خويشاوندان منت گذاری ، و عبادت نوعی برتری طلبی بر مردم است، در آن زمان حكومت با مشورت زنان، و فرماندهی خردسالان، و تدبير خواجگان اداره می گردد. ┄┄┅┅✿❀🦋✨🦋❀✿┅┅┄┄ 📒 : (پيراهن وصله داری بر اندام امام بود شخصی پرسيد چرا پيراهن وصله دار می پوشی؟) فرمود: دل با آن فروتن، و نفس رام می شود، و مومنان از آن سرمشق می گيرند. دنيای حرام و آخرت، دو دشمن متفاوت، و دو راه جدای از يكديگرند، پس كسی كه دنياپرست باشد و به آن عشق ورزد، به آخرت كينه ورزد و با آن دشمنی خواهد كرد، و آن دو همانند شرق و غرب از هم دورند، و رونده به سوی آن دو، هرگاه به يكی نزديك شود از ديگری دور می گردد، و آن دو همواره به يكديگر زيان رسانند. ┄┄┅┅✿❀🦋✨🦋❀✿┅┅┄┄ 📒 : (از نوف بكالی نقل شد، كه در يكی از شبها امام را ديدم برای عبادت از بستر برخواست، نگاهی به ستارگان افكند، و به من فرمود: خوابی! يا بيدار؟ گفتم بيدارم) فرمود: ای نوف! خوشا به حال آنان كه از دنيای حرام چشم پوشيدند، و دل به آخرت بستند، آنان مردمی هستند كه زمين را تخت، خاك را بستر، آب را عطر، و قرآن را پوشش زيرين، و دعا را لباس رويين خود قرار دادند، سپس دنيا را همانند عيسی مسيح (ع) وانهادند. ای نوف! همانا داوود پيامبر (كه درود خدا بر او باد) در چنين ساعتی از شب برمی خاست، و می گفت: (اين ساعتی است كه دعای هر بنده ای به اجابت مي رسد، جز باجگيران، جاسوسان، شبگردان و نيروهای انتظامی حكومت ستمگر، يا نوازنده طنبور و طبل.) ┄┄┅┅✿❀🦋✨🦋❀✿┅┅┄┄ 📒 : همانا خدا واجباتی را بر شما لازم شمرد، آنها را تباه نكنيد و حدودی برای شما معين فرمود، از آنها تجاوز نكنيد و از چيزهایی نهی فرمود، حرمت آنها را نگاه داريد و نسبت به چيزهایی سكوت فرمود نه از روی فراموشی، پس خود را درباره آنها به رنج و زحمت دچار نسازيد. ┄┄┅┅✿❀🦋✨🦋❀✿┅┅┄┄
گزارش موضوعات مهم حکمت ۱۰۰ تا ۱۰۵.mp3
4.17M
🔊 گزارش موضوعات مهم حکمت ۱۰۰ تا حکمت ۱۰۵ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📔 لذت مطالعه ( خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۱۰) 📚 انتشارات عهدمانا کشیش سرش را که بلند کرد ، از تعجب خشکش زد. مقابلش جوانی با پیراهن سفید بلند ، مثل دشداشهٔ عرب ها ایستاده بود. محاسن بلند و بوری داشت و موهایش روی شانه هایش ریخته بود. جوان ،چشمان نافذ و زیبایی داشت . در آغوشش نوزادی دست و پا میزد. کشیش چشم های خسته و خواب آلودش را به جوان دوخت. نمی دانست با دیدن یک غریبه در اتاقش باید چه عکس العملی نشان بدهد. او چگونه وارد آپارتمانش شده بود؟ کشیش با خود فکر می کرد از او بپرسد کیست و در اتاق او چه می کند ؟ چگونه وارد آپارتمانش شده و با او چه کار دارد؟ اما انگار لال شده بود، جوان تبسمی کرد. در چهره اش آرامش و طمأنینهٔ خاصی وجود داشت. چهرهٔ جوان آشنا بود، اما کشیش به خاطر نمی آورد که او را کجا و چه وقت دیده است. جوان لب هایش را تکان داد، صدایش چنان آرام بود که انگار از راه دوری به گوش می رسید. - پوزش میخواهم که اوقات شما را آشفته ساختم. کشیش به سختی لب هایش را از هم گشود و پرسید: « شما... این جا در اتاق من چه می کنید؟» جوان گفت : «من عیسی بن مریم هستم ، هدیه ای برایتان آورده ام. » کشیش فکر کرد اشتباه شنیده است ، شاید هم جوان غریبه ای که این وقت شب مقابلش ایستاده ، قصد شوخی دارد . گفت :« پسرم ! مزاح نکنید ، پیش از هر چیز دلم می خواهد بدانم این جا، در منزل من چه می کنید و چگونه وارد شدید ؟ » ↩️ ادامه دارد...
💠پیام یکی از ثبت نام کنندگان در مسابقه کتابخوانی " راز سر به مهر موفقیت" 🔸ولی الان این قدر جذب کتاب شدم که یادم رفته کی مسابقه هستش 🔸تا الان من این شکلی به نماز نگاه نکرده بودم واقعا از شما و اقایان نویسنده سپاسگزارم. ⬅️جهت شرکت در مسابقه همین الان کلیک بفرمایید: https://eitaa.com/joinchat/1108279308Cd46da86581
ختم‌ نهج البلاغه در ۱۹۲ روز.mp3
3.26M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷سهم روز دوازدهم : از حکمت ۱۰۶ تا حکمت ۱۱۳ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
🌹سهم : از حکمت ۱۰۶ تا ۱۱۳ ┄┄┅┅✿❀🍃🌺🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : مردم برای اصلاح دنيا چيزی از دين را ترك نمی گويند ، جز آنكه خدا آنان را به چيزی زيانبارتر دچار خواهد ساخت. ┄┄┅┅✿❀🍃🌺🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : چه بسا دانشمندی كه جهلش او را از پای درآورد و دانش او همراهش باشد و سودی به حال او نداشته باشد. ┄┄┅┅✿❀🍃🌺🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : به رگهای درونی انسان پاره گوشتی آويخته كه شگرف ترين اعضا درونی اوست، و آن قلب است، چيزهایی از حكمت، و چيزهایی متفاوت با آن، در او وجود دارد. پس اگر در دل اميدی پديد آيد، طمع آن را خوار گرداند، و اگر طمع بر آن هجوم آورد حرص آن را تباه سازد، و اگر نوميدی بر آن چيره شود، تاسف خوردن آن را از پای درآورد، اگر خشمناك شود كينه توزی آن فزونی يابد و آرام نگيرد، اگر به خشنودی دست يابد، خويشتن داری را از ياد برد، و اگر ترس آن را فراگيرد پرهيز كردن آن را مشغول سازد. و اگر به گشايشی برسد، دچار غفلت زدگی شود، و اگر مالی به دست آورد، بی نيازی آن را به سركشی كشاند، و اگر مصيبت ناگواری به آن رسد، بی صبری رسوايش كند، و اگر به تهيدستی مبتلا گردد، بلاها او را مشغول سازد، و اگر گرسنگی بی تابش كند، ناتوانی آن را از پای درآورد، و اگر زيادی سير شود، سيری آن را زيان رساند، پس هرگونه كندروی برای آن زيانبار و هر گونه تندروی برای آن فسادآفرين است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌺🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : ما تكيه گاه ميانه ايم، عقب ماندگان به ما می رسند، و پيش تاختگان به ما باز می گردند. ┄┄┅┅✿❀🍃🌺🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : فرمان خدا را برپا ندارد جز آن كس كه در اجرای حق مدارا نكند، سازشكار نباشد، و پيرو آرزوها نگردد. ┄┄┅┅✿❀🍃🌺🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : (پس از بازگشت از جنگ صفين، يكي از ياران دوست داشتنی امام، سهل بن حنيف از دنيا رفت) و درود خدا بر او فرمود: اگر كوهی مرا دوست بدارد، درهم فرو می ريزد. (يعنی مصيبتها به سرعت به سراغ او آيد، كه اين سرنوشت در انتظار پرهيزكاران و برگزيدگان خداست، همانند آن در حكمت ۱۱۲ آمده است) ┄┄┅┅✿🍃🌺🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : هر كس ما اهل بيت پيامبر (صلی الله علیه و آله) را دوست بدارد، پس بايد فقر را چونان لباس رويين بپذيرد. (يعنی آماده انواع محروميتها باشد). ┄┄┅┅✿❀🍃🌺🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : سرمایه اى از عقل سودمندتر نیست، و تنهایى ترسناک تر از خودبینى، و عقلى چون دوراندیشى، و بزرگوارى چون تقوا، و همنشینى چون اخلاق خوش، و میراثى چون ادب و رهبرى چون توفیق الهى، و تجارتى چون عمل صالح، و سودى چون پاداش الهى، و پارسائى چون پرهیز از شبهات، و زهدى چون بى اعتنایى به دنیاى حرام، و دانشى چون اندیشیدن، و عبادتى چون انجام واجبات، و ایمانى چون حیاء و صبر، و خویشاوندى چون فروتنى، و شرافتى چون دانش، و عزّتى چون بردبارى، و پشتیبانى مطمئن تر از مشورت کردن نیست. ┄┄┅┅✿❀🍃🌺🍃❀✿┅┅┄┄
گزارش موضوعات مهم حکمت ۱۰۶ تا ۱۱۳.mp3
2.95M
🔊 گزارش موضوعات مهم حکمت ۱۰۶ تا حکمت ۱۱۳ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📔 لذت مطالعه ( خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۱۱) 📚 انتشارات عهدمانا جوان گفت : « من عیسی بن مریم هستم ، هدیه ای برایتان آورده ام . کشیش فکر کرد اشتباه شنیده است ، شاید هم جوان غریبه ای که این وقت شب مقابلش ایستاده ، قصد شوخی دارد . گفت : « پسرم ! مزاح نکنید ، پیش از هر چیز دلم می خواهد بدانم این جا ، در منزل من چه می کنید و چگونه وارد شدید ؟ سپس از جا بلند شد و نزدیک جوان ایستاد. کشیش توانست صورت نوزاد را که در آغوش جوان بود ببیند ؛ پسری بود حدود یک تا یک ونیم ساله ، سفید و زیبا ، با چشمان مشکی و موهای پرپشت و سیاه و سیمایی کاملا شرقی ، نوزاد به کشیش نگاه کرد ، لبخند زد. - من این هدیه را برای شما آورده ام. سپس کودک را به طرف کشیش گرفت ، کشیش ناخودآگاه دستش را بلند کرد و کودک را در آغوش گرفت . - پدر میخائیل ! من کودکم را به دست تو می سپارم . از او به خوبی مراقبت کن . با او باش و او را بشناس ، مدتی نزد تو به امانت خواهد بود ، تا از او بیاموزی آنچه را که لازم است بدانی. کشیش گفت : « اما من پیر و سالخورده ام ، چگونه از او مراقبت کنم؟ » به کودک نگاه کرد که هنوز لبخند می زد. وقتی سرش را بلند کرد صدای ایرینا را شنید: ميخائيل ؟ با کی حرف می زدی ؟ کشیش به ایرینا نگاه کرد که حالا جای مرد جوان ایستاده بود و خیره به او چشم دوخته - چرا دست هایت را این شکلی جلویت گرفته ای؟ کشیش به دست هایش نگاه کرد ؛ نه از نوزاد خبری بود و نه از مرد جوان. ایرنا با نگرانی به او نگاه کرد. - چرا ماتت برده ؟ چرا رنگت پریده ؟ حرف بزن بگو چی شده میخائيل ؟ ↩️ ادامه دارد...
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(38).mp3
2.78M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷سهم روز سیزدهم : از حکمت ۱۱۴ تا حکمت ۱۲۲ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
🌹سهم : از حکمت ۱۱۴ تا ۱۲۲ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔✾🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌼🍃✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•┅─ 📒 : هرگاه نيكوكاری بر روزگار و مردم آن غالب آيد، اگر كسی به ديگری گمان بد برد در حالی كه از او عمل زشتی سرنزده، ستمكار است و اگر بدی بر زمانه و مردم آن غالب شود و كسی به ديگری خوش گمان باشد، خود را فريب داد. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔✾🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌼🍃✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•┅─ 📒 : (شخصی از امام پرسيد حال شما چگونه است؟ حضرت فرمود:) چگونه خواهد بود حال كسی كه در بقای خود ناپايدار، و در سلامتی بيمار است، و در آنجا كه آسايش دارد مرگ او فرامی رسد!. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔✾🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌼🍃✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•┅─ 📒 : چه بسا كسی كه با نعمتهایی که به او رسيده، به دام افتد، و با پرده پوشی گناه، فريب خورد، و با ستايش شدن، آزمايش گردد، و خدا هيچ كس را همانند مهلت دادن، نيازمود. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔✾🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌼🍃✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•┅─ 📒 : دو تن به خاطر من به هلاكت رسيدند: دوست افراط كننده و دشمن دشنام دهنده. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔✾🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌼🍃✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•┅─ 📒 : از دست دادن فرصت، باعث اندوه می شود. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔✾🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌼🍃✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•┅─ 📒 : دنيای حرام چون مار سمی است، پوست آن نرم ولی سم كشنده در درون دارد، نادان فريب خورده به آن می گرايد و هوشمند عاقل از آن دوری گزيند. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔✾🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌼🍃✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•┅─ 📒 : (از قريش پرسيدند) فرمود: اما بنی مخزوم، گل خوشبوی قريشند، كه شنيدن سخن مردانشان، و ازدواج با زنانشان را دوست داريم، اما بنی عبد شمس (امويان) دورانديش، و در حمايت مال و فرزند توانمندند كه به همين جهت بدانديش تر و بخيل تر می باشند، و اما ما (بنی هاشم) آن چه در دست داريم بخشنده تر، و برای جانبازی در راه دين سخاوتمندتريم، آنها شمارشان بيشتر اما فريبكارتر و زشت روی ترند، و ما گوياتر و خيرخواه تر و خوش روی تريم. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔✾🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌼🍃✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•┅─ 📒 : چقدر بين دو عمل فاصله دور است : عملی كه لذتش می رود و كيفر آن می ماند، و عملی كه رنج آن می گذرد و پاداش آن ماندگار است. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔✾🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌼🍃✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•┅─ 📒 : (در پي جنازه ای می رفت و شنيد كه مردی می خندد) فرمود: گویی مرگ بر غير ما نوشته شد، و حق جز بر ما واجب گرديد، و گويا اين مردگان مسافرانی هستند كه به زودی باز می گردند، در حالی كه بدنهايشان را به گورها می سپاريم، و ميراثشان را می خوريم. گويا ما پس از مرگ آنان جاودانه ايم! آيا چنين است؟ كه اندرز هر پنددهنده ای از زن و مرد را فراموش مي كنيم؟ و خود را نشانه تيرهای بلا و آفات قرار داديم؟ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔✾🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌼🍃✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•┅─
گزارش موضوعات مهم حکمت ۱۱۴ تا ۱۲۲.mp3
3.93M
🔊 گزارش موضوعات مهم حکمت ۱۱۴ تا حکمت ۱۲۲ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
🔴 نتیجه بی مِهری نزدیکان 💠 كسی را كه نزديكانش واگذارند، بيگانه او را پذيرا باشد. 📒 ، حکمت ۱۴
📔 لذت مطالعه ( خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۱۲) 📚 انتشارات عهدمانا - چرا ماتت برده ؟ چرا رنگت پریده ؟ حرف بزن بگو چی شده میخائيل ؟ به او نگاه کرد. کشیش قادر به تکلم نبود. دست هایش هنوز مقابل سینه اش بود و کمی می لرزید. ایرینا دست های او را گرفت و گفت : « خدای من ! چرا این شکلی شده ای ؟ مگر جن زده شده ای ؟ بروم برایت یک لیوان آب خنک بیاورم.» ایرینا از اتاق بیرون رفت. از داخل یخچال شیشهٔ آب را برداشت و سراسیمه به اتاق برگشت. کشیش تکیه به میز داده و روی زمین نشسته بود. پاهایش کاملاً از هم باز و گردنش رو به کتف سمت راستش خم شده بود. ایرینا شیشهٔ آب را روی میز گذاشت و کنارش زانو زد. لبهای کشیش می لرزید. انگار می خواست چیزی بگوید. ایرینا گفت : « نگران نباش عزیزم ! باید فشار خونت بالا رفته باشد . الآن قرصت را می آورم. » خواست بلند شود که کشیش بازویش را گرفت و با صدایی که به سختی به گوشش می رسید ، گفت : « نه ! بنشین.» ↩️ ادامه دارد...
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(40).mp3
2.41M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷سهم روز چهاردهم : از حکمت ۱۲۳ تا حکمت ۱۲۹ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
🌹سهم : از حکمت ۱۲۳ تا ۱۲۹ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : خوشا به حال آن كس كه خود را كوچك شمرد و كسب و كار او پاكيزه است و جانش پاك و اخلاقش نيكوست، كه مازاد بر مصرف زندگی را در راه خدا بخشش كند و زبان را از زياده گویی باز دارد و آزار او به مردم نرسد و سنّت پيامبر (صلی الله علیه وآله) او را كفايت كرده، بدعتی در دين خدا نمی گذارد. (برخی حكمت ۱۲۳ و ۱۲۲ را از پيامبر صلی الله علیه و آله نقل كرده اند) ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : غيرت زن كفرآور و غيرت مرد نشانه ايمان اوست. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : اسلام را چنان می شناسانم كه پيش از من كسی آنگونه معرفی نكرده باشد. اسلام، همان تسليم در برابر خدا و تسليم همان يقين داشتن و يقين اعتقاد راستين و باور راستين همان اقرار درست و اقرار درست انجام مسؤوليتها و انجام مسؤوليتها، همان عمل كردن به احكام دين است. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : در شگفتم از بخيل، به سوی فقری می شتابد كه از آن گريزان است و سرمايه ای را از دست می دهد كه در جستجوی آن است، در دنيا چون تهيدستان زندگی می كند، اما در آخرت چون سرمايه داران محاكمه می شود. و در شگفتم از متكبّری كه ديروز نطفه ای بی ارزش و فردا مُرداری گنديده خواهد بود و در شگفتم از آن كس كه آفرينش پديده ها را می نگرد و در وجود خدا ترديد دارد. و در شگفتم از آن كس كه مردگان را می بيند و مرگ را از ياد برده است، و در شگفتم از آن كس كه پيدايش دوباره را انكار می كند در حالیكه پيدايش آغازين را می نگرد و در شگفتم از آن كس كه خانه نابودشدنی را آباد می كند اما جايگاه هميشگی را از ياد برده است. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : آن كس كه در عمل كوتاهی كند، دچار اندوه گردد و آن را كه از مال و جانش بهره ای در راه خدا نباشد خدا را به او نيازی نيست. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : در آغاز سرما خود را بپوشانيد و در پايانش آن را دريابيد، زيرا با بدنها همان می كند كه با برگ درختان خواهد كرد، آغازش می سوزاند و پايانش می روياند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : بزرگی پروردگار نزد تو، پديده ها را در چشمت كوچك می نماياند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
گزارش موضوعات حکمت ۱۲۳ تا ۱۲۹.mp3
3.73M
🔊 گزارش موضوعات مهم حکمت ۱۲۳ تا حکمت ۱۲۹ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📔 لذت مطالعه ( خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۱۳) 📚 انتشارات عهدمانا ایرینا خودش را به کشیش نزدیک تر کرد و پرسید: چه شده ؟ چه اتفاقی افتاده ؟ چرا حرف نمی زنی؟ کشیش پرسید : « این غریبه که بود ؟ » ایرینا گفت :« کدام غريبه ؟ غیر از من و تو کسی در منزل نیست. » کشیش به دست هایش نگاه کرد و پنجه هایش را آرام تکان داد، سپس رو به ایرنا گفت: « الآن یک مرد غریبه این جا بود . گفت که من عیسی بن مریم هستم !» ایرنا گفت: « خدای من ! تو دچار کابوس شده ای !» کشیش گفت : « او یک نوزاد پسر به من داد و گفت که من کودکم را به تو می سپارم ، از او به خوبی مراقبت کن .» ایرینا شانهٔ کشیش را نوازش کرد و گفت : « دچار توهّم شده ای هیچکس وارد اتاقت نشده. تو باید بیشتر استراحت کنی. کشیش گفت : «اما من او را دیدم ! شبیه مسیح بود ! درست شبیه تابلویی که توی سالن به دیوار زده ایم. ايرينا عرق پیشانی او را پاک کرد و گفت : « فردا در این باره صحبت می کنیم. الأن تو باید استراحت کنی، تو خسته ای عزیزم. - پروفسور آستروفسکی زنگ در کلیسا را برای سومین بار که فشار داد . کشیش در را باز کرد. پروفسور به محض ورود به کلیسا رو به تندیس حضرت عیسی در بالای محراب ، روی سینه اش صلیب کشید . ↩️ ادامه دارد...
🌹 سهم : از حکمت ۱۳۰ تا ۱۳۲ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : (وقتي از جنگ صفين برگشت به قبرستان پشت دروازه كوفه رسيد رو به مردگان كرد.) و فرمود: ای ساكنان خانه های وحشت زا، و محله های خالی و گورهای تاريك، ای خفتگان در خاك، ای غريبان، ای تنهاشدگان، ای وحشت زدگان، شما پيش از ما رفتيد و ما در پی شما روانيم، و به شما خواهيم رسيد. اما خانه هايتان! ديگران در آن سكونت گزيدند، و اما زنانتان! با ديگران ازدواج كردند، و اما اموال شما! در ميان ديگران تقسيم شد. اين خبری است كه ما داريم، حال شما چه خبر داريد؟ (رو كرد به اصحاب خود و فرمود:) بدانید که اگر اجازه سخن گفتن داشتند، شما را خبر می دادند كه:« بهترين توشه، تقوا است ». ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : (شنيد مردی دنيا را نكوهش می كند) فرمود: ١. توبيخ نكوهش كننده دنيا : ای نكوهش كننده دنيا، كه خود به غرور دنيا مغروری و با باطلهای آن فريب خوردی، فريفته دنيایی و آن را نكوهش می كنی؟ آيا تو در دنيا جرمی مرتكب شدی؟ يا دنيا به تو جرم كرده است؟ كی دنيا تو را سرگردان نمود؟ و در چه زمانی تو را فريب داد؟ آيا با گورهای پدرانت كه پوسيده اند؟ يا آرامگاه مادرانت كه در زير خاك آرميده اند؟ آيا با دو دست خويش بيماران را درمان كرده ای؟ و آنان را پرستاری نموده در بسترشان خوابانده ای؟ درخواست شفای آنان را كرده، و از طبيبان داروی آنها را تقاضا كرده ای؟ در آن صبحگاهان كه داروی تو به حال آنان سودی نداشت، و گريه تو فايده ای نكرد، و ترس تو آنان را فايده ای نداشت، و آنچه می خواستی به دست نياوردی، و با نيروی خود نتوانستی مرگ را از آنان دور كني. دنيا برای تو حال آنان را مثال زد، و با گورهايشان، گور تو را به رخ كشيد. ٢.خوبيها و زیبایی های دنيا : همانا دنيا سرای راستی برای راست گويان، و خانه تندرستی برای دنياشناسان و خانه بی نيازی برای توشه گيران، و خانه پند، برای پندآموزان است، دنيا سجده گاه دوستان خدا، جای نماز فرشتگان الهی، فرودگاه وحی خدا، و جايگاه تجارت دوستان خداست، كه در آن رحمت خدا را به دست آوردند، و بهشت را سود بردند. چه كسی دنيا را نكوهش می كند؟ كه جدا شدنش را اعلان داشته، و فرياد زد كه ماندگار نيست، و از نابودی خود و اهلش خبر داده است، پس با بلای خود بلاها را نمونه آورد، و با شادمانی خود آنان را به شادمانی رساند. شامگاه به سلامت گذشت، و بامداد با مصيبتی جانكاه بازگشت، تا مشتاق كند، و تهديد نمايد و بترساند و هشدار دهد. پس مردمی در بامداد با پشيمانی دنيا را نكوهش كنند، و مردمی ديگر در روز قيامت آن را می ستايند، دنيا حقائق را به يادشان آورد، يادآور آن شدند، از رويدادها برايشان حكايت كرد، او را تصديق نمودند، و اندرزشان داد، پند پذيرفتند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📒 : خدا را فرشته ای است كه هر روز بانگ می زند: بزاييد برای مردن، و فراهم آوريد برای نابود شدن، و بسازيد برای ويران گشتن. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(41).mp3
3.01M
🔈ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔷سهم روز پانزدهم : از حکمت ۱۳۰ تا حکمت ۱۳۲ ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۱۴) 📚 انتشارات عهدمانا پروفسور پرسید : این گنجی که می گفتی کجاست؟ کشیش خم شد و در حال باز کردن درِ کشو، ادامه داد : « البته اگر گنجی در کار باشد. » پروفسور روی صندلی نشست و به کشیش نگاه کرد که داشت گره بقچه را باز می کرد، چشمش که به ورق های پوست آهو و کاغذ پاپیروس افتاد، نیم تنه اش را به جلو خم کرد. عینک مطالعه اش را به چشم زد. برگ رویی را برداشت و آن را جلوی چشم هایش گرفت... - خدای من ! این خط عربی کوفی است ؟ بعد ورق کاغذ را بلند کرد و آن را جلوی نور لامپ گرفت و رو به کشیش گفت : « چنین اثری را حتی در موزه لوور فرانسه هم ندیده ام. دست تو چه می کند؟» پروفسور حالا کاملاً یقین داشت که این کتاب منحصر به فرد است. پروفسور عینکش را برداشت و گفت : «پدر جان ! چمدانت را ببند و از این سرزمین برو. این کتاب را می توانی به چند میلیون دلار بفروشی و در جایی مثل جزایر قناری یک قصر برای خودت بخری. پروفسور گفت : « قطع به یقین ، این کتاب را چندین نفر نوشته اند : چندین نفر در چندین دورهٔ تاریخی ، این از تفاوت کاغذها و خط نوشته ها معلوم است.» کشیش گفت : « رسیدن این کتاب به دست من بیشتر به یک معجزه شبیه است.» پروفسور گفت این کتاب هدیه ای است به تو از سوی عیسی مسیح که تو خادم کلیسای اویی. این جملهٔ پروفسور ، کشیش را منقلب کرد. به یاد واقعهٔ شب قبل انداخت. ↩️ ادامه دارد...
گزارش موضوعات مهم حکمت ۱۳۰ تا ۱۳۲.mp3
2.45M
🔊 گزارش موضوعات مهم حکمت ۱۳۰ تا حکمت ۱۳۲ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🌹 طرح «باعلی تا مهدی» علیهما السلام ┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
🔵 ارزش شفاعت 💠 شفاعت كننده مانند پر و بال درخواست كننده است. 📒 ، حکمت ۶۳
🌹 سهم : از حکمت ۱۳۳ تا ۱۴۴ ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : دنيا گذرگاه عبور است، نه جای ماندن و مردم در آن دو دسته اند يكی آنكه خود را در دنيا فروخت و به تباهی كشاند و ديگری آنكه خود را خريد و آزاد كرد. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : دوست، دوست نيست مگر آنكه حقوق برادرش را در سه جايگاه نگهبان باشد، در روزگار گرفتاری، آن هنگام كه حضور ندارد و پس از مرگ. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : كسی را كه چهار چيز دادند، از چهار چيز محروم نباشد، با دعا از اجابت كردن، با توبه از پذيرفته شدن، با استغفار از آمرزش گناه، با شكرگزاری از فزونی نعمتها. (و اين حقيقت مورد تصديق كتاب الهی است كه در مورد دعا گفته است: مرا بخوانيد تا خواسته های شما را بپردازم. (قرآن كريم، سوره مومن، آيه ۶۰) در مورد استغفار گفته است: هر آنكه به بدی دست يابد يا بر خود ستم روا دارد و از آن پس به درگاه خدا استغفار كند، خدای را آمرزش گر و مهربان يابد. (قرآن كريم، سوره نسا، آيه ۱۱۰) در مورد سپاس فرموده است: بی شك اگر سپاسگزاريد، نعمت را برايتان می افزايم. (قرآن كريم، سوره ابراهيم، آيه ۷) و در مورد توبه فرموده است: تنها توبه را خداوند به سود كسانی عهده دار است كه از سر نادانی به كار زشتی دست می يابند و تا ديرنشده است باز می گردند، تنها چنين كسانند كه خداوند در موردشان تجديد نظر می كند، كه خدا دانا و حكيم است. (قرآن كريم، سوره نسا، آيه ۱۷)) ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : نماز موجب نزديكی هر پارسایی به خداست و حج جهاد هر ناتوان است، هر چيزی زكاتی دارد و زكات تن روزه است و جهاد زن، نيكو شوهرداری است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : روزی را با صدقه دادن فرود آوريد. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : آنكه پاداش الهی را باور دارد، در بخشش سخاوتمند است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : كمك الهی به اندازه نياز فرود می آيد. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : آنكه ميانه روی كند تهيدست نخواهد شد. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : كمی زن و فرزند يكی از دو آسايش است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : دوستی كردن نيمی از خردمندی است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 : اندوه خوردن، نيمی از پيری است. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄ 📒 :صبر به اندازه مصيبت فرود آيد، و آنكه در مصيبت بی تاب بر رانش زند اجرش نابود می گردد. ┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄