ما دختران تهران و کرج، پانزده ساعت راه در دل کویر پیمودیم تا دی‌ماه سرد سال ۱۴۰۱ به گرمای زیارت سردار شهید حاج‌قاسم سلیمانی، عطری تازه بر جان‌ خسته‌مان بنشاند. راهی که نه سختی راه، نه بچه‌ی کم سن و سال، نه سرما، نه امتحانات مانع پیمودن آن نبود. گرمایی که عزم‌مان را برای زمینه سازی ظهور چند‌برابر کرد. ما برعهدمان ایستاده‌ایم، محکم چون حاج‌قاسم، چون کوه‌های استوار کرمان #جان_فدا #حاج‌قاسم #تهران #کرج #موسسه_فرهنگی_تربیتی_دختران_بهشت_ثامن_الائمه 🆔 @beheshtesamen

یادگاری از دومین اردوی کرمان، دختران موسسه بهشت‌ثامن‌الائمه #جان_فدا #حاج_قاسم #کرمان #موسسه_فرهنگی_تربیتی_دختران_بهشت_ثامن_الائمه 🆔 @beheshtesamen

نسخه باکیفیت پوستر دومین اردوی کرمان دختران بهشت ثامن‌الائمه #جان_فدا #حاج_قاسم #موسسه_فرهنگی_تربیتی_دختران_بهشت_ثامن_الائمه 🆔 @beheshtesamen

نسخه باکیفیت پوستر دومین اردوی کرمان دختران بهشت ثامن‌الائمه #جان_فدا #حاج_قاسم #موسسه_فرهنگی_تربیتی_دختران_بهشت_ثامن_الائمه 🆔 @beheshtesamen

🌹خاطرات دختران بهشت از سفر کرمان 🌻 خاطره‌ی شماره یک؛ خود حاج‌قاسم را دیدم. پارسال(سال ۱۴۰۰) اولین باری بود که به کرمان می‌آمدم. توی اتوبوس خیلی خسته و کلافه شده بودم. ساعت حدود ۴:۳۰ صبح جمعه بود. نزدیک شهر کرمان بودیم. قرار بود اول به بیت الزهرا برویم و دعای ندبه را آنجا بخوانیم. نزدیک اذان بود و اکثرا بچه‌ها، خواب بودند. من توی خواب توی یکی از خیابان‌های کرمان حاج قاسم را دیدم که داشت با عجله به جایی می‌رفت. از دیدن‌شان، خوشحال شدم. اشک تو چشمانم جمع شد و گفتم؛(سلام حاج قاسم)، ایشان گفتند:( سلام!‌ خوش اومدید) تعجب کردم که چرا انقد عجله دارند. پرسیدم؛ (کجا دارید میرید؟) گفتند:(باید زود برم اونجارو اماده کنم تا مهمونا که میرسن جلوی در وایسم و بهشون خوش امد بگم!) گفتم؛(ما کی میرسیم پس؟) دوتا ساعت بهم گفتند؛ اول گفتند فلان ساعت به جایی میرسید نماز می‌خوانید و بعد هم فلان ساعت می‌رسید بیت الزهرا (ساعتارو دقیق یادم نیست). این را گفتند و باعجله رفتند. همونجوری که داشتند، می‌رفتند، گفتم: (حاج قاسم برام خیلی دعاکن!) دست‌‌شان را بالا گرفتند و سر را برگرداندند و گفتند؛(باشه حتما‌.) از خواب بیدار شدم. هنوز نرسیده بودیم. وقتی رسیدیم مکان نماز دقیقا همان ساعتی بود که حاج قاسم به من گفته بودند. خیلی عجیب بود و باورش برایم سخت بود. نماز را خواندیم و راه افتادیم به سمت بیت الزهرا. وقتی رسیدیم در بیت الزهرا هم ساعت را نگاه کردم و بازهم همان ساعتی بود که حاج قاسم گفته بودند! رفتیم تو؛ جلوی در ماکت حاج قاسم را دیدم و یاد حرفشان افتادم که گفته بودند:(جلوی در می‌ایستم و خوشامد میگم..) نشستیم، آقایی سخنرانی کردند؛ توی حرفاشان گفتند که:(حاج قاسم همیشه خودشون جلوی در وایمیستادن و به مهموناشون خوشامد میگفتن....) 📒 نویسنده: دختر ۲۰ ساله‌ای که نمی‌خواست نامش را بدانید. #جان_فدا #موسسه_فرهنگی_تربیتی_دختران_بهشت_ثامن_الائمه ⭐️ آیدی جهت ارسال خاطرات اردوی کرمان 🆔 @behesht_a 🆔 @beheshtesamen

#سلام‌امام‌زمانم صبح یعنی تپشِ قلبِ زمان درهوسِ دیـــــــدنِ تو کہ بیایی و زمین گلشنِ اســـــرار شود ____🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفرَج🌤_____ @beheshtesamen

🌷#جان_فدا | کتاب من قاسم سلیمانی هستم، سرباز ولایت داستانها و نکاتی از زندگی #حاج_قاسم #کتاب ➖➖➖➖➖➖➖ 🌹ڪانال ما را بہ اشتراڪ بگذارید👇 ❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ @beheshtesamen ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯