دنیای بانوان❤️
💕💕💕🍃🍃🍃🍃 میخوام از زندگیم بگم
سلام همراز جون سلام به همه اعضای گروه می خوام اززندگیم بگم وازدوستان می خوام راهنماییم کنند من ۲۹سالمه
وقتی یک سال و نیم داشتم پدرم تودعوا بیگناه کشته شدعموم حضانت من به عهده گفت من پیش مادربزرگ پدریم بزرگ شدم حق نداشتم مادرم ببینم اگه یواشکی دیدنش می رفتم تنبیه می شدم وقتی ۱۵سالم شدعموم بدون اینکه نظرمن بخواهد من به عقدپسرش دراورد من هیچ علاقه ای بهش نداشتم ندارم چهارسال عقدبودم همش مخفیانه اشک ریختم نه پدری داشتم نه مادری که حمایت گرم باشه بعدچهارسال عروسی کردیم پسرعموم بامن خیلی تفاوت داره به چیزهایی که معتقدم اعتقادی نداره مسخره می کنه تحقیرم می کنن باخانوادش به خاطرحجاب وخیلی چیزها من یه دختردارم خیلی اذیتم می کنه پول درخت هایی که ازپدرم به من رسیده می گیره خیانت می کنه به خودم وبچم سختی می ده مااگرجلوچشمش بمیریم اهمیت نمی ده
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
💕💕💕🍃🍃🍃🍃 یک زندگی یک عاشقانه
سلام من تازه توی کاناکلتون عضو شدم خواستم از اولین دیدارمون بگم
ما تو روستا زندگی میکردیم بعد پدر من یه پسر عمو داره که زنش اهل یه روستای دیگس این خانوم یه داداش داشت که من تعریفشو خیلی شنیده بودم ولی از نزدیک اصلا ندیده بودمش
من یه ازدواج ناموق داشتم که بعد از اون ازدواج افسردگیه خفیف گرفتم بعد بابام به من گفت بیا باهم بریم کرمانشاه خونه عمه که یه زره حالت خوب شه که من با هزار تا اسرار رازی شدم با پدرم برم خونه عمم بعد قرار بود ماصبح راه بیفتیم برین که زن پسر عموی پدرم گفت که خونه پدر منم کرمانشاه فردا داداشم میاد دنبال ما بریم اونجا شمام با ما بیاید که پدر منم قبول کرد بعد من با پدرم دعوام شد که چرا قبول کردی بعدش که صبح برادر اون خانوم اومد باهاشون اومدیم توی راه جامون تو ماشین تنگ بود بعد من پشت صندلیه راننده نشسته بودم هی فشار میمود به پشت اون بنده خدا بعد هی میگفت جای خانوم تنگ اذیت میشه به خواهر زادش که دوست من بود میگفت برو اونر که جای ایشون خوب باشه منم هی خجالت میکشیدم
بعدش رسیدیمو ما یه چند روزی خونه عمم موندیم بعد هرچی اسرار کرد که من مبرمتون قبول نکردیم
بعد حدود یک ماه بعدش پسرعموی پدرمو فرستادن برای خاستگاری و من بعد از هزار تا دلیل آوردن که باهاش ازدواج نمیکنم و هیچکدومش قابل قبول نبود چون تهه دلم راضی بود جواب بله دادیم
اولین بوسمونم بعد عقد برام عیدی آوردن باهام رفتیم لب رودخونه اونجا بود که با کلی ترفند لبمو بوسید این بود خاطره ما الا یک سال پنج ماهه که عروسی کردیم 🥰
بعد همیشه میگه من قبل از ازدواج قبلیت چشم دنبالت بوده و وقتی میومدم میدیدم رو پله ها نشستی تو فکری خیلی نارحت میشدم چون من یه مدت اصلا حالم خوب نبود
مرسی ازتون ببخشید طولانی شد
من باشم سارینا از روستا خامسان
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🍃🍃🍃💕💕🍃 مشکل من با مادرشوهرم
#پاسخ_اعضا
🌸🍃🍃🌸🌸🍃
سلام مهربانو جان..
.در پاسخ خواهر محترم که پنج ساله ازدواج کردن و با مادرشوهر زندگی میکنن....
تنها وتنها راه نجات شما از این شرایط رفتن از منزل مادرشوهر و مستقل شدنه..
حتی اگه توی یک اتاق زندگی کنین و مستقل باشین بهتر از خونه بزرگ مادر شوهره...
اینطور که شما نوشتین هیچ حریمی برای شما قائل نیستن ...
الان از ظرف و وسایل جهاز شما شروع شده چند وقت دیگه این دخالتها و حق به جانب بودن ها بیشتر و بیشتر و بدنبالش مشکلات شما پیچیده تر میشه...
خودتون اصلا مطرح نکنین که قصد مستقل شدن دارین و ازیک فرد مورد اعتماد و احترام خانواده همسرتون کمک بخواین تا شرایط آماده رفتن شما از منزل مادرشوهر بشه..
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🌸🍃🌸🍃🍃🍃🍃 از بس محبت ندیدم به زوجهای خوشبخت حسادت میکنم
سلام..میخواستم با کسی درد ودل کنم شما رو انتخاب کردم چند روز دیگه سالروز ۱۳ امین سالگرد ازدواجمونه
.ولی نمیدونم چرا خوشحال نیستم خیلی وقته بی احساس شدم 😔دو تا پسر دارم..🙃
شوهرم مرد بدی نیس هیچی واسه منو بچه هاش کم نمیذاره ولی باهام همدل نیس 😔
اهل محبت کردن نیس یعنی بلد نیس تو این چند سال خیلی تلاش کردم که بهش یاد بدم ولی نشده .
بارها شده از صبح تا شب حتی کلمه ای باهام حرف نزده اصلا اهل زنگ زدن و صحبت کردن نیس معمولا کار داره و نمیتونه صحبت کنه مگر اینکه مجبور باشه اونم خیلی کلی و سریع..
دوست نداره باهام بیرون درآد اوایل میگفت تو خیلی طول میدی تو خرید ولی خیلی وقته اصلا زمانی برای من نداره چه برسه بخواد باهام بیاد خرید
همه ی مسولیتای تربیتی بچه ها گردن منه ی چیز دیگه هم اینکه پیش بچه ها از الفاظی استفاده میکنه که من نمیپسندم ومیخواد لج منو درآره😬
از لحاظ راب طه هم شاید هفته ای یکبار اونم وقتی خودش دلش بخواد که تو اون شرایط بهترین شوهره دنیاس و کلا قربون صدقه میره که من دیگه نمیتونم باور کنم 😑
بعضی وقتا به زوجای دیگه حسودیم میشه که چطور خانومشونو عزیزم، جانم صدا میزنن ولی دریغ از ی بار استفاده از این حرفا با اینکه خودم معمولا اونطور صداشون میکنم
😔خیلی خیلی مغروره حتی اگه دو ساعتم کنارش گریه کنم بروی خودش نمیاره بعد من چطور ابراز محبتشو تو مواقع خاص باور کنم؟
چیکار کنم چطور آرامش داشته باشم از همه چیز خسته شدم فقط دلم به پسرام خوشه که اونم اعصابی برام نمونده😖😭😭
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
#درد_دل_سمیرا #ارسالی_اعضا سرگذشت بعدی بسیار جذاب بانام جای من کجاست؟؟؟بعد از اتمام سرگذشت سمیرا..
نظر شما برای سمیرا
🌸🍃🍃🍃🍃🍃
سلام همراز خانم
نظرمن در باره زندگی سمیرا
درسته این دختر تو زندگیش سختی کشیده پدر و مادر رفتن و تنها شده
ولی حالا که ب محبت خوشبختی و عشقش رسیده نباید گذشته رو فراموش کنه
نباید فراموش کنه که چه جوری دل پویان شکست
حالا که ب عشقش رسیده باید کمک کنه تا پویان هم ب خواسته قلبیش برسه شاید اینجوری بتونه یکن از اون دل شکسته پو یان رو جبران کنه
بعدش مینا که بهترین دوستش بوده هم تو سختی ها هم تو خوشی ها کنارش بوده نباید حالا کنار بزاره باید کمکش کنه اونم ب چیزی که میخواد برسه
این در حق مینا خیلی بی انصافیه
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🍃❣❣🍃 آقایی خیانت دیده هستم
#پاسخ_اعضا
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
سلام همراز جان وخسته نباشین.
درجواب آقای محترمی که گفتن خانومشون بایه مردفامیل چت میکنه
آقای محترم اینجورکه شمافرمودین چیزی برای خانومتون کم نمیذارین ولی ولی...من بعنوان یک خانوم میگم حتماکمبودی توزندگیش داره که دست به اینکارزده به نظرمن نه اوقات تلخی کنید نه به کسی دراین موردحرفی بزنید
فقط وفقط بشین بازبون خوش باهاش حرف بزن واولشم بهش نگوچتات ودیدم وبهش بگوچیزی برات کم گذاشتم،کاری بایدانجام بدم که ندادم یاازم دلخوری چیزی داری یادوست داری چطوری باشم.
بعدببین چیامیگه وببین توحرفاش چیزی واسش کم نذاشتی ببین چقدردوستت داره اونوقت خودتون متوجه میشی دردش چیه،
ولی اصلاباهاش لجبازی وبدخلقی وبددهنی نکن ومبادایه موقع حرفی بزنی که نشه جمعش کرد.
بعداگه به نتیجه نرسیدی موضوع چتاروبهش بگووبرین پیش مشاور.
انشالله همه چی به خوبی حل بشه وخوشبخت باشید
💁♀@serfanbanovan🙋♀
...............🌸🍃............
دنیای بانوان❤️
💕🍃🍃🍃🍃🍃🍃 صرفا خاطره
مجرد که بودم ساعت 3 از سر کار بر میگشتم، تا ناهار بخورم و نماز بخونم ساعت 4 میشد ، بعدش اینقدر خسته بودم که باید دو سه ساعتی میخوابیدم، چه کیفی هم میداد😋😋
بابام بعد از بازنشستگی عضو دوره قرآن مردونه شده بود، وقتی نوبتش میشد چون برادرهام نبودن من مجبور بودم تو آشپزخونه لوازم پذیرایی و چای رو آماده کنم بابام میومد میبرد
پدر گرامی هم عادتی به اطلاع رسانی قبلی نداشت😂😂 در صورتی که از یه هفته قبلش میدونست نوبتشه
یه روز از سر کار اومدم داشتم برای خودم غذا گرم میکردم، بابام گفت راستی امشب دوره قرآن خونه ماست
منم خیلی خسته بودم گفتم ای باااباا اصلا حوصله ندارم، هنوز جمله م تموم نشده بود که بخار قابلمه زد به دستم اندازه یه کف دست سوخت، خیلی بدم سوخت😭😭😭
گفتم خدایا خسته بودم یه چیزی گفتم واقعا این همه خشونت لازم بود😂😂
از اون به بعد هر وقت بابام دوره قرآن داشت جرئت نمیکردم چیزی بگم😂😂😂
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🌸🍃🌸🍃🍃🍃🍃🍃 عاشق پسری ده سال بزرگتر از خودم شدم
سلام اگه میشه منم راهنمایی کنید اصلا حالم خوب نیست💭
من دوسال تموم عاشق پسری بودم ده سال بزرگتر از خودم اولاش فکر میکردم برای سن کمم هست ک عاشق این پسر شدم و با گذشت کمی زمان فهمیدم نه حسم واقعی هست و بهش علاقه دارم 🙂روزها ب سختی میگذشت تا اینکه بهش پیام دادم و گفتم عاشقشم و فلان و اینا اونم گفت من هیچ حسی ب دنیا ندارم و حتی انگیزه ای هم برای زندگی ندارم گفتم حالتو خوب میکنم کنار هم و با حرف زدن ارامش میگیری گف نه بعدم گفت دیگه ب من پیام نده منم سریع گفتم باشه و رفت...
هفته ی بعد روز مرد بود و من بهش تبریک گفتم بعد رفتم اعتکاف بعد سه روز برگشتم که کلی از خدا خواستم ک با رضایت خودش و با صلاحیت ما رو ب هم برسونه دیدم آقا نوشته ک میخوام باهات حرف بزنم... گفتم بفرمایید گف من ن خونه دارم ن ماشین ن پول و ن کار بابا هم ندارم هیچ حسی بع تو و هیچ کس دیگه هم ندارم منم گفتم همه ی اینا درست شدنیه بازم گف نه و گذاشت رفت......
اما بازم به خدا امیدوارم و سر هر نماز دارم دعا میکنم ک ماروقسمت هم کنه و با ایمان ب خدا و عشق ب هم من و بهش برسونه خیلی امیدوارم ک مهر منو خدا تو دلش میشونه و منو بهش میرسونه به هر حال از خدا مهربونتر و دلسوز تر نداریم که☺️
اما من بازم زیاد حالم خوب نیست نمیدونم تا کی قراره تحمل کنم با اینکه پسره گفتع هیچ علاقه ای ب من نداره و مطمئنه ک هیچ وقت پیدا نمیکنه من بازم ب معجزه خدا ایمان دارم😁
خب شما بگید من الان چیکار کنم خیلی حالم بدع زیاد از خونه بیرون نمیرم اگه هم میرم دیگه حوصله ندارم روسریمو مرتب بپوشم تو پوشیدن لباس حساس نیستم چادر و مث آدم جمع نمیکنم کلا انگار دنیا تموم شده اما میدونم ک اینجوری نیس و اگه بخوام فراموشش کنم میتونم با هر سختی شده دووم بیارم اما من خودم نمیخوام فراموشش کنم نمیخوام کس دیگه ای رو ب جای اون ببینم😢😢الان واقعا موندم لطفا یکی بگه من چیکار کنم؟؟ 😭🙂
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿