eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
38هزار عکس
642 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii دخترم ۲۰ سالمه چون یکی پرسیده بود میخوام از تجربه‌م بگم
سلام دخترم ۲۰ سالمه چون یکی پرسیده بود میخوام از تجربه‌م بگم من با دوری خانواده مشکلی نداشتم چون قبل از ازدواج هم به انتخاب خودم تو یه شهر دیگه درس می‌خوندم ولی ازدواج شهر دور کلا قضیه‌ش فرق می‌کنه هم از لحاظ فرهنگ و رفتار ها متفاوته هم رفت و آمد سخته و ممکنه دوری زیاد و بلندمدت پیش بیاد(یا از پدر و مادر یا از همسر) ممکنه یه چیزایی که از نظر شما کاملا منطقی و قابل قبوله و باید وجود داشته باشه، طرف مقابل این ایده رو نداشته باشه و هنجار های اونا فرق داره. در کل پیشنهاد نمی‌کنم واقعا به سختیاش نمی‌ارزه ولی اگر مورد خوبی بود و تا درصد زیادی مورد قبولتون بود به یه نکته توجه کنید حتما حتما بعد از اینکه با خودش و اخلاقیاتش آشنا شدین و تایید شد تو ذهنتون، بعد برید سراغ تک تک اعضای خانواده‌ش و ببینید با ساختار های ذهنی شما چقدر همخونی داره، هرکسی قبل از ازدواج یه تصوری از خانواده همسرش داره و ببینید با تصوراتتون همسان هستن یا نه. چون خیلی رفت و آمد باهاشون خواهید داشت و تو دوره عقد حتی کنارشون زندگی می‌کنید....پس تا حس خوبی از خانواده‌ش و نوع زندگیشون نگرفتید تصمیم قطعی نگیرید موفق باشید🌻. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii تجربه مشترک اعضا .
سلام ب همگی عزیزان وخانوم حوصله نداشتم جواب بدام ولی حرف ها شما ن قط منو شکسته زن اول شوهرم طلاق گرفته دوتا بچه گذاشته رفته بود و با هزاران دروغو حيله با من ازدواج کرده بچه‌هام که‌ دوقلو شدن ورق زندگی ام برگشته یه شوهره دروغو خصیص حرامزاده که تودنیا لنگه نداشته هرجوری که شده بچه‌هام را دندان گرفتم خیلییییییییییی سختی کشیدم ولی ب یاری خداوند بزرگ کردم خدایاشکرپسرم که سرباز بود از خي انت های پدرش باخبر بود ی روز شوهرم بعدجورکتکم زد رفتیم شکايت دادگاه رسوای شوهرم باعث شده ی بچه هام طلاق بگیری دیگره مریضی بشی بچه کوچکم که ۲۲سال داری اعضابش خورده بشی پیش دوستودشمن و خلاصه من اون همه زحمت کشیدم آخرش جلوی چشم هام بچه‌هام پرپر میشن چون من همه راها را رفتم یه خانواده قوی پشتمی با مردی لجن میجنگم به شما میگم برو طلاق بگیری بچه‌هاتونو جمع کن سايه ی مادربالا سری بچه‌ها نباشی دیریا زود بچه‌ها داغون میشن خودت هم این جوری نمیمونی چن سالی دیگه تاقتت تمام ميشه طلاق می گیری پس بچه‌هات نابود نه شدن طلاق بگیری بچه‌ی کوچکم ۲۳سالشه بازهم مراقب هستم یه مادر باید مثل یه چوپان باشد چوپان که ضعیف بشیه یه گوسفند سالم نمیمونی پس قوی باش با چنگدندان مواظب بچه‌هات باش خدایاتورقسم میدنم به این روزهای عزیز مشکل همه راحل کنی عامین یا رب العالمین آدما عوض را ریشه کن کنی @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خدای فازتون چیه که میگین طلاق بگیره؟؟ هر کی خربزه میخوره پای لرزشم می ایسته
سلام به همگی خدای فازتون چیه که میگین طلاق بگیره؟؟ هر کی خربزه میخوره پای لرزشم می ایسته خانم شما زن اقایی شدین و از اول بچهاشو پذیرفتین الانم باید با سیاست بچهاشو جذب خودت کنی بهشون حق بده اگ گاهی بد کردن اخه کدوم یک از ما حاضریم پدرمون بره زن بگیره ...تو باید خوب باشی خدا هواتو داره‌ الانم ب فکر خودت و زندگی جدیت باش اینقدر حرص بچهاتو نخور عزیزم اونا جاشون خوبه پیش باباشونن مطمعن باش اگ بد بود و بدی میدیدن دخترا روحیشون لطیفه حالا صد باااار گریه و گلایه میکرد پیشت یا اگ پسرت بات در ارتباط نیس بزار پای اینکه جوانه و اوج غرورشه ناراحته مادرش الان زن یکی دیگس باید درکش کنی. پس بی خود غصه نخور اینجور این زندگی تم خراب میکنی ،اگه دلتنگ بچهاتی باهاشون هماهنگ کن هر چند وقت ی پارکی فضای بازی کافه چیزی برین یا تولدی چیزی سوپرایزشون @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خانوم کانالمون میگه...
سلام نازگل جون ودوستان خانم درکت میکنم خونه ناپدری بدترین وضعه غذا خواب استراحت لباس خوب همشون حسرت میشه تازه باید همه کاراشونم بکنی انگار حمالشونی …قربون خدا برم طلاق میگیری ی درد نمیگیری یه درد چرا در حق ما زنها انقد ظلم میشه ازدواج دوم با بچه سرتاسر دردسره کاش هیچ وقت ازدواج نمیکردی بالاسر بچه هات بودی بیاو حرف گوش کن طلاقتو‌بگیر برو بابچه هات ی اتاق اجاره کن زندگیتو از صفر بسازین با بچه هات …فکر میکنی بمونی بااین مرد چی میشه وقتی الان حامیت نیست پشتتت نیست فردا پس فردا بمیره یا قبل مرگ اموالشو میزنه ب اسم بچه هاش یا بچه هاش بزرگ شن میندازنت بیرون اونوقت روت نمیشه پیش بچه های خودت بری پس ب این فکر کن اونجا موندی الان چی بشه مثلا وقتی پول نمیده خودت خونه مردمو تمیز میکنی پس براچی موندی برو بالاسر بچه های خودت تا فردا روز قیامت روسیاه بچه هات نشی … @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
سلام نازگل جون ودوستان خانم درکت میکنم خونه ناپدری بدترین وضعه غذا خواب استراحت لباس خوب همشون حسرت میشه تازه باید همه کاراشونم بکنی انگار حمالشونی …قربون خدا برم طلاق میگیری ی درد نمیگیری یه درد چرا در حق ما زنها انقد ظلم میشه ازدواج دوم با بچه سرتاسر دردسره کاش هیچ وقت ازدواج نمیکردی بالاسر بچه هات بودی بیاو حرف گوش کن طلاقتو‌بگیر برو بابچه هات ی اتاق اجاره کن زندگیتو از صفر بسازین با بچه هات …فکر میکنی بمونی بااین مرد چی میشه وقتی الان حامیت نیست پشتتت نیست فردا پس فردا بمیره یا قبل مرگ اموالشو میزنه ب اسم بچه هاش یا بچه هاش بزرگ شن میندازنت بیرون اونوقت روت نمیشه پیش بچه های خودت بری پس ب این فکر کن اونجا موندی الان چی بشه مثلا وقتی پول نمیده خودت خونه مردمو تمیز میکنی پس براچی موندی برو بالاسر بچه های خودت تا فردا روز قیامت روسیاه بچه هات نشی … @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🍃🍃🌼🌼🍃🍃 زندگی نجلا.... .
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🌼🌼🍃🍃 زندگی نجلا.... .
الهی فدات بشم… چقدر دلم برات تنگ شده بود. این چند روز برام مثل چند سال گذشت. اما آرمان گول حرف‌هامو نخورد. – نمی‌خوای بیای پایین؟ یا خودم بیام بالا؟ از همون‌جا سرکج کردم و با ناز توی گوشی گفتم: – آرمان، به خدا خسته‌م. مامان و بابامم دعوام می‌کنن. دلت به حالم نمی‌سوزه؟ تو نمی‌دونی این چند روز چقدر خسته شدم. جام عوض شده بود، اون دمیر خان هم که مدام رو مخم بود. انقدر فک زدم تا مخشو بزنم، ولی همه کارا رو راست و ریز کردم. می‌شه پایین نیام؟ بالاخره آرمان خر شد، سر به زیر انداخت و پرسید: – تعریف کن، چی شد؟ از پشت پنجره کنار رفتم، پرده رو کامل بستم. خودمو پرت کردم روی تختم و با یه پوزخند زیر لب گفتم: بالاخره خر شد... لم این مردا دست خودمه! – خب می‌خواستی چی بشه؟ عروسی گرفتن، تموم شد رفت. – تو چرا حالت گرفته‌ست؟ – معلومه دیگه، خسته‌م. تازه دیشب رفتم عروس خانومو دیدم... مثل پنجه‌ی آفتابه! – خب به تو چه؟ عصبی شدم. ناخواسته زبونم باز شد: – به من چه؟ دمیر از دستمون می‌ره، آرمان! این همه نقشه کشیدیم که خرابش کنیم؟ صدای غرش آرمان بلند شد: – به جهنم! نهایت دنبال یه گردن‌کلفت دیگه می‌گردیم. انقدر چرت و پرت گفت که اگه دم دستم بود، شاید خفه‌اش می‌کردم! من داغ عشقم به دلم بود، اون فقط دنبال منافع خودش. – آخ آرمان… این همه دویدیم، نشه پنبه‌ش. – خب حالا می‌خوای چی کار کنی؟ طرف زن گرفته. می‌خوای همچنان آویزونش باشی؟ پرونده‌ت پره. می‌خوای ننگ رابطه با یه مرد زن‌دار رو هم بهش اضافه کنی؟ نفس گرفتم. باید خودمو کنترل می‌کردم… – آرمان، نمی‌دونم تو هدفت چیه ولی من روی دمیر سرمایه‌گذاری کردم. من همه چیزمو پای اون گذاشتم. پس به این راحتی از دستش نمی‌دم. – باز فاز عاشقانه گرفتی؟ – ای بابا! تو هم همیشه توهم می‌زنی. کدوم فاز عاشقی؟!
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii برای خواهری که شوهرش از کمپ رفتنه..