دنیای بانوان❤️
🌸🌸🍃🌸🍃🍃🍃 تجربه داری بگو
#پاسخ_اعضا
🌸🍃🌸🍃🍃
سلام ممنون از همگی اعضا مخصوصا همراز عزیز در مورد خانمی که خواستگار تک پسر از شهر دیگه دارن خواستم نظرمو بگم تجربه ای که خودم داشتم و چند تا از دوستان و آشنایان اینه که اکر واقعا تحمل وطاقت دوری از شهر وخونواده رو دارین جواب مثبت بدین والا افسردگی کمترین چیزیه که نصیبتون میشه بعد ازدواج هم زندگی رو به همسر سخت میکنید هم به خودتون ودراینده به فرزندان اگر هم که آقا تصمیم جدی بگیرن که بیان شهر شما زندگی کنن چون تک پسر هستند جدایی لز پدر
جدایی از پدر مادر براشون خیلی سخته دردسر و عذاب وسختی بازم به شما وفرزندان آسیب میزنه پس بهتره که دقیق وسنجیده عمل کنین مطمئن باشین که میتونین دوری از خونواده رو تحمل کنین چون امکان این وجود داره که حتی اگه در شرایط ضمن عقد شرط کرده باشید تو شهر خودتون بمونید بعد ازدواج باز ممکنه آقا بعد ازدواجش همه چیو به هم بزنه شرمنده طولانی شد
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
نوستالژی
قدیمی
همونجا که غم جا نداره😍🍃🍃🍃
#حالا_شما_بگین خوشتون اومد؟🌸🍃
دنیای بانوان❤️
#درد_دل_سمیرا #ارسالی_اعضا
ادمین:
❣❣❣
درددل سمیرا رو بخونید...دختری که در معرض یک بی آبرویی قرار میگیره و....
اگر در زندگی شما عبرتی وجود داره برامون ارسال کنید...
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
#درد_دل_سمیرا #ارسالی_اعضا
فریباهم به پیمان توضیح میدادکهچی شده.فریبااومدتوماشین وکنارمن نشست.خیلی سرم دردمیکرد،ولی تارسیدیم درمانگاه بهترشده شده بودم.
به پیمان گفتم دیگه نمی خواد بریم دکترالان بهتر شدم فقط یک کم سر گیجه دارم که استراحت کنم خوب میشم.
گفت نه نمیشه باید دکتر تو رو ببینه .ماشین رو پارک کرد،پیاده شد و در ماشین رو باز کردفریباگفت می خوای به من تکیه کن تا سرت گیج رفت نخوری زمین؟ گفتم نه خودم میام .حالم خیلی بهتربود، وقتی دکتر معاینهم کرد دیگه سرمم گیج نمی رفت .دکتر چند تا قرص داد و رفتیم .توماشین من جلونشستم،فریباگفت من خودم میرم،پیمان گفت حرفش هم نزنیدخودم میرسونمتون.فریباسوار شدوآدرس خونشون به پیمان داد.تو تمام طول راه فریبا حرف زد و ازخودش تعریف میکردما گوش کردیم.فریباوقتی خواست پیاده بشه گفت شماره خونختون رو بده تابهت زنگ بزنم واحوالت رو بپرسم.پیمان شماره رو روی کاغذبراش نوشت وداد.اصلادوست نداشتم بهش شماره بدم ازشخصیتش خوشم نمی اومد.مثلاوبتب میخواست پیاده بشه باپیمان دست داد.وقتی رفت پیمان گفت عجب دخترپیله ای تو چه جوری باهاش دوست شدی؟ گفتم:من باهاش دوست نیستم یه همکلاسی هست برام .بعدهم چراتوبهش شماره تلفن دادی،من نمیخواستم شماره من رو داشته باشه.خندیدوگفت ببخشیداشتباه کردم.قبل ازکه برسیم خونه پیمان گفت اگه سوال کردن چراماباهم هستیم بگیم توامروز بادوستت میناتودانشگاه قرارداشتی ،حالت بدمیشه ودوستت مینابه من زنگ میزنه .وقتی رسیدیم خونه ازتوی حیاط صدای گریه وناله پریسااومد،سریع رفتم بالا.عمه ومرضیه باپویان تواتاق پریسابودن منتظردکتربودن.تامن رودیدگفت چرادیرکردی،کجابودی؟دستش گرفتم وسرش رو پام گذاشتم وباموهاش بازی کردم.پیمان اومدداخل وموضوع من روبه عمه گفت.عمه ترسیدواومدکنارم وگفت الان چته؟بهتری؟گفتم اره عمه پیمان اومدبردم دکتر.عمه بلندشدوگفت برم برات صدقه بزارم کنار.خیلی بدنم کوفته شده بود و سر دردم شدید تر میشه.دکتراومدهم من وهم پریسا رو معاینه کردورفت همونجاکنارپریساخواب رفتم.نزدیک افطار مرضیه صدام کرد ، نتونستم از جام بلند بشم تمام بدنم دردمیکرد.مرضیه کمکم کردبلندشدم.رفتم وضوگرفتم ودوباره اومدم تواتاق پریساافطارهم اونجاخوردم.اون شب همه تواتاق پریساجمع شدیم،من شب هم کنارپریساخوابیدم.ساعت ده صبح بود که عمه اومد بالا و گفت : تلفن باهات کار داره،گفتم کیه ؟ گفت : فریبا خانم .گفتم سلام برسونین بگین من حالم خوبه،عمهگفت باشه و رفت پایین.صبح داشتم درس میخوندم که پویان اومدتواتاق واحوالم رو گرفت،گفتم بهترم.گفت امروزنبایدروزه میگرفتی.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🍃 #_عاشقانه_زینب
میخواستم از عشقی که شروع شد براتون بگم
من زینبم و یک سال آقا امام حسین طلبید برم کربلا به شدت دلم کربلا میخواستم و حالم گرفته بود ....
همیشه دوست داشتم اسم شوهرم محمد علی باشه ....
خلاصه من رفتم کربلا و از امام حسین خواستم اگر به من همسری بده که اسمش این باشه فاصله سنیشم همین چیزی که میخوام باشه و خلاصه همه چیش چیزی که میخوام باشه رو بهم بده منم نذر میکنم به یه قسمت از شهر که سطح پایینن رو یک هفته شام و نهار بدم (شاغلم) ....
آقا ما برگشتیم قم رفتم حرم حضرت معصومه گفتم خانم جان من به امام حسین سپردم به شما هم میسپارم....
به زندگی عادیم تو شهر خودم قم برگشتم
بعد از یک هفته توی خیابون یه خانومی تصادف کرده بود و مثل اینکه تاندون پاش کشیده شده بود و نمیتونست بلند شه منم سریع رسوندمش بیمارستان ...
اون خانم شمارمو گرفت به بهانه ای که اصلا بهش نمیخورد (چون وضع حالش خیییلی توپه و حتی اون روز تمام لباس هاش مارک بود )گفت برای کار میخوام منم بهش دادم ....
پس فرداش یه شماره ناشناس بهم زنگ زد
گفت برای امر خیر تماس گرفتم منم شماره ی مامانمو دادم بهش..
بعدها متوجه شدم اون خانم خاله ی شوهرم بود و برای خواهر زادش منو میخواسته 😍😍...
اسم شوهرم محمد علی هستش و فاصله سنیمون ۲سال دقیقا همون چیزی که میخواستم ...
الان سه سال از این ماجرا میگذره و من هرروز از خدا و امام حسین و حضرت معصومه تشکر میکنم بابت هدیشون...
نذرمم ادا کردم و یک هفته توی همون نامزدیمون به نیازمندا شام و نهار و صبحانه دادم ...
همسرمم که از کارم خوشش اومده بود گفت منم نذر میکنم همراه تو که یه بخشی از نیازمند هارو اطعام میدی منم یه بخش دیگشو اطعام بدم ...
خلاصه اینکه میخواستم بگم توی محرم امام حسین نگاه خاصی داره به تکتکمون
❤️❤️❤️❤️
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
💗🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
مِثل خرمالوهای رسیده حیاطِ مادربزرگ
مِثل عطرِ دارچینِ چایهای عصرانه
مِثل بارانِ پاییز
مِثل عود
مِثل انارِ دانهدانه با گلپر
مِثل موسیقی خشخشِ برگها
مِثل نوشتنِ آخرین خطِ مشقهای دوران کودکی
مِثل عید
مِثل آب بازی
چیزهای خوب ساده اند
و تنها شنیدنِ اِسمشان کافیست تا خوب شود حالِ دلت...!
نبودِشان زندگی را متوقف نمیکند امّا زندگانی را تَلخ خواهد کرد...!
#سارا_اسدی
نیمروزت بخیر رفیق😍💕💕💕
💗🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#طنز_جبهه
🌸🍃
اخوی عطر بزن
شب جمعه بود
بچه ها جمع شده بودند تو سنگر برای دعای کمیل
چراغارو خاموش کردند
مجلس حال و هوای خاصی گرفته بود هر کسی
زیر لب زمزمه می کرد و اشک میریخت
یه دفعه اومد گفت اخوی بفرما
عطر بزن ...ثواب داره
- اخه الان وقتشه؟
بزن اخوی ..بو بد میدی ..امام زمان نمیاد تو مجلسمونا
بزن به صورتت کلی هم ثواب داره
بعد دعا که چراغا رو روشن کردند
صورت همه سیاه بود
تو عطر جوهر ریخته بود...
بچه ها م یه جشن پتوی حسابی براش گرفتند..
در باغ شهادت باز باز است
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🌸🍃🍃🍃 نوشته ای برای مادران و بانو های سرزمینم
سلام به همه دختران ومادران سرزمینم
بانو جان کاش ما به دیگر رحم میکردیم
ما که از یک جنس هستیم هر دو گوهریم،
کاش یه کم باهم مهربانتر بودیم
کاش دل همدیگه رو نمی شکستیم
کاش هوای هم رو داشیم
کاش وایکاش وصد ایکاش
بله روی صحبتم باشما خانمی هست که بدون تحقیق دل به دل همسری میدی که هر لحظه توی خونش خانمش وبچه هاش انتظارش رومی کشن ،همون خانمی که پا رو دلش گذاشت واز خواستهاش گذشت تا زندگیش سروسامانی بگیره خیلی وقتها آینده رو دید و برارفاه حال بچه هاش گذشت تا یه سرپناه برا خودشون داشته باشند واز خودش گذشت تا یه روزی نتیجه گذشتش رو خودش ببینه وبچه هاش ،نه هر تازه از راه رسیده ای یا بهتره بگم هر کس وناکسی، خانمی که بهترین روزاش رو گذاشت برا این نهال تازه جوانه زده زندگیش در کنار مردی شانه به شانه هم قد بکشن ودرخت پر ثمر زندگیش رو ببینه وحالا که ثمر داده براش سخته هر رهگذری بخواد ازش استفاده کنه ومنفعت بطلبه ، قانون دلش میگه بشکن دستی بخواد به داشته هات تعرض کنه ، پس باید خیلی محکم وایسه واز خودش و داشته هاش دفاع کنه . بله مادر جون شمایی رو میگم که مال خودت ماله، مال مردم بیت الماله بله مادرانی که هیچ کسی جرأت اینکه به دخترشون بگه بالا چشمت ابرو رو نداره اما امان از لحظهای که میشه مادر شوهر نمیدونم نمیتونه ، یا نمیخواد خوبیای دختر مردم رو ببینه واز اینکه دختری که با هزار امید وآرزو شده زن پسرش که باهم خوشبخت باشن ودر کنار هم آرامش داشته باشن رو نمیتونه تحمل کنه وبه هر نحوی شده خودی نشون میده، مادر جان یادت رفته روزی که برا گرفتن این دختر از پدر ومادرش چقدر زبون ریختی وهزار تا وعده و وعید دادی حالا چی شده یه شبه حرفای خودتم شد باد هوا، حداقل به احترام خوت یه کم از اون وعده ها رو عملی میکردی ،ماشاالله از چیزی هم دریغ نمکنی(بی مهر ومحبت، لجبازی ،عیبت جویی وغیبت وایجاد اختلاف ودو برهم زنی ،....)اما چیزی که نیست:
یه کم فقط یه کما مهر و محبت ،دلجویی ،ایجاد آرامش، تااش برا خوشبختی و .. انگار اینا وجودی نداره البته یه نکته بگم استثنا،هنوز هستند مادر شوهرهایی که برا خوشبختی بچه هاش هر کاری انجام میده .
مادر که باشی دختر و پسر نداره با جون دل برا بچت خوشبختی بخواه اگه خانواده شوهرت با تو خوب نبودن و نتونستی جواب اونا بدی حالا داری با عروست تسویه حساب میکنی ! واقعا دلم میگیره از بعضی از انسان نماها ،
هیچ وقت دیدیدن تو سگ همدیگه رو تیکه پاره کنن آخه هر چیزی قانونی داره واینکه دو تا هم نوع هوای هم رو داشته باشن چی شده به زندگیای هم رحم نمیکنیم وبه راحتی به همديگه خیانت میکنیم وجالب اینجاست که برا توجیح کارمون دلیل میاریم (از اول منو به زور عروسم کردن ،از اول دلم با یکی دیگه بود و همیشه تو رویاهام چیزی دیگه ای رو می دیدم ،.....)دوست عزیزم همه ی زندگیا سختی و آسونی داره اگه با خدا باشی وهرچه قانونش هست رو رعایت کنی خیلی از این دردا وجود نداشت خیلی از این خیانتها ونامردیا نبود .
اگه هر کاری میکنی فقط بگی خدا داره میبینه و یه دوربینی داره ازم فیلم میگیره که یه روزی به همه نشون میده خواسته یا ناخواسته خیلی از این کارا رو انجام نمیدیم ،بانو به خودت احترام بذار برا خودت ووقتت ارزش قائل شو ببین چه روزای خوبی خواهی دید ،گل زیبای خدا تو ریحانه هستی گل خوشبو پس مادرانه عاشق بچه هامون باشیم وخواهرانه مراقب زندگی هم دیگه و عاشقانه همسری کنیم برا همسرانمان و دخترانه هوای دل پدر ومادرامون رو داشته باشیم ،هیچ پدر ومادری بدی برا فرزندش نمی خواد و هرچه میگه حتما خیری هست پس هم احترامشان رو حفظ کنیم هم گوش به حرفشان کنیم . زیبا جان به خودت قول بده دیگه با نامحرم صحبت نکن ، وداشته هات رو برا خودت و محرمات نگه دار، اگه بخوای میشه ما زنها خیلی قوی هستیم نذار شیطون پیروز بشه فقط کافیه بخوای تا بتونی
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿