سلام گلی جون.شبتون بخیر. خدا خیرت بده با این کانال.وقتی گوشی دستم میگیرم دوست دارم همه پیامها رو بخونم.اصلا هم تو اینستا و واتساپ و...نمیرم.فقط و فقط تو این کانالم که پیامی از دستم در نره😜 راستش دلم تنگ بود. پدر من ۷۳ سالشونه.خودم ۴۳ سالمه و دوتا بچه دارم.۱۳ ساله و ۷ ساله. از وقتی یادم میاد پدرم بین بچه ها فرق میذاشت.تو محبت.تو خرید.تو حرف زدن.کوچیک که بودم حتی میشد تا یک هفته باهام قهر میکرد و فقط جواب سلامم رو میداد.بارها و بارها از مادرم شنيدم که میگفت بین بچه هات فرق نذار.ولی براش اهمیت نداشت.من وقتی ازدواج کردم بهم ی جهیزیه معمولی داد.یعنی چیزی بیشتر از وام ازدواج نذاشت.ولی برای خواهرم تقریبا همه چی گذاشت. هیچ وقت اعتراض نکردم.همیشه گفتم اشکال نداره.واگذار کردم بخدا. امشب ولی دلم خیلی شکست.مامانم و بابام با داداشم اومدن در خونمون.مامانم کارم داشت زنگ ی دقیقه بیا پایین در خونه.رفتم دیدم تو ماشینن. مامانم چیزی آورده بود و داد و رفتن.هرچی گفتم بیاین بالا یکم بشینید بابام گفت نه غذامون رو گاز میسوزه. رفتن و نیومدن. پدرم خیلی بی محبته.هفته بیاد و بره ی احوالی نمیپرسه.یا سری بزنه.اگر دعوت کنم برای شام و یا ناهار میاد.در غیر اینصورت سالی یکبارم حالی ازم نمیپرسه. ی وقتایی میگم خوبه بچه های خودشیم انقدر بی محبته.جز این بود اسممون رو هم نمیاورد.دوباره که تلفنی با مادرم حرف زدم گریه کردم.گفتم نباید ی سر به من و نوه هاش بزنه.انقدر سخته. ولی چه میشه کرد.مگه میشه تو این سن اخلاقش رو عوض کرد یا ازش گدای محبت کرد. نمیدونم چی بگم.من همیشه محتاج محبت پدر بودم و همیشه دریغ کرد. خداروشکر که هست وتنش سالمه. امیدوارم هیچ کس غمش نباشه.😘 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii #خسارت_زدن ‌‌

سلام به دوستان والا چند سال پیش، خونمون رو بازسازی کردیم و خیلی شیک شد، از کابینت و گچبری و لوستر بگیر تا کمد دیواری اینطور بگم که خونه هزار تومان خرج نداشت فوق العاده زیبا و مرتب شده بود تا اینکه بعد کلی خرج و زحمت و چند روز بنا و نقاش تو خونه کارکردن تموم شد یک ماهی لذتشو بردیم تا اینکه سر مدرسه دخترم باید محلمون رو عوض میکردیم و تصمیم گرفتیم یکساله بدیم رهن کامل و با پولش یک خونه تو محل جدید رهن کنیم سپردیم بنگاه، و املاکی محترم مشتری اورد یک اقای اهوازی مسن که مدام دعامون میکرد و از امام رضا تشکر میکرد و میگفت من مهمان شهرتون هستم( من اهل مشهدم) و میگفت من و زنم و یک پسر دارم اومدیم مشهد و به امام رضا پناه اوردیم تو رو خدا خونه رو بدید به ما و ما هم احساسی گول خوردیم و قبول کردیم بعد مستقر شدنشون همسایه هامون یکسر تلفن میزدن که اینها کی هستن و خیلی شلوغ و زیادن و وقتی رفتیم تا ببینیم چه خبره چشمتون روز بد نبینه اون اقا با 2 تا همسرش و 8 تا فرزندش تو خونه زندگی میکردن و به ما دروغ گفته بودن اعتراض کردیم ولی قسم خوردن که مزاحمت برا کسی درست نمیکنن یکسال گذشت و وقت تخلیه منزل شد روز تخلیه با بنگاهی رفتیم خونه رو تحویل بگیریم من که فشارم افتاد خونه 10 سال پیر شده بود درهای کابینت کنده سیفون زیر کابینت برداشته و اب مستقیم میرفته کف شور وسط اشپزخونه از هود براتون نگم که از شدت چربی چیزیش پبدا نبود گوجه فرنگی ها به سقف اشپزخونه چسبیده بود تمام دربهای چوبی با چاقو حکاکی شده بود لوستر شکسته دیوارها اندازه قد بچه هاش پر از لکه و کثیفی و هر چی فریاد زدیم صدای اونها بلند تر بود و با بی ابرویی و داد و فریاد البته خانماشون پولشونو گرفتن و یک قرون نتونستیم ازشون خسارت بگیریم بنگاهی گفت فقط پولشونو بدید که برن شهرشون و دیگه نبینیمشون البته همه مثل هم نیستن، جسارت به عزیزان اهوازی نباشه اونها که مستاجر ما بودن استثنا بودن ما که ازشون راضی نیستیم و به خدا واگذارشون کردیم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii شما بگید چیکار کنم سلام لطفا پیام منو بذارین گروه خیلی ضروریه من حدود۳۴سالمه یه مدتیه نمیدونم چم شده بینیم مشکل پیدا کرده نمیتونم به راحتی نفس بکشم احساس میکنم مجرای تنفس از طریق بینی تنگ شده،روزی بالاجبار باید دوبار بینی خودمو تمیز کنم اما خیلی چیز زیاد نیست که راه تنفس رو ببنده.خیلی اذیت میشم نمیدونم چکار کنم قبلا اینجوری نبودم. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

آخ..ی بلند گفت دستشو رو سرش گذاشت از زیر روسری با ضربه سومم خو.ن جاری شد رو صورتش یهو لیلا افتاد . _:دختره بی چشم و رو ..پسرم بیاد بفهمه چیکار کردی دودمانتو به باد میده. شاه رخ رو بغل کردم. بلندشدمو گفتم .. _:تا پسرت بیاد من رفتم ! دویدم بیرون. هی شاه رخ و میبو.سیدم. انگار تو این چند لحظه انداره سالها دل تنگش شدم. با گریه گفتم. . _:میخوام ببرمت پیش پدرت. میخوایم بریم پیش بابا شاپور از خونه اومدم بیرون. .نمیدونستم چیکاررکنم ..اگه میرفتم و الیاس پیدام نمیکرد چی ؟ فکری کردم. همسایه درش نیمه باز بود. در زدم. یه زن جوانی گفت بفرما. داخل شدم...زن جوان شبیه تازه عروس ها بود. بهش اعتماد کردم ..وقتی پرسید با کسی کار داشتید گفتم .. _:الیاس همسایتون برادرشوهرمه ..میشه اینجا منتظرش باشم ... _:پس خونه خودشون چرا نمیرید ؟؟ _:خواهش میکنم ؟؟! متوجه شد موضوعی هست که نمیتونم بگم .. _:بفرما داخل ..بچه انگار بی قراره تشکر کردم و رفتم تو ..هنوز بوی جهاز نو و دیوار های رنگ شده تو فضای خانه پر بود... کنار بخاری نفتی روپتوهایی که پهن بود نشستم .. زن جوان رفت یه اتاق دیگه و کمی بعد با چایی و کنارش میوه برگشت خیلی مودب کنارم نشست. . _:بفرمایید.ببخشید میوه کمه همینو تو خونه داشتم .. با لبخند چایی و میوه خوردم شاهرخ رو پام گذاشتم و گفتم .. _:من زن شاپورم. برادر الیاس. چون شوهرم مرده لیلا منو خونش راه نداد! _:میشناسمش زن بد ذاتیه!نمیخواد توضیح بدی مهمان حبیب خداست! شوهرمم شب میاد با خیال راحت من میرم استراحت کن .. بلندشد رفت. یه بالش انداختم و کنار شاهرخ با خیالی اندک آسوده خوابیدم بعد یه خواب عمیق زن جوان صدام زد. _:خانوم ؟ آقا الیاس اومده. داره صداش،میاد. داره داد میزنه. شراره کووو؟؟ شراره شمایید ؟ با عجله بلندشدم. . _:آره آره. . شاه رخ رو بغل کردم ..سراسیمه رفتم بیرون دم در میخواستم برم که دوباره ازش تشکر کردم. دویدم سمت خونه الیاس. درشون رو باز کردم و گفتم .. _:داداش الیاس. من اینجام .. الیاس وسط حیاط با لیلا که سرشو بسته بوددایستاده بود اومد سمتم. ..چشمهاش برزخ بود سرشو متاسف تکون داد ..درو محکم کوبید. نگاهی به لیلا و بعد من کرد و غضب ناک گفت ...

سلام از اونجایی که مشکل عمده مردم در مورد  کک و مک ،چین و چروک ، خشکی وووو دوست داشتم مطالبی بگم صبح به صبح  صورتتون رو با یه تیکه یخ ماساژ بدین ترجیحا بزاریدش داخل دستمال یا نایلون فریزر برای پیشانی مضره در طول روز اگه خاستین یه نرم کننده به پوستتون بزنید که من روغن زیتون عشا رو بهتون پیشنهاد میدم قیمت کم ولی بشدت کاربردی شبا صورتتون رو با روغن نارگیل حتمااا اصل باشه ماساژ بدین برای چین و چروک عالیه (ماساژ پوست در جهات خودش مهمه از تو اینترنت نگا کنید) حتی میتونید برای بلند تر شدن مژه هاتون انجامش بدین لازم نیس هر شب انجام بدین سه دفعه در طول هفته کافیه بزارید پوستتون نفس بکشه سعی کنید کرم پودر به صورتتون نزنید حتی اگه از فلان برند باشه ته تهش همشون شیمیاییه اگرم میزنید کم باشه نه که هر دیقه جون هر کی دوس دارین با صورتتون ور نرین ،جوشاتونو نکنید هفته ای یه بار با سفید آب اصل حواستون باشه که قلابی نباشه  پوستتون رو با کیسه نه با دست آروم ماساژ می‌دین میشه یه لایه بردار خفن روبالشیتون رو هفته به هفته میشورین از گلاب هم میتونید به عنوان از بین برنده چین و چروک ،لک  استفاده کنید اونم هر شب نه دو سه بار در هفته کافیه اما اگه میخاین تو چند دقیقه پوستتون فوق العاده بشه توصیه میکنم حتما حتما برین روستای جواهرده رامسر  تو رودخانه که از بالای کوه میاد صورتتون رو بشورین معجزه شو به عینه می‌بینید و در نهایت اینکه پوستتون رو دوست داشته باشین گول اینستا مزخرف رو نخورین شماها یه دوره ای رو گذروندین یا حتی میگذرونین که خیلیا از پسش برنمیان زخم های شما چه رو پوست صورت چه بدن نشان از یه جنگ قدرتمند ه که پیروزش شمایین اینا راهکارایه ساده ای بود که خودم انجام میدم اگه مداوم باشه نتیجشو حتما میبنید @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام و عرض ادب به خواهرای گلم ،❤️🌺 نازگل جون اگ صلاح دونستی بزار تو کانال عزیزم خانمی که هفت ماهه بارداره ‌

مبارکتون باشه گلم ، الهی خوشقدم و نامدار باشه براتون ببین عزیزم ، هر چیزی ، هرکاری ، هر موقعیتی فواید و مضرات خودش رو داره گلم ، اینجور که من میدونم با آمپول به نخاع کمر میزنن خب ، شاید اون لحظه احساس درد نداشته باشی و بچه ات به دنیا بیاد ولی فکر بعدش رو هم بکن ، خدای ناکرده کمر درد بگیری ، چون خودم اینکار رو باهام کردن البته توی عمل دیگه و هر روز کمر درد دارم چون به نخاعم زدن ، بعدش بدن با بدن فرق داره ، یه مثال ساده میزنم ،مثلا همراه من کسانی بودن که البته چندین سال پیش ، داروی بیهوشی گرفتیم خب ، اونا تا خود صبح خییییییلی عذر میخوام ببخشید بالا می آوردن ولی من اصلا آخ هم نگفتم ، تا صبح به بچه ام شیر دادم و رسیدگی کردم ، یا مثلا اونا سزارین کردن و یه هفته بستری بودن ولی من طبیعی و فردا ش شاد و شنگول😂 ،بچه بغل مرخص شدم و اومدم خونه ، اونا همراهاشون یکی بالاسر زائو و یکی دنبال شیر خشک بچه ، تازه ، مرخص بشه حالا حالاها مراقبت میخواد ، زایمان طبیعی واقعاً شاهکار و قدرت خدا تو بدن زنه ، توانش رو هم میده و از اون بالاتر گناهان زن همون لحظه پاک میشه ، چی از این بهتر ؟ عزیزم اصلا ترس نداره ، مگه شما هر ماه برای معاینه یا سونو اینا نمیری ؟ خب اونجا وضعیت بچه ات رو بهت میگن دیگه،موقع زایمان همه چی نرمال باشه ، درد هم داشتی و نتونستی با یه آمپول فشار بچه ات به دنیا میاد و اینم بدون دردهست چون به سِرُم میزنن به نظرم برا خودت بزرگش نکن به خودت دلداری بده و روحیه ات رو تقویت کن به مبارکی نشاا... 💐 خدایا به حق عظمت و جلالت و به حق خانم فاطمه زهرا( س) که سوره کوثر رو برای فرزند آوریش نازل کردی و روی دشمنان رو سیاه کردی ، دامن چشم انتظاران فرزند رو هم سبز کن الهی آمین 🤲🤲🤲🤲🤲🤲 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii #خسارت_زدن ‌‌

سلام یک سال پیش جایی مهمونی دعوت بودیم،خواهرم از شهرستان اومد که باهم بریم مهمونی پسرهام چون مهمونی تو مسجدبود دوست نداشتن بیان و تا چشمشون ب پسر خاله شون افتاد،گفتن ما نمیایم و میخوایم بازی کنیم منم گفتم اشکال نداره، خلاصه ما رفتیم،وسط مهمونی بودیم ک دخترم زنگ زد ،مامان کجایی؟بیا ک اینا زدن تلوزیون رو شکستن😱 انگار یک سطل اب یخ ریختن روم ،اینقدحالم بد شد ، بعد شام سریع رفتم خونه،و شده بود انچه نباید میشد کلا تلویزیون شکسته بود ک روشن نمیشد😔 بعد گندش در اومد ک داشتن توخونه فوتبال بازی می کردن،ک پسر خواهرم شوت محکم میکنه و میخوره ب تلویزیون بردیم گفتن تعمیر نمیشه😔😔 حالا ماهم ی پولی برای خرید یک وسیله دیگه کنار گذاشته بودیم ،ک مجبور شدیم بریم تلویزیون بخریم،خیلی ضربه بدی بود 😞 ما هم اصلا ب خواهرم و پسرش چیزی نگفتیم ولی از اون موقع توپ بازی کردن تو خونه ممنوع شد،خداروشکر😊 حالا خراب کاری خودمون🙈 چندسال پیش ک پسرم کوچیک بود ،خونه داداشم مهمون بودیم شام آبگوشت داشتن😋 سفره پهن کردن و کاسه ابگوشت اوردن دست پسرم خورد و چپه شد روی فرش فرش هایی ک سفید بود و تازه از فرش شویی اورده بودن😖 اینقد ک من شرمنده شدم اون شب، اصلا غذا و مهمونی بهم خوش نگذشت🤪🤪🤪 ولی بعدا ک‌ پرسیدم ، شسته بودن تمیز شده بود خدا و شکر😊 یکم از شرمندگی در اومدم😂 ولی تو خونه کسی خراب کاری کردن خیلی حس بدی میده بهم ،و همیشه خیلی مواظبم وقتی جایی میرم و ب بچ هامم میگم مواظب باشن خرابکاری نکنن❤️❤️ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿