eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
635 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
براش وناراحت وخانم دیگه ای گفتن که نمیتونه برای جبران توظرفش چیزی بذاره ونکران که همسایه فک کنه خسیس بگم عزیزم تجربه خودمو میگم که توش جواب شما دو دوست عزیزهست ،عزیزم من گاهی برای همسایه روبروییم یه چیزی میبرم ولی نیت بدی ندارم مثلاً محصول باغمو میببرم براش که یجوری بخاطربرکت محصولم این کارو دوست دارم یا گاهی تولدکه میگیرم یه برش ازکیک یا بقول معروف برای تشکر ازش که مثلاً یسری شارژرشوامانت داده بود دلیل زیاد حالا این همسایه ظرفو میشد یکی دوهفته نگه می‌داشت بعد می‌رفت شیرینی یاشکلات می‌خرید فقط بخاطر اینکه ظرفمو همینطوری پس نده ،من متوجه شدم که هروقت هرچی میدم خودشو توسختی میندازه آخرین بارمحصول باغمو چندتا چیز بود بردم براش گفتم ظرفمو بیارمیخام😁خودش متوجه شد گفتم دیگه ظرف ندارم 😊خلاصه دیدم نمیده گفتم ببین لطفا خودتو توزحمت نندازبری چیزی بخری وتاکیدکردم چیزی نره بخره خلاصه دیدم بعد مدتی ظرفمو باکیک آورد ناراحت شدم دعواش کردم گفتم مگه نگفتم چیزی نخر😄گفت نه بخدا نخریدم خودم پختم خلاصه این ازین بگم به خانم عزیزگلم اصلا ناراحت نباش که اونا درموردت بدفکر میکنن چون کسی که این کارو می‌کنه ذره ای حس بد نداره دوست داره خودش، مجبورش که نکردن یادمه یه همسایه داشتم توبشقاب آب میرخت بایه شاخه گل شما میتونی یوقتی اگه چیزی بلدی درست کنی هنری چیزی بجای تشکرازش ،واینکه مثل همسایه ام انجام بدید خانمی که دوست نداری همسایه چیزی برات بفرسته تومدت طولانی نگه داریعد یچیزی بروبخربذارتوبشقاب بهش بده بفهمه مثلاً سختته 😜راستش من الان تصمیم گرفتم چیزی به این همسایه که خیلی حساس نبرم چون احساس میکنم باعث آزارش میشم 😕باراخر وقتی داشت ازم می‌گرفت صورتش شرمندگی زیادد اشت بلاخره زندگی سخت شده بامحبت زیاد نباید کسیو ادیت کنیم وکلا کاری که همسایه هاتون انجام میدن نیت بدی ندارن عزیزان امیدوارم بکارتون بیاد تجربیات من😉 موفق باشید یاعلی @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🕊🍃🍃🍃🌹🍃🍃🍃🕊 سلام سلام در مورد انتخاب اسم بچه؛ بارداری اولم که متوجه شدیم بچه دختر شوهرم گفت اسمشو میزارم باران چون عاشق بارون 😁داداش خودم و خواهر خودش گفتن بزارید بارانا گفت نه این بچه تا اخر عمر که بچه نمیمون بالاخره بزرگ میشه مادر میشه فکر کن بچه اش میاد میگه مامان بارانا اصلا ابحت نداره باران قشنگ و خوبه 😍😘😘فداش بشم دخترمو الان که چهار پنج سالش بازم داداشم و خواهر شوهرم بهش میگن بارانا 😂😂بیخیال نشدن دومی رو بازم شوهرم اسمشو انتخاب کرد گفت مادر وظیفه اش اینه بچه‌ رو بدنيا بياره پدر هم اسمشو انتخاب کنه البته منم خب نظر دادم با هم به توافق رسیدیم قفلی هم نزدم که این اسم باشه يا نباشه در حال حاضر هم اسم هاشون رو دوست دارم 😊(مامان دو دخترونم ) 💗💗آیدی من برای دریافت پیام هاتون 👇 @Sayehwahite 💗💗لینک کانال برای معرفی کانال به دوستانتون 👇 https://eitaa.com/joinchat/1811742879C4a214231f7 💗🍃🍃🍃🍃🍃🍃
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام لطفا اینو بزار توگروه چون واقعا بدردش میخوره خانم ۴۰ساله ای که شوهرت ازت بزرگ تره
چیزی که شما از خودت وزندگیت گفتی دقیقا من همینو زندگی کردم ووقتی پیامتونو خوندم یاد گذشته ی خودم افتادم! پیام شماروخوندم یه لحظه فکر کردم نکنه یکی از گذشته ی من نوشته باشه یعنی میخوام بگم چقدر عین همیم من بایه ادم بی دین معتاد دزد هرزه زنگی کردم که تا وقتی تواون زندگی بودم فکر میکردم همه ی زندگی ها همینه من هم مثل شما صبوری کردم تا شاید زندگیمون سروسامون بگیره و شوهرم بخودش بیاد حتی برای بجه دارشدن هم چندبار ای یوای کردم ولی اخرش این شد که افسردگی گرفتم رفتم روانشناس گفت یه مشت ریگ بریز تومشتت محکم نگهش دارکه نریزه ولی میبینی هرچقدر مشتتومحکمترمیگیری ریگ ها از بین انگشت هات بیشترمیریزه زندگی توهم همینه !گف اینوهم بهت بگم که یه خ یانتی هم این بین هست که کم کم برملا میشه!باورنکردم ولی..‌. گذشت چندماهی وهمین حرف دکتر روانشناس به واقعیت پیوست وشوهرمن بایه ه رزه ای صیغه شده بود وخیلی نگذشت که حامله شد ومن افتادم به راه دادگاه وطلاق روز های سختی داشتم که هیچکس نمیتونه درک کنه ولی گذشت الان وقتی به گذشتم فکر میکنم هزاران بار خداروشکرمیکنم که تواون زندگی بهم بچه نداد! در اِزایِ همه ی صبوری هام الان خدا مردی روتوزندگیم قرار داده که جبران همه ی کمبود هام شد یکی لنگه ی خودم خداروشکر الان خوشبخت ترینم توهم تادیر نشده یکاری کن برای خودت حیف جوونیت که برای یه نامرد به باد بره تاچشم به هم بزنی میبینی سنی ازت گذشته وحتی با ای وی اف هم نمیتونی بچه داربشی باخت نده خودت مهم تراز بقیه ای @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام به مدیر ودوستان عزیز درجواب آقایی که به همسرشون در منزل کمک میکنند: ‌ ‌‌
برادر گرامی بنده به عنوان یک خانم وهمسر ومادر که ۳۰ سال هست زندگی مشترک دارم به شما پیام میدم اولا از شما تشکر میکنم به خاطر همکاری با همسرتون اجر وپاداش شما نزد خدا محفوظه ودرعوض چنین خدمتی خدا در دنیا وآخرت به شما پاداش میده🌼 بیشتر تو زندگیت دقت کن اگه سلامتی یا فرزندان سالم داری یا گاهی خطری از بغل گوشت رد شده شاید به خاطر همین باشه،دوما دوستان اکثرا شمارو سرزنش کردن ولی به نظر بنده اگر اعتیاد به گوشی و رو فاکتور بگیریم احتمالا دچار سردی مزاج هستن ویا افسردگی خفیف ویا کم خونی که باید درمان بشن بنده خودم همینجورم خیلی تمیز وسواسی ولی کارهامو کند انجام میدموصبح ها معمولابا سستی و کرختی دیر از خواب بیدار میشم کارهامو کند انجام میدم گاهی انگیزه ندارم ومدتها یه جا میشینم ومتوجه گذر زمان نمیشم اما خواهرهای من با اینکه سن شون از من بیشتره یا کوچکترا فرزترهستن وسریع کارشون رو انجام میدن همه مثل هم نیستن🌼 همسر بنده مثل شما به من درخانه کمک میکنه اگه ظرفی باشه یارختخوابی جمع نشده باشه کمک میکنه شاید گاهی غر هم بزنه ولی همین کاراش دلمو گرم میکنه وانرژی میگیرم خیلی هم براش دعا میکنم لطفا شماهم از هر لحاظ روحی و جسمی همسرتون پیگیر باشید شاید مشکلی هست انشا،الله برطرف بشه اگرهم اخلاقی باشه میتونید با گفتمان وگرفتن هدیه یا تشویق انگیزه بدید بهشون زندگی مال هردوشماست شاید الان برای شما سخت باشه اما درواقع شما به حفظ زندگی مشترک کمک میکنید والبته مردان از زنان قدرتمندتر هستن ودیرتر خسته میشن نباید چنین چیزی شمارو دلسرد کنه یه موقع هایی شیطان کاری رو برام بزرگتر از اونچه که هست در نظرمون جلوه میده،شاکر خداوند باشید با دید مثبت به کارتون وزندگیتون نگاه کنید انرژی منفی رو ازخودتون دور کنید اگر هم خسته از سر کار میاییم واجب نیست حتما ظرف بخورین به همسرتون بگین نیاز به استراحت دارین یا سرتون درد میکنه شاید اولش دچار تنش بشید ولی اگه استراحت نیاز دارید اهمیت ندین یا بددهنی ودعوت مشاجره نکنین زمان لازم هست وصبوری و دعا درحق همدیگر شاید امتحان الهی باشه امیدوارم کمکی کرده باشم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام و عرض ادب خدمت خواهری که فرمودند دوتا دختر دارن و جاریشون الان پسر بارداره ‌‌
خواهر عزیزم خودتو بخاطر حرفای بی ارزش بقیه ناراحت نکن منم مثل شما دوتا دختر دسته گل دارم و مثل شما خانواده همسرم سرهر بارداری خیلی اذیتم کردند جاری منم پسر زایید و خدا میدونه که واسش چه کردند پسر جاریم سه سال از دختر بزرگ من کوچکتره و چه کادوها چه تولدها وچه سوغاتی ها و...براش انجام دادنداما برای دختر من انگار نه انگار که اصلا وجود داره نه محبت کلامی نه هدیه ونه هیچی اما از اونجا که دنیا دار مکافاته تلافی همه چی تو دلشون در اومد دختر من الان ۲۵ ساله است تازه ازدواج کرده دامادم و خانوادش بسیار محترم هستن دخترم هم روانشناسه و دریک مرکز مشغول بکار شده از اول هم درسش خوب بود و تمام نمراتش بالا بود و الحمدالله خیلی خوشبخته و اما زندگی جاریم: خودش که چه اتیشها سوزوند ۷سال پیش طلاق گرفت و با یه مردی ازدواج کرد که تمام پولشو بالا کشید و الان کلی هم بدهکاره چون تمام اسناد را خودش امضا کرده و گل پسرش الان ۲۲سالشه ویلون و سرگردونه تا سوم راهنمایی بیشتر درس نخوند با پدر و مادر ناسازگاره سیگار میکشه مش روب میخوره شیشه میکشه و... پدرشوهر و مادرشوهرم که اتش بیار معرکه بودند با ناراحتی ازش حرف میزنن اما دختر من چون از بچگی هیچ محبتی از خانواده پدری ندید و فقط تفاوت گذاشتن ها رو دیده از روزی که ازدواج کرده بکل قید خانواده پدرشو زده و حتی ایام عید هم بدیدن پدربزرگ و مادر بزرگش نمیاد شوهرم همیشه میگه چرا پدر و مادرم نفهمیدن رفتارای زشتشون چقدر میتونه تاوان داشته باشه شما هم ناراحت نباش خدا شنوای داناست در امر تربیت دخترهات سنگ تموم بزار انشاالله داماد های عالی گیرت میاد که جای صدتا پسرو برات پرمیکنن فقط بسپار دست خدا @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii 💢طبیب نام فیلمی استکه مدتی قبل در سینماهای کشورهای اروپایی و امریکایی به نمایش درامد ‌‌
داستان فیلم مربوط به هزار سال پیش یعنی سال 1021میلادی در قرون وسطی می باشد که اروپا در جهل و بیماری به سر می برد. فیلم قلب لندن را نشان می دهد که مردم با فقر، آلودگی و بیماری دست و پنجه نرم میکنند وتنازع بقاء در جریان است. هیچ کس ازطبابت چیزی نمی داند.فقط سلمانی های دوره گرد (آرایشگران)، اندکی کارهای طبی درحد کشیدن دندان، جا انداختن استخوان و قطع انگشتان سیاه شده و میزان زیادی اوراد وخرافه به جای درمان به خورد مردم می دهند. سلمانی دوره گردی باگاری که در آن زندگی میکند‌ به محله ای در لندن آمده است. مادری بیوه که سه فرزند کوچک دارد ، دچار حصبه می شود . بچه (جسي) به دنبال سلمانی «طبیب» میرود و او اصلا بر بالین مریض نمی آید و می گوید این درد درمان نمی شود. مادر می میرد و کودک یتیم به همان سلمانی پناه می برد، چون گمان می‌کند از طبابت چیزی میداند. چند سال بعد «سلمانی» دچار آب مروارید می شود و بینایی اش را از دست می دهد. جسی او را نزد یک کحّال یهودی می برد. کحّال او را عمل جراحی آب مروارید می کند و چشمانش شفا می یابد. جسی می پرسد چنین طبابت شگفتی را چگونه و از کجا آموختی؟ کحّال می‌گوید از بزرگترین دانشمند کره زمین ، جسی می گوید هر طور که هست باید به افتخار شاگردی او نایل شوم. کجاست؟ نامش چیست؟ کحّال می گوید نامش«ابن سینا» ست و تو باید به ایران و شهر اصفهان بروی. جسی با مصايب بی شمار و خطر کردن جان، خود را به اصفهان میرساند. آنجا با شهری مواجه می شود که بر خلاف لندن ، عظیم و مدرن است . برج و بارو دارد و ابوعلی سینا در یک مسجد بزرگ که رواق های فراخ دارد ، صبح ها طب درس می دهد. عصرها فلسفه و شب ها بر بام مسجد درس نجوم و هیات. جسی از این همه دانش وتمدن شگفت زده می شود. شاید مهم ترین صحنه فیلم آنجاست که بوعلی به جسی میگوید : درباب عفونت گوش مقاله ای ارائه بده. جسی از مسؤول کتابخانه می پرسد کتابی در باب عفونت گوش وجود دارد؟ اوجواب میدهد آن قفسه را ببین. وقتی جسی قفسه را باز می کند، می بیند پر از کتاب است. می گوید کدام کتاب مربوط به عفونت گوش است؟ مسئول کتابخانه می گوید: همه شان! بیننده خود شاهد است زمانی که در قلب اروپا برای درمان بیماری ها به اوراد و جادو متوسل می شدند، در کتابخانه اصفهان يک قفسه کتاب فقط مربوط به عفونت گوش بوده است. این تفاوت دانش در ایران و غرب یک هزار سال پیش از منظر یک فیلم غربی است.🌺 👇👇👇 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام خسته نباشین من ۲۵سال پیش ازدواج کردم ،توی یه اتاق مادر شوهر جهازمو چیدیم زندگیمونو شروع کردیم، ‌‌
خیییییییلی عذاب کشیدم تو زندگیم اولش ی کم خوب بود زندگیمون، بعدش دخالت‌ ها وطعنه زدن ها وفحش های مادر شوهر ،خواهر شوهر، برادر شوهر شروع شد ، هر چی از دهنشون در میومد بهم میگفتن شوهرم توی شهر دیگه کار میکرد منم مجبوری پیش اونا موندم بعد از ۷ماه باردار شدم میگفتم حالت تهوع دارم همشون میگفتن حقه بازی میکنه. شبها که میرفتم تو رختخواب دوسه ساعت گریه میکردم تا خوابم ببره صبح زود با دادو فریاد مادر شوهر که لنگ ظهره بیدار شین بیدار میشدم، کاش میمردمو اون روزها رو نمیدیدم بعد از نه ماه عذاب، زایمان کردم،سزارین شدم خیییییییلی اذیت داشتم زار زار گریه میکردم مادرشوهرم اومد مثلا عیادتم میگف ادا نده چقد وای وای میکنی فقط تو زاییدی خواهرم که پیشم مونده بود میگف تو چرا تا حالا نگفتی اینا انقد ظالمن منم فقط گریه میکردم شوهرم منو برد خونه مادرم که نزدیک همون شهری بود که شوهرم کار میکرد هر شب میومد شبو پیشمون می‌موند هر چی لازم داشتم دور از چشم مادرش که اگه می‌فهمید دیوونه میشد ، دوهفته بیشتر نزاشت بمونم خونه مادرم که مادرم میگه برو بیارش خودم بهش میرسم ، بعد از دوهفته اومدم خونه مادر شوهره دوسه روز اول خوب بود بعداز ی هفته ده روز شروع کرد که تا کی میخوای استراحت کنی پاشو خودت کهنه های بچتو لباس کار شوهرتو بشور ، منم رفتم تو حیاط شستم اومدم همه جای بدنم درد میکرد . تو همه چی دخالت میکرد حتی تو شیر دادن که چقد شیر میدی بسده پاشو بچه معدش میترکه پاشو به کارهای خونه برس ماهم آدمیم بعداز سه چهار ماه یه دعوای حسابی راه انداخت شوهرم از یه شهر دیگه دوسه روز ی بار میومد میموند نصف شب برمیگشت سر کارش،رسید که مادرش هر چی از دهنش درمیاد بهم میگه،قبلنا میگفتم باور نمی‌کرد ولی اومد باچشای خودش دید گف ما دیگه اینجا نمیتونیم خونه میگیرم میریم ازینجا اینا انقد گریه کردن که نرین دلمون بر اتون تنگ میشه ،بالاخره رفتیم ازون خراب شده اون شهرم اگه حرفی فحشی میخواست بده با تلفن میگفت قطع میکرد واااااای من چیا کشیدم الان که خلاصه وار مینویسم بیشتر یادم میفته آتیش میگیرم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿