💗🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
می دوزم به چرخ خیاطی مادر
نگاه گلدوزی شده ام را....
کوک می خورند
چشم ها و خاطرات به هم... ....
و می پوشاند پیراهنی از جنسِ مهر و دلتنگی
سراپایم را...
کاش کودکانه می ماند
تمامی نگاه های گلدوزی شده ام..
عصرت بخیر جانم🤩💕💕💕💕
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#پاسخ_اعضا
🌸🍃🌸🍃🍃🌸🍃
سلام ادمین جان وهمه اعضای خوب گروه 🌷
راجب پیام خواهری که مغازه کوچیک داره تا کمک خرج خانواده باشه اول بگم که بعضی مردها جنبه ندارند
فکر میکنند چون زن یک درآمدی از خودش داره باید همه مسعولیت را یا بخشی از آن به عهده زن باشه خرج ومخارج خانه وهمسر وفرزند به عهده شوهر هست
مگر اینکه زن خودش دوست داشته باشه کمک کنه به مخارج خانه اینجوری که شما تعریف کردید که شوهرتون خیلی پرتوقع هست که بیشتر مخارج را شما بدید
من اگر جای شما بودم به شوهرم نمیگفتم روزانه چند پول در میارم یا اینکه به چه میزان پس انداز میکنم بهتره یک پس انداز مخفی برای خودت داشته باشی که هیچکسی جز خدا وخودت خبر نداشته باشه هیچکس از آینده واتفاقات آینده خبر نداره لااقل اگر تنبون 👖شوهرت دوتا شد یک سرمایه ای داشته باشی
کاسه چه کنم چه کنم دست نگیری
فکر آینده خودت باش مردی که چشمش به جیب زن باشه با عرض معذرت اصلا مرد نیست
واقعا بعضی از پیامها رو که میخونم ناراحت میشم
ممنونم بابت کانال خوبت همر ازجان
🙏🌷ممنون میشم پیام من را بذارید گروه
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
🍃🍃🍃
ایده یآرزو...**
#تجربیات_قری
💃💃💃💃
میخواستم یک تجربه که توی این یک هفته رخ داده روبگم
من وهمسرم نامزد هستیم
بعدهمسرم پرستارهستن سرشون خیلی شلوغه
بیچاره خودش به من میگه بعضی ازوقتا نمیتونم برات کادوبگیرم یایک شام خوبی بهت بدم
البته حق داره چون سرش خیلی شلوغه
ولی من شب عید حضرت محمدجلوی همه سوپرایزش کردم😉😉😉
اولش اینکه چند مدل ژله درست کردم
همسرم خیلی ژله توت فرنگی دوست داره
بعد باکمک خواهرشوهرم براش پیتزا درست کردیم
بعد براش باپس اندازام یک ادکلن ویک لباس گرم کاموایی گرفتم وبراش کادو کردم😊😊😊
البته لباسش رو داخل یک جعبه که به شکل قلب بود کادوکردم
چون ازشکل قلب خیلی خوشش میاد😊😊
بعدوقتی بهش دادم خیلی خیلی ذوق کرده بود
اصلا فکرشونمیکرد که بهش چنین کادویی جلوی همه بدم
ازاون شب چب میره راست میره به همه میگه این لباسم روزن خوشگلم برام گرفته😊☺️😁
خیلی اون شب خوشحال شده بود😍😊
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🍃 #عاشقانه_شما
کانال فوق العاده و عالی دارین...
کاش از خاطرات ازدواج یا هرخاطره ای مربوط به خانمها بود هم گفته میشد....
مثلا خاطرات شب ازدواج....
من یادمه شب اول ازدواج اول رفتیم حرم آقام امام رضا،اونجا شوهری از آقام رضا خواست که زندگیمون پر از معنویت و نور الهی باشه😍😍بهش گفت اگر بچه ی اولمون پسر شد اسمشو میذاریم رضا....
بعدشم رفتیم خونه خودمون و نماز شب اول ازدواج رو باهم خوندیم...بعدشم با چه حوصله ای گیره ی موهامو باز میکرد و چقدر غر میزد و میگفت این آرایشگرها چه بلایی سر شما میارن😂😂😂
وای تازه میخواستیم بخوابیم که همسایه طبقه پایینمون صدای بحثشون بالا رفت و یک بزن بزنی توی راهرو بود که نگو...😭😭😭
من به علی گفتم نکنه بعد چندسال خودمونم اینجور بشیم😭😭
ولی خداروشکر الان بهترین زندگی رو کنار هم داریم و اسم پسرمونم رضاست😊😊😊
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
فان اعضا
🌸🍃🌸🍃🍃🍃🍃
خدا لعنت کنه پسرعمومو گفت برات دو تا صندلی میگیرم تو اتوبوس راحت بخوابی...
خب حیوون من چجوری رو صندلی 3 و 22 راحت بخوابم؟😐🤣
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🎶♥️🎶 من آرزوهستم،۲۰ سالمه یک ساله که ازدواج کردم.
منو شوهرم شدیدا به هم علاقه داریم از زندگیمون هم راضی هستیم
فقط مادر شوهرم.زن خوبیه ولی همیشه بحث خانوادم میکشه.میگه قبلا ما برای پدرت زن گرفتیم همیشه ما خرجی اونا رو میدادیم.همیشه ما هواشون رو داشتیم.همیشه هم نفرین میکنه.ولی من همیشه سکوت کردم و هیچی نگفتم.ولی بعضی وقتا به شوهرم بحثمون میشه در این موضوع.اونم میگه اشکال نداره ندیده بگیر
ولی من همیشه میریزم تو خودم حرص میخورم ناراحت میشم گریه میکنم
واقعا نمیدونم چکار کنم.ازین ور حرف بزنم دعوا میشه.ساکت شم حرص میخورم
خانمایی که تجربه دارن بیان راهنمایی کنن.واقعا دارم دیوونه میشم
میگم ای کاش ما هیچ وقت فامیل نبودیم😔
اینم بگم نمیتونیم جدا شیم.شوهرم تک پسره.از اول هم قبول کردم تا موقعی که بچه نیارم جدا نشم.اینم بگم فقط در مورد خانوادم باهم مشکل داریم وگرنه باهم خوبیم.هوامو داره دوستم داره.منم همینطور
راهنماییم کنید لطفا🙏
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🍃🍃 #عاشقانه_سهیلا
من و همسرم از دوطایفه جدای لر بودیم که کلی باهم دعوا داشتند....
توی راهی که میرفتیم شهر منو دیده بودند یک نگاه عااااشق❤️❤️
خلاصه میرن به پدرشون میگن،پدرشون میگه مگر اینکه من بمیرم...
اگر بدونین سلمان چه کارهایی کرد...میگفت اگر نرین خواستگاریش کن خودمو میکشم😂😂😂
تا حالا توی طایفه مون همچی اتفاقی نیفتاده بود...
خلاصه خیلی سختی کشیدیم بهم رسیدیم ولی ارزششو داشت....
الانم اومدیم یاسوج زندگی میکنیم که توی روستا نباشیم که اذیتمون کنن...😊
زندگی هاتون پر از عشق❤️
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿