شاید خیلی ها طرفدار ازدواج در سن پایین باشند، اما شما اگر فکر می کنید هنوز به سن مناسب ازدواج نرسیده اید، هرگز تن به ازدواج ندهید.
این که دقیقا چه سنی برای ازدواج مناسب است را نمی شود تعیین کرد، این مساله در فرهنگ ها و در افراد مختلف تفاوت زیادی دارد.
اما اکثر روان شناسان امروزی معتقدند به طور کلی در جامعه شهری فعلی سنین زیر 20 سال می تواند برای ازدواج پرخطر باشد.
ازدواج سالم نیاز به بلوغ های چندگانه دارد که بسیاری از آنها در سنین پایین حاصل نمی شود. بسیاری از افراد در سنین آغاز جوانی هنوز نمی دانند که از زندگی چه می خواهند و در سال های بعد اولویت هایشان تغییرات زیادی پیدا می کند. ضمن اینکه در این سنین معمولا احساسات ما بر عقلمان چیره است.
درصورتی که سن زیادی ندارید اما در موقعیت ازدواج قرار گرفته اید، مشخص کردن برنامه و خواسته های آینده زندگیتان می تواند کمکتان کند:
❓ایا این ازدواج چیزی است که شما را مطابق اهدافتان پیش ببرد؟
❓آیا اصلا به جایی رسیده اید که بتوانید هدفی کلی برای خود برگزیده و تصویری از آینده تان ترسیم کنید؟
با کسی قرار ازدواج گذاشته اید و به قصد شناخت برای ازدواج با هم در ارتباط بوده اید، اما این ارتباط شما محدود به کافی شاپ رفتن آخر هر هفته همراه دوستان یا ارتباط تلفنی بوده است.
بگذارید خیالتان را راحت کنم:
🔅 اگر 20 سال هم آخر هفته ها با این فرد بیرون بروید،هر روز ساعت ها با او تلفنی صحبت کنید، بازهم شناخت شما نسبت به او کاملا ناقص است!
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
خواهرم شما باید مسئله رو ریشه ای حل کنید با اومدن خواهر شوهر و برادر شوهر و دعوا کردن شوهرت مشکل حل نمیشه ، یعنی چی نه پدر داری نه مادر؟😳 ، خدا رحمتشون کنه ، برادرت هم که پی زندگیه خودشه ، پس کی میمونه؟ فقط خودت ، خودت باید از خودت مواظبت کنی ، طوری زندگی کن که از پس کارای خودت چه آسون چه سخت بربیای
تا بدنت گرمه و آثار ضرب و جرح هست برو گواهی پزشکی بگیر ، بترسونش ، این رفتارش جُرم و جریمه داره تا دیگه از این کارا نکنه ،بعدش سر سنگین باش تا عذرخواهی کنه، باتوجه به وضعیت بعداز دعوا گفتین حرف و حدیثی نیست و بیخیال طی می کنه امکان داره رفتارش ادامه دار باشه ، خدای ناکرده دادگاه به فک و فامیل و خانواده ها کاری نداره مگر به شهادت حق ، اونا فقط زن و شوهر رو میشناسن و حکم میدن
فکر کنم این کاراش برا اینه که یا شکاک و بدبینه ، یا اینکه چند بار مچش رو گرفتی میخواد تلافی کنه ، در هر صورت مواظب خودتون باشین ، اتفاق خبر نمی کنه و فقط یه بار می افته🙏
🌺🌺🌺
در مورد نامگذاری فرزند
مادر عزیز خودتون میگین قدیما ، ما که سنی ازمون گذشته نمیتونیم عقاید و افکارمون رو به زور قالب عروس و دامادهای جدید کنیم ، هردو تا اسم بسیار زیبا و پر بار هستن ، ولی اجازه بدین ، پدر و مادر بچه خودشون اسم بچه شون رو تعیین کنن ، شما احترامتون سرجاش هست و نور چشمین ، ولی وقتی که خودتون به خودتون احترام بزارین و تو اسم گذاری دخالت و لجبازی نکنید
برای زنده نگهداشتن اسم شوهر مرحومتون(خدا رحمت کنه) ، ازخوبیاشون تعریف کنید خیرات بدین و صلوات بفرستین 🙏
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام دوستان
واقعا خیلی گیجم ، نمیدونم کاری که دارم میکنم درسته یا نه ؟ یه کم از خودم میگم راهنمایی کنید لطفا .
من به دختر 20-21 ساله ای هستم که تا به حال با هیچ پسری دوست نبودم، دختر مذهبی نیستم اما به نظرم اینکه برم دوست دختر کسی بشم در حد شخصیتم نیست نمی دونم شاید مغرورم واقعا نمی دونم.
از لحاظ ظاهر و تیپ خوبم حداقل سعی میکنم تا جایی که می تونم اهمیت بدم در کنار درسم طراحی و خوشنویسی و آشپزی هم میکنم کتاب های روانشناسی هم میخونم، یعنی رو شخصیت درونیم هم کار میکنم رو این مورد خیلی وقت میذارم .
اهداف واضح و مشخصی هم دارم میخوام بعد لیسانس، ارشد تغذیه بگیرم و مطب بزنم و بعد دکتری استاد دانشگاه بشم ، اما در کنار همه ی اینها یه جور احساس خلا میکنم به خصوص وقتی از دانشگاه میخوام برگردم خونه یه جور بغض گلوم رو میگیره، بعضی وقت ها گریه م میگیره دلم میخواد بلند بلند گریه کنم خیلی حس بدیه .
ترم های قبلی خوب بود، اما این ترم دوستام خودشون به پسرای کلاس پیشنهاد دادن و قراره با هم دوست بشن و من خیلی تنها میشم، چون همش با اونا میخوان باشن و من همیشه از تنهایی خیلی میترسم و اینکه تو دانشگاه با دیدن دوست دختر پسرها یه طوری میشم، از طرفی دوستان خارج دانشگاهم همه ازدواج کردن و تو فامیل هم همین طور یه جور حس سینگلی بد بهم دست میده .
طرز برخوردم با پسرهای کلاس مون رسمی هست ولی همیشه سعی میکنم بهشون احترام بگذارم اونا هم همین طور، ولی خب مثلا با یکی دو تا که میدانم پسرای خوبی نیستن ارتباطم در حد صفره ، دوستام بهم میگن تو دیگه آنقدر سر سنگین برخورد میکنی هیچ وقت کسی سمتت نمیاد، چون میترسه جواب رد بدی.
الان واقعا دلم نمیخواد ازدواج کنم ولی خب خیلی حس بدیه و گفتم که از تنهایی میترسم به نظرتون چی کار کنم؟ این راهی که دارم میام درسته؟ لازمه یه کم راحت تر برخورد کنم ؟ یکی از رفتارم رو مثلا میگم بیشتر اوقات سرم پایینه از کنار جمعی رد شم که همه پسرن روم نمیشه سلام کنم ، اما اگه با یکی چشم تو چشم بشم سلام میکنم .
تو دانشگاه سعی میکنم پوشیده لباس بپوشم، همه ی پسرها رو با فامیلی صدا میکنم زیاد با کسی گرم نمیگیرم، اگه تو کلاس فقط یه پسر باشه نمیرم خب یکی که از دور ببینه ممکنه فکر بدی بکنه البته تابلو بازی در نمیارم، از شیشه کلاس نگاه میکنم بعد اگه سوالی داشته باشم سعی میکنم از دختران بپرسم و اگه پسری سوال داشت با احترام جواب میدم با این چیزهایی که گفتم به نظرتون زیاده روی میکنم؟
"آوا"
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
🌙ﺷﺒﻲ "ﺳﻠﻄﺎﻥ محمود" ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﻭ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ؛
ﺑﻪ ﺭييس ﻣﺤﺎﻓﻈﺎﻧﺶ ﮔﻔﺖ: ﺑﯿﺎ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﻣﻠﺖ ﺧﺒﺮ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ.
💐ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮔﺸﺖ ﻭ ﮔﺬﺍﺭ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺭﺩ می شوند ﻭ ﺍﻋﺘﻨﺎﯾﯽ به ﺍﻭ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨد ﻭﻗﺘﯽ ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮ ﺷﺪﻧﺪ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ،
" ﻣﺮﺩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ " ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﺪﺗﯽ ﻧﯿﺰ ﺍﺯﻣﺮﮒ ﺍﻭ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ.
👈ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺍﻋﺘﻨﺎ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺴﺪ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﺪﻧﺪ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﭼﺮﺍ ﺗﻮﺟﻬﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺩ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟
🌱ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩﻧﺪ: ﺍﻭ ﻓﺮﺩﯼ ﻓﺎﺳﺪ و " ﺩﺍﯾﻢ ﺍﻟﺨﻤﺮ "ﺑﻮﺩ!
🌹ﺳﻠﻄﺎﻥ محمود ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺮﺩ ﺑﺮﺩﻩ ﻭ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺩﺍﺩ.ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﮔﺮﯾﻪ ﻭ ﺷﯿﻮﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺧﺪﺍ ﺭﺣﻤﺘﺖ ﮐﻨﺪ ﺍﯼ ﻭﻟﯽ ﺧﺪﺍ!
ﺗﻮ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﯿﻦ ﻭ ﻧﯿﮑﻮﮐﺎﺭﺍﻥ ﺑﻮﺩﯼ!!....
ﻣﻦ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯿﺪﻫﻢ ﮐﻪ ﺗﻮ "ﻭﻟﯽ ﺍﻟﻠﻪ" ﻭ ﺍﺯ "ﺻﺎﻟﺤﯿﻦ" ﻫﺴﺘﯽ!
🌹"ﺳﻠﻄﺎﻥ" ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﮔﻔﺖ:
ﭼﻄﻮﺭ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﯿﺎﺀ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﭼﻨﯿﻦ ﻭ ﭼﻨﺎﻥ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺵ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ؟!!
🌺ﺯﻥ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ: ﺑﻠﻪ، ﻣﻦ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﭼﻨﯿﻦ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﻭﺍﮐﻨﺸﯽ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺍﺯ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺘﻌﺠﺐ ﻧﯿﺴﺘﻢ.
👈ﺳﭙﺲ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺷﻮﻫﺮﻡ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﻪ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ مي توﺍﻧﺴﺖ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﻣﯿﺨﺮﯾﺪ ﻭ ﻣﯿﺂﻭﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﺩﺭﻭﻥ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﻣﯽﺭﯾﺨﺖ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﺍﻟﺤﻤﺪ ﻟﻠﻪ ﺍﻣﺸﺐ ﺍﯾﻦ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺍﺯ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﺷﺪﻥ ﻭ ﻓﺴﺎﺩ ﻣﺭﺩﻡ ﮐﻤﺘﺮ ﺷﺪ!
🌱ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻨﺰﻝ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ "ﺯﻧﺎﻥ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﻭ ﺑﺪﻧﺎﻡ" ﻣﯿﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭘﻮﻝ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﺍﻣﺸﺒﺖ!ﺍﻣﺸﺐ ﺩﺭﺏ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺑﺒﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﻧﮑﻦ!! ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺮﻣﯿﮕﺸﺖ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ ﺍﻣﺸﺐ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﺭﺗﮑﺎﺏ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﺷﺪﻥ ﻭ ﺑﻪ ﻓﺴﺎﺩ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺷﺪﻥ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺷﺪ!!
🌺ﻣﻦ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻼﻣﺖ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ:ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﺕ ﺟﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭﺟﻨﺎﺯﻩ ﺍﺕ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ ﻭ ﮐﺴﯽ "ﻏﺴﻞ" ﻭ "ﮐﻔﻨﺖ" ﻫﻢ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ.
❣ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ: ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﯿﺖ ﻭ ﮐﻔﻦ ﻭ ﺩﻓﻦ ﻣﻦ، ﺳﻠﻄﺎﻥ ﻭ ﺍﻭﻟﯿﺎﺀ ﻭ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﺳﻼﻡ ﺣﺎﺿﺮ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﺪ!!!
🌹ﺳﻠﻄﺎﻥ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻣﻦ "ﺳﻠﻄﺎﻥ ﻭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﮐﺸﻮﺭ" ﻫﺴﺘﻢ.ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﻏﺴﻞ ﻭ ﮐﻔﻨﺶ ﻣﯽﺁﯾﯿﻢ ...ﺻﺒﺢ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ "ﺳﻠﻄﺎﻥ " ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ "ﻋﻠﻤﺎ " ﻭ " ﻣﺸﺎﯾﺦ " ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﻭ ﺟﻤﻊ ﮐﺜﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﻓﻦ ﮐﺮﺩﻧﺪ!!...
❤️خدﺍﻭﻧﺪﺍ!
ﺑﺪ ﮔﻤﺎﻧﯽ ﻭ ﺳﻮﺀ ﻇﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺩﻭﺭ ﺳﺎﺯ ﻭ "ﺣﺴﻦﻇﻦ" ﻭ ﺧﻮﺵ ﮔﻤﺎﻧﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺼﯿﺒﻤﺎﻥ ﺑﻔﺮﻣﺎ...
⬅️ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﺭﻩ ﻣﺴﺠﺪ ﻭ ﻣﯿﺨﺎﻧﻪ ﺑﮕﯿﺮﯼ
ﻋﻤﺮﺕ ﺑﻪ ﻫﺪﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﺳﺖ ﻧﮕﯿﺮﯼ
ﺑﺸﻨﻮ ﺍﺯ ﭘﯿﺮ ﺧﺮﺍﺑﺎﺕ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﭘﻨﺪ
ﻫﺮ ﺩﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮﯼ
(شیخ بهایی)
🌺🌺نتیجه ی اخلاقی این داستان این است که انسانها را از روی ظاهر قضاوت نکنیم 🌺🌺🌺
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
من به دختر فامیلم چون از بچگی علاقه داشتم. برای ازدواج پیام دادم قبل عید پارسال یعنی زمستون و علاقه ام روگفتم....
این هم گفتم که شرایطم مثل تمام شدن دانشگاه و استخدام تا آخر تابستان درست میشه خلاصه جواب مثبت داد دو ماه در ارتباط پیامکی بودیم ولی دختره با اینکه جواب مثبت داده بود از همون اول میگفت نمی دونم چرا دو دلم همه ش ..با اینکه حتی زمان عقدمون هم رو تعیین کرده بودیم حتی شروع کننده پیام هم بیشتر این بود و طوری رفتار میکردیم که انگار دو تا همسر هستیم و خیال من راحت شده بود دو ماه بعدش یعنی عید یه دفعه پیام داد گفت زیاد بهم امیدوار نباش چون نمی تونم تصمیم بگیرم و با خودم رو راست نیستم و هر چقدر فکر میکنم می بینم مثل داداش میمونی.بعدش گفت حتی میخواستم بهت بگم بزار تا موقع استخدامت بذار افکارم رو کنم بعد جواب بدم .
بعدش گفتم میگی این چطور دختری هست که می خواد این همه ماه رو فکر کنه . اصلا نمیدونم چطوری شد این هم هه باهات صحبت کردم چون من تا حالا با هیچ پسری صحبت نکرده بودم و با خودم میگم چون فامیل بودی ادم راحت بود. بعدش گفت ببین فعلاً قضیه منو تو منتفیه..منم خیلی ناراحت شدم ازش چون واقعاً خیالم راحت شده بود ازش چون میگفت من که گفتم خیالت راحت باشه برو درست رو بخون.
بعد سه هفته مامان بابام اینها میخواستن برن بیرون مامانش هم خب عروس مون هست و همسایه بغلی گفت منم رفتنی ببرید کار دارم وقتی رفته بودن بدون اینکه حرفی از ازدواج ما بین دو خانواده شده باشه و بدون اینکه خودش هم حرفی از ازدواج بزنه به مامان بابام اینها توی راه گفته بود من از چهارده سالگی عروس تون بودم و با کسی کاری نداشتم و اینطوری خوبم و اون طوری خوبم و دخترم هم مثل من هستش بابام هم گفت اینکه گفتن نمی خواد.
خلاصه مامان بابام اینها هم کُپ کرده بودن که این زن داره چی میگه. خلاصه سه ماه صحبتی نکرده بودن این دختر پسر. وقتی ما رفتم خونه دختره مهمانی وقتی دختر می خواست لیوان چای رو جمع کنه خیلی آروم با حالت ناز گفت باز هم بیارم طوری که من زورکی شنیده بودم صداش رو چند روز بعدم وقتی دختره اینها اومده بودن خونه ما وقتی من مثلاً از داداش دختره که پسر پانزده ساله هست سؤالی میپرسیدم که مثلا علی فلان چیز رو تازه خریدید داداشش گفت نه دوباره دختره توضیح اضافی میداد که بعد عید بود خریدیم.
در حالی که من از دادشش پرسیدم یا مثلاً اولین صحبت رو دختره باهام خونه مون کرد یعنی چون خونمون رو تازه خریده بودیم دیدم یه دفعه از خونه مون سوالی کرد منم شوکه شدم مه چطوری شد اولین بار سر حرف رو این باز کرد چون با خودم میگم معمولا دخترا خجالت میکشم بخوان شروع کننده باشن ئر حالی که با پسر اینطوری کردن اونم پسر فامیل یکی دوبار هم دیدم بهم زل زده بود به نظتون منظوری نداشته و خواسته رابطه فامیلی رو ادامه بده یا پشیمون شده ؟اصلا برای چی گفته امیدوار نباش؟منظور مامانش چی بوده ؟چون شرایطش نیست از خودش بپرسم اینجا پرسیدم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
من 24ساله ازدواج کردم وخیلی هم سروزبون ندارم...
سلام عزیزم
خسته نباشید
ببخشید میشه سوال منو تو گروه بزارید تا خواهرای گلم جواب بدن
من 24ساله ازدواج کردم وخیلی هم سروزبون ندارم
وخواهر شوهرم هروقت میخواد احوال منو از برادرشون که شوهره منه بپرسه میگه خانمت خوبه ومن خیلی ناراحت میشم وخیلی حرص میخورم میگم چرا اسممو نمیگه بلافرض بگه فهمیه خوبه مگه من غریبه هستم که میگه خانمت خوبه.
البته 5سالم خواهر شوهرم از خودم کوچیکتره شما چی میگید میشه راهنماییم کنید چون من سروزبونی ندارم که بخوام از پس این خانواده بربیام.وهمیشه به دل زدم و به خاطر همین کلی عصبی شدمه تو این چند سال.
واقعاً کلی عذاب بهم دادن.
نه اینکه فقط بخاطر این کلمه که به برادرش میگه خانمت خوبه.نه بخاطر اینکه همیشه اذیتم کردنه با حرفاشون ومن اصلا نمیتونم جوابشونو بدم لطفاً راهنماییم کنید چون من سروزبونی ندارم و خیلی ساکتم وعصبی شدمه.
پیشاپیش سپاس فراوان بابت راهنمایی شما خواهران عزیزم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
♻️💯#مرد_بد_اخلاق💯♻️
♻️🔮اگر مردی به ناحق با زن خود بد رفتاری می کند این آیات نوشته در خانه نهد🔮♻️
🦋💖🦋بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمِ وَ اِنِ امْرَاَتُ خٰافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً اَوْ اِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَیهِما اَنْ یُصْلِحا بَیْنَهُما صُلْحًا وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ اَللّٰهُمَّ اَصْلِحْ بَیْن(نام مرد را برد ) بِحُبِ (نام زن را که محروم از محبت است را ذکر کند) یٰا اَللّٰهُ یٰا اَللّٰهُ بِحَقِّ هٰذِهِ الْحُرُوفِ بِرَحْمَتِکَ یٰا اَرْحَمُ الرّٰاحِمینَ🦋💖🦋
🎋و این تعویذ را آن زن نوشته بر بازوی راستش بندد👇👇👇👇🎋
🦋💯صفا اصلهاه برهلا اجلهله شَرٰاهِیّا
اِسْرٰائیلَ سَیِّدی اِنَّکَ سَیِّدی (نام مرد را به برد) بِحَقِّ تمخیثا القیاوط اطاما یادها یا منیبا یجیبا مجیبا جماء💯🦋
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
خانوم کانالمون میگه
سلام عزیزم توروخدا تو کانالتون بگین خانواده ها علی الخصوص خانواده پسرها تو زندگی جوونا دخالت نکنن. بزارین زندگیشون بکنن خواهرشوهر ها تو روخدا التماستون میکنم کار ب زندگی برادرتون نداشته باشین بی رویه افراطی وسایل لباس برا نوه تون نخرین توی تربیتش دخالت نکنین. اینقد زیر گوش برادرتون ویز ویز نکنین تا زنشو کتک بزنه طلاقش بده. بخدا از حق بنده مظلومش نمیگذره. چون شماها ازدواج نکردین بچه ندارین عروس باید تاوان بده.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿