دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سه ماهه عقد کردم قبلش نامزدم گفته بود دوستم داره و خودش منو انتخاب کرده، اما...
.
تو این دوران اصلا محبتی بهم نکرده حتی 3 - 4 شبی هم که کنار هم بودیم نتونستیم همو ارضا کنیم حتی یبارم نگفته دوسم داره بعد از عقد.
از طرفی خیلی مسئولیت پذیره از نظر مالی برام کم نمیذاره هر روز در حد پنج دقیقه تلفن میزنه پیامک اصلا، بیرونم اصلا نمیریم تنها هم نمیشیم جز وقت خواب،
حالا مشکل اصلیم : دو سه روز پیش گفت نمیخواسته ازدواج کنه و به اصرار خانوادش بوده ، فامیلیم، حالا دلیل رفتار سردشو میفهمم، میفهمم خیلی دوستم نداره دلم خیلی شکست نمیدونم چکار کنم، نمیدونم دیگه چطوری باهاش رفتار کنم چطور کنارش باشم، نمیخوام طلاق بگیرم.
شما بگید با مردی که دوستت نداره باید چطوری برخورد کنی؟!
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
بچه که بودم،وقتی مامانممیومد دم مدرسه دنبالم،بااینکه دلم براش تنگ میشد اما هیچ وقت مثل بچههای دیگه بوسش نمیکردم...چون دوست نداشتم بقیه فکر کنن بچهام!
یکم که بزرگتر شدم لجوجانه از مامانم خواستم دیگه دنبالم نیاد...چون دوست نداشتم بقیه فکر کنن بچهام!
وقتی از مدرسه میومدم خونه،هیچ موقع به سوالای پرشوقش که از مدرسم میپرسید جواب نمیدادم...
چون حس میکردم منو بچه فرض میکنه و ازم گزارش کار میخواد!
بعد که مادرم با عشق برای تولدم موبایل خرید، هیچ وقت دیگه بغلش نکردم و براش حرف نزدم...
چون دوستای مجازیمو داشتم.
بزرگ ترکه شدم و به دانشگاه رفتم هیچ موقع به حرفاش که پر از نگرانی بود گوش نمیکردم..
چون فکر میکردم افکارش مال عهد بوقه!
مادرم مریض شد...موهاش سفید شد و دونه دونه ریخت...من کبودی زیرناخن هاشو میدیدم و بازهم محبت نمیکردم...چون نمیخواستم فکر کنه دارم ترحم میکنم...
گذشت..گذشت..گذشت...و من هیچ وقت بودن مادرم رو کنارم حس نکردم..چون خیلیهارو به مدت کم،کم بهش ترجیح دادم!
مادرمفوت کرد..من موندمویه دنیا چون و چرا...من موندم و یه عالمه دلیل الکی برای خراب کردن لحظات زندگیم...من موندم و امید فردایی که هیچ وقت نرسید!من هیچ وقت به مادرم محبت نکردم
چون فکر میکردم هنوز وقت دارم.
من هیچ وقت دیگه نتونستم مادرمو ببوسم،دیگه اونو جلو در دانشگاهم ندیدم...دیگه نتونستم بغلش کنم و باهاش از اتفاقاتی که اونروز افتاده حرف بزنم...دیگه نتونستم گونهش رو ببوسم و بگم حالت خوب میشه..دیگه حرفای پراز نگرانیش رو نشنیدم...چون فکر میکردم هنوزم وقت هست!کاش هیچوقت چون ها تو زندگیه من نبودن...آدمای مزاحم تو زندگیم نبودن..کاش هیچ وقت به امید فردایی که معلوم نیست کی میخواست بیاد،لحظهم رو خراب نمیکردم...
کاش!یکبار مادرم رو بغل میکردم،گونهش رو میبوسیدم و بی هراس میگفتم: امروز،بیست گرفتم!
حديثه اسماعيلي
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
ولی تو خونه ازاد هر جور خواست بگرده من خیلی ادم مهربون و خون گرم و احساسی و روش هایی برای سوپرایز کردن بلدم که فقط تو فیلم ها نمونش رو میشه دید
من همیشه سرم پایینه و به صورت دختر مردم نگاه نمیکنم منظورم اینکه نسبت به ناموس دیگرانم حساسم و فقط دوس دارم تمام زیبایی من و همسرم فقط مال خودمون باشه نه نامحرم
دست خودم نیس اگه نا محرم دست مادرم رو تا مثلا ارنج لخت ببینه تا دو ساعت دندون هام رو بهم می سابم و چنان تو صورت مادرم و نامحرمه نگاه میکنم که خودشون میفهمن
چه غلطی کردن
بعضی وقتا زیارت عاشورا رو با 100 لعن و سلامش میخونم و خدا کاری کرده که از خوندنش خسته نمیشم و لذت هم میبرم حتی خدا کمکم کرد که گناه چشم چرونی و فکر گناه ا و فیلم هاش رو هم کنار گذاشتم و الان کم کم دارم همه گناه های کبیره رو ترک میکنم
خلاصه الان این جمله رو درک کردم که خدا میگه تو اگه یه قدم به سمت من بیای من چند قدم به سمتت میام البته از اسلام یاد گرفتم که به زن باید خیلی احترام گذاشت و بد اخلاق نیستم فقط غیرتیم و دوست دارم زنم تو روم وای نسه بعد از خدا حرف من واسش حجت باشه نه اینکه باهاش مشورت نکنم نه ،فقط دوست دارم حرف اول و اخرو من بزنم و اینکه بدون اجازه من بیرون نره ولی وقتی از سر کار برگشتم نوکرشم هستم هر جا بخواد میبرمش
تا بتونم واسش هر چی بخواد میخرم و حتی حاضرم خودم شلوار معمولی رو چند سال بپوشم ولی اون لباس های مارک دار بپوشه و خوش باشه یعنی میخوام بگم روحیه فداکاریم هم زیاده من خشکه مذهب نیستم اتفاقا خیلی هم عاشق پیشه ام فقط اخلاق های بالا رو دارم
قدم 170 ،کمی هم دماغم بزرگه ولی نه بدفرم
شغلم عطاریه و دارم طب سنتی میخونم
به نظر شما من مرد زندگیم و اخلاقم خوبه یا دخترها از این اخلاق ها خوششون نمیاد
اخه قراره سر جلسه خواستگاری اخلاق و غیرتی بودنم رو به طرف مقابلم بگم ؟
راستی روزی یه ساعت باشگاه میرم و ورزشکار رزمیه نیمه حرفی ام
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
من ۱۶ سالم بود با ی پسر نامزد کرده بودم البته الان ۱۸ سالمه 🥲
خوانوادم راضی نبود و خودم ب زور راضیشون کردم😔....
سلام خواهرای عزیزم وقتتون بخیر
خواهش میکنم ازتون کمکم کنید راهنماییم کنید خیلی حالم بده
من ۱۶ سالم بود با ی پسر نامزد کرده بودم البته الان ۱۸ سالمه 🥲
خوانوادم راضی نبود و خودم ب زور راضیشون کردم😔یک سال نامزدش بودم خیلی عزیتم میکرد یعنی ن اینکه بد اخلاق باشه ها ن فقط ساکت بود خیلی سکوتش عزیتم میکرد نمیدونم میفهمین منظورم از سکوت چیه یا ن عذاب آور بود برام جوری ک دلم مثل سنگ شد دلم ازش سرد شد بعد از یک سال نامزدیمو بهم زدم هزار تا حرف شنیدم هزاربار خرد شدم با زیر حرف های مردم الان هم یک سال از اون موقعی ک بهم زدم میگذره ولی نامزدم هنوز دلش پیش منه هنوز پیگیره میگه ک خیلی دوسم داره معذرت میخوام ب غلط کردن افتاده هر چند روز یک بار یکیو میفرسته میاد حرفاشو میزنه و ذهن منو درگیر میکنه من تازه داشتم راحت میشدم از دست حرف های مردم ولی این دوباره اومد نمیدونم چیکارش کنم نمیدونم دارم دیونه میشم 😔بخدا دیگه کم آوردم حالم بده داشتم درسمو میخوندم داشتم راحت زندگیمو میکردم ولی تا دوباره حرف از نامزدم اومد ذهنم درگیرش شد حالم بد میشه درسم افت کرده پسره پیغام فرستاد ک نمیزارم یکی بیاد خواستگاریت و.... از این حرفا من نمیتونم دوباره بهش دل ببندم نمیتونم دوباره بهش برگردم خوانوادم ک اصلا راضی نمیشن دیگه ب هیچ وجه نمیتونم دیگه حرفای مردم رو تحمل کنم خسته شدم افسرده شدم ی کاری کنید برام کمکم کنید بگید چیکار کنم 😔🥲
چیکار کنم پسره دلش ازم سیاه بشه همینجوری ک خودم دلم ازش سیاه شده
نمیتونم بهش برگردم خوانوادم فامیلم همه مخالفن🥲و خودمم بد جور دلم ازش سیاه شده چیکار کنم از زندگیم بره بیرون راحتم بزاره😭
قربونتون برم منتظر راهنماییتون هستم😘
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام شبت پرستاره
درمورد عادت رفتاری من همیشه بعد هرنماز یه حمدو سه توحید میخونم
برای همه اموات پدری و مادری بد وارث و بی وارث و کسانی هم که تازه فوت شده باشن اسم میبرم.ویه عادت دیگه که دارم سوار ماشین بشم حتی مسافت توشهری ۷تا قل هو الله احد....میخونم برای سلامتی همه مسافرا غریبا سربازا راننده ها که سالم به مقصد برسن ان شاءالله.
راجع به زخم زبون من دوبار ازدواج کردم و از ازدواج اولم یه بچه دارم که پیشم نیست سه چهار ساله ندیدمش بنا به دلایلی،؛واینکه پدرشم فوت شده و نگهداری بچه با خانواده پدرشه. من مجدد ازدواج کردم و خواهرشوهر ازدواج دومم تازه فارغ شده و زایمان کرده باخواهرشوهر ها همه جمع بودیم خونشون برای مراقبت از ایشون که خواهر شوهر بزرگم داشت لباس های بچه رو عوض میکرد یهو گفت خدا کنه هیچ بچه ای بی پدر و مادر بزرگ نشه .مخصوصا بی مادر اخه خیلی سخته بچه بی مادر بزرگ بشه😢من از حرفشون خیلی ناراحت شدم نتونستم چیزی بگم فقط سرمو انداختم پایین ولی خیلی دلخورشدم از حرفش😔😔بارها شده ازطرف جاریم اذیت شدم ولی چیزی نگفتم فقط سکوت کردم .نمیدونم چرا فکر میکنم اگه جواب بدم ازم ناراحت میشن.یه اخلاقی دارم نمیتونم دل کسیو بشکنم .خیلی دل رحمم
و اینکه دیگران به چه چیزی یادم میکنن
همیشه تو خانواده خودم میگن مهمونی و تولد و جشن و.....بی تومزه نداره .اخه نسبت به بقیه من کار تزئیناتم عالیه و همیشه تزئینات غذا و دسرو تولدا با منه.هرموقع بساط جوجه باشه من باید باشم چون فقط من بلدم و جوجه هام خوشمزس 😜فکر کنم بعد مرگم البته ۱۲۰سال دیگه بخاطر جوجه هام یادم کنن.توخانواده همسرمم همه سالاد شیرازی مو دوست دارن چون خیلی ریزو خوشمزه درست میکنم همیشه تعریف میکنن ازش.و مادرشوهرمم از ابگوشت هام تعریف میکنه.خواهرشوهر هامم از سلیقه و تمیزی و تزئیناتم تعریف میکنن
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
یک تجربه داشتم که خیلی دلم می خواهد اعضا از آن استفاده کنن من ۱۲ سال از ازدواجم ۱۰ سال طبقه دوم خانه پدر شوهرم زندگی می کردم واقعا خیلی سخت بود باور کنید اوایل شبی نبود که به خاطر توهین های مادر شوهرم گریه نکنم یا روزهایی که به خاطر حرف های مادر شوهرم با همسرم اختلاف نداشته باشم چون شوهرم خیلی به مادرشون وابسته ظبودن تا گذشت و بعد از چند سال کم کم به خاطر راهنمایی هایی مادر و پدرم و لطف خدا و صبری که خدای بزرگ نصیبم کرد خیلی روحیات و خلقیات همسرم و خانوادشون تغییر کرد بعد از اینکه خدا کمکمون کرد و خونه دار شدیم رفتیم سر خونه و زندگی خودمون و رفتار خانواده همسرم خیلی خیلی بهتر شد و احترامی که بهم میذاشتن صد برابر شد تا اینکه برادر شوهرم ازدواج کرد با جاریم رابطه صمیمی و خوبی داشتیم و همه چی براهم درد و دل می کردیم اهل غیبت نبودم اما وقتی یاد روزهای اول زندگیمون می افتادم که می تونست بهترین روزهای زندگیمون باشه اما به خاطر کارهای مادر شوهرم هنوز برام کابوس بود دلم میگرفت غافل از اینکه جاری عزیزم همه ی حرفهای من به اضافه چیزهایی که خودش دوست داشت اضافه می کرد و از جانب من به خانواده شوهرم میگفت نمیدونید چند ماه چه مصیبتی تو زندگیمون درست شد صد مرتبه از اول زندگیمون بدتر شد خانواده شوهرم باهام قطع رابطه کردن شوهرم باهام سرد شده همه صبوری های که اول زندگی به خرج دادم به باد رفت 😔حالا به همه دوستان عزیزم بگم که همیشه به هیچ وجه برای هیچ کس حتی صمیمی ترین اطرافیان درد و دل نکنن تا زندگیشون مثل من نش
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
پسری 18 ساله ام که واقعا دوستی ندارم و چند تایی هم که هستن اهل گردش یا ورزش یا تفریح نیستن و بیشتر وقت شون رو با فیلم دیدن میگذرونن.....
الان من تنهایی چه سرگرمی میتونم برای خودم داشته باشم؟، اون قدر ورزش کردم که چند ماه دیگه دان یک میگیرم و اون قدر کتاب خوندم که چشم هام ضعیف شدن و هر از چند گاهی هم دوچرخه سواری یا با ماشین یه دوری بزنم(هنوز گواهینامه نگرفتم البته) و سرگرمی دیگه ای هم دارم که معامله کردن و پول درآوردنه.
دستورات خدارو دقیق انجام میدم و تمام تلاشم رو میکنم گناهی مرتکب نشم، ولی واقعا احساس میکنم تو زندگیم تفریحی ندارم، شما چه تفریحی تو زندگی تون دارید؟
تو گوگل سرچ کردم "تفریح حلال" به مواردی مثل ایمان، دعا، نماز، شاد کردن دیگران و انجام کار نیک رسیدم که من به اینا میگم عبادت نه تفریح
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿