دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii متنی که هربار با خوندنش آروم می‌شم : خدا یه جایی که فکرشو نمی‌کنی دستتو می‌گیره؛ خدا بیشتر از آرزوهات بهت می‌بخشه وقتی همه ی امیدت به اونه؛ خدا بیشتر از همه حواسش بهت هست وقتی به حکمتش ایمان داری؛ خدا هیچ‌وقت تنهات نمی‌ذاره وقتی بعش اعتماد داری؛ خدا بیشتر از همه دوستت داره چون تو جزئی از خودشی؛ پس هیچ وقت نا امید نشو. خب؟🪁🌈🌚 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii تجربه ازدواج در سن کم : به عنوان یه فرد که توی سن پایین ازدواج کرده و مادر شده میگم که واقعا قبل زندگی متاهلی فکر کنید،پاتونو توی یه کفش نکنید الا و بلا همین ؛ به حرف بزرگترانتون کنید اگه میگن زوده واقعا صبر کنید کاری که من نکردم و الان با وجود دوتا بچه پشیمونم از زندگی ،اصلا جونی نکردم از نوجوانی پرت شدم تو زندگی متاهلی خیلی حسرتا موند رو دلم که الن ناراحتم می‌کنه فکر بهشون ، نمیتونم برم چون بچهام و باید بزارم شرایطم خوب نیست که دوتاشونو ببرم نه وضعیت درستی هست،حس میکنم همه چی تکراری شده خیلی فشار رومه... همینو بگم که تو سن کم ازدواج نکنید. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام خاهششششش میکنم ازتون یه مشاوره به من بدین ۱۸ سالمه دخترم من قبلا با یکی چن سال بودم کات کردیم.... خلاصه مکنم ک چقد داغون شدم چقد دکتر رفتم‌چقد سختی عذاب ولی تمومه اولی هام با اون بوده نتونسم فراموشش کنم همیشه ب فکرشم و هر شب گریه خاستگار دارم ۲۶ سالشه خیلی خیلی سادس اهل نماز و روزه اصلانم اهل دخانیات نیس ولی تو روستا میشینن ک خیلی روستایه عقب افتاده ایه طرز فکرشون مال ۵۰ سال پیشه سوادشون در حده کلاس پنجم خیلی هم ساده ان اصلا یه جوریی ان ک کلاسشون واقعا ب ما نمخوره پسره ام خیلی سادس حرف زدنش چیز ی جوریه اصن ک ب دلم اصلا نمیشینه ولی خانوادم میگن این خیلی خوبه دیگ مثل این گیرت نمیاد فلان ولی واقعا دوسش ندارم هر کار مکنم نمیره تو دلم شایدم چون ب فکر قبلی ام بخاطر اون هر شرطی گزاشتم قبول کرده خیلی خیلی هم منو میخاد ولی خوب من نمخام اصلا هیچ جوره ب ما نمخورن من چکار کنم😭فکر قبلی دیونم کرده اصلا نمدونم چکار کنم بلاتکلیفم با زندگیم😭 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii مادرشوهرم نمیزار شوهرم بر سرکار هرشب زنگ میزنه گریه می‌کنه حالم بد یا ب بهانه مختلف شوهرم میکشونه خونشون و ... سلام خسته نباشید لطفا مشکل منم بزارین ممنون.من۲۴سالمه و ۱سال ازدواج کردم و ی پسر۹ماه دارم راستش مادرشوهرم نمیزار شوهرم بر سرکار هرشب زنگ میزنه گریه می‌کنه حالم بد یا ب بهانه مختلف شوهرم میکشونه خونشون و صبح هم نمیزار بیدار شه تا ظهر می‌خوابه کلا خونه مادر شوهرم چ روز چ شب فقط بعضی وقتا میاد خونه منم نمیتونم همیشه برم اونجا نمیدونم چیکارکنم واقعا کم آوردم و بخاطر بچه نمیخام جدا بشم لطفا راهنمایی کنید ممنون @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

_:آخه چی ؟؟ آخه شوهرت نیست ؟ _:آررره ...کسی خونه نیست طاهره خانوم هم شاه رخ وبرده سلمونی! _:,چه بهتر !راحتتر میتونیم حرف بزنیم ! نتر.س از کارو کاسبی شوهرت خبر دارم اومدنی دیدمش ...تو مغازش بود ! شنیدم یکی از بنگاهی های معروف شده خیلی کار بلده ..خوب میخر.ه خوب میفروشه ! نگاهی به خونه کرد ...خوب خونه زندگی برات دست وپا کرده آفرین بهش _:حرف مهمی اگه داری بگووو _:حرف مهم که دارم ولی اینجا نمیتونم بگم قبل ازاینکه من چبزی بگم درو کامل بازکرد و داخل شد حسابی و.حشت کرده بودم اخلاق شاپور رومیدونستم میتر.سیدم ولی ابراهیم اصلا ت.رس من براش مهم نبود ...داخل شد منم پشت سرش ...چرخی تو خونه زد جلو عکس من و شاپور ایستاد _:اصلا بهم نمیاین اصلا ! _:پسر خاله لطفا حرفتوبگوو و بروو ابراهیم یهو برگشت ..صورتش سرخ بود بود ..انگارحالش خوش نبود ‌ رگه های خو.نی چشمهاش متورم و زیاد شده بود دقیقا مثل شب عروسیش با اعظم دقیقا مثل اون شب که زهر ماری خورده بود !تا فهمیدم مسته ازش خواستم بره بیرون. ولی اون ..داد زد _:توی عو.ضی اگه زنم میشدی الان تو.له تو شکمت بچه ی من بود نه اون مرتیکه ! چند قدم اومد سمتم منم عقب عقب رفتم _:برو کنار ابراهیم برووو کنار ... _نمیتونم قبول کنم تو جفت ..جفت بچه بیاری اون وقت زن من ناز.ا باشه ! یه برگه از جیبش دراورد گرفت سمتم _:میدونی این چیه ؟؟! لال شده بودم فقط نگاش میکردم _:پرسیدم میدونی این چیه داد زدم _:نههه ..نههه !نمیدونم _:این برگه ایه که ثابت میکنه شوهر توشاپور منو زیر گرفته بوده ! میفهمی یعنی چی ؟؟ ناباورانه سرممو طرفین تکون دادم _:نهه ..نههه...امکان نداره _:چرا !رفتم پیداکردم اونی که به من زده بوده اونم گفت مردی به این اسم و رسم بهش پو.لداده اینکاروبکنه ...میدونی اون کی منوزیر گرفت دقیقا روزی که مادرم گفت شبش میریم خواستگاری شراره منم رفتم برای خودم کت وشلوار بگیرم...اگه اون اینکارو بامن نمیکرد توی این عکس الان من بودم کنار تو ..این خونه الان خونه من و تو بود ! تو زن من بودی! من بجای اینکه هرشب با یه زن غرغرو سر رو یه بالش بزارم با تو که عشق بچگیم بودی ..بعد نگاه عجیبی بهم کرد و آرام آرام اومد سمتم...

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii پسر ۲۴ ساله شمالی هستم که هم شغل رسمی داره ‌‌

سلام خدمت همه داداشیا و خواهرای عزیز سرزمینم. نمی دونم از هیجانی که دارم چطوری شروع به توضیح دادن کنم. بهتره بگم کی هستم و اینا تا بعد. پسر ۲۴ ساله شمالی هستم که هم شغل رسمی داره (حقوق بخور و نمیر) و خونه از پدر بهم رسیده و ان‌شاءالله تا آخر امسال طبق قول شرکت خودروسازی ماشین دار میشم. زیاد مذهبی نیستم ولی به خدا و اسلام پایبندم و به ویژه به حجاب (نه لزوما چادر) بها میدم.( در حدی که عرف شرعیه) تو زندگیم یه بار هم با جنس مخالف همکلام نشدم (بجز فامیل در جمع و مکان های اداری بر اساس شرایط و ضوابط) طوری که حتی اینستاگرام هم ندارم و ترجیح دادم تو دنیای واقعی ارتباط برقرار کنم. اهل بازی های کنسول و موبایل هم هستم و کری هم می خونم حتی. به اندازه شوخ طبع هستم و سعی میکنم حرفا رو کنترل شده بزنم تا یه وقت شوخی هام منفی و ناراحت کننده نشه! یه نمه بد غذا هستم و متاسفانه با گوشت تکه تکه شده گاو و گوسفند مشکل دارم (چرخ کرده رو روی هوا میزنم). قدم ۱۸۷ و وزنم ۹۰! خب حالا اصل ماجرا. من بشدت خجالتی و درونگرا بودم و الان به لطف شغلم دارم اجتماعی میشم! از دو سال پیش هرکس میگفت آقا زن بگیر چرا مجردی... منم بدم نمی اومد ولی چون نه شرایط بود نه روم می شد همه ش فرار می کردم حتی از بابام! (گهگاهی ریز سیخ می داد بهم) اما امروز بعد ۲ سال یهو در حالتی که خودم باورم نمیشد یهو گفتم اوکی هستم! نگو مادرم منتظر اوکی من بود تا بگه کدوم مورد رو می خوای. شغل من معاونت اجرایی هستش که تا ساعت اداریه. اونی که مادرم میگه تو داروخانه شاغله. اما نگرانی اینه! من قبلا تشنج کردم دارو مصرف میکنم! رو به بهبودی هستم و نوارم اوکیه. اما بیماری هستش که باید گفته بشه! حالا که من اوکی دادم بقیه هم اوکی میدن؟ یک سال هنوز باید دارو مصرف کنم. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام  این پیام نوشتم تا هم راهنمایی کنم هم راهنماییم کنید  وقتی ک  بچه بودم ۱۳ سالم بود از ی آقا پسری خوشم اومد... ‌‌

خلاصه اونقد ضایع بازی در آوردم تا اونم فهمید و نزدیکم شد  ما کلا دو ماه باهم بودیم  بعد از دو ماه سر ی بهونه الکی من و ول کرد من اون موقع ضربه خیلی بدی خوردم و شوکه شدم و از سر لج افتادم با کسی دیگ وقتی ک برگشتم  گف ک تو ب من خ یانت کردی و از این حرفا و گف دیگ ما نمیتونیم با هم باشیم من میخواستم بگیرمت ولی با این کارت همچی خراب شده  فق حواسم بهت هست و ب عنوان ی رفیق باهات حرف میزنم بعد از اون ۳ سال ب عنوان رفیقم کنارم بود سخت ترین لحظه ها  کنار هم بودیم تا یروز همچی برا مادرم گفتم گف این پسر دوست نداره و این حرفا و ولش کن منم زنگ زدم بهش گفتم میخا همه چی تموم کنم  اون حتی بدونه اینکه بگه چیشده گف باشه و بعد از اون سیمکارتم عوض کردم و الا ۳ ماه خبر ازش ندارم  البته اینم بگم ک تو یک محله هستیم و بیشتر اوقات میبینمش مث ی غریبه رد میشم ولی هنوز بعضی شبا از ته دل  دلتنگش میشم نمیتونم با هیچ کسی حرف بزنم  اون همیشه با حرفاش میگف دوسم نداره ولی خیلی هوامو داشت خیلییی ولی از وقتی ک رفتم دیگ پیداش نشد خودشم خیلی بهم میگف فراموشم کن تو لیاقتت بهتر از منه  من میدونم آخرش فراموشش میکنم ولی حسرتش همیشه باهام هس و نصیحت من ب همه دخترا اینه ک اگ قصد جدایی و فراموشی دارید هرچی زودتر فراموش کنید مث من ۳ سال خاطره نسازید وگرنه فراموش کردن سخت تر میشه 🥲💔 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام شبتون بخیر من همسرم خیلی تصمیمات هیجانی و سریع میگیره ... مثلا در عرض ۱۰ دیقه تصمیم میگیره ماشینشو عوض کنه و بایدم همون روز عوض کنه ینی به هر دلیلی نشه یه آشوبی به پا میکنه که نگو داد میزنه هرچی دم دستش باشه نمیدونم قاب عکس. ظرف میزنه میشکنه من اصلا نمیتونم منصرفش کنم چیکار کنم به نظرتون؟ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام شبتون بخیر من همسرم خیلی تصمیمات هیجانی و سریع میگیره ... مثلا در عرض ۱۰ دیقه تصمیم میگیره ماشینشو عوض کنه و بایدم همون روز عوض کنه ینی به هر دلیلی نشه یه آشوبی به پا میکنه که نگو داد میزنه هرچی دم دستش باشه نمیدونم قاب عکس. ظرف میزنه میشکنه من اصلا نمیتونم منصرفش کنم چیکار کنم به نظرتون؟ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿