بعضی مواقع یه حرف هایی میزنم بهش که باعث ناراحتیش میشم ولی اون دوباره بهم فرصت میده من نمیدونم اصلا چجوری باهاش ارتباط بگیرم که باعث ناراحتیش نشه من فقط نظرمو میگم نمیدونم شاید اون بد متوجه میشه
خیلی چیزا هست که من دوست ندارم اون دوست داره مثلا گفت که من دوست دارم خانممم چادری باشه البته گفت اگه دوست داشتی بپوش هر جایی تنها نمیزارم بری تو این مورد بهش حق میدم بخاطر جامعه ولی بازم حس بدی میگیرم فهمیدم خیلی غیرتی هست و بشدت کنترل گر خودشم اینو گفت بهش گفتم من دوست ندارم که بهم گیر الکی بدن و تو معنی غیرت متوجه نشدی بازم ناراحت شد خانوما شما بگین غیرت ینی چی بعضی دخترا غیرت رو حس امنیت دادن این چیزا میدونن ولی مردا یجور دیگه یجا خونده بودم که نوشته بود اینجور افراد میخان همه چی تحت کنترل خودشون باشه و این محدودیت ها هر چقد بگذره بیشتر میشه تا حدی که یکی خسته بشه و پایان بده
با تموم اینا من هنوز دوسش دارم نه میتونم ازش دل بکنم نه چیزایی که میخاد دلم راضی نمیشه گفت اگه میخام ببخشتم باید هر چی گفت انجام بدم اون دوست داره با من راب طه محبتی بیشتری داشته باشه ولی من مخالفم البته قصدمون ازدواجه و من فکر میکنم هنوز زوده
من واقعا میترسم آینده نتونم کسی رو پیدا کنم که با معیارم کنار بیاد
خودشم گفت که ما بدرد هم نمیخوریم ته نداره ولی هنوز دوسم داره واقعا
اخلاقشم خوبه بهم محبت میکنه ولی یه بحث هایی پیش میاد که یکی دو بار اخلاقش عوض شد البته تا زمانی که من هر چی گفت قبول کردم دوباره اخلاقش خوب میشه
با وجود اینا من نمیخام از دستش بدم حالم واقعا خیلی بده شما بگین من چیکار کنم الان دوباره آشتی کردیم ولی نمیدونم این راب طه درسته یا نه ولی دل کندن ازش برام سخته....
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
سلام خیلی وقته میخوام این سوال رو بپرسم. البته اینارم بگم بعد برسم سر اصل حرف مادر من چندین سال پیش از خیابون رد شدنی یه ماشین بهش میزنه و داغونش میکنه توی بیمارستان متوجه میشن که باردار خلاصه بچه به دنيا میاد و بیمارستان بستری میشه اذیت و گریه کردنش خیلی زیاد بوده تا حدی که مامانم ميگه با زنجير واسش گهواره درست کرده بودن که تکون بدن گریه نکنه بخواب که از شدت تاب دادن زنجير پاره میشه 🙁🙁خب منم بچه بودم تقريبا چهار پنج سالم بوده اماااااااا هیچی یادم نمیاد البته برادر من در حال حاضر عقب مانده ذهنی وحرکتی اما خدا رو هزاران بار شکر غذاشو خودش میتونه بخوره دستشویی خودش میره وخودشومیشوره و حالا مشکل اصلی من اینه من کلا از گریه بچه بدم مياد کلا متفرم عصبی میشم مغزم نمیکش خودم که بچه دار شدم دخترم دل درد داش شبا بیدار میشد نق میزد من خيلی غر میزدم عصبی میشدم خيلی خدایی شوهرم بیدار میشد با آرامش ماساژش میداد اماااااااا من کلا بد اخلاق و عصبی واسه دختر دومم هم اینطور تا حالا که يکيش چهار سالش یکی هم دو و نیم سالشه بازم اینطورم شبا بیدار بشن گریه کنن نق بزنن من عصبی میشم غر میزنم گاهی میزنمشون نفرین می کنم دوست دارم بخوابم کلافه میشم گاهی هر کاری میکردم اروم نمشدن بدتر عصبی میشدم اما بعد پشیمون میشم حس می کنم مادر خوبی نیستم از خودم بدم مياد البته روز هم گریه کنن گاهی که شدید باشه اروم نشن باز همون قاطی می کنم من چکار کنم مشکل دارم یعنی 😔😔دوست دارم حداقل بعد از این مادر خوبی باشم مهربون باشم احساس می کنم خیلی بد اخلاقم چون بچه هام دخترن میترسم از آینده اشون دوست دارم یه مامان خوب و سرحال و خوش اخلاقی باشم واسه دخترهام کم نزارم اماااااااا نمیتونم با اذیت هاشون با بهانه گیری هاشون کم میارم از کوره در میرم جیغ های بنفش میزنم 🤦♀خودشونم میزنم خیلی دعواشون میکنم. من چکارکنم دعایی هست که بخونم صبرم زیاد بشه یا دمنوشی که باعث آرامش اعصابم بشه 🙏🙏🙏لطفا کمکم کنید دختر بزرگم چند روز پیش ميگه مامان تو هم مثل مامان مهری(مامان خودم )غذاهات خوشمزه است اماااااااا مثل اونم مهربون باش من وقتی کار بدی میکنم اون ميگه دختر قشنگم این کارو نکن .البته اینم بگم من کلا از شاید از بچگی و نامزدی و تقريبا یکی دو سال اول زندگی مشترک هم فشار عصبی تحمل کردم يه سری اتفاقات باعث شده عصبی و پرخاشگر بشم(البته توجیه نمی کنم )حالا نمیدونم چکارکنم(مامان دو دخترونم )
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🍃🌺🌺🌺🍃🍃🍃 زندگی نازخاتون.... 🍃
عموو زنعمو استین بالا زدن خبر میفرستادن و عمو خودش رفت و همه چیز خرید ...
فرهاد چلو گوشت با گوشت گوسفندی دوست داشت و براش گوسفند پختن...خاتون مشتی تو برنج زد و گفت : خوب لاشو بگردین فضله موش پیدا نشه ...
خاتون به همه چی سرک کشید و گفت : نازی چیزی نمیخوای بگی ؟
پشت سرش تو اشپزخونه میرفتم ...از سبد یدونه الو برداشتم تو دهنم گزاشتم و گفتم : خاتون من فقط فرهاد رو میخوام این ریخت و پاش ها مال بقیه است ...
خاتون نگاهم کرد و گفت: خوشبختی تو تنها ارزوی منه ...
از پشت سر بغلش گرفتم ...خدمه نگاه میکردن و گفتم: خاتون تو همه چیز منی ...سایه ات از سرم کم نشه ...
سبدهای سیب رو تو حوض میشستن و داشتن پرتقالهای از شمال رسیده رو میچیدن ...اذر ماه فصل اخر پاییز بود...
نه برگی بود نه سرسبزی ...
زمین یخ بسته بود دلش ...
خاتون وارد حیاط شد و گفت: خداکنه فردا هم هوا اینطور باشه ..
به اسمون نگاه کردم و گفتم : خاتون شما کی عروسی کردین ؟
خاتون نزدیک حوض نشست و گفت: من تابستون بود ...یادش بخیر چه روزی بود اقام با دعو ا منو از خونه راهی کرد ...
ریز خندیدم و گفتم : شما هم مثل من از پدر شانس نیاوردی خاتون ...
خاتون خیره بهم گفت : پدرت لیاقت نداره ...
_ خاتون چی رو از من مخفی میکنی ...همش حس میکنم یچیزی هست ولی خاتون نمیخواد بگه ...
_ اره هست ...خیلی چیزا هست ...الان موقع گفتنش نیست ...به وقتش بهت میگم...
اخمی کروم و گفتم خاتون الان بگو ...
دستشو رو دستم گزاشت و گفت : صبور باش ....
_ فردا اقام و زنش میان ؟
_ اره میان ...مگه میشه نیان ...اون خیر سرش پدرته ...
_ کاش نبود ...
خاتون فقط نگاهم کرد و چیزی نگفت ...
مرغ ها از لونه بیرون فرار کردن و زیر دست و پا فرار میکردن ...عمو دنبالشون بود و میخواست بگیردشون و نمیتونست ...
همه میخندیدن و مرغ ها اینور و اونور میپریدن ...
خاتون با خنده گفت : نگاه کن مرغا اومدن عروسی ...
زنعمو از کله سحر رفته بود ارایشگاه و خدا میدونست داره چیکار میگنه ...
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام خدمت شما عزیز و مهربون🌹 و دوستان گرامی.
خاستم در مورد مادرم بگم که چهار سال هست که رحمت خدا رفته.
مادر من زن مهربون با ایمان و صبور بود که هم مادر بود و هم پدر .در مقابل اخلاق های تند و بد پدرم خیلی تحمل کرد .مادر من زن ساکت و مظلومی بود که همه ی فامیل دوستش داشتند .با صدای اذان نمازش میخواند نمازش همیشه اول وقت میخوان من هیچ وقت ندیدم مادرم نمازش دور بخوانه . مادر من ماه محرم و صفر این دو ماه همش لباس سیاه می پوشید بخاطر امام حسین هیچ وقت تو این دو ماه لباس رنگی نمی پوشید خیلی حرمت این دو ماه را نگه می داشت به بچه ها ش صبر و مهربانی و خوب بودن یاد میداد.میگفت همیشه لباس سیاه میخاد بخرید به نیت امام حسین بخرید.میگفت همیشه تو خونه تون اسپند دود کنید خیلی تاثیر داره.میگفت به نیازمندها کمک کنید و خیلی چیزهای دیگه که به ماد یاد میداد ولی با رفتنش برای همیشه چراغ خونه مون خاموش شد ما بچه ها بعد رفتنش داغون شدیم و حسرت میخوریم کاش زنده بود بیشتر بهش محبت میکردیم چون مادرم یدفعه رفت ی مرگ راحت.ما مادرمون خیلی دوست داشتیم.حالا بدون مادر خیلی سخته.خاستم به عزیزان گروه میگم تا مادرتون قید حیات هست .هر اخلاقی مادرتون داره شما مهربونی خودتون نشون بدید هر وقت میرید پیش مادرتون دستش ببوسید خیلی احترامش کنید تو کارها بهش کمک کنید.چون مادر نوری از بهشت هست.انشاالله تمام مادرهای سرزمینم در آرامش و سلامت باشند .و خدا مادرهای که در قید حیات نیستند رحمت الهی کنه .و برای شادی روح شون صلواتی بفرستیم.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام لطفا راهنماییم کنید
من یک مادر شوهرم
پسرم ۲۲سالشه عروسم ۱۸ سالشه
راستش ۵ماه پیش خودم برای پسرم رفتم خواستگاری،....
خانواده عروسم از روستای خودمان هستند ولی پسرم تاشب خواستگاری عروسم ندیده بود
شب خواستگاری همدیگر رو دیدن ،صحبت کردن وهمدیگر رو پسندیدن ،قرار عقد گذاشتیم،۴۰روز بعداز خواستگاری مامراسم عقدی کوچکی گرفتیم که تمام مخارج عقد وما به عهده گرفتیم ،شام و آرایشگاه وفیلمبردار رو میوه شیرینی و گل و
بلاخره، اینا برای ذوق وشوقی که داشتم برام مهم نبود چون پسرم داماد بود،
الان بعداز چهار ماه که پسرم هر کاری برای زنش انجام میده،بیرون برن تفریح برن ،احترام خانواده همسرشو،داشته باشه،
حالا عروسم برای روز مادر میخواسته کادو بیاره ،به پسرم گفته برای مامانت کادو نمیارم تا بعدا از من توقعی دیگه نداشته باشه، به پسرم گفته هر موقع خونه بودی بیا منو ببر خونتون، خواستی بری سر کار منو ببر خونمون من با خانواده ی تو راحت نیستم ،و همینطور داره بی احترامی میکنه،
پسرم جرات نداره به زنش چیزی بگه ،حالا داره دلخوری پیش میاد، مهر عروسم از دلم رفته من با این عروس چکار کنم ، به پسرم میگم بیا عروسیتون بگیرم، میگه هنوز زوده،فقط من دارم این وسط داغون میشم چون عروسم و خانوادش منظور احترام وخوبی رو نمیفهمند، به هر کی هم که میگم حتی شوهرم میگه خودت کردی ،میخواستی نکنی.لطفا کمکم کنید.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام دوستان خواهش میکنم کمککنید به من.
من و همسرم یه سری مشکلات داریم جفتمون اخلاقامون مث همه عصبی و غد هستیم.
ما تازه عقد کردیم و من اصلا شرایط جدا شدن از ایشونو ندارم
دعواهامونم از اینور زیاده حرمتای بینمون از بین رفته شرایط مشاوره رفتن فعلا نداریم
ازتون خواهش میکنم راهنماییم کنید چیکار کنیم
بنظرتون راهی هست برای درست کردن رابطمون
راهی هست مث روزای اول عاشق هم باشیم
ایشون خیلی بد دهنه مثلا ما تصمیم میگیریم رابطمونو درست کنیم و از نو بسازیم ولی باز بحثی میشه ایشون فحش میده و فحش نقطه ضعف منه منم عصبانی میشم بعدش همه چی خراب میشه
یه بدی که دارم اینه وقتی بحث میکنیم من نمیتونم کنترل کنم خودمو و میزنم زیر گریه همسرم از گریه بدش میاد و عصبی میشه بهم میگه فیلمه در حالی که واقعا دست خودم نیست و نمیتونم موقع بحث و دعوا گریه نکنم تا الان هر کاری کردم نتونستم جلوی خودمو بگیرم.
لطفا بگید باید چیکار کنم خیلی خسته شدم
🥺
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام عزیزان گروه ، امیدوارم حال دلتون عالی باشه ،خداقوت به همتون ❤️🙏
درباره خانمی که مادرشون پارکینسون داره
آفرین به مادرتون که تشخیص میدن ، عزیزم ،اتفاقا باید هم بگی و هم اجازه بگیری ،هرچی باشه رضایت مرد خونه واجبه ، اول غیر مستقیم از همسرتون بپرسین ببینید نظرشون چیه ، مثلا بگین اگه از ح ... استفاده کنم برای مادرم راضی هستی؟ این( اگه) گفتن خیلی مهمه
من هم مثل شما نمیدونستم چکار کنم بعد مادر خدا بیامرزم که اومد یه بار رفت ، من به شوهرم گفتم ، مثلا اگه امروز از ح... براش استفاده کنم راضی هستی؟ ، و پرسیدم اگه راضی نیست یه فکر دیگه بکنم ، ولی شکر خدا هرچند با من خوب نیست 😉😁 ولی برا مادرم احترام قائل بود ، مادرم میرفت و محض اطمینان پولش رو هم میداد پس در اولین فرصت بپرسین تا خیالتون جمع باشه🙏
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام آقایی که بعد ۳۷سال خانمی رو در مناطق گرمسبری صیغه کردند
ببینید برادر این خانم کارش صیغه شدن هست و ازش پول در میاره
شما نباشی این محبت رو به مرد دیگه ای می کنه پس نگرانش نباش
اگر هم خودت وابسته اش شدی داری اشتباه می کنی چون زندگی اصلیت دچار تنش میشه چون خانم شما این مدلی ۳۷سال زندگی کرده وعادت کرده دیگه سخت میتونی عوضش کنی
این که این ۳۷سال زندگی کردی باهاش یعنی خیلی هم بد نبوده والان میخوای خودتو توجیه کنی که این خانوم صیغه ای رو ول نکنی
بهتره عاقلانه تصمیم بگیری تا هم آبروت حفظ بشه وهم پشیمون نشی
این خانم صیغه ای وابستگی خاصی به شما نداره ولی کل زندگی همسر عقدیت به تو وابسته است
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿