نطر شما برای مریم 🌸🍃🌸🍃🍃🍃 سلام عزیزم ....مریم ازهمون اول اشتباه کردکه بامردهای دیگه ارتباط پیداکردچون میدونست خانواده ای شوهرش نمیخواندش بایدجوری رفتارمیکردکه اهناراشرمنده کنه ...... می‌دونی چرااینومیگم چون وقتی منوهمسرم ازدواج کردیم خانواده شوهرم حتی خواستگاری منم نیومدن ومیگفتندکه من خرابم ولی خداروشکرالان جوری شده بعدهفت سال زندگی که هرجامیخواندبرندمنم براخودشون میبرندودوسم دارند.... .البته ناگفته نماندمانمی تونیم خودمون راجای مریم بگذاریم وبدترازمریم نرگس بود که ی محلت به مریم ندادوزندگی برادرش راتباه بودتباه ترکردفقط به خاطر خودخواهی خودمون ..‌ .ممنون عزیزم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

ادمین: ❣❣❣ درددل سمیرا رو بخونید...دختری که در معرض یک بی آبرویی قرار میگیره و.... اگر در زندگی شما عبرتی وجود داره برامون ارسال کنید... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

#درد_دل_سمیرا #ارسالی_اعضا

شما شکل اورپایی ها هستین خیلی جالبه اصلا به مادرپریسا شبیه نیستن .هاناهم‌توبغل گرفتم وروبوسی کردم.هانادختری یازده ساله بود،که شباهت زیادی به مادرش داشت.وقتی ازفرودگاه رفتیم خونه دیگه آفتاب بیرون اومده بود.شوهرپریساجوری رفتارمیکردکه‌معلوم‌بودخیلی دلش برای پریساتنگ شده. تو آشپز خونه تنها بودم که پویان اومدگفت میشه یه سئوال ازت بپرسم؟ گفتم آره بپرس.گفت چرا با مینا قهر کردی؟ با تعجب گفتم کی گفته،چراقهرکنم.خودش گفت توباهاش تماس نمیگیری.گفتم به خدا حواسم نبوده این روزا همش گرفتار کارای دانشگاه و پریسا بودم.باشه اگر رسیدم امشب بهش زنگ می زنم و از دلش در میارم،گفت اون فکر کرده برای اینکه با من دوست شده تو ناراحتی خیلی خجالت میکشه.گفتم خجالت چرا،دیگه کاریه که‌شده.ولی از تو میخوام بااحساسش بازی نکنی که ضربه بخوره.خیلی نصیحت پویان کردم وازش خواستم بخاطرمیناحتمابه قلبش رجوع کنه.اون روزتاشب پریساباشوهرش وهانااونجاموندن،آخرشب رفتن خونه‌ خودشون.پشت سر اوناهم پویان رفت.دیگه‌فقط من وعمه وشوهرعمه خونه بودیم.منم رفتم تو اتاقم ومنتظر تلفن پیمان شدم ولی زنگ نزد.فرداصبح که رفتم دانشگاه با دکتر جمالی کلاس داشتم.و باز دیدم موقع درس نگاه های بدی بهم می کنه، که داشت حالم بهم می خورد علتش رو نمیدونستم. جوری رفتار می کرد که انگار من هم با اون موافقم. بعد از کلاس صدام کرد. با بیحالی رفتم جلوی میزش خندیدو گفت حال پریسا خانم چطوره؟گفتم خوبن .ما همه از شما ممنونیم. الان با شوهر و دخترش خونه ی خودشون هستن.گفت ایشالاکه همشه خوش خبرباشی.دوباره خندیدوگفت راستی پیغامتون‌ رسید. گفتم چه پیغامی دکتر من برای شما پیغام نفرستادم.اگه با شما کاری داشتم خودم بهتون میگم چرا پیام بدم سرشوتکون دادوگفت باشه،فهمیدم که نفرستادین.مونده بودم منظورش چی بو،وچرااین جوری نگام میکنه.وقتی رسیدم خونه از عمه پرسیدم شما از طرف من به دکتر جمالی چیزی گفتین ؟ گفت نه عمه جون مگه چی شده؟ از بس ذهنم رو مشغول کرده بود جریان رو به عمه گفتم .اونم رفت تو فکر رو گفت نه به خاطر اینکه آشنا بودی و ما پول خوبی بهش دادیم این طوری بوده .نگران نباش.دیده دور وبر توپوله،دم تکون داده،تومحلش نزار.رفتم تو اتاقم،خیلی دلم گرفته بود،صدای زنگ تلفن اومد ،مرضیه گوشی رو برداشت روی تختم دراز کشیده بودم که مرضیه از همون پایین گفت سمیراخانم بر دار ،پیمانه.صدای پیمان رو که شنیدم ازدلتنگی بازگریم گرفت.گفت چی شده،کسی اذیتت کرده؟گفتم نه دلم تنگ شده پس کی میای الان نزدیک یکماهه رفتی .گفت دیگه داره تموم میشه چیزی نمونده ادامه دارد.. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دوست داشتن . . . •°•°•°•°•°•°•°•°•💙•°•°•°•°•°•°•°• هر چقدر یه نفرو بیشتر دوست داشته باشی، بیشتر ازش ناراحت میشی، بیشتر حسودی میکنی، بیشتر روش حساس میشی، همش دلت براش تنگ میشه، همش بهش گیر میدی، یه روز ازت خبر نگیره سریع ناراحت میشی، دلیل همه اینا دوست داشتنه و، من همه این حسارو نسبت به تو دارم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

همه ی خاستگاری هام بهم خورده . . . •°•°•°•°•°•°•°•°•💙•°•°•°•°•°•°•°• سلام خدمت همه عزیزان من ۲۳ سال عمرمه تا الان هر چی خاستگار اومده بنابر دلایل خیلی ساده یی بهم خورده و تقریبا چهار سال پیش فهمیدم بخت مو بستن اینو چند نفر بهم گفتن و دیگه الان مطمعنم که اره بختمو بستن خانوادم خیلی زیاد عقیده ندارن و میگن میسپریم به خدا خودش حل کنه ولی دیگه صبرم تموم شده این منم که دارم رنج میکشم نه بخاطر اینکه ازدواج کنم از حرف ها و قضاوت های مردم خسته شدم از سرکوفت ها خسته شدم از لحاظ قیافه و خانواده هم مشکلی ندارم یعنی زشت نیستم که بگم بخاطر اونه رهنمایی کنید چیکار کنم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

💗🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 تقدیر من با کیه؟ منتظرم🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 سلام آیا برای ازدواج هر نفر، توی قسمت و تقدیرش یه نفر خاص ثبت شده؟ این طوری بگم فرض کنید یه دختری توی تقدیرش نوشته شده با فلانی ازدواج کنه. اگه این دو نفر به هر دلیلی به هم نرسیدند ،هیچ کدوم خوشبخت نمیشن؟یا نه هر دو نفری می توانند با هم زندگی کنند و خوشبخت باشند و این بستگی به تصمیم های دو نفر داره که چه کسی رو انتخاب کنند؟ راستش رو بخواهید دختری هستم که از دوست و آشنا زیاد بهم خواستگار معرفی میشه ولی واقعاً دوست ندارم الآن ازدواج کنم.اصلاً حوصله ی هیچی اش رو ندارم .از آشنایی گرفته تا خرید عقد و رفت و اومد و غیره. ۲۶ سالمه و قبلا ازدواجی بودم ولی الآن متوجه ام که برای شروع زندگی جدید زیاد بلوغ ندارم و بی مسئولیتم. از طرفی می ترسم الآن که دارم خواستگار می پرونم قسمت واقعی من یکی از همین ها باشه و خودم رو بدبخت کنم. به شدت نیازمند نظرات شما هستم ‌‍‌@beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

که فرداش منو عقد کنه از خودمونم فقیر تر بودنمامان گفته بود من هم چیز میدم فقط با دخترم ازدواج کنه از موقع که عقد کردم یک روز خوش ندیدم نه مارو میره تفریحی نه خونه فامیلش فقط میریم خونه مادرش بعد 4ماه ک عقد کردیم میخواستیم عروسی بگیرم اوج کرونا بود کنسل شد بعدشم فهمیدم حامله شده از موقع که گفتم درست میشه دیدم نه بابا از این بد تر هم شد نه سرکار میرفت ن هیچی فهمید که حامله شده بعد 3و 4ماه به فکر کار رفت بعد ک بچم به دنیا اومد از اون موقع شوهرم معتاد شد الان دو سال نیم که شوهرم الان خداروشکر 10روزه ترک کرده ار موقع ترک کرده میره جلسه صبح بلند میشه میره بیرون بعد شب میاد ساعت چند 6میاد بعد 7 میره جلسه تا خوده 10بعد میاد نه حرفی میزنه نه توجهی به ما رابطشو هم انجام میدی انگاه که ما نبودیمباهاش که حرف میزنم میگم برای چی میری بیرون میگه پاهام درد میکنه نمیتونم تو خونه وایسم بفهم که میخواد بره بیرون هم چی زود حاضر میشه که انگار ک این پاهاش درد نمیکرده بیرون هم چی خوشحال وقتی که میاد خونه مثل این مرده ها گفتم یک راهی برای من پیدا کنید چیکار کنم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🍃🍃🍃 #خاطره_آشنایی_حوریه