دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک سیاست🍃👇
بعضی خانوما وقتی شوهرشون وارد خونه میشه قبل از اینکه به صورتش نگاه کنن به دستاش نگاه میکنن که ببینن آقا اقلامی را که سفارش داده خریده یا نه... و به جای اینکه بهش خداقوتی چیزی بگن، بهش غر میزنن که چرا فلان چیزو نخریدی یا چرا فلان چیزو خریدی😒
❌خانوما....
لطفا لطفا وقتی درو باز میکنید به روی شوهرتون،
اول از همه به چهره ش نگاه کنید و یه لبخند محبت آمیز بهش بزنید
بهش خوش آمد بگید
بهش دست بدید حتی ببوسیدش 😘
حتی درآغوشش بگیرید.... چه اشکالی داره؟؟🤔
بعدش هم اگر چیزی خریده وسایلو از دستش بگیرید و ازش تشکر کنید
از چیزهایی که خریده تعریف کنید
بهش حس تامین بدید و بگید که چقدر چیزهایی که خریده نیاز بود😘
مثلا بعضیها وقتی همسرشون خرید میکنه خانوم تا درو به روی آقا باز میکنه نه تنها از همسرش استقبال خوبی نداره بلکه با کنایه و تیکه با شوهرش حرف میزنه مثلا :
❌چه عجب تو یه بار دست پر اومدی... چشم نخوری!!!
❌آفتاب از کدوم طرف دراومده
و ...
جالبه بدونید ممکنه از روی بدی هم این حرفو نزنن
بلکه از روی ناآگاهی و فقر دانش همسرداری اینجوری میگن... و نمیدونن چقدر حرفشون اشتباهه
خانوما ادبیاتی که به کار میبریم تو مکالمه با همسرمون خیلی مهمه... خانوم وقتی همسرش خرید میکنه باید بگه :
عزیزم ممنون چقدر زحمت کشیدی 😍
وای چقدر دلم انار میخواست مرسی... 😍
اتفاقا شیرمون تمام شده بود چه خوب که یادت بود بخری 😘
❌نه اینکه با طعنه و نیش و کنایه باهاش صحبت کنه..... که اتفاقا نتیجه ی عکس هم داره
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🍃 #عاشقی_ریحانه
عشق منم عشقی بود از جنس معنویت..
حدود چند ماه پیش بود با کانالتون اشنا شدم و عبرت و دلانه ها رو خوندم..
یه روز به خودم اومدم دیدم منی که دختری قرتی و بی حجابی بودم کم کم دارم میرم به سمت آرامش...به سمت قرآن..
دیگه از چت کردن با پسرهای مختلف خسته شده بودم😔😔هرشب پیام بده پیام بگیر...
از اینکه هرروز ازت خواسته ای داشته باشن..از اون دنیای کثیف خسته شده بودم...
تا اینکه کمکم همراه مادربزرگم میرفتم مسجد،چادر مینداختم،خطمو عوض کردم...
قرآن میخوندم و دعا گوش میدادم...
از خدا خواستم اگر قراره پاک بمونم بهم همسفری بده که کنارش ایمانم حفظ بشه...
اونروز توی مسجد یکی از خانمهای مسجد از مادربزرگم اجازه خواست برای داداشش بیان...
اومدند همون طلبه ای بود که همیشه آرزوشو داشتم...
۵۰روزی میشه که باهم عقد کردیم...
باهم میریم مسجد و میایم...
محمدصادق منو آگاهتر کرده،ایمانمو قوی تر کرده...
این شبها باهم میریم هیئت و برمیگردیم...
خیلیی خوشحالم خیلی،الانکه مینویسم با اشک مینویسم...
منی که تا پارسال هرشب با یه پسری چت میکردم الان با مبلغ دین خدا صحبت میکنم😍😍😍
دوستان باور کنید این دوستی های مجازی هیچ عاقبتی نداره،فقط باعث میشه شما رو به گناه بندازه و از خدا دور...یا حق....
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🍃 دردل-شما
#سفره_دل
🌸🍃🌸🍃🌸
سلام عزیزم امیدوارم حالت عالی باشه
من در نزدیکی مادرشوهرم زندگی می کنم، و چون ما چندسال هست ازدواج کردیم و بچه نداریم، همه انتظار دارن ما مدام اونجا باشیم. هفته ای 3 الی 4 بار هربار به مدت 5،6 ساعت اونجام، بازهم شاکی و ناراضی ان که گذاشتی ساعت 11 دم ظهر اومدی ، گذاشتی شب ساعت 6 اومدی (که خب کلاس داشتم و عمدی این کارا نمیکنم) 🥺😟
خب هم من هم همسرم هردو دانشجو هستیم، گذراندن کلاس هامون یه طرف، خوندن برای کلاس ها و دوره ها و... یه طرف.
واقعا گاهی نمیرسم، از شدت استرس نمیدونم چیکارکنم، گاهی باعث بحث و کدورت بین من و همسرم میشه.... نمیخوام ناراحتش کنم ولی نمیشه گاهی و بی اختیار ناراحتیمو میگم بهش.
خواهش میکنم مادرشوهرا،خواهر شوهرا درک کنن شرایط همه یکی نیست، یکی خونه داره وقتش شاید آزادتره و یکی شاید دانشجوعه و نمیرسه به همون اندازه وقت بزاره.... چرا انتظار دارن تو این عصر تکنولوژی و پیشرفت ما به خاطر 4تا مهمونی از پیشرفتمون جا بمونیم؟ اینکه میگن آره فلانی هم درس میخونه، همه کارشم میکنه یعنی چی؟ خب شاید من فلانی نیستم، اهدافم انقدر کوچیک نیست😔😢
یا اگه نمیریم میگن ک از صبح خونه بودید چیکار می کردید؟ چرا نیومدید؟ کجا رفتید؟
فقط هم من نیستم، خیلی از دوستام که هم سن منن این مشکل رو دارن. که درک نمیشن از طرف خانواده ی همسر....
ازتون خوااااهش میکنم درک کنید، هرکس شرایطی داره برای زندگیش، اینکه یه نفر بچه نداره منوط به این نیست که بیکاره، مقایسه نکنید....
ممنونم ازت اگه این مطلب رو بزاری کانال🌹
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🌸🍃 زندگی به سبک شهدا
زمستان سال ۱۳۶۲ بود و ما در اسلام آباد غرب زندگی می کردیم ابراهیم از تهران آمد قیافه اش خیلی خسته به نظر می رسید معلوم بود که چند شبه که استراحت نکرده این را از چشمهای قرمزش فهمیدم
با این همه آن شب دست مرا گرفت و گفت بنشین و از جات بلند نشو امشب نوبت منه و باید از خجالتت در بیام؛مصطفی را باردار بودم از جایش بلند شد سفره را انداخت غذا را کشید و آورد غذای مهدی (پسر اولمان) را داد و بعد از اینکه سفره را جمع کرد و برد دو تا چای هم ریخت و خوردیم
بعد رفت و رختخواب را انداخت و شروع کرد با بچه حرف زدن میگفت: بابایی اگه پسر خوب و حرف گوش کنی باشی باید همین امشب سر زده تشریف بیاری می دونی چرا؟ چون بابا خیلی کار داره اگه امشب نیایی من تو منطقه نگران تو و مامانت هستم بیا و مردونگی کن و همین امشب تشریف فرمایی کن
جالب اینکه می گفت اگه پسر خوبی باشی نمی دانم از کجا می دانست که بچه پسر است هنوز حرفش تمام نشده بود که زد زیر حرفش و گفت نه بابایی امشب نیا بابا ابراهیم خسته س چند شبه که نخوابیده باشه برای فردا
این را که گفت خندیدم و گفتم بالاخره تکلیف این بچه رو مشخص کن بیاد یا نیاد؟کمی فکر کرد و گفت قبول همین امشب ؛ راستی حواسم نبود چه شبی بهتر از امشب؟ امشب شب تولد امام حسن عسگری (ع) هم هست بعد انگار که در حال حرف زدن با یکی از نیروهایش باشد گفت پس همین امشب مفهومه دوباره خنده ام گرفت و گفتم چه حرفهایی می زنی امشب ابراهیم مگه میشه؟
مدتی گذشت که احساس درد کردم و حالم بد شد ابراهیم حال مرا که دید ترسید و گفت بابا تو دیگه کی هستی شوخی هم سرت نمیشه پدر صلواتی؟
دردم بیشتر شد ابراهیم دست و پایش را گم کرده بود و از طرفی هم اشک توی چشم هایش حلقه زده بود پرسید وقتشه؟گفتم آره ؛سریع آماده شد و مرا به بیمارستان رساند ؛همان شب مصطفی به دنیا آمد....
همسر شهید همت
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
💕🌸🍃🌸🍃🍃🍃 طنزی زیبا
طنزی زیبا از لیلی مجنون مدل امروزی!!.
پیامک زد شبی لیلی به مجنون،
که هر وقت آمدی ازخانه بیرون.
بیاور مدرک تحصیلی ات را،
گواهی نامه پی،اچ،دی، ات را.
پدر باید ببیند دکترایت،
زمانه بد شده جانم فدایت.
دعا کن مدرکت جعلی نباشد،
ز دانشگاه هاوایی نباشد.
چومجنون این پیامک خواند وا رفت،
بسوی دشت وصحرا کله پا رفت.
اس،ام،اس،زد زآنجا سوی لیلی،
که میخواهم تورا قد تریلی!.
دلم در دام عشقت بی قرار است،
ولیکن مدرکم بی اعتبار است.
چه سنگین است بار این جدایی،
امان از دست این مدرک گرایی!!.۸
پس از چن وقت ديد بابای ليلی،
كه سنِ دخترش گرديده خيلی.
سراسيمه به مجنون زد ايميلی،
نميپرسی چرا احوالِ ليلی!.
هنوزهم عشق ليلی دردلت هست؟
هنوزم عكس او درتبلتت هست؟
*
توداماد منی من شك ندارم،
نيازی ديگه،به مدرك ندارم.
بيا تا منزلم مجنون ترينم،
الهی دوری تان را نبينم.
چو کرد فکراشو مجنون زد ایمیلی،
پس ازیک هفته،به بابای لیلی.
بگفتا چند سالی دیر کردی،
زیادی جان من تأخیر کردی.
نباشد درسر از،لیلی هوایی.
که دارم چند دوست اجتماعی.
*زبس هر چیز این دوره گرونه*
*محاله زن بگیرم این زمونه.!!...*
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🌸🍃🌸🍃🍃🍃🍃 خاطره بارداری
من باردار نمیشدم و عشق بچه داشتم...
بعد موقع پریودیم بود و ده روز عقب افتاد و دیدم پریود نشدم اما درد شدید پهلو داشتم.... و روز به روز بدتر میشدم واز درد شدید بالا میاوردم....رفتم دکتر گف باید آز بدی منم آز دادم منفی شد....دوباره دکتر گفتن سونو بگیر....وقتی سونو دادم گفتن توده داری😔😔باید تحت نظر بشی و یسری آزمایشات..
خلاصه دکتر آمپول داد که به خونریزی بیوفتم...منم نزدم و الکی گفتم زدم😉😉 دقیق یه ماه منتظر موندم و دردم هی روز به روز بیشتر میشد وبیشتر بالا میاوردم و از همه ی غذاهامتنفر شده بودم.. شک دکترا بر توده بیشتر میشد...
رفتم آزمایشات کاملو دادم منتظر جواب شدم و شب و روز اشک ریختم...روز موعد فرا رسید شوهرم جواب آزمایشا رو گرفت گفتن توده بزرگتر شده و باید سریع یه سونو بگیری وقتی رفتم سونو
آقای دکتر گفتن تبریک میگم خانوم شما باردارین و سه ماهش شده😍😍😍این بزرگترین وقشنگ ترین و باحال ترین سورپرایز از طرف خدا بود برام😘😘
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿