سلام خدمت مدیر گروه و دوستان گرامی و تشکر از کانال با ارزش شما خاستم ی خاطره از مهمان نوازی و مردانگی مردمان کرمانشاه بگم .اینجا ی سلام و عرض ادب مخصوص به دوستان کرمانشاهی گروه. چند سال پیش با دوستم که اهل ارومیه بود و چند سال در شهر ما استان بوشهر زندگی میکردند با هم دوست خانوادگی شده بودیم و لی خانواده اش در ارومیه زندگی میکردند بعد چند سال میخاست دیدن خانواده اش به ارومیه بره چون تنها بود و شوهرش بخاطر شغلش نمی تونست همراهش بره .گفت تو همراه من بیا تا تنها نباشم چون دو تا بچه ی کوچک داشت .و باید با اتوبوس کرمانشاه می رفتیم .و راه طولانی بود و عصر از بوشهر حرکت کردیم و چند ساعتی که حرکت کردیم راننده اتوبوس که شخص محترم و با ادبی بود و اهل کرمانشاه چون دید ما تنها هستیم و مرد همراه مون نیست خیلی هوای ما داشت و در حق مون خیلی برادری کرد چون بچه ها کوچک بودند وقتی دست شویی داشتند اتوبوس نگه می داشت .تا زمان شام که اتوبوس نگه داشت ما را برای شام تو رستوران سر راه دعوت کرد ما قبول نکردیم ولی اصرار زیاد کردند دیگه قبول کردیم .تا فردا صبح نزدیک ظهر رسیدیم کرمانشاه .تو ترمینال خدا حافظی کردیم که بلیط بگیریم بریم ارومیه ولی بلیط برای شب گیرمون اومد زودتر نبود و این آقا باز برادری کردند با اینکه قبول نکردیم گفتیم همین جا تو ترمینال می مونیم تا شب .گفت تو مرام ما نیست شما مهمان شهر ما هستیم .اون زمان تلفن همراه نبود که زنگ به خانمش بزنه .سوار ماشین شدیم ما را به منزلش برد خانمش در باز کرد و گفت اینا مهمان شهر ما هستند خوب ازششون پذیرایی کن و خودش هم رفت خونه ی خواهرش که ما راحت باشیم و خانمش استقبال گرمی از ما کرد و سنگ تمام گذاشت .با اینکه دو طرف غریب بودیم ولی بخاطر اخلاق شون انگار چند سال هست همدیگر را می شناسیم .ی پسر 5 سال هم داشت.که با بچه های دوستم حسابی دوست شدند تا شب با هم بازی کردند و ما با هم صحبت میکردیم تا یک ساعت قبل حرکت برادر گرامی اومد دنبالمون رفتیم ترمینال و سوار اتوبوس ارومیه شدیم .سفر خیلی خوشی بود.خاستم از مردانگی و برادری این آقا بگم که واقعا با چشم پاک در حق ما برادری کرد و خانمش هم خواهری .خدا حفظ شون کنه.راستی اینم بگم چون دست خالی رفته بودیم خونه شون .برای بچه اش هدیه .پول دادیم .هر چند جبران محبت های اون ها نمی شد.این خاطره کرمانشاه همیشه برام قشنگ هست و هیچ وقت یادم نمی ره و برای همه از مهمان نوازی کرمانشاه تعریف میکنم. (سر بلند کرمانشاه), @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii باسلام وخدا قوت به مدیر عزیز کانال وهمه هم گروهی های بزرگوار خدمت اون خانم که چندتا جاری هستند وسنشون کمتر از بقیه شون هست عزیزم اگه کسی چیزی جلوتون گفت که شما ناراحت بشین مطمئن باشید ی شایستگی در شما دیده وبه شما حسادت میکنه،پس خیلی خوشحال باشید از عکس العملشون اگر من جای شماباشم هیچ کاری نمیکنم ی جورای نقطه ضعف دستشون نمیدم،خدا به همه جوونا صبر بده سلامتی آقا امام زمان صلوات @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام به همگی بخصوص گلی عزیزم 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷برا خانم گلی که سنش بیشتر از جاریش نشون میده.خب عزیزم شمام به خودت برس کرم خوب بخر استفاده کن یه آرایش ملایم داشته باش چه اشکال داره مگه هرکی چادر میپوشه دل نداره .شما هم سن عروسمی.من خودم چادریم باحجاب کامل ولی آراسته. همیشه کرمو یه مداد استفاده میکنم هم پوستت جون میمونه هم اینکه مرتبو آراسته ای.خوشگلو شیکپوشی با جلف بودن تفاوت داره دیگه نمیتونن بهت ایراد بگیرن.🌷🌷🌷🌷🌷🌷❤️ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

۸ الـــی ۱۰ کــیلـ‌و کاهــ‌ش وزن در ۳۰ روز نه دمنـ‌وش🍵 نه جراحي نه رژیــ‌ـ‌م های سخـــت ســ‌رعـت بالا در چربــ‌ی‍س‍ـ‌وزی وکاهش سایز افزااایـ‌ش 2 بــ‌رااابریه سـ‌وخت و ســ‌از کنتــ‌رل اشــتهای کـاذب کنتــ‌رل حـرص و ولــع به شیریـ‌نیجات چــ‌ربــ‌یسوزی حتی با وجود کمـ‌ترین تحـرک بزن رو لینک زیر تا عید به اندام دلخواهت برسی و از شر چاقی راحت بشی👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2835743819C40a2353a49

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام به گلی جون ودوستان خانمی که گفتن باردارن سونو غربالگری گفتن مشکوک به سندرم عزیزم ده سال پیش باردار بودم بچه سوم سنم ۳۹ سال بود تو سونو وآزمایش غربالگری گفتن مشکوک به سندرم تا جواب آزمایش من بیاد به خدا رسیدم کلی استرس وگریه ودعا خدارو شکر جواب اومد مشکلی نبود الان دخترم ده سالش سالم وباهوش مطمئن باش هیچی نیست فقط این استرسا برات میمونه اصلا نگران نباش از هر. ده نفر به هشت نفر میگن مشکوک به سندرم فقط باعث نگرانی مادر میشن به خدا توکل کن انشاالله خدا بهت یه بچه سالم وباهوش میده 😍 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام به همگی برای خواهر عزیزی که مرگ ناگهانی تو روستاشون اتفاق میفته خواهری تو شهر ما هم به طرز عجیبی جوونا از بین میرفتن. یعنی خداشاهده دلمون نمیخواست بریم بیرون از ترس اینکه مبادا یه بنر دیگه از مرگ جوونی زده باشن. یه چیز میگم یه چیزی میشنوید. دیگه با نظر علما شهر یه شتر رو عقیقه کردن شما هم میتونید با مردم روستاتون پولی رو جمع کنید و گوسفندی سر ببرید @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii چندین سال پیش برای خواهرم خواستگار اومده بود و با هم رفتن تو اتاق که صحبت کنن؛ ناگهان برق رفت... بابام دوید رفت تو اتاق و گفت هیچکس‌ از جاش تکون نخوره😂😅 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii من شوهرم خوبه زحمت کش مهربون البته ویژگی های بدم داره هیچ گلی بی خارنیست ولی درکل ادم خوبی فقط یجوری خیلی قدردان زحمتام نیست.... ‌

🍃🍃 سلام خوبین خداخیرتون بده منو راهنمای کنید. من شوهرم خوبه زحمت کش مهربون البته ویژگی های بدم داره هیچ گلی بی خارنیست ولی درکل ادم خوبی فقط یجوری خیلی قدردان زحمتام نیست کلن انگار ازاین مردا نیست منو باجون دلش بخاد یا دونه دونه کارامو زحمتامو ببینه خیلی بیخیال وخونسردتوهمه چیز. یوقت یکاری نکنم یا یه چای دیربهش بدم قشنگ به روم میاره یا میگه چجور زنی هستی این کارو برام نمیکنی یابعدها متلک میندازه کاری نمیکنی تواین خونه هنری نداری منم خیلی دلم میسوزه میگم چیزا دیگه نمیبینه براش زحمت میکشم کلن توهرچی قدرنمیدونه این مورد خیلی منو میسوزونه دلم میخاد منو ببینه منو بفهمه که چجورزنی هستم که بعدن توذهنش توقلبش بمونه من چه زنی بودم براش ولی اینطوری نیست واینکه خیلی زود سرچیزی قهرمیکنه خونسرد یوقتای منم مقصرنیستم ولی این مدلی تامن برم انقد بهش وربرم نازش بکشم ازقهردراد محبت کلامی بهم نمیکنه نهایت محبتاش تورفتار چیزی برام بخره حسابی براخونه خریدکنه بهمون برسه ولی من محبت کلامی هم دلم میخاد پس مازنا کجا این کمبودای زندگیمون جبران شه پیش کی خب دل خوشیمون شوهرامونن. حالا اینا به کنار خاستم بهم بگید چکارکنم وابستگیم به شوهرم کم شه اخه خیلی بهش وابستم بهش میچسبم همش دور ورشم همش زیاد حرف میزنم باهاش همین کارا کردم اونم بیشترعادت کرده قهرکنه من برم طرفش میخام بگید چکارکنم جامون برعکس شه اون همش بیاد طرف من حتی یجوری به التماس کردنم بیافته تا تحویلش بگیرم چکارکنم که عزتم بره بالا آویزونش نباشم خودم این چیزارو میدونم بارها تلاش کردم یکم سنگین رنگین باشم فاصله بگیرم ولی نمیتونم اخه خیلی مهربون ودل نازکم میگم دنیا ارزش نداره شوهرم نمیفهمه قدرنمیدونه من که میفهمم دنیا دوروز اخرش ازکنارهم میریم براهمین بیخیال عزت نفسم میشم میرم بهش میچسبم حرف میزنم تاحال خودم خوب باشه توروخدا ببخشین حلال کنید پیامم طولانی شد😔 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii مامان! دیشب دوباره خواب دیدم که سه ساله شدم... ‌

مامان! دیشب دوباره خواب دیدم که سه ساله شدم، توی یه تاکسی زرد، توی بغلت، بی خیال از دنیا و آدم هاش، خوابم برده و تو داری با عشق مادرانه، فقط نگاهم میکنی. مامان! دیشب داشتم فکر می کردم که چه قدر قدیما خوب بود، وقتی هنوز هیچ کدوم از این آدمایی که اومدن و زمینم زدن و رفتن رو‌ ندیده بودم، وقتی که تنها آدمی که می شناختم تو بودی و احساساتم آکبند بود. مامان! امشب می خواستم بهت بگم که من هر وقت که حس می کنم هیچ کس رو توی این دنیا ندارم، هر وقت که فکر می کنم دوست داشتنی نیستم، یا بدم، زشتم، هر جای دنیا که باشم، بلافاصله، خیال یه دختر ۵۰ ساله ی مهربون، با یه لبخند قشنگ میاد دست میندازه روی گردنم و میگه: “نه عزیز مادر، تو بهترین و دوست داشتنی ترین آدم دنیا هستی” مامان! مگه تو چند نفر هستی، که نبودنت اندازه‌ی نبودن کل آدمای دنیا درد داره؟ مگه تو چی کار می‌کردی؟ که این روزا هر کاری که میکنم، هر راهی که میرم، هر کسی رو که می بینم، اندازه ی یه لحظه آغوش کشیدنت، آرومم نمیکنه. مامان! یه روزی روزگاری، دنیای من اندازه ی آغوش تو امن بود، دلم امنیت می خواد، ولی کنارم نیستی... 👤پرهام جعفری @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 گفتم خداحافظ ولی در دل چه آهی دارم ای عشق غیر از تماشای تو در باران چه راهی دارم ای عش 🌸🍃🍃🍃 حستو بهم بگو👇 @Nazgolliiii