دنیای بانوان❤️
🍃🍃🌼🌼🍃🍃 زندگی نجلا.... .
-چی شد؟ چرا داری میری؟
همونجور که مانتوش میپوشید غرید:
-تو که اینقدر دلیل و برهان برای نگه داشتن نجلا داری، چرا منو صیغه کردی؟ چرا بهم وعده وعید الکی دادی؟ فکر کردی من ملیجکتم که هر کاری بخوای بکنی؟ خیلی پستی دمیر که هم از توبره میخوری، هم از آخور.
به سمتش نیم خیز شدم و همونجور که لباسهام رو میپوشیدم توضیح دادم:
-چی میگی؟ من اصلا تو این سالها نجلا رو ندیدم، چشم دیدنش رو ندارم. چرا تهمت میزنی؟
دکمه های مانتوش رو یکی در میون بست و شالش رو یلخی روی سرش انداخت.
-تهمت؟ کدوم حرفم اشتباه؟ تو مگه شرایطتت رو نمیدونستی؟ چرا پای منو به زندگیت باز کردی؟ چرا منو پاگیر خودت کردی؟
و از اتاق بیرون زد. پشیمون از حرفام شلوارم رو پام کردم و به دنبالش راه افتادم.
-عزیز دل من، این حرفها رو نزن. من جونم به تو بنده. به خدا یه روز نمیبینمت دلم آشوبه. فکر میکنی خودم از این شرایط راضیم؟ به خدا که نه! دلم میخواد مثل همه مردا عصری که میام خونه خیلی راحت پیش زنم باشم، نه اینکه پنهونکی ببینمش.
اما من هر چی بیشتر قربون صدقۀ سارا میرفتم، سارا کمتر میشنید.
کیفش رو از روی مبل برداشت و انگشت اشارش رو به سمتم گرفت و تهدید کرد:
- دمیر این آخرین فرصتیه که بهت میدم. یا میری و تکلیف خودت و اون زنیکه رو معلوم میکنی یا صیغه رو فسخ میکنم و میرم پی زندگیم. اصلاً میرم به خواستگارم جواب مثبت میدم. بسه هر چقدر به پای تو نشستم.
ماتم برد. به همین راحتی میخواست زیر همه چیز بزنه؟ مگه میشه؟ با اینکه رسما زنم نبود اما مثال جان شیرین دوستش داشتم.
-چی میگی سارا؟ عقلت رو خوردی؟ من و تو چند ماه زن و شوهریم.
-کدوم زن و شوهر هان؟ برو یه نگاه به زندگیت بنداز. زن تو اسمش نجلاست، نه سارا. هر وقت تونستی با عزت و احترام به خواستگاریم بیایی و من رو از بابام طلب کنی، زنت میشم .
و انگشتش رو به تهدید سمتم گرفت.
-خوب گوشات رو باز کن دمیر. من عروسک خیمه شب بازی تو نیستم که هر چقدر دلت خواست باهام بازی کنی، بعد مثل یه دستمال توالت پرتم کنی بیرون. هر وقت تکلیفت مشخص شد بیا دنبالم.
وقتی گروه نجات زن جوان را از زیر آوار پیدا کردن او مرده بود.
اما کمک رسانان زیر نور چراغ قوه ، چیز عجیبی دیدند.
زن با حالتی عجیب به زمین افتاده و زانو زده بود .
حالت بدنش زیر فشار آوار کاملا تغییر یافته بود.
ناجیان تلاش می کردند جنازه را بیرون بیاورند که گرمای موجودی ظریف را احساس کردند.
چند ثانیه بعد سرپرست گروه دیوانه وار و با لکنت فریاد زد : بیایید ، زود بیایید !
یک بچه اینجا است !!! بچه زنده است !!!
وقتی آوار از روی جنازه مادر کنار رفت ، دختر سه یا چهار ماهه ای از زیر آن بیرون کشیده شد.
نوزاد کاملا سالم و در خواب عمیق بود. مامور نجات وقتی بچه را بغل کرد .
یک تلفن همراه از لباسش به زمین افتاد که روی صفحه شکسته آن این پیام دیده می شد :
عزیزم ، اگر زنده ماندی ، هیچ وقت فراموش نکن که مادر با تمامی وجودش دوستت داشت.
خداوندا زیباترین لحظات را نصیب مادرم کن که زیباترین لحظاتش را به خاطر من از دست داده است.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
درمورد اون خانمی که میخواد زنگ بزنه به صاحب کارقبلی شوهرش تا شوهرش بره سرکار قبلیش....
سلام درمورد اون خانمی که میخواد زنگ بزنه به صاحب کارقبلی شوهرش تا شوهرش بره سرکار قبلیش
بایدبگم که عزیزم حتما این کار وبکن چون من چندسال پیش برای همسرم این کارو
کردم تا برگرده سرکا رش نتیجه خوبی داشت وتونست برگرده به کارش الانم ازاون کار بازنشسته شده خداروشکر
به نظرم این کار خداپسندانه ای هست به صاحب کارش بگین به این کار علاقه داره
وازشما خیلی راضیه و همیشه ازتون تعریف میکنه ، بعدش ازش خواهش کنید که اگه نیازبه نیرو داره ازهمسر شما که
سابقه هم داره توی اون کار استفاده کنه وحسابی دعاش کنید تا تشویق بشه که به همسرتون زنگ بزنه
انشاالله که شماو همسرتون به خواسته تون میرسین💐💐💐
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
بزارین من میخوام جدا بشم میخواستم بدونم ک طلاق توافقی چجوریه بنظرتون چقد طول میکشه
سلام ادمین جان لطفاً پیام منم تو گروه بزارین من میخوام جدا بشم میخواستم بدونم ک طلاق توافقی چجوریه بنظرتون چقد طول میکشه
یه پسر یه ساله ام دارم ک حضانتشو تا ۷سال گرفتم لطفا اگر کسی این راه رو طی کرده توضیح بده چجوری هست
واقعا خسته شدم ۳ساله کل تلاش خودمو کردم با داروندارش ساختم ولی دست بزن داره انقد منو زده دستم میلرزه بیماری اعصاب گرفتم الان یک ماهه ک قصد دارم جداشم چون وقتی منو میزنع پسرم میترسع جیغ میزنه بنظرم اینکه بچم بی پدر بزرگ شده بهتر از اینه تو ی تنش و دعوا بزرگ شده و اونم خلق و خوی پدرشو بگیره
الانم ک اینو تایپ میکنم انقد موهامو کشیده سر مو زده زمین دستام مبارزه و گردنم
لطفا راهنماییم کنید
خواهش میکنم ازتون🥲🥲🥲🥲
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
💎متن زیبا
مادر بزرگ دوستم
پیرزن مدرنی ست..
از آنهای که چروک صورتشان را اندازه ی حلقه ی ازدواجشان دوست دارند ، از آنهایی که هر صبح جلوی آینه می ایستند ، کرم روزشان را زده، خط چشمشان را با سرمه سیاه میکنند و برای بلندتر دیده شدن مژه هایشان شب ها روغن بادام و روزها ریمل مارکدار از آب گذشته میزنند !! من مادر بزرگ دوستم را
دورا دور میشناسم
اما دوستم می گوید مادر بزرگش معتقد است:
زن
در هر سن و سالی باشد
باید از افتادن مژه هایش بترسد
مثل دوران جوانی که
افتادن هر مژه
دل آدم را میلرزاند
باید مراقب چشمانش ، مژه هایش و صورتش باشد
نگذارد زیبایی اش
محدود باشد به 20تا 30 سالگی....
.
برایم سوال پیش می آید که چه چیز مادر بزرگ دوستم را انقدر امیدوار کرده ؟!!!
یادم می آید دوستم گفته بود:
پدربزرگش هنوز برای همسرش #گل میخرد و گاهی در جمع قربان صدقه اش
میرود ، بدون او هیچ جا نمیرود ، بدون او خوابش نمیبرد...و همه میدانند پدر بزرگ از جوانی عاشقش بوده است ...
قطعأ مادر بزرگ دوستم معشوقه ی خوبیست و این باعث امیدواری أش بوده، چون معتقدم
معشوقه بودن
زن هارا زیباتر میکند...
به آنها امید و انگیزه می دهد
که برای زیباییشان تلاش کنند ؛
خوب باشند
مهربان باشند
و زنده بمانند..
.
به همه ی اینها فکر میکنم و میفهمم چرا مادربزرگ های بعضی ها مدرن نیستند ، زود پیر میشوند و زود میمیرند!!
دلم برای مادر بزرگ خودم
و بعضی ها
خیلی میسوزد ...!!!
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
تجربه طلاق :
من ۳۸ سالمه. ۶ سال پیش از شوهرم جدا شدم، چون از اول هم بهم حس عشق و لذت نمی داد و از رابطمون هم خیلی ناراضی بودم. من خیلی گرم تر از شوهرم بودم و شوهرم از پس احساسات و نیازای من برنمیومد، ولی خیلی مرد خوبی بود، اخلاقش، اینکه واقعا عاشقم بود و هرچی درمیآورد در اختیار من و زندگی میذاشت. ولی تنبل و سرد بود، اون مرد پر انرژی و داغی که من می خواستم نبود.
خلاصه بعد از ۱۰ سال زندگی، با وجود مخالفتای همسرم، از هم جدا شدیم. انگار از قفس آزاد شده بودم.
آشنایی های زیادی برام پیش میومد، با پسرایی که بهم ابراز علاقه می کردن می رفتیم کافه، رستوران، و خوش گذرونی های تغریبا سالم. حس نوجوونیام بهم دست داده بود.
بعد از چند ماه یکیو پیدا کردم که حس کردم همونیه که دلم می خواد، خیلی با احساس و گرم بود، خیلی باهاش خوش می گذشت، بالاخره راضیم کرد باهم وارد رابطه شیم. بین خودمون ازدواج موقت کردیم و حدود دو سال باهم بودیم، متاسفانه دیدم در کنار رابطه خوب و حس گرمی و مهربونی، پاش بیوفته چقد نامرده، تو بدترین شرایط فرار می کرد و تنهام می ذاشت، از زیر بار هر نوع مسئولیتی شونه خالی می کرد، منم چون حسم باهاش خوب بود، از کنار همه اینا رد می شدم. آخرش یه بار که تو شرایط خیلی بدی غیب شد و جواب تماسمو نداد، دیگه کات کردم. و البته خیلی ابراز می کرد که جبران می کنه و ... ولی کات کردم.
خیلی خیلی آسیب دیدم، از بابت زخم آسیب روحی، به یه کیس دیگه جواب مثبت دادم که ده سالی از من کوچیکتر بود، من ۳۵ بودم، اون پسر ۲۵ سالش بود، فوق العاده مهربون و گرم و دلنشین بود، منم براش کم نمی ذاشتم، بعد از یک سال رابطه که با ازدواج موقت باهم بودیم، یه بار یادم نیست سر چی قهر کرد و دو هفته جوابمو نداد، واقعا نبودنش بعد از اونهمه مهربونیش برام سخت بود، انگار روحم داشت از تنم جدا میشد، ولی خیلی فکر کردم، به همسری که ازش جدا شدم، به اون آدم دومی که خیلی گرم ولی نامرد بود، و به این پسره که ۱۰ سال ازم کوچیکتر بود...
یه آن به خودم اومدم که داری چیکار می کنی...؟ قراره بقیه عمرتو با چند نفر دیگه باشی...؟
خیلی گریه کردم و حس می کردم چقدر از خود باشخصیتم دور شدم....
بعد از دو هفته دوست پسرم سراغمو گرفت و گفت ببخشید از ناراحتیش قهر کرده و برگردیم و... منم گفتم بی خیال بذار همه چی تموم شه. و کات کردم.
تو تمام این ۳ سال هم شوهر سابقم هر چند ماه یه بار پیام میداد هنوزم دوست دارم بیا برگردیم و دوباره ازدواج کنیم... آخرین بار که پیام داد بهش جدی تر فکر کردم.
نهایتا بعد از چند ماه دوباره با همسر سابقم ازدواج کردم ولی با کلی آسیب روحی...
طلاق من بزرگترین خطای زندگیم بود، خیلی آسیب روحی دیدم، خیلی تنهایی عمیقی رو حس کردم، خیلی دوران سرد و تاریکی بود. خیلی... حتی تاوان مالی هم بخاطرش دادم...
حالا انگار تازه قدر همسرمو بیشتر میدونم، با همه کم و کاستی هاش، خوبیهاشم میبینم.
دوستان، هیچکس کامل نیست. اگه مردی واقعا عاشق شماست و برای شما و زندگیتون زحمت می کشه، و بهتون احترام میذاره، قدرشو بدونید.
زندگی مجردی و اروپایی، جز درد و غم و تنهایی نیست. گول سریال و فیلمای جذاب آمریکایی رو نخورید، من خوردم، شما نخورید. قدر آدمای مهربون زندگیتون بدونید. هیچکس کامل نیست.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿