دنیای بانوان❤️
🍃🍃🌼🌼🍃🍃 زندگی نجلا.... .
قبول داشتم چیزی نشده اما من به دوازده سالگیم برگشته بودم. اونقدر فشار روم زیاد بود که بی هوا سرم گیج رفت و زیر پام خالی شد که محکمتر از قبل لباس مرد رو چنگ زدم. مرد با دیدن ضعف رفتن دست و پام بی هوا کمک کرد که نبفتم روحس میکردم فشارم افتاده و هر آن دارم از حال میرم. مرد دستم رو کشید و با ملایمت گفت:
-بیاید بشینید حالتون خوب نیست.
و من رو به سمت ماشینهای پاک شدۀ کنار خیابون کشوند و روی جدول بین ماشینها نشوند. اونقدر حالم بد بود که ناخواسته فقط اشک میریختم. یاد یانای و بلایی که سرم اومده بود مدام از جلوی چشمام رد میشد و حالم رو خراب میکرد.
مرد چند ثانیه ای با نگرانی نگاهم کرد. دستی روی لبهاش کشید و ببخشیدی گفت و رفت. حتی نفهمیدم چه جوری از نظر پنهان شد. فکر کردم ترسیده و فرار کرده. حق هم داشت. قطعاً فکر میکرد دیوونه شده ام که بیخود و بیجهت گریه میکنم. شاید هم میترسید از حال برم و خونم یقه اش رو بگیره.
همونجا بیحال و بی رمق نشستم و شالم رو روی صورتم انداختم و با صدای بلند گریه کردم. قطعاً حالم عادی نبود.
آخ یانای داغ مرگ تو با منه دوازده ساله چه کرد؟ چرا نجاتم دادی که حالا فکر مردنت کابوس روزهام بشه و تا آخر عمر عذاب وجدان مرگت دست از سرم برنداره؟
از نفس نفس و ترس جون به تنم نمونده بود. نمیدونم چقدر سر به گریبان گریه کردم که با صدای مرد به خودم اومدم. با گوشه شال صورتم رو پاک کردم و نگاهم به دست دراز شده مرد رسید که بطری آب معدنی رو به سمتم گرفته بود. انگار با دیدنش دلم روشن شد. خدا رو شکر که تنهام نذاشته بود با این حال خرابی که داشتم بعید نبود تو همین جوب کنار خیابون از هوش میرفتم.
مرد لبخند مهربونی زد.
-بخورید حالتون بهتر بشه.
فقط دست دراز کردم و با همون صورت خیس از اشک بطری رو گرفتم. مرد که خیالش راحت شد به سراغ کلافها رفت. لبهام چین برداشت. منی که عمری در نبود تکیه گاه، در نبود شوهری مهربان، در نبود مردی محکم، داغ به دلم نشسته بود، حالا با دیدن مردانگیهای مرد جوان دلم غنج میرفت
من خیلی برای همسرم وقت میذاشتم ولی اون اصلا ای طوری نبود تا اینکه بچه دوم حامله شدم با خودم خیلی فکر کردم و تلاشم اصلا کم نکردم تا وقتی زایمان کردم
وقتی زایمان کردم بیشتر تلاش میکردم تا اینکه نتیجه داد الان حدود سه ماه هست اخلاق همسرم اینقدر عوض شده و همش به من میگه تو خیلی به فکر من هستی.
همسر من طوری بود که پیام های منو نمیخود ولی الان کاملاً وقت میذاره وجواب هم میده.
خانمهای عزیز محبت بی قید وشرط کنید
همیشه احترام همسرتون داشته باشین
و با اسمهای قشنگ صداش بزنید
حتما حتما با وجود بچه یک وقتی برای خودتون وهمسرتون بذارین
ممنون....اینم از گزارش دوستموون
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
🍃🍃🍃🍃🌸
🔅 پندانه
✍ فکر نکن بهتر از خدا، میتوانی خدایی کنی
🔹یک روز، کشاورزی از خدا خواهش کرد:
لطفاً اجازه بده من بر طبیعت حکمرانی کنم، برای اینکه محصولاتم بتواند پربارتر باشد.
🔸خداوند موافقت کرد.
🔹وقتی کشاورز باران خواست، باران بارید. وقتی تقاضای خورشید درخشان زیبا داشت، مستقیم میتابید. هر آبوهوایی درخواست کرد، اجابت شد.
🔸جز اینکه موقع برداشت محصول وقتی دید تلاشهایش طبق انتظارش ثروت زیادی به بار نیاورده است، غافلگیر شد.
🔹از خدا پرسید:
چرا برنامهریزیام شکست خورد؟
🔸خداوند پاسخ داد:
تو چیزهایی را خواستی که خود میخواستی، نه چیزی که به آن نیاز بود.
🔹هرگز درخواست طوفان نکردی که برای تمیزکردن محصول واجب است. طوفان پرندهها و حیواناتی که محصول را نابود میکنند دور نگه میدارد و از آلودگیهایی که آنها را از بین میبرد، پاک میکند.
🔸ما هیچوقت نمیدانیم حادثهای نعمت است یا بدبیاری.
پس بهتر است به این یکی یا آن یکی نچسبیم و نه برای یکی خوشحال و نه برای دیگری افسوس بخوریم.
🔹واقعیت همیشه در چشم ناظر است. یادت باشد هوش (عقل) تصویر کامل را ندارد. فقط بابت هرچه سر راهت قرار میگیرد بگو «متشکرم» و رها کن.
🔸برنامههای جهان همیشه کامل هستند و چیزی به نام خوشبختی یا بدبختی وجود ندارد.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
دنیا پر هست از امتحانات عجیب و غریب و مطمئن باش همون صاحب دنیا....
🍃🍃🍃🍃🌸
سلام ب خواهر گلم ☺️🌺
داخل کانالتون چند زندگی ناراحت کننده از دوستان رو خوندم قلبن بشدت ناراحت شدم😔😔
میخواستم بگم همه ماها در زندگی مخصوصا اوایل زندگی بخاطر تجربه کم و نداشتن یک مربی و راهنما و بخاطر نابلدی هامون وارد مشکلاتی شدیم ک واقعا بیرون اومدن و حل اون مشکلات خیلی سخت میشه و اصلا مغزمون بخاطر استرس و نگرانی ها و غصه خوردن ها دیگه برای حل مسائل و مشکلات ضعیف و جمع میشه و نمیشه حتی مشورت هم از کسی بگیریم یا بتونیم ب کسی اعتماد کنیم در اصل یعنی از همه چیز و همه کس میبریم و یا ب بن بست میرسیم
ولی عزیز دلم خواهر گلم مخصوصا نازنین رقیه عزیزم، خداجون داره نگات میکنه و خیلی دوستت داره بهش اعتماد کن بشین با خداجون صحبت کن خدا ساکت نیست و جایی ساکن نیست خدای مهربون ما منتظره ک تو باهاش صحبت کنی تا خودش هم باهات صحبت کنه تا برات کاری کنه خدا مدام در حالا تلاش و خدمت ب بنده خودش هست و همه سختی هایی ک کشیده رو براش بخیر جبران میکنه فقط نیازه با اذکار و خوندن قرآن قلبمون رو آروم کنیم تا ذهنمون رو متمرکز ب خدا کنیم تا توجه و حرف خدا رو ببینیم و بشنیم
خواهر گلم قرآن بخون تا آهسته آهسته آرامشت رو بدست بیاری تا انشالله راهنمایی های خدای مهربونمون رو ببینی
عزیزدلم دنیا پر هست از امتحانات عجیب و غریب و مطمئن باش همون صاحب دنیا فقط قادر ب کمک کردن ما حل مشکلات ما هست هیچ کسی قادر نیست جز قدرت پروردگار متعال ، خدا رو صدا بزن و قرآن بخون تا خدا بسمتت بیاد ، کاری کن ک ذهنت برگرده ب سمت خدا تا خدا برگرده سمت تو
همسر و فرزندان ما خدا نیستن پدر و مادران ما خدا نیستن پس از اونها انتظار نداشته باشیم فقط و فقط از خدا بخواییم ک همیشه حافظ نگهدار و یاری کننده و دوست رفیق ما باشه ،مطمئن باش جان دلم خداوند متعال ک برات کافی باشه خدای مهربون هم نظر ویژه ای ب تو و زندگیت میکنه، همه عالم و آدم دست ب دست هم میدن تا شیرینی روزگار رو بدست بیاری و آرامش در وجودت جاری بشه و نشاط ب زندگیت برگرده انشاالله ❤️
.........
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
سلام به همگی طاعات عباداتتون قبول حق التماس دعا خواهری که میکی شوهرخواهرتون عاشق شما شد چنددلیل میتونه داشته باشه اول حتمن ازاول چون به چشم برادر یاعضوی ازخانواده بهش داشتید راحت برخوردکردید لباس راحت پوشید یامحبت زیادی کردین یادرددل براش کردی البته همه اینها که گفتم عمدی نبوده ولی ادمها بعصیهاشون ظرفیت ندارن کم جنب هستن عزیزم ازعاقبت این کاربترس که ابروی خانواده خودت درمیون تازه اخرکارخودت ادم بدمیشی میکه خودت خواستی محکومت میکنه اول خیلی سردبرخوردکن هیچوقت تتها باهاش نشو خونتون امد سعی کن جلوچشمش نباشی پوشیده سنگین باش اکرپیامی یاچیزی دیگری برات فرستاد ذخیره کن دست برنداشت مادرت یاخواهرت درجریان بزارمدرکم داشته باش
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
سلام شبتون بخیر
برای اون دختر خانمی که نوشتن شوهر خواهرش عاشقش شده اولا عزیزم این
عشق نیست یه هوس کثیفه ومن حس میکنم ازبکاربردن همچین کلمه ای شمام
بی میل نیستین وشایدم بخودت ببالی ازخواهرت سر تری که شوهرش بتو توجه
داره امیدوارم اشتباه کرده باشم چون اگه اینطور باشه شمام بهش بها بدین اتفاق
وحشتناکی میفته هم تو زندگی خودت هم خواهرت هیچکدوم خوشبخت نمیشین که
هیچی خون راه میفته بهتر ازش دوری کنید و تهدیدش کنی به خواهرت وخانوادت
میگی یه همچی اتفاقی برای دوستم افتاد ولی چون دوستم عاقل وبادرک بود کلا ازش دوری کرده بود وبهش گفته بود ابروت
ومیبرم همه خانواده درجریان میزارم اونم ترسیده بود دیگه خودش توجمع
خانوادگیشون شرکت نکرده بود دوستم الان ازدواج کرده یه پسر گل داره وخیلیم
خوشبخت هست ولی اگه وا میداد معلوم نبود الان سر نوشت خودش وخواهرش
وبچه های خواهرش چی میشد انشالله عاقل باشی وعاقبت این ه.وس پوچ و متوجه بشی برات دعا میکنیم سعادتمند بشی عزیزم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿