سلام
من تازه عروسم؛چن شب پیش فامیلای شوهرمو دعوت کردم خونمون
یه اتفاق غیرمنتظره زشت برام افتاااد😔
موقعی که پذیرایی میکردم خم که شدم باد معده ازم در رف صدا دار بود😭 وااای اون لحظه فقط دلم میخواست بمیرممممم
یه نگاهی به اطرافم کردم همه نگام میکردن😭 شوهر بیشعورم یهو زد زیر خنده بقیه هم سرشونو انداخته بودن پایین میلرزیدن از خنده😭😭😭
من بدو بدو با چهره قرمز رفتم تو اتاق شروع کردم به گریه کردن ،جاریم و خواهر شوهرم و مادرشوهرم اومدن دلداریم بدن هی میگفتن فدا سرت بابا یه چیز عادیه
دیدن نمیتونن آرومم کنن رفتن مهمونارو بدرقه کردن خودشونم رفتن خونشون
خدایااا من دیگه هیچوقت نمیتونم بهشون نگا کنم😭😭 با شوهرم دو روزه قهرم اومدم خونه بابام😔 شوهرمم هی تقلا میکنه برم گردونه میگه خندم دست خودم نبود ،خیلی بهم ریختم خیلییی
تروخدا مسخره نکنین راه حل بگین😞 این دو روز دارم به طلاق فکر میکنم. شوهرم نمیتونه تکیه گاهم باشه بدتر منو پیش فامیلاشون کوچیک کرد😔😭
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
سلام عبادات وطاعات قبول حق.مادری که ماشاالله پسردکتردارندوباعث افتخارهست هم برای جامعه وهم پدرومادرشون....مادرمهربان پسرمن هم عاشق یک دخترازروستای ماشده بودو دورا دور دوستش داشت وماتفاوت هایی بااون خانواده داشتیم وپسرمن هم نظامی هستند...لطفا سعی کنیدلج نیندازیدوبگذاریدپسرتون هم منطقی دلایل خودش بگویدچرا عاشقش شده وشماهم دلایل منطقی خودتون بگوییدچرامخالف هستید.ولی به تمام جنبه هافکرکنیدودلایل متطقی خودتون بگوییدولی اجازه دهیدپسرتون خودش تصمیم آخرش بگیره.من یکسال کشیدپسرم راضی کردم که وصلت باآن خانواده باماجورنمیادوبه پسرم فرصت دادم درآخرخودش به حرف من رسیدکه گزینه مناسبی نیست...به پسرتون بگوعزیزم ازپشت ویترین نگاه نکن چشمات بازکن ببین که اون دخترمیتونه توراخوشبخت کنه وکنارش آرامش داشته باشی اگرپسرتون قبول کردبگوپس همه مسولیت هازیرپای خودت ومن دخالت نمیکنم....ولی چه اشکال داره اگردوستش داره پسرخاله من ایرانی وازیک خانواده مذهبی بودرفت بایک دخترفیلیپینی ازدواج کردوحالامقیم کاناداهستندوهردومهندس کامپیوتروخیلی هم خوشبخت هستند.اگردلایل پسرتون منطقی بودزیادمخالفت نکن عزیزم مادردلسوزومهربون
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام گلی جان من دوسال بیننده شما هستم لطفا پیام مرا بزارید😍😍
من دوتا عروس دارم شوهرم نظامی بود من خودم از دست مادر شوهرم زیاد کشیدم به خاطر این به عروسهام هر جوری بگی محبت کردم ولی اودوتا با من خوب نیستن حتی پسرها از من فاصله گرفتن الان یکیش زایمان میکند حتی روزش به من نمیگه تصادف کردم نیومدن شما بگید😢
من چکار کنم به خدا پدرشان تو جنگ بود من تنهایی اینا را بزرگ کردم از خودم گذشتم ولی اینارو به یه جایی رسوندم الان دلم خیلی پر تورا خدا کمکم کنید ببخشید طولانی شد😢
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
تجربه طلاق :
من با پسر شمالی دوست بودم که خونه شون تهران بود
و ازدواج کردیم خانوادش خیلیییییییییی آدمهای خوبی بودن ولی پسره یه آشقال
معتاد دست بزن دهن دریده بددهن منظورم
خواهر شم گفت تو با داداش من عاقبتی نداری ولی من نادون ناپخته چشمم رو همه اشتباهات بدیهاش بستم
و عاشق یه آدم اشتباهی شدم منه احمق 😖😔
هیچی دست بزن داشت خودش میزد منو میزد شیشه میزد سرشو میشکوند
یه بار خواهرش متاهل بود اومد خونه باباشینا بحث ش شد خواهر رو حل داد از این سر خونه تا اون سر خونه افتاد
مادره ترسیده بود میگفت اگه شوهرش بدونه فلانش میکنه دست رو زن اون بلند میکنه ،
خلاصه منو میزد سرمو کوبند ب دیوار دندونم شکست با میله گرد کارش یه بار زد منو به پهلو باستنم خدا شاهده بندم باد کرده بود کبود..خیلییی سختی کشیدم عذابم داد از این ور موجی بود شیشه ی همینجورین
مث گاو ۹ماهه شیر ده بود بعد لگد میزد میریختش. از این ور میبرد با گل شیرینی میومد معذرت خواهی شام درست میکرد میبرد یا منو بیرون یا تفریح یا چیزی میخرید برام از این به شدت منو میزد که نزدیک بود ناقص م کنه
دیگه خانوادم گفتن باید طلاق بگیری
اومدم چند ماهی خونه بابام
باز به بابام میگفتم نه من طلاق نمیگیرم
چون عاشق آدم اشتباهی بودم ،بعد بعید میدونستم طلاق این چیزارو
و واقعآ نمیخواستم طلاق بگیرم چون دوسش داشتم منه احمق ..
خلاصه چند ماهی خونه بابام هی میگفتم نه من دوسش دارم نمیخوام ازش جدا شم
اشک گریه دل شکستن ....
تا دیگه ب خودم اومدم ..
خیلیییییییییییییی دوران سختی بود که میخواستم جدا شم
ولی خدا رو شکر و خدا بابام رو حفظ کنه
رفتم و طلاق مو گرفتم بابامم گفت مهریه نمیخواد آقای قاضی فقط میخوام از دست اون لاشی نجاتش بدم جونش آزاد مهرش حلال .. ،
جهیزیه م گذاشتم نیوردم بابام گفت من کلاه م بیفته اونجا نمیرم ورش دارم ،
خلاصه دیگه بعد از ۳..سال از طلاقم
ازدواج کردم با یه مرد شرایطش مث خودم و خدارو شکر خوشبختم
و اینم بگم با احساسات جلو نرید منطق جلو برید در ازدواج همه چی رو بسنجید
کسی پیدا کنید و باشید که لیاقتتون داشته باشه ،
ارزش خودتون بدونید مالیاتم بهش اضافه کنید 💪💪🧠
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
سلام به خانمهای محترم. فقط یک چیز میخواستم بگم.
تو زندگی مشترک خدا نکنه مرد بد باشه دیگه حتی اگه زن فرشته هم باشه و همه هم اینو بدونن حتی خود مرد این نصیحتها راه به هیچ جا نداره.
هیچ جا. پس انقدر موعظه و نصیحت نکنید زنانی رو که مثل پروانه دور شمع زندگی چرخیدن و صبوری کردن و سوختن.
ما جای هیچ کس نیستیم بعضی وقتا حتی خود مشاور های خانواده هم اینو میفهمن.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
سلام خدمت اعضای گرامی، خانمی که با یه شماره تلفن،وا دادی،من خودم پنجاه و هفت سالمه ،ده سال تفاوت سنی با
همسرم دارم ،چهل ساله ازدواج کردم ،زیبا بودم وهستم، سرم هم خیلی میترسید ولی هرگز خطا نکردم با اینکه بد
اخلاق ،تعصبی،زور گو، عصبی،قهرو،....
والان هم سر زورگوییاش یک ساله باهاش قهرم ،منم از نظر عاطفی کم دارم ولی
هرگز به خ یانت فکر نکردم سپردمش به خدا ،بانک فامیلشه ولی نه به من نه به
بچه ها توجهی نداره،ولی من خدا یادمه
انشالله مشکل شما بزودی حل بشه،درپناه حق!
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
یه خاطره از خواستگاری خواهرم :
مهمونا اومده بودن و منم توی اتاق نشسته بودم در شلخته ترین حالت ممکن. قرار بود برن اتاق کناری حرف بزنن. نمیدونم چرا اومدن تو اتاقی که من بودم! منم هول شدم قایم شدم تو کمد دیواری. انقدم شلوغ بود به زور جا شدم خیلی تحت فشار بودم نمیدونم زیر پام چی بود لیز خورد که یهو با کله پرت شدم وسط اتاق با یه گله لباس و وسیله🤣
خواهرم فقط داشت میخندید بنده خدا پسره میگفت کمکش کنید شاید چیزیش شده باشه😂
هیچ دیگه ولم کردن رفتن اتاق بغلی حرف زدن🚶😐
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿