eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
635 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشق غیرتی👇
دنیای بانوان❤️
عاشق غیرتی👇
منم اون دختر شروشیطونی هستم که عاشق پسرعمه ی تخس و بداخلاقم شدم... البته من از دخترهایی نبودم ک زود وا بدم.. میدونستم خاطرمو میخواد ولی پا پیش نمیذاره...گفتم چیکار کنم چیکار نکنم که حرکتی بزنه... خلاصه به پسرعموم که دوستش بود گفتم برو‌به علیرضا بگو من خواستگار دارم... آقا چشمتون روز بد نبینه،همینکه شنیده بود زنگ زد روی کوشیم،من فکر میکردم میخاد حرفهای عاشقانه بزنه😍😍 ولی همینکه گوشی برداشتم با داد میگفت محبوبه میکشم خواستگاری رو‌ک بخواد بیاد خواستکاری تو😐😐😐😐😱😱 منم هنگ کرده بودم😂😂😂 خلاصه این آقاعلیرضای ما شوهر ما یک کله خرابیه که نگین...😂😂 ولی من همیشه عاشق غیرتش بودم❤️😍😍😍 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
یک زندگی یک سیاست🍃👇
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک سیاست🍃👇
🌿هیچگاه از همسرتان نخواهید كه به دیدار بستگانش نرود و آنان را ترك گوید و فقط با شما باشد، بلكه بهتر است در این دیدارها با او هماهنگ باشید. 🌿 از بستگان همسرتان بهتر از بستگان خود پذیرایی كنید، این كار همیشه در نظر همسرتان جلوه‌گر خواهد بود. 🌿اگر شوهرتان از نظر مالی مشكلاتی دارد و در تنگنا قرار گرفته است، یا كارهایش ردیف نمی‌شود یاری‌اش كنید. با او مشورت كنید بدون این كه دیگران را با وی مقایسه كنید یا سركوفت بزنید. 🌿اگر همسرتان ایرادی دارد كه باید اصلاح شود این كار نباید هیچ وقت در حضور دیگران و حتی فرزندانتان گفته شود. ‎‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌‎‌‌‍‌ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
یک زندگی یک داستان🍃👇
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک داستان🍃👇
📚 دنیا هست عبرت بگیریم این قصه را پلیسی عراقی روایت می کند که خود شاهد ماجرا بوده است ؛ میگفت : مردی بود که قصابی داشت ، هر روز حیوانی را سر می برید و به فروش می رساند .... در یکی از روزها زنی را در آن طرف خیابان دید که روی زمین افتاده بود ... به آن طرف دوید تا کمکش کند اما زن را در حالی یافت که چاقویی در سینه اش فرو کرده و رها ساخته بودند ،مرد تلاش کرد که چاقور را از سینه اش بیرون بیاورد و مردم او را در این حالت دیدند و با پلیس تماس گرفتند واورا متهم به کشتن آن زن نمودند ، پلیس او را برای تحقیقات به اداره برد و هر چه مرد ادعا کرد که بی گناه است و قضیه چنین نیست و قصد کمک داشته است حرفش را باور نکردند ... دو ماه را در زندان سپری کرد و بالاخره حکم اعدام برای او صادر کردند ... مرد که دیگر چاره ای برای خود نیافت به آنان گفت که قبل از اینکه مرا اعدام کنید بگذارید حرف خود را بزنم ... من قبلا در رودخانه با قایق کار می کردم و مردم را از یک سوی رودخانه به سوی دیگر می رساندم ..اما یک روز زنی را سوار کردم که آن زن بسیار زیبا بود و من در فکرش افتادم ... به خواستگاریش رفتم واو نپذیرفت تا اینکه یک سال گذشت و باز آن زن سوار قایقم شد و بچه ای را که پسرش بود همراه داشت ... من به او گفتم اگر خودت را در اختیارم نگذاری فرزندت را در آب غرق می کنم واو نپذیرفت و من سر فرزندش را در آب کردم ... آن زن با تمام توان خود فریاد می کشید اما فایده ای نداشت زیرا که کسی صدایش را نمی شنید .. پسر زیر آب صدایش قطع شد .. ومن او را در آب انداختم . سپس آن زن را کشتم و اورا نیز به آب انداختم ... در آن موقع کسی نفهمید و امروز این جزای همان کار است که می بینم ... ....‌اما این زن را من نکشته ام پس دنبال قاتل او بگردید.... هرگز نتوان رست ،ز زنجیر مکافات عمل گر نشد پای پدر ،دست پسر می شکند. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
یک زندگی یک خاطره نامزدی💕🍃
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک خاطره نامزدی💕🍃
سلام وقت بخیر دوران نامزدیم اصلا دوست نداشتم نامزدم بیاد خونه مون تو روستا بودم خجالت می کشیدم کلا خجالتی بودم بعد چهارشنبه سیم تلفن خونه مون رو قطع کردم که اگر نامزدم زنگ زد فکر کنه مانیستیم ونیاد 😂😂😂😂 بعد پنج شنبه صبح از مخابرات روستا ماروصدا زده بودن (قضیه برای 22سال پیش هست موبایل خیلی کم بود ومانداشتیم 😊) بعد پدرم رفته بود نونوایی وشنیده بود که صدامون می کنند مخابراتچی هم از فامیلا بود وقتی پدرم رفته بود اون مسئول بهش گفته بود دامادتون زنگ زده گفته چرا تلفن جواب نمی دن و مثلا نگران شده بود بابای منم از طرفدارای پر وپا قرص داماد هست وکلا از اول خیلی تحویل می گرفت داماداشو الانم بعداز 22سال خداروشکر رابطه ش باعروس وداماد عالی هست اونا هم خیلی دوستشون دارند خلاصه پدرم زنگ زده بود منزلشون که تو شهربودنو دعوتشون کرده بود برای شب جمعه 😄 منم تو دلم عروسی بود که این هفته نامزدم نمی آد بعد از همه جا بی خبر پدرمم چیزی نگفت ازاین قضیه دیدم همسرم غروب پنج شنبه اومد بابامم ظهر گفت امشب غذا درست نکنید من شام می گیرم هیچی دیگه هنوز که هنوزه شوهرم می گه دَمه بابات گرم این قدر هوای ماروداشت ولی من اون شب شوکه شدم وازدست بابام شاکی 😂😂😂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
یک زندگی یک سرنوشت🍃👇
دنیای بانوان❤️
یک زندگی یک سرنوشت🍃👇
💗🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 کاش تو عقد جدا میشدم سلام دوستان لطفا راهنماییم کنید اگه ممکنه آقایون هم جواب بدن من۳۶سالمه وشوهرم ۴۱ چهارسال عقدبودیم بعد از ۶ماه دعواشدوقهر کردیم وشوهرم چندوقت نیومدوخلاصش کنم بعد ۴سال اومدیم سر خونه زندگیمون موقع عروسی هم شوهرم خییییلی اذیتم کرد نه لباس پاتختی خرید نه برای تیکه هام نظر منو خواست کلا از همون موقع دلش ازم سرد شد خیییییلی خانوادشو دوس داره خواهراشم موقع عقدمون مجرد بودن برادر بزرگش همزمان با ما عقد بودن بعد مدتها فهمیدم مادروخواهراش بهش میگن کارایی که داداشت میکنه تونکن خلاصه سرتونو درد نیارم حسابی دلشو ازمن سرد کرده بودن الان ۲۰سال از عقدمون میگذره ودوتابچ ۱۴و۸ساله دارم بالاوپایین زیاد داشتیم تعریف از خود نباشه خیلی شیک وتمیز توزندگیم راه میرم وتوی همه ی مهمونیا جزو اونایی هستم که توچشمن اما مشکل اصلیم اینجاست شوهرم خیلی درقبال من بی مسئولیته من خانم باعرضه ای هستم از لحاظ مالی ومدیریت خانه وهمه ی خانواده شوهرم این مساله رو تایید میکنن اما شوهرم مثلا بخوام برم دکتر بگم منو ببر میگه الان حال ندارم باشه فردا بگم منو ببر بازار میگه خستم خلاصه ماشینشو هیچوقت بخاطر من روشن نمیکنه توخونم دست به سیاه وسفید نمیزنه با وجود اینکه من خانم بی سیاستی نیستم ۱۸سالم بود عقدم کردن اون موقع خیییلی ساده بودم الان رابطه ی خیییلی خوبی باخواهرهاومادرشوهرم دارم کلللی مادرشوهرم دعام میکنه مشکل اصلیم اینه چون شوهرمو خییییلی دوس داشتم فک میکنه هنوزم همونه هیچ کاری برای من نمیکنه جبرانش برای خواهراومادرش سنگ تموم میزاره خواهرش دکتر میخواد بره میبرش میگه خواهرم جوش نزنه پارسال ۲۰روز من وبچه هامو ول کرد رفت شهرستان برای خواهرش بنایی کنه چون وضع مالیش خوب نیست جوش نزنه وضع خودمون از اونا بهتر نیست وقتی بارفتنش مخالفت کردم گفت تودرحدی نیستی بگی نرو خلاصه ببخشید خستتون کردم به دخترای خواهرشم خیییلی محبت میکنه همشون میگن دایی خیلی مهربون وبا احساسه خداشاهده هیچ محبتی به من نمیکنه نه کادوی تولد نه روز زن اونروز به خواهر زادش گفته باکسی ازدواج کن که هواتو داشته باشه درماشینو برات بازکنه فهمیدم این چیزارو خوب میفهمه بنظرتون باهاش چیکارکنم اونشب بچه خواهرش خونمون ببخشید جیش کرد من فرشو جمع کردم خواهرش گفت میرم پایین میشورم مردی که برای من سیخ جابجا نمیکنه گفت خودم میرم میشورم رفت پایین فرشو شست آورد بالا بنظرتون چیکارکنم دوسه روزه انققققد دلم ازش سرد شده دوس ندارم بهش نگاه کنم همیشه خانم سرزنده ای بودم دوسه روزه بی حالم حتی ازم نمیپرسه چته انگار اصلا براش وجود ندارم ای کاش تو عقد ازش جدامیشدم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌸🍃🌸🍃🍃🍃 بشنویم گفتمان دختر کانالمون یه همسایه داریم که...
دنیای بانوان❤️
🌸🍃🌸🍃🍃🍃 بشنویم گفتمان دختر کانالمون یه همسایه داریم که...
سلام ما یه همسایه داریم که یه دختر هم سن خودم دارن خیلی با اون دختر دوستم واز این دوستای صمیمی بعد ما همیشه مشکلات مون رو بهم میگیم بعد دوست تو فضای مجازی یه دوست (پسر )پیدا کرده وباهاش رل زده بعضی وقت ها که باهم حرف میزدیم بعضی حرف هامون رو بش میگفت منم ناراحت نمی‌شدم بعد چند روز پیش یه فیلم برا دوستم فرستاده بود وبش گفته بود برا من بفرسه ( البته فیلم خاصی نبود از این فیلم ها که میگه برا دوستت بفرس ) فرستاد برا من بعدش با هم شوخی کردیم یا این افتادم که عکس خودم رو برا دختره فرستاده بودم بش گفتم نکنه عکس منو فرستادی خلاصه دعوامون شد و من بخاطر اینکه (کلا اون روز اعصابم خورد بود ) یه حرفی زدم که به قول خودش براش منت گذاشتم حالا بدش آمده و بعدشم همون پسر بم پیام داده که زود قضاوت کردی منم دوست ندارم باکسی قهر باشم یا کسی از دستم اعصبانی باشه بش گفتم گفت دوست ندارم با آدمی که منت میزاره حرف بزنم اگه دوباره باش حرف بزنم برام منت میزاره نمیدونم چیکار کنم 😣 ازتون خواهش میکنم خودتون جوابم رو بدید شاید تو کانالتون باشه و ببینه دوست ندارم بفهمه البته من به قول بعضی که بم میگن دختر با غروری هستم وبخاطرش غرورم رو زیر پام گذاشتم ودوست دارم رابطه مون مثل قبل بشه به من میگه آدم رو باید تو اوج اعصبانیت بشناسی اگر نه که درحالت عادی همه خوبن @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿