دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii 《قوی باش》 ‌

《قوی باش》 من به تو می‌گویم که قوی باشی و می‌دانم که گاهی کلمات، واقعا معجزه می‌کنند. من روزهای سخت زیادی دیده‌ام، رنج‌های زیادی کشیده‌ام و اندوه زیادی را به جانم، خریده‌ام. من تا انتهای دردهای زیادی رفته‌ام، زخم‌های زیادی را به جان لمس کرده و پایان اندوه‌های زیادی را به چشم، دیده‌ام. من به تو می‌گویم که قوی باشی چون دیده‌ام که تمام مسیرهای درد، به مقصدهای خوبی می‌رسند و هیچ مسیری خالی از امّید نیست. که هیچ شبی بدون ماه و هیچ ماهی، بدون خورشید نیست. من به تو می‌گویم که قوی باش و ایمان دارم که گاهی کلمات، واقعا معجزه می‌کنند... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خانم ۲۵ ساله ای که شوهرت شکاک و بد دله من از اعماق وجودم درکت میکنم ‌

سلام خانم ۲۵ ساله ای که شوهرت شکاک و بد دله من از اعماق وجودم درکت میکنم . کمکی نمیتونم بهت بکنم چون برای خودم هم نتونستم کاری کنم ۱۳ ساله دارم میسوزم و میسازم بخاطر بچه هام امسال دیگه شب قدر شکایتشو بردم پیش خدا و امام علی خسته ام از دستش. فرق بین من و شما اینه که همه مردای فامیل رو هم بهم بسته هم فامیل خودش هم فامیل خودم. سپردمش به خدا از خدا میخوام ازش نگذره حلالش نمیکنم . حتی اجازه ندارم تو دورهمی ها به مردای فامیل سلام کنم سرمو میندازم پایین که کسی رو بهم نبنده خدا لعنتش کنه. فقط از خداهم خواستم تا پاکی من بهش ثابت نشده از دنیا نبرش . از همه هم گروهی های عزیم میخوام با دل پاکتون برام دعا کنیدکه پاکی من بهش ثابت بشه . @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خدمت اون خانم که گفته پسرشون دختری را می خواهد که بچه طلاقه ‌

سلام خدمت اون خانم که گفته پسرشون دختری را می خواهد که بچه طلاقه خوب خواهر گلم اون دختر گناهی نکرده که پدر ومادرش جدا شدن گفتید از همه نظر عالی هستن پس شما اگر برا خرف مردم زندگی میکنید دختری را بگیرید هر روزیا دنگی تو سرتون دار بیاره این دختر درد کشیده همسر خوبی برا پسرتون میشه مگه ما برا مردم زندگی میکنیم دکتر هلاکویی میگفت مردم پشت سر مرده هم حرف میزنن چه برسه زندگی شما جواب بدید پسرم ایشون دوست داشت من هم دوست دارم پسرم خوشی بخت وخوشحال باشه شاید با این دختر خوشیبخت شد با کسی دیگه نشد میخواهی ی عمر حسرت به دل اون دختر وپسرت بگذاری به خدا توکل کن @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii #انگیزه ✳️ #ایده برای باز کردن زبون شوهر 😜 ‌

#انگیزه ✳️ #ایده برای باز کردن زبون شوهر 😜 بعد ازظهر بود حوصلم سررفته بود😒 یک پفک تو خونه داشتیم بازش کردم و اومدم پیش آقایی..من همیشه هر خوراکی باشه خودم میدم دهن عشقم یهو یک فکری به سرم زد🤔به آقایی گفتم بیا یک بازی بکنیم گفت چه بازی؟؟گفتم به ازای هردونه پفک باید یک کلمه یا #جمله_عاشقونه بهم بگی... اول جمله بعد پفک... قبول کرد.. این کارو کردیم و کلی خندیدیم و خوش گذشت و هی من خودمو لوس میکردم... البته من گفتم اگه دوست داری این بازی رو دوطرفه انجام بدیم ولی آقایی چون دراز کشیده بود و حال نداش بلند شه بشینه گفت نه فقط تو بده دهن من.. هرکلمه ای که میگف من 1پفک میذاشتم دهنش جمله تکراری هم قبول نبود... البته بعد به ذهنم رسید که کاش ب ازای هر کلمه من یک #بو س بهش میدادم حالا ايشالا دفعه بعدی اینو هم اضافه میکنم😋 خیلی حال داد هم من و مخصوصا آقایی خیلی خندیدیم من اونروز #خوشمزه ترین پفک هارو خوردم و البته این روشی میشه برای اینکه شوخی شوخی همسرتون راحت تر بتونه #ابراز_علاقه کنه و #غرور و #خجالتش بریزه ، مخصوصا برای خانومایی که از دست غرور و بی احساس بودن شوهرشون نالانن.. دوستای گلم توصیه میکنم حتماً شمام امتحان کنید. باتشکر 🙏 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii #بلدی_بگو ‌سلام خدمت همه‌ی خوبان💚 خانوما خواهش میکنم منو هم راهنمایی کنید بخدا تا عمر دارم دعاگوتون هستم😍 من میخوام چاق بشم بیشتر از بدن ولی متاسفانه قرص اپل مصرف کردم و وقتی قطع کردم برگشت داشت 😕 حالا میخوام شما راهنماییم کنید لطفا ،،،جوانه گندم شنیدم میگن خوبه بنظرتون چطور مصرف کنم که برگشت نداشته باشه و بیشتر از بدن چاق بشم؟ و چند ماه مصرف کنم و چه مارکی ؟ و اینکه اگه عطاری نداشت از ترب یا دی‌جی کالا میشه گرفت؟؟؟ یا به غیر از جوانه چیز دیگه‌ای هست که مصرف کرده باشین؟؟؟ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🍃🍃🌼🌼🍃🍃 زندگی نجلا.... .

منم مشغول شدم و دستمال نم دار روی پیشونیش گذاشتم. واقعا نگرانش بودم. با دیدن عمو که داشت چرت میزد دست روی پاش گذاشتم و به آرومی صداش کردم.: -عمو؟ عمو گیج از خواب چشم باز کرد. -من مراقبش هستم، شما برید استراحت کنید. عمو دستی روی صورتش کشید. -مطمئنی باباجان؟ -شما برید خیالتون راحت. آهی کشید و همونجور که بلند میشد گفت: -ببخش دخترم پیر شدم دیگه نمیتونم شب بیدار بمونم. -برید عمو. عمو رو راهی کردم و بازهم سراغ فرهاد اومدم. دوباره پارچه نم دار رو روی دستهاش کشیدم تا زودتر تنش خنک بشه. دستمال رو دوباره چلوندم و اینبار با احتیاط کنار زخمش گذاشتم تا زخمش خیس نشه. اونقدر اینکارو کردم که چشمهام از خستگی روی هم افتاد. کم کم داشتم از خواب بیهوش میشدم. نگاهی به ساعت اتاق انداختم. یک نصفه شب بود. سر به دیوار تکیه دادم و کمی چشم رو هم گذاشتم. ولی اونقدر دل نگران بودم که دوباره از خواب پریدم و تبش رو چک ‌کردم. خداروشکر بدنش خنک تر شده بود اما هنوز نمیتونستم تنهاش بذارم. اگه تشنج میکرد چی؟ دوباره دستمال نم‌دار رو سرش گذاشتم و سر به دیوار تکیه داده بودم و دوباره چشم بستم. به خودم گفتم: -فقط پنج دقیقه میخوابم. زود بلند میشم. گیج خواب بودم که اینبار با صدای فرهاد از خواب پریدم: -نجلا خانم؟ چرا اینجا خوابیدید؟ همونجور که دستمال رو از روی سرش برمیداشتم توضیح دادم: - تب داشتید، مجبور شدم دستمال نم دار براتون بذارم. راستی چرا مسکن نخورده خوابیدید؟ -اونقدر خوابم میومد که یادم رفت. شرمنده... حلالم کنین. -نه دشمنتون شرمنده. -خداروشکر تب تون پایین اومده. بلند شید یکم آب بخورید. فرهاد به سختی به دیوار تکیه داد. لیوان آب رو به سمتش گرفتم. -یه‌کم آب بخورید، برای تب تون خوبه. کمی خورد که با خجالت گفت: -ببخشید شرمنده.. اما باید... باید برم سرویس. لبخندی به خجالتش زدم. با اون صورت سرخ از تب و بی حال قیافه اش بانمک شده بود. دست به دیوار گرفت و به سختی سر پا شد. با احتیاط ازش فاصله گرفتم و اجازه دادم خودش راه بره. با اینکه نگرانش بودم اما میدونستم کنار من معذبه.

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii برای دختر خانمی که ۱۹ سالشه و همسرشون ۲۳ ساله ومکانیک هستن، ‌