دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
با سلام
برای دختر توتی می نویسم
خواهرم اگر مستقل هستید و ازدواج کرده اید ازچی می ترسید
این بار به ۱۱۰زنگ زده و شکایت کنید و نامه پزشکی قانونی بگیرید وبه خاطر عدم تامین جانی طلاق مادرتون رو بگیرید
و ایشون رو در خانه یکی از خواهر برادرها
ساکن کنید البته یواشکی
پدرتون رو هم بفرستید بره پی کارش تا در تنهایی وبیکسی زندگی کردن رو یاد بگیره وادب بشه
البته لازمه این کار اینه که همتون نترسید و هماهنگ و یکدل باشید تا موفق بشوید
وگرنه...😔
موفق باشید
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#سیاست_های_زنانه
یه وقتایی بعضی خانوما رو میبینیم که توی دید ما نه قیافه دارن نه هیکل!!!ولی یه شوهر دارن که عاااشق شونه. بعد دهنمون باز میمونه😱
چرا؟دو حالت داره یا داریم ویترین زندگیشونو فقط میبینیم و حقایق پنهان دیگه ای هم وجود داره!
یا حالت دوم برداشت ما کاملا درست بوده! و دلیلش چی میتونه باشه؟؟
اون زن تونسته فرای قیافه اش نیازهای روحی شوهرشو تامین کنه!اون تونسته همون معشوقه همسرش باشه و اصلا قیافه به چششم نیاد.
بعله!
بعضیا اینجورین. حواسمونو جمع کنیم ماهم میتونیم.☺️😅
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
خانم کانالمون میگه
سلام، منم از عادتای بدی که ترک کردم بگم، فک میکردم تنها زنی که انقد گریه میکنه فقط من بودم.
آخه تو دوسال نامزدی بخاطر هراشتباه کوچیک یا بیتوجهی که از شوهرم میدیدم مث بچهها میشستم گریه میکردم اونم اول نازمو میکشید ولی بعدا براش عادی و حتی باعث ایجاد تنفر شد.
دست خودم نبود و همیشه سرکاراش میشستم پنهانی انقد گریه میکردم که چشمم مث کاسه میشد و تابلو میشدم.
۲.۳سال از نامزدیم که میتونست بهترین خاطرات عمرم باشه.بدترین شد، وقتی چالش میذارین هرچی فک میکنم منم یه خاطرهی خوب از دوران عقد و نامزدی و حتی اوایل عروسیم دربیارم ولی به نتیجهای نمیرسم.
چون همش به دعوا و قهر و ناراحتی گذشت که حاصل سن کم و بی سیاستی و خیلی چیزای دیگه بود، اما الان اون اخلاق گریه رو که خیلی بد بود رو کنار گذاشتم و الان خیلی بهتر شدم البته بسیار سختم بود.
اما به خودم گفتم اگه یک راه حلم برای مشکلت پیدا نکردی بعد بشین مث بچهها گریه کن.
خلاصه که زیاد رو خودم کارکردم، البته بعد از اینکه دیگه از چشم شوهرم افتادم و هم فهمیدم با گریه هیچی درست نمیشه.
شاید حرفام خنده دار باشه اما واقعا این عادت بدو داشتم که نمیدونم منشاءش چی بود، شاید ضعف، شاید بی تجربگی، نمیدونم اما الان خیلی خوب ترکش کردم و رابطمونم خیلی بهترشده و حس میکنم مشکلات راحتتر حل میشه.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام، خیلی خسته نباشید واقعا کانالتون عالیه فقط پیام این کانالو با عشق میخونم.
منم میخوام تجربهمو بگم اولین باره پیام میدم ان شاالله که پیاممو بذارید تو کانال و خودم پیاممو بخونم.
من ۵سال عاشق یه پسر بودم هرچی خواستگارم میومد برام به این بهونه که میخوام درس بخوانم رد میکردم خواستگارم زیاد داشتم هروقت خواستگار میومد من تب میکردم.
عشقم دست گذاشت رو قرآن ک هردو لیسانسمون تموم شد میام خواستگاری و بهم میرسیم منم روز به روز دوست داشتنم بیشتر میشد تا اینکه من درسم تموم شد گفت نمیام خواستگاری شرایطشو ندارم.
منم گفتم تا هروقت شرایطت خوب شد میمونم ما بهم میرسیم ولی اون میگفت ده سالم بمونی شرایط ندارم دوسال دیگه موندم ولی کاری که خدا نخواد و قسمت نشه نمیشه حتی پیش دعانویسم رفتم گفت یک سال و نیم دیگه بهم میرسید ولی نشد که نشد خیلیم خرج دعا کردم.
تا اینک بعد ۵سال دلو زدم به دریا گفتم هرچی میشه بشه بذار جدا شم نمیمیرم که دردآوره ولی بخاطر آیندهام مجبورم که جدا شم و بهش گفتم جدا شیم.
میگفت نه شرایطشو ندارم ولی جدام نشیم ولی من قبول نکردم و جدا شدیم درسته خیلی سخت بود ولی من تونستم از این وابستگی تموم شم.
بعد از گذشت یک سال با پسری آشنا شدم واقعا خیلی دوستم داره بعضی وقتا میگم این جواب اون همه محبت بی جوابی بود که ۵سال در حق اون کردم و بهم نرسیدیم قراره چندروز دیگه بیان خواستگاری...
درسته اولش سخت بود که بذارم یکی وارد زندگیم شه ولی کم کم خدا بهم کمک کرد و شد عشق زندگیم....
میخواستم اینو بگم از زندگی ناامید نشید خدا خیلی چیزا رو خیلی بهتر از ما بندههاش میدونه، وقتی توی رابطهای هستید چندماه گذشت و بلاتکلیف بودید خودتونو آزاد کنید تو رابطه نمونید.
کسی ک آسیب میبینه خود ما دخترایم جنسمون ظریفه زود میشکنیم منم از اون گذشتم و نفرینشم نکردم فقط یه تجربه شد برام....
خیلی حرف زدم دوستان ان شاالله همیشه تنتون سالم باشه و لبتون خندون، دوستون دارم.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
خانم کانالمون میگه
سلام، منم از عادتای بدی که ترک کردم بگم، فک میکردم تنها زنی که انقد گریه میکنه فقط من بودم.
آخه تو دوسال نامزدی بخاطر هراشتباه کوچیک یا بیتوجهی که از شوهرم میدیدم مث بچهها میشستم گریه میکردم اونم اول نازمو میکشید ولی بعدا براش عادی و حتی باعث ایجاد تنفر شد.
دست خودم نبود و همیشه سرکاراش میشستم پنهانی انقد گریه میکردم که چشمم مث کاسه میشد و تابلو میشدم.ن
۲.۳سال از نامزدیم که میتونست بهترین خاطرات عمرم باشه.بدترین شد، وقتی چالش میذارین هرچی فک میکنم منم یه خاطرهی خوب از دوران عقد و نامزدی و حتی اوایل عروسیم دربیارم ولی به نتیجهای نمیرسم.
چون همش به دعوا و قهر و ناراحتی گذشت که حاصل سن کم و بی سیاستی و خیلی چیزای دیگه بود، اما الان اون اخلاق گریه رو که خیلی بد بود رو کنار گذاشتم و الان خیلی بهتر شدم البته بسیار سختم بود.
اما به خودم گفتم اگه یک راه حلم برای مشکلت پیدا نکردی بعد بشین مث بچهها گریه کن.
خلاصه که زیاد رو خودم کارکردم، البته بعد از اینکه دیگه از چشم شوهرم افتادم و هم فهمیدم با گریه هیچی درست نمیشه.
شاید حرفام خنده دار باشه اما واقعا این عادت بدو داشتم که نمیدونم منشاءش چی بود، شاید ضعف، شاید بی تجربگی، نمیدونم اما الان خیلی خوب ترکش کردم و رابطمونم خیلی بهترشده و حس میکنم مشکلات راحتتر حل میشه.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿