دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام خدمت ادمین محترم واعضای محترم کانال برای خانمی که گفته ۴۷ روزه همسرش باهاش قهره از خواندن نوشته هات خیلی ناراحت شدم وبرای قلب نازنینت از ته دل دعا کردم خواهرم به هیچ وجه مهرت رو نبخش اگه آشتی هم بات کرد خیلی هم محبتت کرد قبول نکن برای بخش مهریه چون تجربه نشون داده که فقط زن در این مورد گول می خوره نامحسوس دنبال کن ببین چرا این فکر ببخش مهریه افتاده سرش. از هر راهی استفاده کن البته نامحسوس تا دلیلش رو بفهمی. انشالله موفق بشی @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🌸🍃 منم سالم و صالح بودن بچه‌ست 🍃

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام راجع به حرف اون خانوم که گفتن بچه‌هاشون شبیه پدرشون هستن بچه ی اول من جفت خودمه وشوهری بیشتر دوستش داره وبچه ی دومم جفت باباشه ومن بیشتر دوستش دارم مهم سالم وصالح بودن بچه هست @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🌸🍃 راه خوبی برای رفع شپش نیست 🍃

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام آب تنباکو ریشه ی مو رو میسوزونه دوستم زده سالهاست که همون قسمت مو رشد نمیکنه @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🔴میخوای وسایل خونه‌ات کامِل بشه⁉️🤫 💢اینجا ارزون ترین فروشگاه ایتا هست که محصولاتشون هم باکیفیته🇮🇷😍💎 🥇از وقتی این کانالـــــو دارم وسایل آشپزخونه‌مو کامل کردم!🏠😎👇 https://eitaa.com/joinchat/3216311270Cdee7276d9f ⭕️ماهانه قرعه‌کشی وام قرض‌الحسنه دارن🤯☝️

🌸🍃 برای دوست عزیزی که گفتن چیکار کنن شوهرشون باهاش خوب بشه 🍃

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام برا دوست عزیزی که گفتن چکار کنن شوهرشون باهاشون خوب بشه وحرف خواهر شوهر ومادر شوهرو گوش نکنه عزیزم پنج شنبه چهارده مرتبه دعای نادعلی رو روی آب بخونین وشوهرتون بخوره انشاالله مطیع شما خواهد شد وشر مزاحم از زندگیتان دفع میشه @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🌸🍃 مادرم چند ساله آلزایمر داره 🍃

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii با سلام به تک تک دوستان و آرزوی بهترینا برای همتون من یه راهنمایی میخواستم و عذر میخوام از طولانی بودن متن و سوالی که دارم. مادرم ۷۳ سالشه چندساله آلزایمر داره طوری که مراقبت میخواد ولی کارای شخصیشو خودش میکرد ازجمله سرویس و استحمام. که پارسال یه بارم یه سکته کرد بخاطر بالا بودن قندش... بعد چند مدت بالاخره به کمک  فیزیو تراپی و دارو درمان و مراقبت همگیمون یکم روبراه شد فقط دستشو اونطور که باید خوب تکون نمیده. ولی راه میره با عصا و خودشو به دسشویی میرسونه. البته اونجا باید یکی کمکش کنه والان دیگه  کمک استحمامش هم هستن کمکش هم یه برادر ۴۲ ساله دارم که از خانمش جدا شده و الان ۶ ساله که پیش مامانمه ویه خواهر زاده دارم دختره اونم به دلایلی از ۸ سالگی پیش مادرم زندگی میکنه مادرم بزرگش کرده الان ۲۰ سالشه مشغوله ادامه تحصیل و کنکورشه پدرم سالهاست فوت کرده همه بچه ها سرسامان گرفتن مادرم هم با حقوق مستمری پدرم زندگیشو میگذرونه. در واقع مادرم تو این سن با وجود این دونفر خونه تنها نیست و این دونفر تو خونه مامانم با حقوق مامانم امرار معاش میکنن. و چون کمک مادرم هستن حتی یکی از برادرام جور کردن که حق پرستاری هم با حقوق مادرم میگیرن. مادرم که دس به پولش نمیزنه همه اختیارا دست برادرمه، خواهر زادم و برادرم قبلا سایه همو با تیر میزدن. چون برادرم سر کار نمی‌رفت نشسته بود خونه همه از یه حقوق میخوردن و روزاشونو سر میکردن. چون قبل اومدن برادرم کارت مامانم دست خواهرزادم بود و با بد خرجیاش از اواسط ماه مامانمو مجبور میکرد از بقیه برادرام تا سرماه پول بخواد تا سر کنن. تا اینکه من رفتم کارتو دادم دست برادرم و همه اختیارا افتاد دست اون.... بعد یه مدت که اخلاقاشون باهم جور شد حالا مامانم هرچی پول به دستش برسه این دوتا بین خودشون جابجا میکنن. سال قبل ۳۴ملیون از یه جا برا مادرم اومده چندتا وام کوچه مادرم داشته ۷ ملیون ۱۰ ملیون... از سر زمینای پدره خودش سالانه یه مقداری میاد به حسابش میاد... حالاهم هرکی میره خونه مامانم اینا حتی یه چایی نمیذارن جلوش، تحویلش نمیگیرن پامیشن میرن اتاق آشپزخونه پچ پچ... طوری که طرف حساب دستش میاد که پاشه بره. مادری که کسی از خونه اش شام یا ناهار نخورده نباید برمیگشت نه تنها بچه هاش حتی هر فامیلی که بود. الان کسی یه استکان چای هم نمیبینه یا مدتی که مادرم مریض بود کسی حتی از شهرستان هم میرفت عیادتش اینا یه استکان چای به زور میبردن براش. حتی با میوه ای که عیادت کننده هم براش می‌آورد پذیرایی نمیشدن و ما هم شرمنده فامیل میشدیم. الان کسی هم بخواد چیزی به اینا بگه میترسن بگن ما نمیتونیم بیاین خودتون پرستاری کنین ازش. چون بقیه خونه و زندگی خودشونو دارن واین دو مجردن و اونجان یعنی از خونه و زندگی و آسایش و حقوق مادرم استفاده میکنن مادرم هم ازلحاظ روحیه هیچ ازشون راضی نیست یعنی بعد برگشتن ماها بهش حرف میگن که پیش ماها حرف نزنه... انگار ما اینجوریم که آره مادرم تنها نیست غذاش تازه و گرمه به دکتر و داروهاش میرسن نظافتش میرسن دفترچشون هم جوریه که هرچی خرج کنن بافاکتور میرن میگیرن درواقع از حقوق مادرم هیچ خرج دوا و دکتر نداره حالا این وسط مادرم با این پولایی که داره فردا روزی خدانکرده چیزیش بشه اینا میگن بیاین مادرتونو جمع کنین در واقع وضع مادرم نسبت به وضع بچه هاش بهتره ولی اینا سوءاستفاده میکنن این وسط حالا من موندم چی بگیم چیکار کنیم که حرفمونو بپذیرن که براش پس انداز کنن... خونه مادرم از اول درحد خودشون یه خونه برو بیا داری بود فامیل به یه چشم بزرگی بهش نگاه میکردن پدرمادرم تو دور و اطرافشون دست بگیری از خودشون ضعیفتر داشتن ولی الان اون خونه افتاده دسته اینجور بچه ها و خودشون میدونن که مادرم چیزیش بشه درجا حقوقش قطع میشه. منتظره جوابتون هستم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🌸🍃 مامان خسته، کاش منم جای شما بودم 🍃

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii در جواب مامان خسته بگم کاش من هم جای شما بودم. من ۳۵ سالمه یه دختر ۹ ساله دارم که هر روز خدا گریه و زاری می کنه که من چرا آبجی یا داداش ندارم. چرا همیشه توخونه باید تنها بازی کنم. چرا هیچ وقت حوصله بازی باهام نداری😔 چطور بهش بگم که یه بابای بچه ننه داری که اجازه همه زندگیمونو باید مادرش صادر کنه. دوسال و نیم از ازدواجمون گذشته بود هر روز بهش اصرار میکردم بچه دار شیم تا میخواستم راضیش کنم مادرش بایه حرف رشته هامو پنبه میکرد چرا چون خواهر شوهرم هشت سال بود دوا دکتر میکرد بچه دار نمیشد نمیخواست ما زودتر از اون بچه دارشیم. جلو شوهرم میگفت آدم دیوونه هس بچه میاره یا فعلا صبر کنین زوده تا یه جورایی با گریه زاری راضیش کردم شوهرمو، حامله شدم. وقتی خبر حاملگیمو به مادرش دادم یادم نمیره واکنشش نه خوشحالی نه تبریکی با اخم گفت باید هرچه زودتر به دخترم بگم دوباره دوا درمانو شروع کنه😞 بعد تولد یک سالگی دخترم خدا رو شکر خواهر شوهرم حامله شد الانم شوهرم تا حرف بچه دوم میزنه مادرش میگه خواهرت یدونه داره برا تو هم یدونه کافیه. البته دیگه خودمم با این رفتارا نه اعصابی برام مونده نه حوصله ای، کاش منم اون موقع پشت سر هم بچه دار میشدم الان دخترم حسرت به دل نمی موند😞 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿