eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
632 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii گر كسی نيست ، خدا هست ..🤍🪐 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii براتون اون لبخندی رو آرزو میکنم که بعدش میگین: "آخیششش بالاخره شد!" میدونی، رسیدن کلا قشنگه! رسیدن به آدمی که دوست داری رسیدن به شغل مورد علاقه ات، رسیدن به رویاهات... براتون رسیدن رو آرزو میکنم...❤️✨ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii پروردگارا ما رو حروم نکن. حروم مسیرهای اشتباه، موقعیت‌های اشتباه، فکرهای اشتباه، گزاره‌‌های اشتباه، آدم‌های اشتباه.. آدم های اشتباه… آدم های اشتباه…🍃 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii روزی آید که دلم، هیچ تمنا نکند!🪴🌞 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii امشب که لامپ اتاقتو خاموش میکنی و میخوای بخوابی، به این فکر کن اونایی که بهترین خبرِ زندگیشونو امروز شنیدن و زندگیشون عوض شده، دیشب هیچ خبری از امروز نداشتن؛ خدای امروز اون آدما، خدای فردای ما هم هست، شاید فردا اون آدم تو باشی..🌖✨ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii می‌رود عمرِ عزیزم، نه به دلخواه، چرا؟🌾 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii «‏رَبَّنا وَلا تُحملنا ما لا طاقَتَه لُنا بِهِ» خدایا غمی که در طاقتمون نیست رو برامون نخواه..❤️‍🩹✨ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🍃🍃🌼🌼🍃🍃 زندگی نجلا.... .
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🌼🌼🍃🍃 زندگی نجلا.... .
حواسم هنوز سر جا نیومده بود و نگاهم تو تاریکی اتاق می چرخید. انگار دوباره از خستگی خوابم برده بود و نمی‌دونستم چقدر گذشته و کجا بودم. هوا مثل قیر تاریک بود و نور از روزنه خیلی کوچیکی از لای پنجره می‌تابید. دست به سرم گرفتم. انقدر درد می‌کرد که حس میکردم یه وزنه سنگین رو سرم گذاشتن. -آقا من حاضر نیستم با یه قاتل ازدواج کنم. بی هوا تو تاریکی چشام گشاد شد و نیم خیز شدم. قاتل؟ کی بود که به من میگفت قاتل؟ انگار به آنی به هشت سال پیش پرت شدم. به روزی که یانای من رو نجات داد و خودش زیر ماشین رفت. *** با عروسک خاکی پر خونی که یانای به دستم داده بود گوشه سالن نشسته بودم و با گریه به ادم هایی که بیرون اتاق عمل وایساده بودن، نگاه میکردم. تمام خاندان یانای با اون برادر بی ادبش و آقام و ننه و صفورا جمع شده بودن. عمه یانای روی صندلی نشسته بود و مدام روی پاش می زد و ناله می کرد. ننه لیوان آب رو به لبهاش چسبوند اما عمه دستش رو کنار زد و بازهم چادرش رو چنگ زد و نالید: - خدایا خودت به دادمون برس. من این بچه رو از تو میخوام. عروسک رو به خودم فشردم و از ترس ناخن‌هام رو جوییدم. نگاهم به دمیر افتاد که تو راهرو دور خودش میچرخید و کلافه بود. گاهی به عمه اش سر میزد و گاهی یه گوشه مینشست و به در اتاق خیره می شد. نمی دونم چطور متوجه سنگینی نگاهم شد که بی هوا به سمتم چرخید و با دیدنم، اخمی کرد و با قدم‌های تند به سمتم اومد. از ترس شونه هام رو جمع کردم و عروسک رو به خودم چسبوندم. دمیر از همونجا داد زد: -تقصیر تو بود. همش تقصیر تو بود که یانای تصادف کرد. و به سراغم اومد و عروسک از دستم رها شد و زیر پام افتاد که دمیر تو صورتم داد زد: -تقصیر تویِ ایکبیری بود که یانای الان تو اتاق عمله. لبهام از گریه چین برداشت. من که نمی‌خواستم همچین بلایی سر یانای بیاد. اصلا خود یانای من روپرت کرد و زیر ماشین رفت. با سرو صدای دمیر همه متوجه ما شدن. پدر دمیر زودتر از همه، از جا بلند شد و به سمتمون اومد. -ولش کن دمیر. به نجلا چیکار داری؟ دمیر با حرص داد زد: -تقصیر اینه داداشم زخمی شده. پدر دمیر منو تو آغوش خودش جای داد. آقام هم دستش رو کشید و سعی کردن دمیر رو آروم کنن.
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii اگه عشقتون براتون هدیه میخره، حتی یه شاخه گل؛ قدرشو بدونید، عشقای خیلیا براشون افسردگی بجا گذاشتن...🥀🖤 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii ✨↲ وما یُدریك لعلّ السّاعة تکونُ قریباً ↳ و تو چه می‌دانی ... شاید موعدش نزدیک باشد🕊🌾 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii تا وقتی یکی تو آسمون هست که هوای منو داره اجازه نمیده کسی روی زمین من رو بشکونه..✨🤍 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿