پدر دمیر کنارم زانو زد و دست رو صورت کثیفم کشید. با همون چشم های باد کرده و سرخ، لبخند ناراحتی زد. -غصه نخوری ها. دمیر داره باهات شوخی میکنه. و دست روی موهام کشید و دلداریم داد. -من مطمئنم حال یانای خوب میشه و زودی پیشمون برمی گرده. داشتم کم کم با حرفهای پدر دمیر آروم میشدم که از پشتِ شونه هاش دیدم که در اتاق عمل باز شد. همه به سمت در هجوم بردن. دمیر بهم تنه زد و به تندی از کنارم گذشتن. پدر دمیر هم رهام کرد و به سمت دکتر رفت. با یاد عروسکم خم شدم و عروسکم رو برداشتم و منتظر شدم تا یانای از اتاق بیرون بیاد اما با صدای فریاد و نعره های جماعت. عروسک را به خودم فشردم و با ترس به عقب برگشتم. چرا جیغ می زدن؟ اگه یانای میومد از شنیدن این جیغ ها می ترسید. با ترس نگاهم بین جماعت میچرخید. ای کاش یه نفر جلوی عمۀ دمیر رو میگرفت تا خودش رو نزنه. چرا عمو داره گریه می کنه؟ چرا دمیر به پهنای صورت اشک میریزه. اگه یانای میومد و اینجوری میدیدشون ناراحت میشد. دمیر که با صدای بلند گریه میکرد از همونجا دستش رو به سمت من گرفت و فریاد زد: -قاتل! تو داداشم رو کشتی. چشمهام از ترس گشاد شد. کشتن؟ قاتل؟ به سمتم هجوم آورد که از ترس با قدم های تند عقب رفتم اما دمیر بهم رسید و تو صورتم داد زد: -تو داداشم رو کشتی، قاتل. فقط جیغ می زدم و سعی میکردم خودم رو از شر دمیر نجات بدم. از گوشه چشم پدر دمیر رو دیدم که با گریه دست رو سینه اش می مالید. -دمیر نکن. آقام و ننه ام ما رو از هم جدا کردن اما دمیر لگد می زد و مدام پشت هم بهم میگفت قاتل. -تو قاتل یانایی. قاتل داداشم. خدا ازت نگذره. نفسم گرفت. یانای. یانای چش شده. هاج و واج به آقا و ننه نگاه میکردم که دمیر سرشو تو دستهاش گرفت و نالید: -تو یانای رو کشتی. داداش مثل دسته گلم از دستم رفت. انگار دقیقا همونجا بود که قلبم سنگ شد. یاد یانای تو سرم چرخید. یاد محبت هاش... یاد روزهایی که با بغلی پر از اسباب بازی و خوراکی به سراغم میومد. اصلا چرا راه دور بریم؟ به همین چند ساعت پیش که من رو کنار زد و خودش زیر ماشین رفت. مگه میشه؟

همراهان گرامی میتونید بخش بعدی سرگذشت رو اینجا بخونید 👇 https://eitaa.com/joinchat/3805544609C711632f81f

‌دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii 👆مشکلی که اکثر عروس ها باهاش درگیرن... شوهر رو دوست دارن، خانواده‌اش رو نه🥲 لطفا تا آخر گوش کنید 👆👆👆 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🌸🍃 من۲۱ سالمه همسرم ۲۸ دوساله ازدواج کردیم. یه خواهرش ۲۵سالشه. بچه بودم با خواهرش دوس بودم و... در جواب این دوستمون 🍃

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii من۲۱ سالمه همسرم ۲۸ دوساله ازدواج کردیم. یه خواهرش ۲۵سالشه. بچه بودم با خواهرش دوس بودم و... در جواب این دوستمون نگا کن من این چیزی که باید تو تشخیص بدی ۱ الان موقعیت حادی پیش اومده ؟ ۲ همیشه با مادر خواهرش انقدر حرف میزنه ؟ (با توجه به این نکته که یه شهر باشین یا نه بسنجین اگه دور باشن نرمال بیشتر زنگ بزنن ) یه حد نرمالی وجود داره یعنی مثلا هفته ای یکی دوبار مثلا ۱ ساعت اگه بچه وابسته باشن روزی دو سه بار در حد ۵ دقیقه ۱۰ دقیقه صحبت کنن نرماله از نظر من ولی اینکه روزی ۳ بار چهار بار زنگ بزنن مثلا هر کدوم نیم ساعت خب احتمالا داره گزارش کار میده به نظرم 😂 من داداشمم این طوریه تا همه چی خوش خرمه ساکت به محضه اینکه دعواشون میشه زنگ میزنه اینو گفت الان چی کار کنم و فلان ، که جواب دادن بهش سخت ترین کار ممکنه. عین خر گیر میکنیم تو گل، مجبورا محترمانه نظر میدم ،حالا بقیه خواهرا نمیدونم یکی از پسر عمو هام این طوری از شستن ماشین بگیرررر تا خرید نون ،گزارش میدن شوهر خاله خدا بیامرز همین بود پدر خاله ام دراومد توجه داشته باش مثلا اگه یه ماه اینطوری شده بابا شاید داره راه حلی چیزی میده به خواهرش شاید شما اصلا وسط نباشید 😄 مثلا خواستگار داره ،چه میدونم دعواش شده با کسی ولی اگه مرتب به تعداد زیاده و از طرفی مامانی طور باشه احتمالا گزارش میده متاسفانه تنها کاری از دستت بر میاد بردن مشاوره است چون عادت کرده باید یه مدت یه شخص سوم بی طرفی راهنمایی کنه @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🌸🍃 توصیه‌هایی درباره نحوه رفتار بعد از طلاق 🍃

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام عزیزم ممنون بابت کانال خوبتون میشہ لطف کنید یہ چالش دربارہ آسیب ھاے بچہ ھا بعد از طلاق بگذارید تصمیم دارم جدا بشم چون با شوھرم اصلا تفاھم نداریم تاالان را به خاطر بچہام موندم 🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺 باسلام گفته بودید که از آسیبهای بعد از طلاق می ترسید بعدازطلاق باید روحیه خودتون رو حفظ کنید تا احساس بدبختی وبی کسی به پسرهاتون ندین ازطرفی منبع درآمدی هم داشته باشید و درباره تربیت پسرهاتون اصلا دلسوزی نکنید مسئولیت بدین و بهشون شخصیت واعتماد به نفس بدین می گن اگر می خواهی کسی رو خراب کنی بهش ترحم و دلسوزی کن پس باید قاطعانه در امور مهم با پسرهاتون برخورد کنید اگر متوجه ضعف شما بشوند سرکش خواهند شد اگر به درس علاقه نداشتند بگذارید در جایی امن هنر یا حرفه یاد بگیرند تا سربار شما نشوند اول مشاوره برید شاید قابل حل باشه طلاق آخرین راه باشه گلم 🌹🌹 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

✅️دوست داری یه ویلای خوشگل توی شمال داشته باشی؟ 😍 ✅️من بهت کمک میکنم🤝 ✅️ از آموزش نحوه ی خرید و فروش/ سرمایه‌گذاری/ ساخت و ساز تا معرفی بهترین ملک های منطقه برای خرید ✅️دعوتتون میکنم همراهمون باشید🙏 عضویت در کانال https://eitaa.com/joinchat/2574188960C0b7c23d028

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام خانمی که رحمشونو با عمل جراحی تخلیه کردند ولکه بینی داشتند فقط کافیه که غسل استحاضه کنند و دیگه هیچ کاری لازم نیست به امید سلامتی🌹🙏 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🌸🍃 خواهرم از دعا گرفتن صرف نظر کنید 🍃