دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
هشت نشونه عشق واقعی🤍👇🏼 :
۱. چیزی را از یکدیگر پنهان نمیکنید
۲. برای یکدیگر نقش بازی نمیکنید و خودتان هستید
۳. بهمدیگه احترام میذارید
۴. به سلامتی و آرامش همدیگه اهمیت میدین
۵. برای رشد رابطه از خود گذشتگی میکنید
۶. به وعده هاتون پایبند میمونید
۷. حاضرید تا مشکلاتش رو به دوش خودتون بکشید
۸. تمام خوبی و بدی هایی که داره رو میپذیرید.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🌼🌼🍃🍃 زندگی نجلا.... .
و با حرص یقه ام رو ول کرد و رو به آقام گفت:
-شرمنده یدالله خان. زیر سقف خانه ات دعوا به پا شد.
نگاهی به نجلا که با پیشونی خون آلود میون دستهای عمه وایساده بود، گفت:
-از من به شما نصیحت. هر وقت این دختر حرف مفت زد، با پشت دست چنان تو دهنش بکوبید که یه دندان سالم براش نمانه. بسه هر چی نازش رو کشیدید. زودتر هم سور و سات عروسی رو مهیا کنید چون همین پنجشنبه با ایل و تبار برای ضیافت عروسی میایم.
قلبم وایساد. میخواستن همین پنجشنبه برای مراسم عروسی بیان؟ واویلا.
و دستی بلند کرد و به سنگینی گفت:
-عزت زیاد.
و به چند لحظه نکشیده از خونه بیرون زد. فرهاد به شونه ام زد که برای بدرقه اش برم. پشت سرش به راه افتادم:
-قادرخان!
قادرخان با سگرمه های درهم به سمتم چرخید و دستش رو به تهدید بلند کرد.
-دمیر لال مانی بگیر که خونم به جوش آمده و سر تو خالی میکنم. به خیالت نمیدانم حرفهای نجلا از کجا آب میخوره؟ اینقدر دست دست کردی که هوا ورش داشت و تو روی آقاش وایساد. هشت سال زنتو ول کردی و رفتی تهران، به احترام آقات حرفی نزدم. هر وقت حرفت شد، آقات گفت داره خانه زندگیش رو مهیا میکنه که دست زنش رو بگیره و ببره. ما هم خودمان رو به نفهمی زدیم و هیچ نگفتیم؛ ولی دیگه صبرم لبریز شده. همین امروز و فردا دست زنتو میگیری و سر زندگیتان میرید. جهازشم آماده است. پس بهانه ای باقی نمیمانه.
-ولی قادرخان...
با خشونت به سمتم قدمی برداشت و با چشمهای گشاد شده توپید:
-چیه؟ نکنه حرفای نجلا به گوش تو هم رفته؟ یا شایدم سرو گوشت میجنبه؟ ها؟
و از صدای نعره اش گوش هام سوت کشید. به دروغ سری به معنی نه بالا بردم که خیال قادر خان کمی راحت شد. با دست تهدیدم کرد.
-خوب گوشاتو وا کن داماد. به خداوندی خدا ببینم پر به پر نجلا دادی، روزگارت رو سیاه میکنم. به خیالت بیغیرتم که دخترم عروس نشده به خانه برگرده؟ سرش رو گوش تا گوش میبرم! این خط این نشان. همین هفته کاراتونو کنید. پنجشنبه با ننه اش و ایل و تبار برای مراسم میایم.
و از در بیرون زد و در رو پشت سرش با صدای بلندی کوبید. چهار ستون بدنم لرزید. تا قبل از دیدن پدر نجلا فکر میکردم میتونم از نجلا جدا شم.
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
دعا یا کاری برای بعد از چشم زخم زدن وجود داره؟
سوال جالبی نیست ولی نمی دونم کجا بپرسم، من همه ی پولم رو گذاشتم و یه چیزی خریدم ولی به همه گفتم و فکر می کنم چشم زخم خورده، با فرض اینکه چشم زخم خورده باشه ،من الان می تونم کاری کنم که چشم از روش برداشته بشه
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#سوال_اعضا
سلام خسته نباشید
من میدونم همسرم اینستاگرام نصب کرده وباکسی چت میکنه
خونه که میاداینستاگرامش روپاک میکنه سرکارنصب میکنه
به نظرتون به روی خودم بیارم یانه؟
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
میگن "خدا خیلی راه ها رو به روت می بنده، تا گم نشی!"
میگن "خدا خیلی راه ها رو به روت می بنده، تا گم نشی!"
خدا گاهی خیلی از راه ها رو جلوت میبنده ولی نه به این دلیل که دوست داره زندگی برات سخت باشه! یا اذیتت کنه! بلکه میخواد یه چیزی بهت بفهمونه. وقتی یه در رو میبنده، تو فکر میکنی "ای بابا، دیگه چه کار کنم؟" ولی اون دقیقاً داره تو رو از اشتباهاتی که میتونستی بکنی نجات میده.
این مثل وقتیه که داری توی یه جنگل میگردی و هر راهی که انتخاب میکنی به بنبست میرسه. در اون شرایط باید صبر کنی، شاید این راهها اصلاً برای من نبوده. شاید خدا داره تو رو به یه مسیر بهتر هدایت میکنه، شاید با رفتن به اون مسیرها گم بشی!
خدا دوست داره تو رو از گم شدن نجات بده. یادت باشه، او همیشه داره تو رو به سمت درست هدایت میکنه، حتی اگه الان متوجه نمیشی!
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
"هروقت افسرگی به سراغم میآید، شروع به تمیز کردن خانه میکنم. حتی اگر دویا سه صبح باشد. ظرفها را میشویم، اجاق را گردگیری میکنم، زمین را جارو میکشم، دستمال ظرفها را در سفید کننده میاندازم، کشوهای میزم را منظم میکنم و هر لباسی راکه جلوی چشم باشد، اتو میکشم. آنقدر این کار رامی کنم تا خسته شوم، بعد چیزی مینوشم و میخوابم. صبح که بیدار میشوم ووقتی جورابهایم را میپوشم، حتی یادم نمیآید شب قبل به چه فکر میکردم. همه ما اینطور هستیم. برای همین هرکداممان باید شیوهٔ مبارزه خود را با آن پیدا کنیم."
کجاممکن است پیدایش کنم-هاروکیموراکامی
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
من حقیقتا خیلی دوست دارم نماز بخونم و روزه بگیرم که اون هم ملزم به نماز بلد بودن هست که من بلد نیستم ..
سلام به همگی خوب هستید
مسئله بود که می خواسته م ازتون کمک بگیرم.
من حقیقتا خیلی دوست دارم نماز بخونم و روزه بگیرم که اون هم ملزم به نماز بلد بودن هست که من بلد نیستم ... ولی همه ش فکر می کنم که وضو یا نمازم مورد قبول خدا قرار نمی گیره و واسه همین نمی رم سمتش ،خیلی وسواس گونه شده برام.
یا مثلاً توی غسل کردن هم همین موضوع مطرح هست برام. چه کار کنم به نظرتون؟، اگه شروع کنم به نماز خواندن با اینکه خب خیلی هم نخواندم ،تو نامه اعمالم ثبت می شه؟، آخرتم خراب شد یعنی این همه نخواندم؟ ۱۷ سالمه.
ممنون می شم از راهنمایی تون
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
درمورد اون مخاطبی که گفتن باباشون
میخوان ماشین بخرن وگفتم به نام من کنید بلاخره باید برام ماشین بخریدوپدرشون قبول نکردن وگفتن....