دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
📿 ختم ویژه آیتالکرسی برای حفظ از بلا و شر دشمن:
📿 ختم ویژه آیتالکرسی برای حفظ از بلا و شر دشمن:
🔹 مدت ختم: ۴۰ روز
🔹 زمان: هر روز بعد از نماز صبح یا قبل از طلوع آفتاب
🔹 تعداد: ۷ مرتبه
🔹 ذکر قبل از شروع:
۳ مرتبه صلوات
۱ مرتبه «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیم» با نیت پناه بردن به خدا از شرّ دشمنان و بلایا
🔸 سپس: 📖 ۷ مرتبه آیتالکرسی (آیه ۲۵۵ سوره بقره):
اللّهُ لا إِلـهَ إِلاّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيّومُ... تا ... وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ
🔹 در پایان:
۳ مرتبه «اللّهُمّ احفَظني مِن بَينِ يَدَيَّ وَمِن خَلفي وَعَن يَمينِي وَعَن شِمالي وَمِن فَوقي وَأَعوذُ بِعَظَمَتِكَ أَن أُغتالَ مِن تَحتي»
و ۳ مرتبه صلوات
💠 این ختم باعث حفظ از شر دشمنان، ایمن شدن از بلایا، جادو، حسادت، و حتی آرامش قلبی میشود. اگر در کنار آن صدقه هم بدهی (حتی کم)، اثرش چند برابر خواهد شد.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#سوال_اعضا
سلام برخواهران عزیزم توخداهرچی درموردمشکلم میدونیددریغ نکنین ۳۴سالمه من پاهام زانوهام خیلی دردمیکنه ساق پاهام بازوهای خیلی تیرمیکشن موندم چیکارکنم یکی دوباردکتررفتم قرص دادوقتی تموم شدبازدردش شروع شدموندم چیکارکنم توروخدااگه کسی چیزی میدونه درموردش دریغ نکنه کم خون هم نیستم میخوام برم حجامت یازالوبندازم کسی ازشماخواهرابوده که باحجامت یازالودرمانی خوب شده باشه خیلی اذیت میکنه پاهام من سنی ندارم که ازالان بایداینقدردردبکشم یه کم سنم بره بالاچی میشم من خیلی ناراحتم کمکم کنین خارپاشنه هم دارم🙏
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
💫7 نشانه رضایت همسر از ازدواج با شما
1- بوسه های همسر
2- میزان ارتباط باهمسر
3- "دوستت دارم"های همسر
4- کمک دست بودن همسرتان
5- تحسین های همسر
6- دلداری دادن همسر
7- درددل کردن باهمسر
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
#نوستالژی
😍اسم این برنامه رو یادتون میاد؟؟؟😊
.
.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🌼🌼🍃🍃 زندگی نجلا.... .
-چی میگید عمو اگه ما کنار هم بمونیم همدیگرو میکشیم.
آقا با خستگی دست رو س.ینه اش گذاشت.
-دیگه توان ندارم باهات بحث کنم باباجان. دمیر خودت باهاش حرف بزن و قانعش کن. فقط بازم تکرار میکنم. هر موقع پدر مادرت اومدن میفرستیمتون سر خونه زندگیتون. حالا هم برید. دیگه نمیتونم بشینم. باید استراحت کنم.
-عمو...
دست نجلا رو کشیدم و از اتاق بیرون زدم. پشت در اتاق نجلا با حرص دستش رو بیرون کشید و دست به سی.نه جلوم وایساد. نگاهم روی صورتش چرخید. از چی انقدر ناراحت بود؟ واقعا شش ماه تحمل نداشت؟ نکنه واقعا عاشق فرهاد شده بود و پای فرهاد وسط بود؟
نجلا صدام کرد که اهمیتی ندادم. مجبور شد آستینم رو بکشه.
-بیا تو حیاط صحبت کنیم.
همین که قدم به حیاط گذاشتم با لحن متفاوتی التماس کرد.
-دمیر!
چشمام گشاد شد و قلبم لرزید. وقتی اینجوری صدام میکرد انگار یه نفر دست مینداخت و قلبم رو مشت میکرد.
- تو رو خدا با عمو صحبت کن یه کاری کنه. آخه این شیش ماه از کجا اومد؟ من و تو که میدونیم همدیگرو نمیخوایم. ما چشم دیگر همدیگرو نداریم. تروخدا حرف بزن قانعش کن.
سر به زیر انداختم.
-من با آقا حرفامو زدم. دیگه نمیشه کاری کرد.
روی نیمکت نشست و گفت:
-خدایا. آخه تو دیگه چرا؟ تو که از همون اول گفتی نمیخوای با من زندگی کنی؟ پس چرا به این راحتی جا زدی؟
عصبی شدم. چرا انقدر عجله داشت؟ کنارش نشستم و شونش رو گرفتم.
-تو چه مرگته؟ واقعاً میخوای از من جدا شی و زن فرهاد بشی؟
دستم رو با حرص پس زد.
-تو فکر کن همچین نقشه ای دارم، میتونی کاری کنی؟
دندونام رو هم چفت شد. انگار بیراه نمیگفت و دلش رفته بود. با حرص نفسم رو فوت کردم که التماس کرد.
-تروخاک یانای قسمت میدم. خلاصم کن.
از بین دندونهای چفت شده غریدم:
-هر کاری تونستم کردم؛ ولی آقا کوتاه نمیاد. تو هم شش ماه دندون رو جیگر بزار. اگه خاطرت برای شاه دوماد عزیز باشه میتونه چند ماه برات صبر کنه.
-اما دمیر...
اونقدر با اعصابم بازی کرده بود که دیگه صبر نکردم و از حیاط بیرون اومدم. این همه زمین و زمان رو توبیخ میکردم که چرا مجبورم باهاش وصلت کنم حالا که پای عمل رسیده بود، میدیدم هیچ راه فراری ندارم.
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
در جواب دوسم داری بگین :
" چنانم در دلی حاضر که جان
در جسم و خون در رگ "
و اینجوری دلشو ببرید
.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
سلام خانوما خیلی تو زندگیم بدبختی داشتم به ۱سالی میشد ک ازدواج کردم و باردار نمیشدم هر دکتری هم میرفتم بی جواب بود اون روز ک با خواهرم صحبت کردم و از درد های زندگیم گفتم و اینکه شوهرم ب شدت سخت گیره،حتی اب نمیتونستم بدون اجازه اون بخورم هیچی دیگ از بخت اقبالم ابجیم گف ی زنه دعا نویس کارش حرف ندارع من گرفتم برای بچم ک بره سرکار الان سه ماهه ک بکوب داره میره خداروشکر من جواب گرفتم شمارشم میزارم ک شمام خداکنه جواب بگیرین از من ۵۰۰ گرف بابت دعا خداروشکر زندگیم عالی شده از اون روز دعا مینویسه و پست میکنه اسمشم بی بی گلثوم نوه اش صحبت میکنه خودش خیلی پیره نمیتونه حرف بزنه ب نوش پیام بدین اون ب بی بیش میخونه فک کنم هکینطوریه شمارشم صفر نهصدو نودو یک چهارصدوسه پنجاه نه صفر چهار بنظر من کارش خیلی خوبه کسی خواست بهش پیام بده فقط باید سرش خلوت باشه ک جواب بده و اینکه بمنم دعا کنید ک این دفعه تست گرفتم باردار باشم خیلی ممنونم بابت این کانال دم مدیرشم گرم ک همچین گرووهی زده 😍❤️
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
من ازدواج کردم از خانواده خیلی دور شدم شهری
که خانوادم هستن تا اینجا که محل زندگیمه ۴ ساعت فاصله ست و من خیلی غریب و تنها بودم ...
سلام
من ازدواج کردم از خانواده خیلی دور شدم شهری
که خانوادم هستن تا اینجا که محل زندگیمه ۴ ساعت فاصله ست و من خیلی غریب و تنها بودم
و البته باخانواده شوهر تو یه خونه( اتاق) زندگی میکردم هر وقت خانوادم بهم تلفن میزدن
خیلی غصه میخوردم دوست داشتم تصویرشونم پشت تلفن یا گوشی ببینم اون
،زمان تازه دوسه سالی بود که گوشی مد شده بود اونم مدل ساده مثل نوکیا،خلاصه دلم واسه خونمونم خیلی تنگمیشد
میدونید که خونه های شهرستان خیلی بزرگ و دلبازن، زندگی اونجا کجا و زندگی تو یه اتاق کجا
، همیشه آرزو داشتم موقع صحبت کردن با مامانم تصویرشمببینم، خونمونو ببینم،، الان یادم میوفته خنده م میگیره
دیگه الان با این گوشیهای جدید و تماس تصویری و ،، ولی ای کاش آرزوهامون همون موقع که ذوقشو داریم برآورده بشن،
یادمه یه جایی خوندم میگفت من دوچرخه رو تو سن ۱۰ سالگی میخواستم نه ۴۰ سالگی
الهی آرزوهاتون همون موقع که ذوقشو دارید برآورده بشن
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿