eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
625 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام نازگل جونم راجع به پسر گلم که سال سوم پزشکیه و میخواد بره خواستگاری و از تحت پوشش بودن پدرش نگرانه میگم عزیزم اولا که چرا شما پسرا اینقدر ساده اید مگر لازمه که هرچیزی رو به همسرتون بگید🌹 میگن آدم به شریک زندگیش دروغ نمیگه اما هر راستی رو هم نباید بگه شما مجبور نیستی که به همسرت بگی پدرم تحت پوششه در ضمن شاید همسر شما هم رازهای زیادی داشته باشه که به شما نگه🌹 پسر من در اثر تصادف یک پاش رو از دست داد ۱۵ ساله تحت پوشش بهزیستیه من تا حالا نذاشتم پدرش متوجه بشه چون خیلی ساده اس و هر حرفی رو پیش همه میگه حتی خواهر و برادرای خودم هم متوجه این موضوع نشده اند🌹 اینقدر به خودت استرس راه نده به داشته هات فکر کن اینکه هزار ماشالا داری پزشک میشی افتخار کن که با وجود همون پدر معلول موفق شدی🌹 امیدوارم که روز به روز موفق تر بشی 🌿قدر پدرت رو بدون با یادآوری این موضوع دل پدرت رو نشکن به خانواده خودت بگو که در باره ی این موضوع با خانواده دختر خانم حرفی نزنن اعتماد به نفس داشته باش 🌹🌹 امیدوارم که خوشبخت و عاقبت بخیر بشی🌹 سایه جونم بذار تو گروه تا آقای دکترمون ببینه🌹 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii در رابطه باپسربیست وچهارساله که پدرش مددجوبهزیستی هستن ..... ‌‌
میخواستم در رابطه باپسربیست وچهارساله که پدرش مددجوبهزیستی هستن پسرم اگر شما الان زحمت کشیدی به اینجارسیدی بدون اول پدرت بوده که الان شما روقله هستی اگر دختری که شما تحقیق کردی خوب هست پس ایشون هم راجبه شما تحقیق می‌کنه اگر واقعا شما رو دوست داشته باشه اینها جزئی از زندگی شما هستش باید به عشق رو هرچیزی که شما حساسین بیشتر علاقه نشون بده اینا زندگی میسازن عشق واقعی همه چیز رو زیبا میبینی شما همه چیز روراست بهش بگو بقیه رو بسپار به خداوند انشاالله تصمیم درست بگیری موفق باشی در پناه خدا علی یارتان🌺 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خانوم کانالمون میگه....
سلام بلا از همگی بدور وای خدایا ادم چ چیزا ک نمیشنفه.. یعنی چی ک میوه‌های ک دور میریزن و میرم جمع میکنم چرا عزت نفس بچه‌ها تو پایین میاری..و چیزای رو برا مهمان نیاری ک بچه‌ها ت رنگش و ندیدن..خوب برین پیش مشاوره با شونرت حرف بزنه ..م.دد قلقشو بدست بیاراصلا ادم این پیام ها رو میخونه قلبش بدرد میاد..ساست داشته باشید..درسته قضاوت سخته ما تو زندگی شما نیستیم ولی خب بعد بیست ستل زندگی..و سه تا بچه..ابرو داری مهمه ولی ب چ قیمتی...پس وقتی مهمان میاد چجری براشون این چیزها را میخری...خب برا بچه‌ها ت بخر ..خدایا خودت رحممون کن😢بببین نقطه ضعفش چیه از همون.راه وارد شو ..پس شوهرت این سی تومن حقوق و خرج چی میکنه پرنده ها و اعتیاد..😔😳 ناراحت نشید اگه تند رفتم..شما هم مثل خواهراین جمع هستید دوستدار شما فاطما گل..❤️😍😘سایه جان اگه لطف کنی پیامموبذاری ممنون میشم @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii راستش من چندساله یک دوست ازجنس مذکردارم متاهل هستم ولی دوست داشتم همیشه یکی باشه بتونم حرفایی که...
سلام میخواستم ازتجربم بگم درمورداینکه چطورمیشه مشکلات روحل کرد راستش من چندساله یک دوست ازجنس مذکردارم متاهل هستم ولی دوست داشتم همیشه یکی باشه بتونم حرفایی که نمیتونم به شوهرم بگم به اوبگم. نمیدونم خانمای دیگه چجوراخلاقی دارن ولی من به شدت درونگراهستم به راحتی به اطرافیانم اعتمادنمیکنم تاحرفاموبهش بگم یااگربه مشکلی خوردم ازش کمک بخوام خواهرام وبرادرام که دنبال زندگی خودشونن. مامانوبابام قطعا مثل بیشترپدرومادرایاخیلی غصه خوارن یابین بچه هاشون کمی تفاوت قاعل میشن. دوست دخترم ندارم که باهاش راحت باشم. تصمیم گرفتم یه دوست مذکرانتخابکردم وقتایی که تنهام بااینکه کنارم نیست ولی باجون ودل باهاش حرف میزنم اگراسمشوجایی ببینم دلم براش قنج میره تمام اهنگای عاشقانه ایی که گوش میدم به یاداونم اگرازجایی دلگیرودلشکسته میشم پیشش گریه میکنم دستشومیگیرم براش نامه مینویسم شب هادورازچشم شوهرم قبل ازخواب براش بوس میفرستم. هرجایی گیرکردم بهش سپردم حلش کرد. هرچی ازش خواستم دقیقا همونوبرام جورش کرد فقط تونستم چهارپنج بارباهاش ملاقات داشته باشم. قربونش برم دلموحسابی نازک نارنجی کرده. انشالله خدابه همتون طعم این دوستیاروبچشونه. من درکنار تمام چیزایی که درزندگیم دوستشون دارم باتمام وجود عاشق دوست پسرمم امام مهدی (حضرت یار) عشق چندین ساله ی من. هرروزکنارپنجره می ایستم بهش میگم عاشقتم زودتربیا تاجوونم بتونم روی ماهتوازنزدیک ببینم اللهم عجل لولیک الفرج ❤ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii متولد دی ماه ۶۴ هستم، در یکی از روستاهای ساحلی گیلان. تو یه خانواده ی مذهبی بزرگ شدم. سال ۷۷ پدر عزیزم با رتبه ی ۳۶۷ دانشگاه شهید بهشتی قبول شد و ما به ناچار راهی تهران شدیم...
متولد دی ماه ۶۴ هستم، در یکی از روستاهای ساحلی گیلان. تو یه خانواده ی مذهبی بزرگ شدم. سال ۷۷ پدر عزیزم با رتبه ی ۳۶۷ دانشگاه شهید بهشتی قبول شد و ما به ناچار راهی تهران شدیم. سال ۸۱ بعد از اخذ دیپلم، وارد حوزه شدم(که اون موقع هنوز رسمی نشده بود). دوست نداشتم برم دانشگاه، حوزه رو بیشتر دوست داشتم، ولی بخاطر بابام پیش دانشگاهی و هم خوندم و کنکور دادم و برگشتم همون حوزه. که میشد سال ۸۳. و اونجا بود که خواهرشوهر جان بنده رو دیدن و برای برادرشون پسندیدن😅.من یه دختر پرجنب و جوش و پرکار بودم و عاشق کارهای فرهنگی... با هماهنگی خواهر شوهر جان و مادرم مراسمات خواستگاری و صحبت و آشنایی و ... یکی پس از دیگری سپری شد و ما روز میلاد امام رضا جانم عقد کردیم. خانواده ی عزیزم خداروشکر خیلی سختگیر نبودن و شرایط خوب پیش می‌رفت. بعداز ۷ ماه، یعنی مرداد ۸۴ مجلس عروسی مون به درخواست من و موافقت همسر جان در شب ولادت حضرت زهرا.س. برگزار شد. و ما وارد خانه ی کوچک اجاره ای و قشنگ مشترکان شدیم😍❤️ زندگیمون چون همسر جان پشتیبان مالی نداشتن، با سختی شروع شد ولی شیرین بود. آن زمان من هنوز ۲۰ سالم نشده بود و همسر جان ۲۸ ساله بودن. یادمه گران شدن کرایه ماشین ها، روی رفت و آمدمان تأثیر داشت. منزل پدرو مادر خودم چون تو یک شهر بودیم پیاده می‌رفتیم و منزل پدرشوهرم آخر هفته ها می‌رفتیم و یکی دوروز می‌موندیم که مجبور نباشیم چند بار کرایه ماشین بدیم.😅 (در این حد صرفه جو😅) آبان ۸۵ خدا نرگس خانم گل و بهمون داد و خونه مون و روشن کرد🤱.راستی یادم رفت بگم که همسرم نجار بود⚒ و تازه از شریکش جدا شده بود که خیلی از نظر کاری تو سختی بود.🤦‍♀🤦‍♂ با اومدن دختر قشنگم بعداز شش ماه همسرم سر یه کار دیگه رفتن که ماهانه حقوق می‌گرفت و این خیلی برامون خوب بود و یه خونه ی بزرگتر با همون قدر پول پیش و کرایه، اجاره کردیم. بعد از حدود سه سال و نیم یه وام جور شد و خونه مون و عوض کردیم و یه خونه ی دوخوابه اجاره کردیم. مدتی بود که تصمیم گرفتیم یه عضو جدید به خانواده اضافه بشه، ولی چند ماهی طول کشید. که بالاخره روز تولد ۵ سالگی دخترم، آقا مهدی یار به جمعمون اضافه شد. همون وقت بود که قرارداد همسرم تو محل کارش تموم شد و چون صاحب کار ، پروژه ی بعدی و تو یه جایی که خیلی به ما دور بود شروع کرده بود همسر جان نشد که بره اونجا. و حدود دوماه گل پسرم با هدایایی که برای چشم روشنی براش میاوردن خرج مارو میداد😄 و البته ما همه ی اینا رو بازم از رحمت خدا می‌دیدیم ،چون بعد از دوماه همسرم یه مقدار ابزار خرید و رفت سر کار و نصب در و کمد دیواری انجام میداد. ۲ ماه بعد از اون هم مسکن مهر به اسم مون دراومد و ما خوشحال که بالاخره خونه دار میشیم.😍😍 از لباس های خوب بچه های بزرگتر برای بچه های کوچکتر استفاده میکنیم .حتی گاهی تو دوستان و اقوام نزدیکمون هم این کار و انجام میدیم. و جوری بچه هارو بار آوردیم که این که کار و ضعف ندونن. مثلا از روروئک مون و تا الان ۸تا بچه استفاده کردن. حتی کالسکه ی دختربزرگمو هم پسر بزرگم استفاده کرد هم یکی از اقوام. ساک و کالسکه ی پسر کوچکم و هم دختر کوچکم استفاده می‌کنه. خلاصه وقتی خدارو تو تمام مراحل زندگیت بیاری، خدا هم همه جوره هوات و داره. تو این مسیر ۱۹ ساله، فراز و نشیب های زیادی و گذروندیم. سختی های زیادی کشیدیم. ولی سعی کردیم اجازه ندیم کسی تو زندگی مون دخالت کنه. حرف های زیادی شنیدیم از بعضی نزدیکان و آشناها و دوستان که چرا این همه بچه؟ که البته بعضی هاشم از سر دلسوزی بود، ولی یاد گرفتم برام مهم نباشه. الان هر کی میگه چرا چهارتا ؟ میگم خدا منو اینجوری دوست داره😍. وقتی اهمیت ندی به حرف مردم، سختی ها اونقدر که برای بقیه سخته، برای تو سخت نمیشه. برای همه تون بهترین هارو آرزومندم. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii من الان ۳۴ سال دارم از بچگی آدم درس خونی بودم از اون آدما که برای کل زندگیشون برنامه ریزی میکنن ....
من الان ۳۴ سال دارم از بچگی آدم درس خونی بودم از اون آدما که برای کل زندگیشون برنامه ریزی میکنن که چطوری به جلو برن ، ولی بعضی اتفاق ها باعث میشه که همه چی بهم بخوره توی ۱۹ سالگی ازدواج کردم و بعد درسم رو ادامه دادم و معلم شدم ولی بچه دار نمیشدیم چندین بار ivf کردم و در مرحله سوم باردار شدم بعد ۱۴ سال ولی قلب جنین تو دو ماهگیش ایستاد و مجبور به سقط شدم و یه هفته بعد از سقط متوجه سرطان سینه ی خودم شدم الان که دارم این رو مینویسم توی دوره ی ۶ شیمی درمانی هستم درسته که الان درد جسمی زیادی رو تحمل میکنم ولی شور و نشاط زندگی در درونم هست و میخام ادامه بدم و حتما سرطان رو شکست میدم چند تا توصیه به جوونای کانال دارم برای موفقیتتون تلاش کنید تا بعدا شرمنده خودتون نباشید دوم اینکه بچه همه چیز نیس خودتونو به دست دکترا ندید که کلی هورمون به بدنتون تزریق کنند بدون بچه هم میشه زندگی شادی داشت سوم اینکه هیچوقت کم نیارید برای روز بهتر و شرایط بهتر بجنگید و کم نیاریید. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii ‌ ‌