گوش‌های آرمان تیز شد. -خبر چی رو؟ -مگه بهت نگفتم؟ -تو فقط گفتی بابای دمیر مریض شده و فعلاً شیراز مونده، دیگه چی شده؟ -قرار شد بعد از اینکه باباش کمی خوب شد باهاش حرف بزنه. می‌خوام ببینم بالاخره نتیجه چی شد. و با حرص گوشی رو کمی هول دادم و گفتم: -به خدا اگه قبول کنه اون دختر ایکبیری رو بگیره، دیگه اسمش رو هم نمیارم و این دندون لق رو میکشم و میندازم دور. ابروهای آرمان بالا رفت. -چی شد... چی شد؟ مگه قرارمون رو یادت رفته و دیوونه شدی؟ -چه قراری؟ یارو داره زن میگیره. ارمان با کف دست به پیشونیش کوبید. -خدایا دوباره خنگ شد. قرارمون این بود همچین گنج با ارزشی رو دو دوستی نگه داری. -چرا حالیت نیست آرمان؟ وقتی زنش بیاد، جل و پلاس من رو جمع میکنه و با یه تیپا بیرونم میکنه. -کی گفته؟ -ای بابا یا تو خنگی یا خودت رو به خنگی میزنی. زنش که بیاد منو می‌خواد چیکار؟ -خب حرف منم همینه دیگه! تو چیکار داری کی میاد و کی میره. تو فقط می‌خوای پولاشو بالا بکشی. . از اونورم کم کم تیغش میزنی. بهتر از این چی میخوای؟ -به خدا آرمان اینقدر این آت و آشغال ها رو کشیدی مخت پاره سنگ برداشته. اینقدر بی‌غیرت شدی که رو مخم میری. من نمی‌تونم با مرد زن‌دار بچرخم. آرمان گ.یلاسش رو تا ته سر کشید. -باز حرف خودشو زد. هدف تو چاپیدنشه، مگه عاشقش شدی؟ ها عاشقشی؟ نگام روی گیلاسم چرخید. عاشقش نبودم ولی بهش بی‌میل هم نبودم. بهترین کیس‌ زندگیم بود. هم پولدار بود هم خر و نفهم و هرجوری می‌خواستم بهم کولی می‌داد. آرمان گفت -هوی نبینم فاز عشق و عاشقی برداریا. تو فقط با یه نفر می‌پری، اونم منم. «برو بابایی» حواله اش کردم که بی‌هوا گوشیم زنگ خورد. آرمان کله کشید که گوشی رو چنگ زدم. اسم دمیر روی صفحه کوچیک گوشی روشن و خاموش می‌شد. در گوشی رو باز کردم و از روی صندلی بلند شدم. دوست نداشتم آرمان حرفامونو بشنوه و دوباره موی دماغم بشه. و از ساختمون بیرون زدم. صدا کم شد. -الو دمیر! صدایی دمیر رو به سختی شنیدم. -الو سارا؟ با صدای کم جون دمیر قلبم ریخت. پس بالاخره کار خودشونو کردن.

همراهان گرامی میتونید بخش بعدی سرگذشت رو اینجا بخونید 👇 https://eitaa.com/joinchat/3805544609C711632f81f #تبلیغ

سلام بچه ها من ۱۹سالمه سال قبل که دامادمون شریک یه پلاسکوس کارمیکردم یه پسری که همکارمه هم سنمه یه داداش داره کارمنده بانکه منم بشدت عاشق کارمند اولش توجه نمیکردم بعدش تحقیق کردم از دامادمون وصاحب کارم خیلی تعریفشو کردن ولی پسرع یه بار طلاق گرفته نامزد بوده چون حق طلاقوداده بود جوری طلاق گرفته پسره نفهمیده حالا نمیدونم قضیه چیه یه خانمی که دوست صمیمیمه متاهل میان ساله واسطه شد تا ماباهم آشنا بشیم به مادرش گفت مادرشم گفت من اولش که این دخترو دیدم به دلم نشسته بود ولی پسرم چشمش ترسیده از ازدواج حتی به نامزدش آیفون ۱۳خریده بود من النگوهامو فروختم براش خرج کردم میره هرجامیگه مادرشوهرم مارو جدا کرد بعد رفت باپسرش حرف زد باز پسرش گفت نمیخوام دوست صمیمیم هم که واسطه شده بود با پسره حرف زد تلفنی منو تعریف کرد اینا پسره هم گفته دختره رو میشناسم به پاکیش ودرستیش شک ندارم دوسشم دارم دیدمش ولی فعلا روحیه ازدواج روندارم چون تو اینیستا هم همدیگرو دیده بودیم گفت به دختر بگو بهم پیام بده منم دادم گفت یه مدت میخوام تنها باشم باز بعدا خواستی حرف میزنیم الان بعد دوماه یاسه ماه که میگذره کم کم به استوریهام ریپلای میکنه پیام میفرستع منم بهش پیام میدم ولی احساس میکنم اشتیاقی به ادامه صحبت نداره ولی هرحرفی که میزنه میخنده اینا منم راستش نمیدونم چیکار کنم بلاتکلیف موندم کلا نمیخوای چیزی بگی گفت نه فعلا خندید نه میتونم دل بکنم نه چیزی @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii من یک خاله دارم که متولد 60هستند44 سالشون هستش خیلی خانم وزیبا وخیلی باایمان هستند ... ‌

من یک خاله دارم که متولد 60هستند44 سالشون هستش خیلی خانم وزیبا وخیلی باایمان هستند ایشون خواستگار زیاد داشتند ولی متاسفانه یازده سال پیش پدرشون فوت شدند وایشون هم خواستگار هارو رد میکردند الان قصد ازدواج دارند ولی مورد خوبی پیدا نشده فعلا که باهم جور دربیایند خیلی خانم ونجیب هستن تا حالا نه با کسی دوست بوده نه دوست پسری داشته خیلی مهربان وباایمان هستش وچهره زیبا وموهای بلندی هم دارند من عضو کانالتون هستم پیام هاتون رو دیدم خواستم با شما درمیان بگذارم اگر اشکالی نداره این پیام رو داخل گروه بگذارید ممنون میشم 🙏 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii #چالش_رفتار_همسر ‌

سلام نازکل جان عزیز لطفا پیامم بزار گروه ممنون میشم منم میخام از عادت خوب و بد شوهرم بگم عادت های خوب کاری زحمت کش وپدر خوبی است خلاص وعادت بدش سخت گیر خوشک بداخلاق که الان بیست و دوساله همسرشم هنوز از اخلاق این آدم سردر نیاوردم که چرا اینجوریه بخدا حتا یک بار هم نشده که به روم بخنده😔ولی باهمه محبت میکه یخشم بازه وبه من بیچاره که میرسه مثل یه تیکه چوب خوشکه😒بخدا دیگه از زندگی سیر شدم نمیخام خدای نکرده منت بزارم ولی کمتر زنی پیدا میشه که ۲۲ سال با پدر مادر همسر تویک خونه زندگی کنه از صبح تاشب مثل کارگر کار کنه باهمچین آدم خوشک بی‌منطق زندگی کنه ولی صداشم در نیاد بخدا دیگه از زندگی سیر شدم دیگه حتا خودمم یادم رفته که تو زندگی باهمچین آدمی نخش من چیه چون هیچ نو ارزشی برام قائل نیست وحتا من نمیدونم که گناه واشتباه من چیه که اینجوری میکنه نمیخام خدای نکرده فکر کنید از خود رازیم ولی از همه لحاظ از اون سر ترم چه خانواده چه قیافه وی بخدا دیگه خسته شدم بریدم دیگه قلبی برام نمونده که بخام تحمل کنم الان من یک زن سی ساله هستم ولی مشکل قلبی دارم منی که هم اخلاقم خوبه هم قیافه هم خانم خوب متیح شوهر ومادر بسیار زحمت کش اینو خودم نمیگم اطرافیان وفامیل خودشم میگه به کمک خدا بچه هاشو به بهترین نحو احسن بزرگ کردم که خداراشکر یکی از دیگری بهتر وباادب تر ولی دریغ از یک جو محبت که از این مرد دیده‌ باشم باور تون میسه در طول این ۲۲ سال‌ یک بار به روم نخندیده هربار که طرفش نگاه کردم اخماش توهم بوده دلی به دیگران که میرسه نیشش تا بنا گوش بازه خدا از همچین آدمایی نگذره که باروح وروان یک زن که باهزار امید میاد تو زندگی بازی میکنن از زندگی سیر شدم بااین مرد وبه خدا واگزارش کردم وفقط به خاطر بچه هم نفس میکشم ودیگه هیچ انگیزه ندارم الا نمیدنم این پیامم درددل شد چی شد ولی خواهش میکنم سایه جان بزار گروه تا اگر کسی مثل من تو گروه است راهنماییم کنه که باهمچین آدمی چکار کنم تا منو نکشته از این رفتار بی‌منطقش ممنون از سایه جان عزیز هم گروهی های مهربانم🌸🌸 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

🌻🍃🍃💛🍃🍃 خانمی که ده سال خونه مادر شوهر زندگی میکنید .. 💛🍃

🌻🍃🍃💛🍃🍃 سلام وقت بخیر خانمی که ده سال خونه مادر شوهر زندگی میکنید عزیزم طرف حساب خونواده شوهرت خوده شوهرته هرموقعه خواستن حرفی بزنن به جای اینکه ناراحت بشی بگو من اسپیکر موبایل روشن میکنم شما بگو من ظبط میکنم و میدم گوش کنه که نگن شما ازخدات اونجا تلپ نشستی و پرو هستی درضمن خودت ناراحت نکن با این کار بزار بفهمن که تو همچین رغبت زیادی برای موندن درخونشون نداری باتشکر مارال ف آیدی من برای دریافت پیام هاتون 👇 🌻 @Sayehwahite لینک کانال برای معرفی کانال به دوستانتون👇 🌻 https://eitaa.com/joinchat/1811742879C4a214231f7 🌻🍃🍃💛🍃🍃

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii من دهه هفتادی ام مجردم زندگی منم پراز غمه ولی براتون کوتاه می گم از سن ۱۴ سالگی منو به اسم پسرعموم کردن... ‌

سلام به نازگل جان و همه دوستان منم یه دختر هفتادی هست دلم می خواست بایکی درد ودل کنم امیدوارم پیام من روهم بزارید اولین باره پیام میدم من دهه هفتادی ام مجردم زندگی منم پراز غمه ولی براتون کوتاه می گم از سن ۱۴ سالگی منو به اسم پسرعموم کردن ماهیچ وقت همدیگر راندیده بودیم چون هرکدام تویه شهر زندگی می کردیم تا این که پسرعموم اومد تهران وقتی فهمید من کم شنوا هستم بدون هیچ حرفی رفت و ازدواج کردو من موندم و حرفا وحدیثای مردم بخصوص اطرافیانم بخصوص تعنه های برادرم و زنش😭😭 من تمام اعتماد به نفسمو از دست دادم توی زندگیم هیچ هدفی ندارم یه پدرومادر مریض دارم خودمم اندازه ۱۵ سال بیشتراز سنم پیرشدم باکلی مشکلات دست پنجه نرم می کنم الآن بابرادرم زندگی می کنیم من هیچ حقی ندارم توآشپز خونه دست بزنم اگه یه وقتی سراغ چیزی نزدیک یخچال یا آشپز خونه بشم با زن برادرم و دختراش طرفم واز آزارهای برادرم😭😭😭 هرچی بگم کم گفتم بیچاره پدر ومادرم بخاطرمن عذاب می کشند توروخدا پیام منم بزارید... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿