سلام نازگل جان عزیزودوستای
کرانه کانال.خدمت دخترکرمانشاهی عزیز
که۲۲ سالشونه وازمعیارهاشون گفتند
که بعدازردکردن خواستگارهاشون که بامعیارهاش جورنیست فکرشون درگیره تامدتی.
عزیزدلم دخترنازنینم
این خوبه که براخودت معیارهایی رومشخص کردی وبرازندگی اینده ات
درنظرگرفتی آفرین خیلی هم عالیه
اماعزیزدل این دوره زمونه
طوری شده که تا حدودی میشه رفتارپسرمث خانواده باشی اونوم با تفاوت وشباهتهایی که....
مثلااقاپسری هست که در طول رشدش باپدرومادرشاهددرگیریهایورفتار پدرومادرش بوده
حالابعضیهاشونازرفتاربدپدربامادرشوندرسخوبمیگیرندودرزندگیایندشوناورفتارهارونمیکنندوازاینموارشدمشابه
حالا حرف اینه
۶بادخترقشنگم
کهشمابیدلیل خاستگارهاتونروردنکنید
مدتی رفت واومدکنیدتحت نظر خانواده هاوبعداگه موردپسندتون شد تصمیم بگیرید انتخاب کنید
یه مسعله دیگه اینکه الان تواین زمونه
متاسفانه بیشترجونادیگه حاضر نیستند
که آن به ازدواج بدند
چراکه وضعاقتصادوگرونی های سربه فلک کشیده و...مسکنوماشینو....
تهیهکردنشواقعابرابیشترافرادجامع
یهرویاشده
انشاللهتونستهباشمکهکمککوچکیکردهباشمانشاللههمهدختروپسرایسرزمینمایران
سربلندخوشبختوسلامتوشادازدواجکنندو
زندگی پایداروخوشی داشته باشند
منمباشم«خالهزهرا»
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
برا مادر شوهری که ناراحت بودن عروس عقدی همیشه خونه اونه واقعا دلم سوخت معلومه گیر خانواده زرنگی افتادی ما در همسایگیمون خانمی بود...
سلام برا مادر شوهری که ناراحت بودن عروس عقدی همیشه خونه اونه واقعا دلم سوخت معلومه گیر خانواده زرنگی افتادی ما در همسایگیمون خانمی بود دختر وپسرش حدودا هم زمان عقد کردن روز بعداز عقد پسر تمام لباساشو جمع کرد اماده گفت بر خونه مادر زنت با خانمت خوش باش قطعا خانمت خونه ماراحت نیست بعد به ما می گفت یکی داماد کردم خرج وزحمتم کم بشه نه یکی اضافه کنم دقیقا چند ماه بعد وقتی دخترش عقد کرد دقیقا همین کارو برا دخترش کرد وگفت مادر شوهرت گناه داره عروس اورده تنها نباشه برو خونه اون منتها مادر شوهر که طفلک خیلی هم کم زبون ونجیب بود چند ماه اول هیچی نمیگه ولی یکی از فامیلاشون میاد به دختر خانم میگه مامان خودتم گناه داره تنها بیا تقسیم کنین نصف هفته خونه مادر شوهر نصف هفته خونه مادر زن خلاصه این خانم حسابی کفری شده بود همش میگفت ما بخدا ناراحت نمیشیم اگه دوست دارین همیشه اونجا باشن😂حالا شما هم میتونین یه مدت خونه شما باشن یه مدت خونه مادر خانم هم بچه ها با هم هستن هم منصفانه است بالاخره ادم رو دربایستی داره وخرجا زیاد تازه همین عروس خانم خیلی که پیش شما باشه کدورت هایی پیش میاد بعدش شما میشین ادم بده دیدم که میگم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام برای خانمی که بچه ی چهارم رو باردار هستن میگم ...
که خیلی خدا قوت ماشالله بهتون من واقعا به این پشتکار بهتون غبطه می خورم انشالله خدا روزی این بچه رو یه خونه ی ویلایی حیاط دار خیلی بزرگ نصیبتون کنه🤲🤲🌹🌹🌹🌹
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
توسل به شریفه خاتون ،امکان نداره حاجت نگیری!!!
شب بیستم محرم شب شهادت بی بی شریفه دختر امام حسن مجتبی هست
این ختم یه روزه رو توسل به ایشون انجام بدید
کسایی که شریفه خاتون رو میشناسن میدونن که دست خالی برنمیگردونه.
این ختم یه روزه:👇👇👇👇
صلوات: ۱۰۰ مرتبه
سوره حمد: یک مرتبه
سوره توحید: سه مرتبه
سوره یس: یک مرتبه
زیارت عاشورا: یک مرتبه
حدیث کساء: یک مرتبه
دعای توسل: یک مرتبه
بخونید و هد.یه کنید به شریفه خاتون و حاجتتون رو طلب کنید.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
برای خانمی که پسرت ۵ سالش هست وشبها بلند میشه وگریه میکنه بدنش کمبود داره وسودا بدنش زیاد شده...
سلام برای خانمی که پسرت ۵ سالش هست وشبها بلند میشه وگریه میکنه بدنش کمبود داره وسودا بدنش زیاد شده
اول اینکه گوشت گوسفند بهش بده بخصوص کباب کن بهش بده.
بدم یک قطره آهن هست بنام لیپوزوفر من دخترم ۳ سالش بود اینجوری میکرد شبها بیدار میشد ۴۵ دقیقه با چشمهای بسته جیغ میزد حتی نمی ذاشت بهش دست بزنم خدا شاهده داشتم دق میکردم دعا هم گرفتم فایده نداشت.
یک نفر راهنمایی کرد همین قطره رو بهش دو ۳ ماه دادم خوب شد.
بهدم روز چند دونه بادوم درختی رو بشکن بده مغزش بجوشه اگه خوردنش سخته براش بنداز آبجوش پوستش بگیر بده بخوره ولی حتما تازه بشکن بده بخوره منظورم مغز آماده نخر.
منم باشم در سایه ی آقا جانم 🌺
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🌼🌼🍃🍃 زندگی نجلا.... .
با مشت روی کتف و کولم کوبیدم. فاصله تهران تا شیراز زیاد بود و خستم کرده بود. مخصوصاً که این چند روز اصلاً نتونسته بودم خوب بخوابم و جام عوض شده بود. از طرف دیگه فکر و خیال دمیرو ازدواجش خواب و استراحتو ازم گرفته بود. خواستم لباس عوض کنم که با زنگ خوردن گوشیم لبم به لبخند وا شد. خدا کنه دمیر باشه.
به سرعت به سمت کیف دستیم رفتم و دنبال گوشیم گشتم. صدای گوشی میومد اما گوشی رو پیدا نمیکردم. کیفم رو یکسره خالی کردم و از لابلای وسایل گوشیم رو چنگ زدم؛ اما با دیدن اسم نادیا لبخندم بسته شد. آرمان بود که زنگ زده و من به اسم نادیا سیوش کرده بودم. تو این چند روز مدام با هم در تماس بودیم. هر چند که سعی میکردم زیاد پر به پرش ندم و زود گوشی رو قطع میکردم. سعی کردم با انرژی جوابش رو بدم تا دوباره بهم شک نکنه و اخلاقش عوض نشه.
- سلام عزیزم حالت چطوره؟
آرمان به سنگینی تنها گفت:
-سلام رسیدی؟
صورتم گرفته شد و بدون اینکه صدامو بشنوه، اداشو درآوردم و دوباره با ناز گفتم:
-آره عزیزم، رسیدم.
صدای خشنش رو شنیدم که گفت:
-بیا پایین... کارت دارم!
پایین میرفتم؟ دیوونه شده؟ همین الان داشتم با مامان و بابام دعوا میکردم و ممنوع الخروجم کرده بودن، حالا میگفت: «پایین برم؟» اصلا نکنه مثل سری قبل یه دستی زده.صدام رو ظریف کردم و نالیدم:
-به خدا خستم به جون آرمان نا ندارم.با خشونت غرید:
- چقدر حرف از آدم میگیری؟ نکنه میخوای بیام در خونه ات و خودم با آقات حرف بزنم. میگم بیا پایین! کارت دارم.
با شنیدن غرش صداش، شک کردم که نکنه واقعا همینجاست. به تندی پشت پنجره رفتم.
-عزیز دلم همین الان داشتم با مامان بابام دعوا میکردم. به خدا نمیذارن. اصلا چه بهانهای بیارم که بخوام بیام پایین.
و پرده رو کنار زدم. با دیدن آرمان که اون دست خیابون مستقیم به پنجره اتاق من نگاه میکرد، دلم ریخت. پس قوپی نیومده بود! با دیدنم با همون اخم رو ابروهاش دستی بالا برد که با ترس نگاهی به این سمت و اون سمت کردم. وقتی دیدم خیابون خلوته، دست بالا بردم و با تملق توی گوشی گفتم: -
سلام نازگل جان پیام قبلیمو که داخل گروه نداشتین اگه دوست داشتید این یکیو بذارید
پسرم ۱۹ سالشه خیلی اشتهاش کمه خیلی لاغر و ضعیفه
قبلاً یکی تو گروه گفته بود پودر چاقی ابو علی سینا خوبه
آیا درسته ؟؟
می ترسم به پسرم بدم اگه خوبه
باید از کجا بخرم که قلابی نباشه ؟
اگه اطلاعاتی دارید لطفا کمکم کنید.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿