سلام به همه بگم که بله شده بارها و بارها ناامید از عالم و آدم،دست به دامن خدا و چهارده معصوم شدم.ولی یکیش که خیلی تو زندگیم تاثیر داشت این بود که سال 93یه مشکل مالی بزرگ داشتیم،دستمون خیلی خالی بود،ماشینمون رو فروخته بودیم دیگه هیچ سرمایه ای نداشتیم،تازه مستاجرم بودیم(البته هنوز هم مستاجریم)خلاصه به هر دری میزدیم این پول جور نمیشد که نمیشد،هم من هم شوهرم ناامید و افسرده بودیم😔😔هرروز و هر لحظه با خدا حرف میزدم که ای خدا من و تو جای غریب تنها گذاشتی،خدایا نکنه فراموشم کردی😔یه روز تو حیاط خونه مون زیر درخت نشسته بودم و همینطور با خدا حرف میزدم ازش گله میکردم😔😔نمیدونم چند ساعت گذشته بود که صدای اذان ظهر از امامزاده نزدیک مون بلند شد.خدا شاهده با اولین الله اکبر چنان حالی بهم دست داد که هیچ وقت تجربه ش نکرده بودم.خدا شاهده کلمه به کلمه حرف به حرف الله اکبر به بند بند وجودم نشست،یه حس خیلی عجیب و تازه بود،یه صدایی تو قلبم تو وجودم میگفت خدابزرگه😔به خودم اومدم و گفتم اگه خدا بزرگه،پس چرا من غمگینم چرا من ناامیدم😔همه چی وسپردم به خدا،به خدای بزرگ،خداوند خودش شاهده به چند روز نکشید که مشکلمون حل شد اونم از جایی که اصلا فکر ش و نمیکردم😍😍هیچ وقت تو زندگیم مثل اون روزا آروم نبودم😍واینکه آرزو میکنم خداوند به حق امام حسین (ع) حاجت همه رو رواکنه🥰🥰مخصوصا شما سحر جون که ندیده دوستت دارم😘😘اسمم باشه خاتون❤️
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
میخواستم بگم خیلی جالبه یکی از مادر زن بدگویی یا خواهر زن نمیکنه
سلام میخواستم بگم خیلی جالبه یکی از مادر زن بدگویی یا خواهر زن نمیکنه
همه میگن مادر شوهر خواهر شوهر متاسفانه ذهنیت مردم خرابه
بعنوان مثال اگه یه مامان بگه دخترم اینقدر خرید نکن میگن وای چقدر مامانم هوای همسرم و زندگیم داره حالا اگه برعکسش مادرشوهر بیچاره این حرفو بگه 😂😂
😂واویلا دخالت کرده به اون چه ربطی داره و خلاصه کلی گلایه 😅😅😅خدایی خانما خودمونیم ما هم زیادی گیر میدیم به مادر همسر جان 😅
بیاییم کمی منصفانه قضاوت کنیم آخه بابا پسر مثل دسته گلشون تقدیم ما کردن بدجنس نباشیم 😍
اینم یه دیدگاه .خدایی پیام منم برای خانمای گروه حتما بزارین من خودم یه عروس هستم ☺️
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
خواهرم مدتی هست براش یه خواستگار اومده از همه نظر با هم به توافق رسیده بودن و قرار عقد گذاشتن تا این که ...
سلام به همگی چند وقتی عضو کانال شدم از شما عزیزان انتظار کمک و همفکری دارم موضوع به خواستگاری خواهرم ربط داره
خواهرم مدتی هست براش یه خواستگار اومده از همه نظر با هم به توافق رسیده بودن و قرار عقد گذاشتن تا این که
چند روز پیش این آقا از گذشته خودش گفته که چند بار دوست دختر داشته وراب..... داشته
با هاشون ولی گفته الان ۷ ساله که پا که و تصمیم به ازدواج وزندگی سالم گرفته و گفته تضمین می دهم که دیگه خطایی نکنم و خواهرم الان دو دل شده نمی دونه چه کار کنه البته دو طرف به هم
علاقمند شدن ولی الان مردد شده واقا هم اصرار می کنه دیگه خطایی نمیکنه خواهر
من فقط این موضوع رو به من گفته واز من راهنمایی خواسته و گفته به کسی نگم
اگه به من همفکری کنید ممنون میشم والبته از آقا هم وقت گرفتن تا جواب بدنن
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
یک توصیه مهم برای انتخاب درست همسر
باید بدانید که دو جا آدمها هر چقدر هم در نقابزدن و نقش بازی کردن ماهر باشند، ماهیت واقعی خود را نشان مي دهند؛ یکی در زمان استرس و یکی در زمانی که منافع مشترک مطرح است.
اگر این دو نکته را بدانیم، در دوران آشنايي ، نامزدی و عقد احتمال آسیب، بسیار کمتر میشود.
برای روشن شدن این مساله مثالی میزنم؛ گاهی میگوییم فردی قوی است و اعتماد به نفس زیادی دارد ولی در زمان امتحانی مثل رانندگی، میبینیم آنچنان خود را میبازد و ضعف نشان میدهد که غیرقابل باور است.
در این صورت میتوانیم بفهمیم واقعا آنچه وانمود میکند، نیست یا گاهی میبینیم آقایی خود را بسیار عاشقپیشه نشان میدهد و مدام ابراز احساسات میکند اما وقتی صحبت از تعیین مهریه معقول یا واگذاری حق طلاق و... میشود، رابطه را دچار تنش یا کاملا قطع میکند!
پس یادتان باشد اگر بتوانید از این دو راهكار (استرس و طرح منافع مشترک) استفاده کنید، خیلی راحت میتوانید تا حد زیادی پشت نقاب طرف مقابل تان را ببینید.
خیلیها بعد از ازدواج میگویند همسرمان خیلی فرق کرده، در صورتی که واقعیت این است که او فرق نکرده، بلکه حالا نقابها کنار رفته و آنها نتوانستهاند قبل از ازدواج همدیگر را خوب بشناسند.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
سلام نازگل خانوم
و سلام به خانومای عزیز
واسه اولین بار میخوام بنویسم و کمی درد و دل بکنم و ازتون کمک بخوام 😞من25سالمه یازده ساله ازدواج کردم و بچه طلاقمم ن پدر مسولیت پذیر و نه مادر مسولیت پذیری داشتم پیش عمو و مادربزرگ و عمه هام بزرگ شدم متاسفانه تو روستای ما کودک همسری رواج داره و یه دختر 9ساله دارم اوایل ازدواج خونواده شوهرم خیلی اذیتم کردن بعد هفت سال پدرش فوت شد تا اون موقع اینا منو اذیت میکردم شوهرم دوسم داشت و احترام میذاشت ولی بعد فوت پدر شوهرم مادرشوهرم اخلاقش خوب شد در حد یه مادر شد بگذریم حالا شوهرم بعد فوت باباش 180درجه فرق کرد عصبی پرخاشگر و داعم مست شد الان دقیقا چهار ساله زندگیم زهر شده ن کار میکنه ن بهم گوش میده ن بیرون میبره ن هیچی بهش هرچی میگم میگه برو خونه بابات هری بعد که میخوام برم تهدید میکنه فلان کس تو میکشم بهمان میکنم سر هر هفته یه دعوای جدید میندازه طوری که کار جایی میرسه که میترسم ازش صب تا شب کار میکنه مثلا شبم تا ساعت یک بیرون بعد همش میگه با کی رابطه داری یا چرا با مادرت حرف زدی یا چرا بهم زنگ زدی که بیا خونه اصلا یه وضعی مادرم و که فراموش کردم رفت نمیزاره ارتباط داشته باشم باهاشون چون با اونام دعوا کرد و ابروشون برد تو در و همسایه تا جایی که کار به دادگاه کشید
یدونه زمین نه سال پیش گرفتیم تا خونه بسازیم کمی شو ساختیم ولی الان چهار ساله دستم بهش نزده اینا بکنار الان خیییلی حالم بده نه جایی هست برم ن جایی هست بمونم خیلی هم ذکر و دعا ووو...همه رو امتحان کردم نمیشه که نمیشه دخترمم وابسته منه منم وابسته دخترمم نمیدونم چیکار کنم
میشه خواهری در حقم کنید جواب بدید تو رو خدا
مهربانو جونم توروخدا زودتر بذار آخه دلم داره میترکه
ممنونم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
۴۱سالمه شوهرم۴۵سالشه.۱۴ساله ازدواج کردیم. یه دختر۱۱ساله ویه پسر۹ساله دارم.راستش من باشوهرم هیچ مشکلی ندارم ولی خانوادش خیلی عذاب دهنده هستن...
سلام به هم کانالیهای عزیزودوست داشتنی اگه میشه منم راهنمایی کنید.۴۱سالمه شوهرم۴۵سالشه.۱۴ساله ازدواج کردیم. یه دختر۱۱ساله ویه پسر۹ساله دارم.راستش من باشوهرم هیچ مشکلی ندارم ولی خانوادش خیلی عذاب دهنده هستن.راستش از روزاول دید خوبی به خانوادش نداشتم چون همه میگفتن خوب نیستن ولی شوهرم خیلی خوب هیچ چیزیش شبیه اونا نیس.بخاطر همین باهاش ازدواج کردم.از روز اول اذیت کردنای خانوادش شروع شد مخصوصا خواهر بزرگش ولی من هیچ وقت نه جواب دادم نه بی حترامی کردم.الان منم توی شهر دیگه ونزدیکیم حتی روزای هم نمیبینمشون حالم خراب بدیاشون یادم میوفته هروقت خواهر شوهرم رو میبینم تپش قلب میگیرم.بخدا شوهرم بیشتر ازما به خانوادش میرسه هیچ وقت اعتراض نکردم ولی خیلی قدر نشناس وآدمای روکین.توروخدا راهنمایی کنید چطوری بیخیال بشم وبرام مهم نباشن بخدا همه جای بدنم درد میکنه مشکل پیدا کرده از بس به اینا فکر میکنم.قلبم تیر میکشه.نمیخوام مثل خودشون باشم بااین وجود زود قهر میکنن خونم نمیان یه جوری عذاب دهنده هستن.ممنون میشم راهنمایی کنید😔😔😔
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿