-اگه اینقدر حالش بده، زنگ بزن اورژانس بیاد. تو چه کارشی که بالا سرش کشیک وایسادی؟ و با حرص گفتم: -سارا چرا اینقدر بی منطقی؟ این دختر داره تو تب میسوزه. ولی انگار قلب سارا از سنگ بود و مرغش یه پا داشت. -به جهنم. از کی تا حالا پرستار مردم شدی؟ -مردم کیه؟ این دختر دستم امانته سارا، مجبورم. سارا که انگار منتظر شنیدن این حرف بود به آنی برآشفت. -به خدا میدونستم دمیر. میدونستم دست و پات لرزیده. با ناراحتی دستمال رو توی لگن انداختم. چقدر سارا بی منطق بود! با دستهای خیس چشمام رو مالیدم و زمزمه کردم: -عزیز دلم این چه حرفیه میزنی؟ نجلا مریضه، منم مراقبشم، همین. -زنگ بزن فرهاد بیاد. سارا یه جوری حرف میزد انگار با یه بچه دو سالۀ کودن طرفم. -آخه فرهاد برای چی بیاد؟ -من نمیدونم. اصلا خودم میام. نفسی گرفتم و سعی کردم درست جواب بدم. انگار هر چی میگفتم شرایط بدتر میشد. -سارا التماست رو میکنم یکم درکم کن. من اصلا تو شرایطی نیستم بتونم باهات بحث کنم. نجلا تب داره و غافل بشم تشنج کرده. اجازه بده فردا با هم صحبت کنیم، قول میدم قانعت کنم. سارا مکثی کرد و بالاخره گفت: -باشه. ولی فقط همین یه بار بهت فرجه میدم. به خدا بخوای زیر آبی بری. قیدت رو میزنم. خوشحال از اینکه بالاخره قبول کرده، پشت هم گفتم: -مطمئن باش. هیچ خبری نیست. فردا باهات حرف میزنم. ممنون عزیزم. دوستت دارم. و گوشی رو روی میز انداختم و نفس راحتی کشیدم. خداروشکر که فعلا راضی شده بود. دوباره سراغ نجلا رفتمو صداش کردم: -نجلا خوبی؟ ولی نجلا فقط ناله کرد. با اینکه پاشویه اش می‌کردم، اما هنوز تبش پایین نیومده بود. با نگرانی بلند شدم و قرص مسکنی پیدا کردم و بالا سر نجلا رفتم. -نجلا بیدار شو. باید قرص بخوری. اصلاً از جاش تکون هم نخورد و فقط ناله کرد. به اجبار شونه اش رو تکون دادم. -نجلا بلند شو! تب کردی. پاشو قرصت رو بخور. باز هم نجلا نفس نفس زد. به اجبار کنارش روی مبل نشستم و نجلا رو نیم خیز کردم و به شونه ام تکیه دادمش. نجلا بالاخره لای چشماشو باز کرد. قرص رو روی لب‌هاش گذاشتم. -اینو بخور. آفرین دختر خوب. نگاه نجلا بالا اومد تا به من رسید. از این فاصله نزدیک میتونستم چشمهای خونیشو ببینم که با بی‌تابی و بی‌حالی به من خیره شده بود. این حال و روزش واقعا نگرانم میکرد. -نجلا میشنوی؟ قرصتو بخور. بالاخره لب باز کرد و

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سارا عزیزم داستان زندگیت را خوندم خیلی خیلی قشنگ بود ممنون که وقت گذاشتی برای نوشتن سرگذشتت خداوند نگهدارت باشه 🥰🥰🥰🥰 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii #برای_یک_بانو برای همسر خود نقش یک زن حساس و شکننده را بازی نکنید. زیرا این حالت شما باعث می‌شود که همسرتان فکر کند شما ضعیف و بی طاقتید و اگر چیزی بگوید باعث رنجش‌تان می‌شود. 🉐اگر احساس می‌کنید که در روابط خود با همسرتان از عزت نفس پایینی برخوردارید و میل دارید که او را وادارید تا در این زمینه به شما کمک کند که از احساس خوبی برخوردار شوید اشتباه می‌کنید. این مسئله مشکل شماست شخصاً روی آن کار کنید و در صورت لزوم از یک روان‌شناس کمک بخواهید. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خاطره جذاب خواستگاری‌‌‌ ‌

روز خواستگاری که قرار بود من و آقای خواستگار بریم تو اتاق صحبت کنیم بابام غیرت ی شد و گفت نمیخواد برید تو اتاق، شما بیایید تو هال ما میریم تو اتاق😐🤣🤣 خلاصه که یه خانواده رو کشوندن تو یه اتاق کوچیک و ما دو نفر وسط یه هال بزرگ🤦 خداروشکر که نشد🤐 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii #آیت_الله_حائری_شیرازی ‌

#آیت_الله_حائری_شیرازی قهر کردن مسأله‌ای ضروری در تربیت اسلامی است؛ مثلاً دختری که بدحجاب است، اگر بقیه فامیل با او قهر نکنند، مرض او به بقیه سرایت می‌کند؛ یا پسری که فاسدالاخلاق است، اگر دیگران با او قهر نکنند و قطع ارتباط نکنند، فساد او به بقیه فامیل سرایت می‌کند. دستور هست که وقتی که پدر از بچه‌اش خلافی می‌بیند، با او قهر کند و هر وقت که آن خلاف را ترک کرد، با او آشتی کند. کسانی که این مسائل را رعایت می‌کردند و با اولادشان قهر می‌کردند تا اخلاق بدش را ترک می‌کرد و بعد با او آشتی می‌کردند، بچه‌هایشان صالح می‌شدند؛ اما آن‌هایی که به این چیزها اهمیت نمی‌دادند، فساد یک بچه‌شان به سایر اولادشان سرایت می‌کرد. 📚 راه رشد - جلد سوم #تربیت_فرزند "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 https://eitaa.com/dotakafinist https://eitaa.com/dotakafinist

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii سلام دوستان لطفا راهنمایی کنید من مادر شوهرم با هم مشکل داریم زنی هست که اهل تیکه هست جدیدن بی احترامی هم بهم کرده من الان ی مدتی دو ماه خونشون نرفتم به عنوان قهر چند روز دیگه تولدشه چیکار کنم برم یا نه خودم که دلم سیاه شده بهم تیکه انداخته کلی دلخور هستم به نظرتون نرم خودم قصد کردم که تا ی مدت طولانی تا یکی دوسال اصلا نرم به نظرتون چیکار کنم خانم لرکاسیت شما هم لطفا راهنمایی کنید @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii خانومی که توی غذای پدرشون مو پیدا میشه ... ‌

سلام خانومی که توی غذای پدرشون مو پیدا میشه منم مجرد بودم این اتفاق خیلی میفتاد و دقیقا پدرم غذارو می‌ریخت بشقاب می‌شکست حتی یک بار غذارو با پاش لگد زد ریخت چند تا کار بکنین از همه مهم تر اگر برای غذا درست کردن از دستمال های استفاده میکنین و دستگیره ها برای تمیز کردن گاز قابلمه کلا آشپزخونه کلا خیلی حواستون به آشپزخونه و دستمال هاش باشه به هیچ وقت توی حال و آشپزخونه مو شونه نگنید برید تو اتاق اصلا حتی شونه رو توی حال نیارید دستمال های که زیاد استفاده میکنید تمیز بشورید پهن کنید بعد از جارو برقی با یک فرچه تمیز خیس که مخصوص این کار خریدین روی فرش بکشین موهاروجمع کنید ولی دستمال خیلی مهم تره کسی که آشپزی می‌کنه و کسی که کمکش می‌کنه موهاش و سفت بلنده و در قابلمه هارو هم ببندید من این مشکل و داشتم خونه پدرم پدرم حتی مارو کتک هم زد خدا ازش نگذره ولی از وقتی خونه خودم اومدم و دستمال هارو تمیز نگه میدارم و مو تو حال شونه نمیکنم تا حالا یک بار تو غذا مو نبوده @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

دلانه هات رو بهم بگو👇 @Nazgolliiii #بلدی_بگو ‌

سلام عزیزان خدا قوت نازگل جان خانما تورا خدا سوال منا زودتر لطفا بزارید خانما کسی تعویض مفصل زانوخودش یا آشنایی کسی داشته انجام داده لطفا راهنمایی کنید مادرم الان نزدیک به سه ماه یعنی هیجدهم اردیبهشت در یزد عمل کردند ومفصل گذاشتند ازبس که درد همراه باسوزش داره آسایش ندارن یکسر گریه می‌کنه بخدا شب تا صبح میشینه خیلی اذیت هست ماکرمان هستیم در روستا دکتر هم گفته سه ماه شد بیایید تورا خدا اگه کسی راهکاری داره بگه دردش کمتر بشه یابگه این دردا طبیعی است یا نه عملش خدایی نکرده بد بوده یاتاچند وقت طول می‌کشه تورا خدا جواب بدید دعا گویتان هستم🙏🙏🙏 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿