صرفا طنز
🌸🍃🍃🍃🍃🍃
✅طنز👈
روزی پسر و دختری به اتفاق همسرانشون مهمون خونه مادرشوهر شدند و به اصرار مادرشوهر شب همگی در منزل مادرشوهر موندند. در زمانهای قدیمی مرسوم بود برای خواب به پشت بام میرفتند. اگه تابستون بود پشه بند هم میزدند. خلاصه وقت خواب شد...
مدتی نگذشته بود که مادرشوهر سرشو بلند کرد از روی بالش و دو طرفش را نگاه کرد. دید دختر و دامادش با فاصله از هم خوابیدن! بعد رو به سمت دیگه کرد و دید! به به! عروس و پسرش صمیمانه همو در آغوش گرفتند و چیزی نمونده که خوابشون ببره! زن رو به دختر و دامادش کرد و گفت: واه واه! چه هوای سردیه!! دخترم شوهرت را محکم بغل کن مبادا سرما بخوری! بعد از آن، رو به عروسش کرد و گفت: ای وای هوااا به این گرمی...گرمازده میشین. وای یه ذره فاصله بگیرین... عروس که دید وضع از این قراره، خنده ای کرد و گفت:
قربون برم خدا رو،
یک بوم و دو هوا رو!!!
این ور بوم گرما رو!!
اون ور بوم سرما رو!!
😂😂😂😂
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
زندگی شهدایی
💕🍃🍃🍃🍃🍃
گفتم:« ببینم توی دنیا چه آرزویی داری؟»
قدری فکر کرد و گفت:« هیچی»گفتم:« یعنی چی؟ مثلاً دلت نمیخواد یک کارهای بشی، ادامه تحصیل بدی یا از این حرفها دیگه»
گفت:« یک آرزو دارم. از خدا خواستم تا سنم کمه و گناهم از این بیشتر نشده، شهید بشم
شهيد نورالله اختري
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
💕🍃🍃🍃🍃🍃 شوهرم بخاطرکباب مارو کتک زدو ...
#پاسخ_اعضا
🌸🍃🌸🍃🍃🍃🍃🍃
سلام در جواب اون خانومی که میگن شوهرم به خاطر غذا بحث کرده.
گاهی دلم برای خودمون یعنی بعضی از خانم ها دلم می سوزه تا کی ما باید بسازیم تا کی باید بگذریم
اگه همسر شما دوست نداشت بیاد با خانواده شما بیرون خوب بود از اون اول می گفت نه مثل بچه سر غذا بحث نکنه
حالا هم خانوم عزیز خیلی آروم بشن وبد از چند روز که همسر آروم شد باهاش حرف بزن
بگو از این به بد از هر چی ناراضی هستی همون اول بگو تا کار به اینجا نکشه
دیگه نیاز به خدای نکرده جدای نیست هنوز هم ما باید بگذریم❤️
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🍃🍃💕💕 از وقتی عقد کردم
من دو سال و نیم هست که عقد بسته هستم از موقعی که عقد کردم پدر و مادر شوهرم رفتن و پسرشون رو تنها گذاشتن اونم خونه مجردی اجاره کرده بود منم دلم نمیومد خودش تنها باشه غذا درست کنه و.... رفتم پیشش داریم
دو سال و نیم زیر یه سقف با هم زندگی میکنیم(ما درسته با هم زندگی میکنیم ولی من باکره هستم)خیلی من رو دوست داره به خواسته هام میرسه هر چی بخوام برام فراهم میکنه.داشتیم کارامون میکردیم واسه عروسی یهویی خانه دار شدیم خدا رو شکر. هر چی طلا پول پس انداز کرده بودیم .هر چی داشتیم و نداشتیم فروختیم واسه خونه.سه دنگش روهم زد به نامم.میگه بخای سه دنگ دیگه هم میکنم به نامت. جدیدا بهم میگه من خسته شدم از این وضعیت باکره بودن.یا بریم ماه عسل چون پول ندارم که بعدا برات عروسی بگیرم یا یواشکی داخل عقد از باکری بیای بیرون بعدا برات عروسی بگیرم.(از حرفش مطمئن هستم که میگیره قول میده محاله زیر حرفش بزنه سرش میره ولی حرفش نمیره) اگه دستمال خاستن من خودم اوکی
میکنم,اگه نامه سلامت خاستن تو چیکار داری بسپار به من .ولی من استرس دارم.استرس از خانواده.استرس از درد. استرس از آبرو. استرس از بارداری😭خیلی قلبم شکسته چند روزیه💔💔 همش میگه تو داخل رفتار زناشویی انگار سیب زمینی هستی.من میتونم برم خیانت بکنم، من میتونم هر کار غلطی بکنم ولی چون زن دارم به زنم میگم خاستم رو بر آورده کنه, منم که استرس دارم.میشه کمکم کنید من چیکار کنم؟؟؟ طلاق بگیرم؟؟یا تن به خواستش بدم ؟؟؟همه جوره امتحانش کردم امتحانش رو پس داده خیلی شوهرم خوبه خیلی گله تا الان هم صبر کرده میگه دیگه نمیتونم دارم اذیت میشم.من خانوادم میدونم نمیزارن برم ماه عسل چیکار کنم بنظرتون؟خیلی استرس بزرگی هست.میترسم از طلاق میترسم بره خیانت بکنه میترسم بره هزار جور خطا بکنه ازتون خاهش میکنم بهم کمک کنید این شده یه مشکل بزرگ تو زندگیم😢ببخشید طولانی شد
منم باشم دلشکسته💔
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#بلدی_بگو
🌸🍃🌸🌸🍃
سلام به مدیر و ادمین عزیز و اعضای خوب کانال
من s هستم خواهش میکنم پیام منو درگروه قرار دهید...
🌼🍃🍃🍃🍃
میخواستم ببینم کسی رو میشناسیدکه تخمک گذاریش کم شده باشه و بچه دار شده باشه
دارم دچار یائسگی زودرس میشم
40 ساله هستم یه پسر 14 ساله دارم ولی ازم خواهر و داداش میخاد
دودلم نمیدونم چیکارکنم آخه هم سنم بالا رفته و هم باید تو بارداری استراحت داشته باشم تا حالا چند تا سقط داشته ام!!!😔😔
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🍃😍💕🍃🍃 من از وقتی خیلی کوچک بودم خواستگار داشتم
#اینجا_سفره_دل_بازه...
🌱🌱🌱🌱
سلام عزیزم
دلم خیلی گرفته به جز کانال تو نمیتونستم حرفمو پیش کسی بگم بزار از اولش شروع کنم من دوران ابتدایی وقتی که حدود 12-13 سالم بود یه خاستگار داشتم که هم چون سنم خیییلی کم بود وهم بابام از از خانواده اون پسر خوشش نمیومد ردش کرد بعد از یه مدتی من اون پسرو(محمد)تو کوچه دیدم ازش خوشم اومد اونم هر روز به بهونه دیدن من میومد جلوی در مدرسه تا منو ببینه کم کم منم عاشقش شدم ما تو روستا زندگی میکنیم رسم اینجا هم جوریه که دخترارو زود شوهر میدن خلاصه خانوادشون دوسه بار اومدن خاستگاری و بابام همچنان جواب رد دادن این اقا پسر هم تک پسر بودن مامانمم مخالف بود و میگفت اگه زنه این پسره شی باید تا اخره عمرت کناره مادرشوهرت بمونی ولی من بچه بودم واقعا عقلم نمیرسید که صحبته یه عممممر زندگیه به هیچی فکر نمیکردم فقط محمدو میدیم خاستگارای زیادی داشتم همشونم موقعیت خوبی داشتن اما فقط میگفتم یا محمد یا هیچکی خلاصه هی اومدنو رفتنو اخرش دیگه نا امید شدن منم دیگه از سرم افتاد دیگه یه جورایی فراموشش کرده بودم که یه روز یه نفرو واسته فرستاده بودن واسه خاستگاری که اصلا واقعا نمیدونم چطوری شد من که دیگه تو فکرشم نبودم جواب مثبت دادم بعده نامزدیمونم وقتی خانوادشونو دیدم خیلی پشیمون شدم ولی دیگه چه میشه کرد از همون دوران نامزدی وقتی میرفتم میدیدم مادر شوهرم هیچ کاری نمیکنه که تمام کاراشو میزاشت تا من بیام انجام بدم منم خیلی ناراحت میشدم خلاصه بعد از عقد بعد یه سال عروسی کردیم مادر شوهرم دست به سیاه و سفید نمیزنه هر چقدم بزارم کارامون بمونه تا اون انجام بده هیچ کاری نمیکنه 9ماه حاملگیمو سر پا بودم یه بار نگفت تو بیا بشین مثلا حامله ای وقتیم میگفتم خسته شدم میگفت من 6شکم زاییدم یه عالمه کار کردم هیچی نشده ولی بر عکسه من دخترش یه سال بعده من حامله شد میگفت اره دخترم بدنش ضعیه نمیتونه کار بکنه و نمیزاشت از جاش بلند بشه من ده روز بعد از زایمان رفتم خونه مامانمینا 7روز اونجا موندم بعد برگشتم خونه شبا دخترم گریه میکرد نمیزاشت یه دقیقه بخوابم روزا هم همینطور وقتی هم میخوابید مادر شوهرم میگفت پاشو کاراتو بکن و همه چی به عهده من بود اصلا از جاش پا نمیشد ولی دخترش چهل روز بعد از زایمانش بلند نشد سر پا و مادر شوهرش کارهاشو میکرد خلاصه بخوام بگم خیییلی میشه ولی مشکلم اینه الان از زندگیم سیر شدم از شوهرم خسته شدم ازش بدم میاد هیچکاری واسم نمیکنه یه قدمم واسم برنمیداره فقط وقتی که نیاز جنسی داشته باشه میاد پیشم سالی یکس دو بار میریم خرید به جز اون اصلا بیرون نمیبرتم هفته ای یه بارم میرم خونه مامانم خیلی افسرده شدم دلم به حاله شوهرم میسوزه دلم باز نمیشه به روش بخندم این اون زندگی نبود که من میخواستم الان وقتی به موقعیتایی که داشتم و از دستشون دادم فک میکنم از ته دلم میسوزم که چطوری با دستای خودم خودمو بیچاره کردم شوهرم دوست داره یکی درمیون رابطه داشته باشیم ولی من هفته ای یه بارم به زور میرم پیشش خلاصه خیلی زندگی کسل کننده ای دارم واقعا نمیدونم چیکار کنم شوهرم حرفامو نمیفهمه درکم نمیکنه شرایطو پول مشاوره هم ندارم میدونم اینجوری پیش بره زندگیم از هم میپاشه دوستان عزیزان اگه ذکری چیزی بلدید واسه دلگرم شدن به زندگی بگین تا شاید یکم اروم شم حداقل به خاطر دخترم ازت خواهش میکنم پیاممرو بزاری تو کانالت چون کاناله تو تنها امیدی که واسم مونده🙏🙏🙏
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🍃🍃💕💕 از وقتی عقد کردم
#پاسخ_اعضا
💕🍃🍃🍃🍃🍃
سلام درجواب خواهرمون که گفته بود ازوقتی که عقدکردن باهمسرشون زیریه سقف هستن وهنوزباکره موندن بایددرجوابش بگم خواهرمن همسرشمانمونه یه مردواقعی هست که باوجوداینکه ۲ساله زیرین سقف هستین رابطه زناشویی باشمانداشتن خواهرگلم ازنطرشرع وقانون شمازن رسمی این آقاهستین حتی اگربچه دارهم بشیدهیچ کس حتی پدرومادرتون نمیتونن اعتراضی داشته باشن درموردمراسم عروسی هم اگرمیتونین بایکی ازبستگان صحبت کنین باخانوادتون صحبت کنن بریدماه عسل،مابایدیادبگیریم که زندگی خودمون واجبترازحرف وحدیثهای مردم هست باوجودآقای به خوبی همسرتون چرافکرطلاق هستین؟
💕🍃🍃🍃🍃
سلام خواهری ک ۲سال عقده زیر ی سقف با نامزدش زندگی میکنه عزیزم ایشون رسما و قانونا شوهر شماست اگر هم از بقیه میترسی قبل از انجام هرکاری نامه سلامتت رو بگیر و خودت رسم دستمال رو انجام بده بعد هم نگه شون دار عزیزم گناه ک نمیکنی از روش های مطمئن استفاده کن ک باردار نشین فقط نامه سلامتت رو گم نکنی حتی ب خانم دکتر بگو راجع ب سلامتت با شوهرت هم صحبت کنه
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
صرفا خاطره
🌸🍃🍃🌸🍃
میرفتم کلاس خیاطی و شوهرم برام یه رنو خریده بود که راحت برم و بیام
یه روز صبح سوار شدم دیدم ماشین خیلی سرعتش کنده و اصلا راه نمیره
هی گاز میدادم هی راه نمیرفت
یه بوی سوختنی هم میومد ولی من دقت نمیکردم
تا اینکه سر یه چهار راه یه موتوری گفت دستی رو بخوابون 😂😂😂
تازه فهمیدم با ترمز دستی بالا کلی راه رانندگی کردم و دود از لاستیک ماشین بلند شده بود🤣🤣🤣
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
💕🍃🍃🍃🍃🍃 میخوام از قناعت زنانه بگم
#تجربه_اعضا
🍃🍃🍃
سلام میخوام از قناعت زنونه خودمون بگم😢اینکه ملاحظه زندگی و شوهرتونو کنین خیلی کار خوبی میکنین
ولی نباید مطلقا ازش پول نمیگرفتین.چون برای بعضی مردا عادت میشه و بقول معروف خداروشکر میکنن.شما از اول باید حتی شده ب مقدار خیلی کم ازش درخواست پول میکردین گ متوجه بشه ک شمام خرج دارین و برای خودتون ارزش قائلید.و هم این مرد احساس قدرت میکنه وقتی خانومش ازش درخواست پول میکنه.
ولی از این بعد موقعی ک حال هر دوتون خوبه و شادین اون لحظه ی دغدغه ی قسط چیزی ندارین، یه چایی بریزین برین پیشش و باهاش خیلی منطقی صحبت کنین.
اینک شما یه خانومین و عروسی کردین و مستقل شدین.ب پول نیاز دارین حتی شده ب مقدار کم.
مثلا بهش بگین مثلا ی روز بیرون ی اشنایی دیدم ک بامن سوار تاکسی شد باید اونقدر پول داشته باشم ک کرایشو حساب کنم.
یا خواستیم ی موقع بریم کافه ای جایی با دوستام ک من مجبور بشم حساب دوستامو کنم.
یا بیرون از وسیله ای خوشم خواستم بخرم سوپرایزت کنم، باید پول تو جیبم باشه ک بخرم.
با صحبت کم کم حل میشه.
ی موقع گوشه ی لباستون پاره شد یا کهنه شد برین پیشش با ناز و عشوه بگین دیگ دوس ندارم این لباسو پیش شوهرم بپوشم.دوس دارم پیشت همیشه لباسام قشنگ و مرتب باشه.
بعد کم کم بهش بگین میشه باهم بریم بگردیم یه قیمت مناسب برام لباس بخریم ک من پیشت بپوشم؟؟
خودتونو مقایسه نکنین پیش شوهرتون ک اقایون اصلا خوششون نمیاد.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿