دنیای بانوان❤️
🍃🍃🍃😍💕🍃🍃 من از وقتی خیلی کوچک بودم خواستگار داشتم
#اینجا_سفره_دل_بازه...
🌱🌱🌱🌱
سلام عزیزم
دلم خیلی گرفته به جز کانال تو نمیتونستم حرفمو پیش کسی بگم بزار از اولش شروع کنم من دوران ابتدایی وقتی که حدود 12-13 سالم بود یه خاستگار داشتم که هم چون سنم خیییلی کم بود وهم بابام از از خانواده اون پسر خوشش نمیومد ردش کرد بعد از یه مدتی من اون پسرو(محمد)تو کوچه دیدم ازش خوشم اومد اونم هر روز به بهونه دیدن من میومد جلوی در مدرسه تا منو ببینه کم کم منم عاشقش شدم ما تو روستا زندگی میکنیم رسم اینجا هم جوریه که دخترارو زود شوهر میدن خلاصه خانوادشون دوسه بار اومدن خاستگاری و بابام همچنان جواب رد دادن این اقا پسر هم تک پسر بودن مامانمم مخالف بود و میگفت اگه زنه این پسره شی باید تا اخره عمرت کناره مادرشوهرت بمونی ولی من بچه بودم واقعا عقلم نمیرسید که صحبته یه عممممر زندگیه به هیچی فکر نمیکردم فقط محمدو میدیم خاستگارای زیادی داشتم همشونم موقعیت خوبی داشتن اما فقط میگفتم یا محمد یا هیچکی خلاصه هی اومدنو رفتنو اخرش دیگه نا امید شدن منم دیگه از سرم افتاد دیگه یه جورایی فراموشش کرده بودم که یه روز یه نفرو واسته فرستاده بودن واسه خاستگاری که اصلا واقعا نمیدونم چطوری شد من که دیگه تو فکرشم نبودم جواب مثبت دادم بعده نامزدیمونم وقتی خانوادشونو دیدم خیلی پشیمون شدم ولی دیگه چه میشه کرد از همون دوران نامزدی وقتی میرفتم میدیدم مادر شوهرم هیچ کاری نمیکنه که تمام کاراشو میزاشت تا من بیام انجام بدم منم خیلی ناراحت میشدم خلاصه بعد از عقد بعد یه سال عروسی کردیم مادر شوهرم دست به سیاه و سفید نمیزنه هر چقدم بزارم کارامون بمونه تا اون انجام بده هیچ کاری نمیکنه 9ماه حاملگیمو سر پا بودم یه بار نگفت تو بیا بشین مثلا حامله ای وقتیم میگفتم خسته شدم میگفت من 6شکم زاییدم یه عالمه کار کردم هیچی نشده ولی بر عکسه من دخترش یه سال بعده من حامله شد میگفت اره دخترم بدنش ضعیه نمیتونه کار بکنه و نمیزاشت از جاش بلند بشه من ده روز بعد از زایمان رفتم خونه مامانمینا 7روز اونجا موندم بعد برگشتم خونه شبا دخترم گریه میکرد نمیزاشت یه دقیقه بخوابم روزا هم همینطور وقتی هم میخوابید مادر شوهرم میگفت پاشو کاراتو بکن و همه چی به عهده من بود اصلا از جاش پا نمیشد ولی دخترش چهل روز بعد از زایمانش بلند نشد سر پا و مادر شوهرش کارهاشو میکرد خلاصه بخوام بگم خیییلی میشه ولی مشکلم اینه الان از زندگیم سیر شدم از شوهرم خسته شدم ازش بدم میاد هیچکاری واسم نمیکنه یه قدمم واسم برنمیداره فقط وقتی که نیاز جنسی داشته باشه میاد پیشم سالی یکس دو بار میریم خرید به جز اون اصلا بیرون نمیبرتم هفته ای یه بارم میرم خونه مامانم خیلی افسرده شدم دلم به حاله شوهرم میسوزه دلم باز نمیشه به روش بخندم این اون زندگی نبود که من میخواستم الان وقتی به موقعیتایی که داشتم و از دستشون دادم فک میکنم از ته دلم میسوزم که چطوری با دستای خودم خودمو بیچاره کردم شوهرم دوست داره یکی درمیون رابطه داشته باشیم ولی من هفته ای یه بارم به زور میرم پیشش خلاصه خیلی زندگی کسل کننده ای دارم واقعا نمیدونم چیکار کنم شوهرم حرفامو نمیفهمه درکم نمیکنه شرایطو پول مشاوره هم ندارم میدونم اینجوری پیش بره زندگیم از هم میپاشه دوستان عزیزان اگه ذکری چیزی بلدید واسه دلگرم شدن به زندگی بگین تا شاید یکم اروم شم حداقل به خاطر دخترم ازت خواهش میکنم پیاممرو بزاری تو کانالت چون کاناله تو تنها امیدی که واسم مونده🙏🙏🙏
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🍃🍃💕💕 از وقتی عقد کردم
#پاسخ_اعضا
💕🍃🍃🍃🍃🍃
سلام درجواب خواهرمون که گفته بود ازوقتی که عقدکردن باهمسرشون زیریه سقف هستن وهنوزباکره موندن بایددرجوابش بگم خواهرمن همسرشمانمونه یه مردواقعی هست که باوجوداینکه ۲ساله زیرین سقف هستین رابطه زناشویی باشمانداشتن خواهرگلم ازنطرشرع وقانون شمازن رسمی این آقاهستین حتی اگربچه دارهم بشیدهیچ کس حتی پدرومادرتون نمیتونن اعتراضی داشته باشن درموردمراسم عروسی هم اگرمیتونین بایکی ازبستگان صحبت کنین باخانوادتون صحبت کنن بریدماه عسل،مابایدیادبگیریم که زندگی خودمون واجبترازحرف وحدیثهای مردم هست باوجودآقای به خوبی همسرتون چرافکرطلاق هستین؟
💕🍃🍃🍃🍃
سلام خواهری ک ۲سال عقده زیر ی سقف با نامزدش زندگی میکنه عزیزم ایشون رسما و قانونا شوهر شماست اگر هم از بقیه میترسی قبل از انجام هرکاری نامه سلامتت رو بگیر و خودت رسم دستمال رو انجام بده بعد هم نگه شون دار عزیزم گناه ک نمیکنی از روش های مطمئن استفاده کن ک باردار نشین فقط نامه سلامتت رو گم نکنی حتی ب خانم دکتر بگو راجع ب سلامتت با شوهرت هم صحبت کنه
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
صرفا خاطره
🌸🍃🍃🌸🍃
میرفتم کلاس خیاطی و شوهرم برام یه رنو خریده بود که راحت برم و بیام
یه روز صبح سوار شدم دیدم ماشین خیلی سرعتش کنده و اصلا راه نمیره
هی گاز میدادم هی راه نمیرفت
یه بوی سوختنی هم میومد ولی من دقت نمیکردم
تا اینکه سر یه چهار راه یه موتوری گفت دستی رو بخوابون 😂😂😂
تازه فهمیدم با ترمز دستی بالا کلی راه رانندگی کردم و دود از لاستیک ماشین بلند شده بود🤣🤣🤣
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
💕🍃🍃🍃🍃🍃 میخوام از قناعت زنانه بگم
#تجربه_اعضا
🍃🍃🍃
سلام میخوام از قناعت زنونه خودمون بگم😢اینکه ملاحظه زندگی و شوهرتونو کنین خیلی کار خوبی میکنین
ولی نباید مطلقا ازش پول نمیگرفتین.چون برای بعضی مردا عادت میشه و بقول معروف خداروشکر میکنن.شما از اول باید حتی شده ب مقدار خیلی کم ازش درخواست پول میکردین گ متوجه بشه ک شمام خرج دارین و برای خودتون ارزش قائلید.و هم این مرد احساس قدرت میکنه وقتی خانومش ازش درخواست پول میکنه.
ولی از این بعد موقعی ک حال هر دوتون خوبه و شادین اون لحظه ی دغدغه ی قسط چیزی ندارین، یه چایی بریزین برین پیشش و باهاش خیلی منطقی صحبت کنین.
اینک شما یه خانومین و عروسی کردین و مستقل شدین.ب پول نیاز دارین حتی شده ب مقدار کم.
مثلا بهش بگین مثلا ی روز بیرون ی اشنایی دیدم ک بامن سوار تاکسی شد باید اونقدر پول داشته باشم ک کرایشو حساب کنم.
یا خواستیم ی موقع بریم کافه ای جایی با دوستام ک من مجبور بشم حساب دوستامو کنم.
یا بیرون از وسیله ای خوشم خواستم بخرم سوپرایزت کنم، باید پول تو جیبم باشه ک بخرم.
با صحبت کم کم حل میشه.
ی موقع گوشه ی لباستون پاره شد یا کهنه شد برین پیشش با ناز و عشوه بگین دیگ دوس ندارم این لباسو پیش شوهرم بپوشم.دوس دارم پیشت همیشه لباسام قشنگ و مرتب باشه.
بعد کم کم بهش بگین میشه باهم بریم بگردیم یه قیمت مناسب برام لباس بخریم ک من پیشت بپوشم؟؟
خودتونو مقایسه نکنین پیش شوهرتون ک اقایون اصلا خوششون نمیاد.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
#با_سیاست_باش
🌱
عروس محبوب خانواده همسر باشید
💚💚💚
همسرتان را در موقعیت انتخاب قرار ندهید
شما و همسرتان در این بازی در یک تیم قرار دارید بنابراین اگر می خواهید روابط خود را با خانواده او درست و اصولی تنظیم کنید بهتر است همسرتان را در موقعیتی قرار ندهید که مجبور باشد بین شما و آنها یکی را انتخاب کند.
سعی کنید پیوندی را که میان همسرتان و پدر و مادر یا برادر و خواهرش وجود دارد درک کنید و فراموش نکنید که حتی اگر بعد از ازدواج صاحب بدترین و زهرآگین ترین پدر شوهر یا مادر شوهر دنیا شده باشید، باز هم این دو نفر پدر و مادر همسرتان هستند و پیوندشان گسستنی نیست.
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🌸🍃💕💕💕🍃 مهمترین دلیل ازدواج من فرار از خونه پدر بود ولی...
#سفره_دل
💚💚💚
ارسالی شما
من یکی از مهم ترین دلایلی که دوست داشتم هرچه زودتر ازدواج کنم،فرار از اوضاع و شرایط خونه ی پدرم بود😔
خدا همسری که همیشه آرزوشو داشتم به من داد...
که از همه لحاظ خوبه
و برام شده دین و دنیام...
و من واقعا از همه لحاظ یه خانوم قررری بودم براش.
اما چندروز پیش همه فامیل خونه ی مادربزرگم دعوت بودیم
قبل از اینکه بریم اونجا به ذهنم رسید که یه کیک تولد هم واسه مامانم بگیریم ببریم،شوهرم هم قبول کرد...
خلاصه کیک را خریدیم رفتیم واسه مامانم یه جشن کوچولو گرفتیم...
شاید این اولین باری بود که واسش چنین کاری انجام دادیم😔
کار خاصی هم نکردیم؛فقط یه کیک و چندتا شمع و فوت و خوندن یه ترانه ی "تولدت مبارک" و یه کم شلوغ بازی...
ولی همین براش خییییلی ارزش داشت و خیلی خوشحال شد(اینم بگم که این کار باعث شد آقامون عزیز بود عزیزتر بشه جلوی فامیلم)
میخوام اینو بگم که فقط برای همسرتون قررری💃 نباشید...
پدر و مادرتون را هم دریابید
نمیدونم چرا اینها را که مینویسم انقدر بغض کردم😭
دیروز هم رفتم یه سر بهشون بزنم،
پدری را که هروقت صدای پاشو میشنیدم میرفتم تو اتاقم که باهاش روبه رو نشم،ولی دیروز رفتم کلی نشستم پیشش...
و به حرفاش که از سیاست حرف میزد گوش میدادم😁
اون هم داشت غذا میخورد هی واسه من با اینکه من ناهار خورده بودم لقمه میگرفت به زور میگفت بخور😳
محبت چقدر معجزه میکنه...
خلاصه؛یه خانوم قررری فکر میکنم در رابطه با همه باید قررری باشه نه فقط برای شوهرش...
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
هشت تله مشترک رابطه عاطفی
💚💚💚
۱.کم کم تبدیل شویم به کسی که او میخواهد
۲.مرزمان را مشخص نکنیم مبادا دیگر دوستمان نداشته باشند
۳.اجتناب از صراحت در گفت و گو(چون از ترک شدن میترسیم)
۴.منتظر بمانیم تا او همانطور شود که باید بشود
۵.شدت انکار ما طوری باشد که او مجال نیابد خودش را نشان ما بدهد
۶.خدماتی بیشتر از زور و توانمان را ارائه بدهیم
۷.انتظار اینکه طرف ما بفهمد ما چه میخواهیم و چه احساسی داریم
۸.رابطه را به «تنها منبع» هویتی خود تبدیل کنیم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
خاطره عاشقانه اعضا
🍃🍃🍃💕💕💕🍃🍃
سلام وقت بخیر
چند روز قبل از عروسیمون تولدم بود و ما انقدر درگیر کارای عروسی بودیم ک تولدمو یادمون رفت...
نگو شوهر عزیزم تولد منو یادشه و با خواهر زاده اش دارن تدارک می بینن☺️
روز عروسی تو شلوغی سرگرم عکس گرفتن با دوستام بودم ک یهو آهنگ تولدت مبارک ب گوشم خورد سرمو ک چرخوندم دیدم شوهرم با یه کیک تولد داره میاد سمتم😍
یه ساعت هم واسم کادو گرفته بود
انقد شوکه شدم ک نگو...
بهترین حال دنیا رو داشتم😍
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿