eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
634 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃 خاطرات-قدیمی
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🍃 خاطرات-قدیمی
🌸🍃 عشق قدیمی(خیلی قشنگه) . به سرم زد بعد از سالها برم تئاتر شهر... همونجایی که همیشه ۱۵ سال پیش باهاش میرفتم و یکی یکی تئاترها رو نگاه میکردیم و بعدش تا ساعتها مینشستیم و حرف میزدیم و نقدش میکردیم. دلم برای راه رفتن کنار شونه های مردونش تنگ شده بود... برای پالتوی مشکیش که تو روزهای سرد سهم دوش من بود.. مثل اون روزها رفتم ردیف اول نشستم.. هنوز سالن خلوت بود... فکرم تو خاطرات داشت دور میزد که صدای آشنایی منو میخکوب کرد توی زمان حال... صدایی که شبیه صداش بود.. نفهمیدم این صدا رو دارم از عمق خاطراتم میشنوم یا از دو ردیف پشت سرم. بدنم یخ کرده بود اما پیشونیم خیس از عرق شده بود. سریع برگشتم و توی یک لحظه چهره ی صاحب صدا رودیدم. باورم نمیشد..خودش بود با پالتوی مشکی و البته موها و ریشهای جوگندمی شده. تمام بدنم بی حس شده بود دستهام یخ زده بودن فقط دلم میخواست یکبار دیگه باهاش حرف بزنم.. اما... . تا آخر تئاتر نفهمیدم چجوری گذشت... کاش بیشتر حرف میزد تا بیشتر صداش رو میشندیم. کاش اصلا جای بازیگرا اون میومد روی صحنه و فقط برام حرف میزد. . تموم شد و صدای ترق توروق صندلیها بعد از بلند شدن تماشاچیها سالن رو پر کرده بود... زانوهام رمق بلند شدن نداشتن. یهو اسمم رو صدام کرد: لیلا..لیلا جان.. دلم میخواست برگردم و به اندازه ۱۵ سال تنهایی بگم جانِ لیلا؟ اما قلبم داشت از جا کنده میشد.. دوباره صدا زد..لیلا جانم؟ بغضم رو قورت دادم و از چشمهام خواهش کردم الان گریه نکنن... برگشتم که جوابش رو بدم اما دختر بچه ای پیش دستی کرد و گفت بله بابا جون؟ انگار آب یخ روی سرم خالی شد... . چند ثانیه خیره شد به چشمهام شناخت... قطعا شناخت... مگه میشه نشناسه چشمهایی رو که ساعت ها مینشست و بهش زل میزد؟ همونطور که بهم زل زده بود لیلاش رو بغل کرد و بوسید و رفت... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🎶♥️🎶 سلام خیلی نوشتم و پاک کردم دلم خیلی گرفته خیلی 😔من دخترک بلوچ 18سالمع و متاعل ی روزی ی جایی ی ساعتی تموم انگیززمو از دست دادم چ برای درس چ برای کار چ برای زندگی درسمو ول کردم شدم ی دختر گوشه و گیر و افسرده 😔 هرچی بیشتر میگزشت بیشتر افسردع تر میشدم خیلی حالم بده لطفاً کمکم کنیین @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌸🍃🍃🍃🍃 🍃مشکل متفاوت خانم کانالمون
دنیای بانوان❤️
🌸🍃🍃🍃🍃 🍃مشکل متفاوت خانم کانالمون
سلام خانمهای عزیز من ۴۳ سالمه و همسر عزیزم ۵۱ زندگی نسبتا خوبی داریم الحمدلله. با اینکه مشکلات جانبی خیلی داشتیم و بیماری سختی رو پشت سر گذاشتم بازم خدا رو شکر میکنم چون دنیا محل آزمایش و سختیه.و انشالله بتونیم با توکل بخدا رضایتش رو جلب کنیم من و همسرم علی رغم اختلافاتی که داشتیم و حل کردیم در یک مورد بعداز حدود ۲۷ سال زندگی با هم اختلاف داریم به تماشای فوتبال شدیدا علاقه داره و این باعث میشه من که متنفرم از فوتبال،اذیت بشم هر فوتبالی رو میبینه ایرانی،خارجی،ملی،لیگ برتر،لیگ دسته ۱,۲,۳,.....مدام میگه فقط ۵ دقیقه مونده نمی‌دونم چکار کنم اگه نصف شب هم فوتبال نشون بده میبینه از خوابش هم میگذره.سریالهای تلویزیون رو همه ش رو میبینه بهش با مهربونی میگم همسر اولته من دومی هستم و می‌خنده خیلی صبوره و منم از صبر زیاد حرص میخورم چکار کنم که تماشای تلویزیون مخصوصا فوتبال رو ترک کنه؟ @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌸🍃🍃🍃🍃🌸🍃🍃🍃 نوستالژی قدیمی همونجا که غم جا نداره😍🍃🍃🍃 🍃🌸🍃🌸🍃🍃🌸🍃🍃
دنیای بانوان❤️
🍃🍃💕💕 از وقتی عقد کردم
🌸🍃🌸🍃🍃 سلام خواهر عزیز که گفتین عقد هستین من خودم با اینکه دوران عقدمون کوتاه بود ولی توی دوران عقد این کارو کردم اما بعدش خیلی پشیمون شدم چون تا کوچکترین بحثی پیش میومد من نگران میشدم که نکنه همه چی بهم بخوره درسته که ما بالاخره به طرفمون اعتماد داریم که قبول کردیم اسممون تو شناسنامش بره و زنش بشیم اما هیچکس از فردای خودش خبر نداره ، اگر آدمی هستی که بعدا این مورد برات استرس بوجود میاره این کارو نکن چون تو نمیدونی چی قراره پیش بیاد، شاید خدای نکرده اتفاقایی بیافته که تو الان حتی یک‌درصد هم بهشون فکر نمیکنی البته همسرت هم حق داره ها، اون خونه مجردی داره خیلی راحت میتونست نذاره تو بیای خونش و هرکاری دلش می‌خواست بکنه حتی الانم میتونه هرکاری میخواد بکنه برای رفع نیازش ، بهتره خودت بشینی فکر کنی ببینی راه درست با توجه به شرایطتون چیه چه تصمیمی بگیرین حال جفتتون خوبه؟این طور نمیشه که نا بخاطر راضی نگه داشتن همسرمون خودمون مدام استرس بکشیم نگران باشیم که نکنه اتفاقی بیافته، نکنه بقیه بفهمن ،نکنه مارو ول کنه بره، نکنه باردار بشیم.... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
نوستالژی قدیمی همونجا که غم جا نداره😍🍃🍃🍃 خوشتون اومد؟🌸🍃
دنیای بانوان❤️
💕💕💕🍃🍃🍃 شروع سرگذشت #جای_من_کجاست
همراز: ❣❣❣ دوستان سرگذشت جای من کجاست رو بخونید... داستان زنیکه دنبال کارهای طلاقشه و...... اگر در زندگی شما عبرتی وجود داره برامون ارسال کنید... @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
💕💕💕🍃🍃🍃 شروع سرگذشت
دنیای بانوان❤️
💕💕💕🍃🍃🍃 شروع سرگذشت #جای_من_کجاست
در حالیکه نشون می دادم به حرف پروانه اهمیتی نمیدم چمدون رو گذاشتم گوشه حال .. مامان با صدای بلند و حالتی التماس آمیز گفت : پونه ..پونه با توام دوباره می خوای چه بلایی سر ما بیاری ؟ هان مادر؟ به قران قسمت میدم نکن , .. بگو که بر می گردی؛؛ اومدنت جدی نیست .. گفتم : مامان جون خواهش می کنم بسه دیگه یکم ؛ فقط یکم دلت برام بسوزه ..من نمی خوام با بهروز زندگی کنم چرا نمی فهمی ؟ گفت : آخه بگو چیکار کرده چرا باز دعوا کردین ؟ گفتم : ای بابا مسئله دعوا کردن نیست؛ شما هم اینو می دونی من از اولم بهروز رو نمی خواستم ..منو دادی بهش که آبروتون رو جمع کنین خوب حالا دیگه نمی خوام .. پروانه پسر یکساله ی خودشو که از سر و صدای ما به گریه افتاده بود و با صدای بلند و گوش خراش فریاد می زد ؛ بغل کرد و همینطور که تکونش می داد گفت : حالا مثلا اومدی آبرو جمع کنی ؟ اون عمه دو ساعت دیگه حیثیت برامون نمی زاره ..ببینم نکنه باز زیر سرت بلند شده و فیلت یاد هندوستون کرده ؟ مامان گفت : وای خاک عالم این حرفا رو نزن ...پونه,, راست میگه پروانه ؟ اگر؛؛ اگر کاری کردی بیا به خودم بگو @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🍃🍃💕🍃 سلام عزیزدلم میخواستم پیامم رو بزاری در کانال لطفا یعنی دیگه از بس به اون موضوعی که ذهنم رو درگیر کرده فکر میکنم دارم دیوونه میشم.