eitaa logo
دنیای بانوان❤️
10.5هزار دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
627 ویدیو
10 فایل
بخوانیم و بیاموزیم..... به زندگیمون نور ببخشیم...🍃 آیدی من @Hamraaaz تبلیغات پذیرفته میشود👇 https://eitaa.com/joinchat/2682126514Ce7df1eef64
مشاهده در ایتا
دانلود
دنیای بانوان❤️
🌸🍃🍃🌸🍃 به کدام گناه دارم میسوزم
سلام همراز خانم و اعضا..راستش ۱۹ سالمه دوساله ازدواج کردم و بعد ازدواجم باردارشدم دخترم الان یکسال و سه ماهشه مشکلاتم اینا هستن..شوهرم غریبه است من با خواست خودم باهاش ازدواج کردم اما هیچ خیرو خوبی نداره بداخلاق بد دل بد دهن دست بزن و درونگرا شکاک و بی مسئولیت و بی اهمیته اینها مشکلاتم باکسیه که بخاطر حرف مردم و بخاطر طفلم دارم می سازم و قصد طلاق ندارم بماند که وسایلم کهنه ان مال قدیمی باباش اینان و هرچه بهش میگم نمیگیره هروقت برام لباسی می خره همش غر میزنه منو نمیزاره حتی یک شب خانه مادرم بمانم و مادرم خیلی ناراحته😭😭الهی براش بمیرم منو بزرگ کرد و خیری ازم ندید و این که پشت من با مادرش بد میگن و هر وقت میریم خیابون میگه نگاه کردی با این که خودم تعجب می‌کنم از حرفش و این که بهم تهمت میزنه و به خانوادم فحش می ه به خودم میگه ج.ن.د.ه😭😭😭هرکی میبینم میگه پیر شدی واقعا خستم ولی راهی ندارم لطفا راهنماییم کنید که به کدام گناه دارم می سوزم. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
#پاسخ_اعضا 🌸🍃🍃🌸🍃 سلام همرازجان. قصدمزاحمت دوباره رونداشتم ولی خاستم جواب اون خانومی وبدم
💕🍃🍃🍃🍃 🍃سلام عليكم هیچ مردی را قبول ندارم چون مرد ذاتش هوسبازه لطفاً در انتخاب قیدها احتیاط و دقت کنیم و اگه چند نفر بد بودند به همه تعمیم ندهیم و نتیجه گیری کلی نکنیم خدا به بنده هاش داناتره (هو اعلم بکم _سوره‌ نجم) ولی برای برای صفات ناپسند قیود بیشتر و بعضی در قران بکار برده اکثر الناس لا یشکرون _و من الناس من يعبد الله علی حرف @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
💕🍃🍃🍃🍃 تجربه من از رفتن به خونه پدرشوهرم
دنیای بانوان❤️
💕🍃🍃🍃🍃 تجربه من از رفتن به خونه پدرشوهرم
سلام من سال ۸۳نامزدم کردم مادرشوهرم اینا یه شهردیگه ای زندگی میکردند مارو هم دعوت کردند منم به اتفاق همسر جان تصمیم گرفتیم بریم خلاصه حرکت کردیم بااتوبوس رسیدیم اونجا خیلی استقبال گرم بعد از کلی پذیرایی شام اوردن وقتی خوردیم وجمع کردیم بنده دل درد شدیدی شدم واصلا هم روم نمیشد که بگم خلاصه تا ۱۲شب من دل دردم پیچوندم دیدم دیگه نمیتونم بلند شدم رفتم اشپزخانه وبرای اینکه کسی بیدار نشه چراغ روشن نکردم گفتم یه چای نبات بخورم یه کاسه نبات ریز شده اونجا بود خلاصه مانصف کاسه نبات خالی کردیم داخل چای خوردیم وخوابیدیم وخوب شدیم صبح بلند شدیم و مشغول اماده کردن صبحانه بودیم که یهووو پدرشوهرم گفت عزیزم کاسه نبات منو بیار منم رفتم داخل اشپزخانه همون کاسه نبات اوردم پدرشوهرم گفت خانم دیشب پر بود چرا العان چیزی نیست داخلش منم تو دلم گفتم حالا مگه چیه نبات خوب دوباره درست کن وااااای 🤔🤔یهوووو دیدم پدرشوهرم یه تیکه نبات برداشت با چای میل کرد ته مونده نبات برگردوند داخل کاسه 😭😭 تازه یادم اومدم من اون همه نبات که خوردم من ☹️☹️ نبات 🥰🥰 دلیلش ی سوال کردم چون پدرشوهرم قند داره سعی میکنه اینطوری مصرف کنه که قندش بالا نره تا ۲روز که اونجا بودیم حالم افتضاح شد تااینکه قضیه رو بهشون گفتم وتا ۲روز باخنده جو اونجا عالی شده بود @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
💕💕 صرفا خاطرات سلام😊 یه روز رفته بودم بازار برای خرید بعضی از وسایل.رفتم تو مغازه ای که خیلی کوچیک بود،درحدی که فقط یک نفر میتونست رفت و امد کنه،وقتی یه نفر دیگه میخواست رد بشه باید گوشه می‌ایستادیم تا اون بتونه رد بشه.😕 خلاصه داشتم همینطوری وسایل رو نگاه میکردم😄،یه لحظه احساس کردم یه نفر پشت سرم وایساده منم فکرکردم میخواد رد بشه و من راهش رو بستم،هرچی خودم رو کشوندم اونطرف تر دیدم رد نمیشه😐هی خودم رو جابه‌جا کردم دیدم باز رد نمیشه😐دیگه داشتم قاطی میکردم و هی با خودم میگفتم آخه چرا رد نمیشه من رو گذاشته سرکار😤 بعد طرف زد زیر خنده و گفت: سلام😀 سرم رو آوردم بالا دیدم نامزدمه😐😂 دلم میخواست از خجالت آب بشم😅 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🌸💕💕💕🍃🍃🍃 من دختری بلوچ تبار هستم
دنیای بانوان❤️
🌸💕💕💕🍃🍃🍃 من دختری بلوچ تبار هستم
سلام میشه پیام منو بزارین خیلی دوستون دارم من دخترک 18سالع بلوچ 😔 راستش از موقعی که یادمه زندگیم با بدبختی شروع شد چهار سالم بود بابام فوت کرد😕 مادرم ب سختی بزرگمون کرد ما 3تا خاعر و 1داداشش با دعوای عموعام دخالت‌های بقیع 😞 کتک زدنمون قصد کشتنمون مامانم بزرگم کرد 💋 دستش درد نکنه ی داداش داشتم ک قرار بود تا آخر عمر داداشم بمونه من عاشقش بودم ولی فقد ب عنوان داداش حاضر بودم براش بمیرم 😭اون زن و بچه داشت عاشق بچش بودم الهی قربونش برم برادر زاده بود شبی بهم پیشنهاد دوستی داد دنیا رو سرم خراب شد 😪 چقد گریه کردم افسرده شده بودم دیگ گوشه گیر شده بودم دیگ حال زندگی نداشتم دیگ از همه بدم میومد دیگ واقعا حوصله خودمم نداشتم تو درسام افت کردم 😣 زندگی برام معنی نداشت از ی طرف بهترین دوستم باهم کات کرد. درد اون از ی طرف ☹️ بزرگتر شدمم با پسر خالم ازدواج کردم اوایل انقد دوسش داشتم اصلا دیگ از اون آدم یادی نمیوند گزشت مادرش انقد دخالت کرد انقد خیانت دیدم دیگ برام همه چی بد شد دیگ ریدم تو زندگی ک من باید همیشه توش بسوزم 😪 من این دنیا همه چیزم و اژم گرفت شوهرم خوب شده بهتر شده همین پنج شنبه هم عروسیمع ولی اصلا هیچ علاقه ای ندارم هیچ ذوقی ندارم خانمها شاید بگین چ مسخره ولی من پیر شدم 😣 تا نکشین نمیفهمین چی میگم دنیا کنین زودتر مرگم برسع من راحت شم 😪😪 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
💗🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 هر که این دعا را بعد از نماز بدون آن که حرکتی کند و حرف بزند بخواند هر حاجتی که بخواهد برآورده می شود:🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 «اَستَغفِرُاللهُ الذی لا اله الا هوَ الحَیُّ القَیُّوم الرَّحمنُ الرحیم ذوالجلالِ و الاِکرام وَ اَتوبُ اِلیه و اَسئَلُهُ اَن یُصَلِیَ عَلی محمد و ال محمد و اَن یَتوبَ عَلَیَ توبَهَ عَبدٍ ذلیلٍ خاضعٍ خاشعٍ فقیرٍ مسکینٍ مستکینٍ لایَملِکُ لِنَفسِهِ نَفعاً و لاضَراً و لا مَوتاً و لا حیوهً و لانُشورا» @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
🍃🍃🌸🍃🍃🍃💕🍃🍃 مادر سی ساله ی کانالمون میگه
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🌸🍃🍃🍃💕🍃🍃 مادر سی ساله ی کانالمون میگه
سلام ب اهالی کانال بسیار خوبتون میخواستم کمکم کنید من مادری ۳۰ساله هستم و همسرم خیلی آقا به تمام معنا . همسرم ۱۴سال ازم بزرگتره .ولی اصلا ب چشمم نیومده چون واقعا عاشقم بوده و عاشقش هستم و خواهم بود همسرم از اسب افتاده ولی از اصل نیوفتاده . ورشکست شده چند سال پیش ۲۲ سالم بود یک دخترسه ساله داشتم . ورشکست شد.اوج جوانی دوست داشتم بخرم و بگردم و بخورم و بپوشم ولی همیشه حسرت به دل بودم عروسی فامیل ب جای شادی که بخوام برم همیشه ماتم و استرس این که لباس ندارم و پول کادو بدم ناراحت بودم از این بابت بماند تو این چند سال با چه حسرتی زندگی کردم. نذاشتم تو این چند ساله حتی خانواده ی خودم متوجه بشن آخه پدرم ناراحتی قلبی و قند داره نذاشتم بفهمند .تو این چند ساله تنها و فقط سوختم و ساختم حرف دلمو به هیچ کس نگفتم چون از خانوادم دورم تو غربت گفتم ناراحت میشن و غم و غصه میخورن گناه دارن . همیشه با عزت و نفس با آبرو زندگی کردم .دستمون آنقدر خالی بود که ظهر ها ناهار همیشه نون ماست و آبدوغ خیار درست میکردم در حدی که سیر بشیم منو و دخترم .همیشه ته یخچالم یک بسته مرغ و گوشت نگه میداشتم که برا شبها که همسرم بیاد بپزم تا با پیشونی باز در کنار دخترش بشینه و شرمنده نشه .خیلی تلاش کردم و این ورشکستگی هفت سال طول کشید و دخترم کم کم بزرگ میشد شاهد این بود که من و باباش چقدر زحمت میکشیم و خود دخترم ناگفته نماند خیلی دختر باشعور و منطقی بود برخوردش و رفتارش خانمانه بود مثلاً مغازه هر کدوم از فامیلامون می‌بردن خوراکی بخرن با اینکه سه سالش بود هیچی ورنمی داشت می‌گفت بابام دیشب خریده از درد اینکه کسی متوجه کار باباش نشه خیلی درکمون کرده کم کم بزرگ شد خودمو به آب و آتیش میزدم که دختر ۶ساله ام کمبودی نداشته باشه خودمو به در و دیوار میزدم تا یه امیدی داشته باشم . کار بیرون میاوردم خونه صبح تا شب کار میکردم با عشق به دختر و همسرم . همسرم تا شب وقتی بیاد میوه و غذا و خوراکی داشته باشه تا جلوی همسرم درخواستی نداشته باشه .امیدوارم خدا هم ب خاطر حفظ و آبرو و همیشه پشت همسرم بودم کمکم کنه .همسرم به صفر رسیده بود خدا شاهده روز هایی میشد که هزاری هم تو جیبش پیدا نمیشد . حرفم اینه که ب همسرم محبت کردم و تنهاش نذاشتم و پشتش وایسادم چند سال وما ب خاطر ورشکستگی همسرم از خونه واده همسری ترد شدیم و کمرنگ ب خاطر اینکه درخواست کمکی نداشته باشیم مارو نادیده گرفتن در بدترین شرایط. بهترین غذا ها بهترین خرید و بهترین برنج هارو جلوی چشم منو بچم انبار میکردن دریغ از کمک یک کیلو برنج و . من با این که تو خونه خودم دوغ میخوردم آنقدر بهم می‌چسبید و دوست داشتم غذاهامون تنوع داشته باشه 😢 خونه خانواده همسری میرفتم با اینکه چند وقتی غذای خوب نمی‌خوردم اونجا میرفتم سر سفرشون نمی‌تونستم بخورم و راحت نبودم خدا خیلی بهم عزت نفس داده بود . خانم ها تو رو خدا برا کار همسرم دعا کنید اونایی که اموال میلیاردی ما رو برداشتن فرار کردن خارج از کشور ب جز ما اونجا هم کارای غیر قانونی کردن و شرکت رو رها کردن و دوباره متواری شدند . یعنی شب و روزم شده ناراحتی و غم آخه تو خونه ۵۰متری با کلی اثاث و پله ها داغونیم من و همسرم .یعنی باید معجزه ی معجزه اتفاق بیفته که اموال ما برگرده دعا کنید الآنم بعد چند سال که گذشت کار همسرم یکم بهتر شده خداروشکر وضعمون بهتر شده دوتا دختر دارم که دختر بزرگم همش پرخاشگر شده آخه خونمون کوچیکه می‌دونم اذیت میشه با خواهرش ناسازگاری می‌کنه و حتی بعضی وقتا جلوی چشم من و باباش خواهر کوچیکشو میزنه منم اشک از چشمام می‌ریزه تحمل گریه هاشونو ندارم خیلی بهش محبت میکنم و باهاش حرف میزنم دوروز بغلش می کنه بوسش می‌کنه بعد دوروز دوباره بددهنی و دوباره جلوی چشمم میگیره میزنه ۱۴سالشه کوچیکه ۸ خیلی دارم عذاب میکشم دیگه تحمل ندارم بعضی وقت ها دوست دارم بمیرم و اون لحظه دعواشونو نبینم همه ی راه هارو رفتم . آنقدر سختی کشیدم دیگه اعصاب و کشش ندارم خودمم از استرس دچار وسواس و تکرر ادرار شدم لطفاً کمکم کنید .هیچ لذتی از زندگیم نمی‌برم . نمازم میخوندم از وقتی تکرر گرفتم هیچ موقع نمیتونم روزمین نماز بخونم همش شک دارم و واقعا هم لباسام خیس میشه و متوجه میشم خیلی خیلی دوست دارم دوباره نمازمو بخونم پارسال خیلی متوسل شدم به حضرت رقیه هر چقدرصدا زدم که کمکم کنه ولی انگار هیچ کس صدامو نمیشنوه 😭😭😭. نمی دونم دیگه با دخترم چه برخوردی داشته باشم خواهشاً کمکم کنید ب کمک شما دوستان نیاز دارم . تورو خدا کمکم کنید تا نمازامو بخونم و وسواسم و مشکلم حل بشه ان شاالله اگه با دعای شما عزیزان طلب ما برگرده من به نیابت از همه ی شما در راه امام زمان کمک مالی میکنم . جان بچه هاتون دعام کنید برا اینکه نمازمو بخونم و مشکلم حل بشه و صاحب خونه بشم مستأجری واقعا سخته یه صلوات محمدی بفرستید 😭😭 😭😭😭😭😭
قشنگه 💕💕💕💕 می‌دونی اگه درِ یخچال رو باز بذاری چی میشه ؟ وقتی در یخچالو باز بذاری ، علاوه بر خودش ، می‌خواد هوای اتاق رو هم خنک کنه. چون کارش اینه ؛ ولی نمی‌تونه و نهایت موتورش از کار میفته. قصه‌ی ماهم درست مثل یخچاله. می‌خوایم به همه خوبی کنیم ، می‌خوایم همرو خوشحال نگه داریم ، که باعث میشه حواسمون از خودمون پرت شه ، و خودمونو دیگه یادمون میره. آخرشم حس عشق ورزیمون مثل موتور یخچال از کار میفته ، و ذره‌ای اهمیت به خودمون ندادیم. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿
نوستالژی قدیمی همونجا که غم جا نداره😍🍃🍃🍃 خوشتون اومد؟🌸🍃