سلام برای خانمی که سفره حضرت رقیه نذر دارن ویکی در ایام فاطمیه
این مسئله می توانید از روحانی مسجد بپرسید یا برید حوزه علمیه یا امام جمعه شهرتان برای لیوان هم بخاطر اینکه هزینه خریدش بالا هست از لیوان یکبار مصرف یا از مسجد یا هیئت ها قرض بگیرید برای سفره ،حلوا ،(مسقطی ،باسلوق خودتان درست کنید )،کلوچه های ریز ،شله زرد ،آش رشته ،درست کنید وجمعی زیادی هم دعوت نکنید در حد خواهر،مادر، زن دادش ،خودتان وهمسرتان یکی ،دوتا همسایه،
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
. برای خواهری که مشکل سفیدی مو دارند...
سلام. برای خواهری که مشکل سفیدی مو دارند
اگر دوست داشتید این تجربه رو انجام بدید انشاالله نتیجه بگیرید. سعی کنید بیشتر اوقات یک دونه هلیله سیاه زیر
زبونتو داشته باشید. خواهید دید که بعد از مدتی موهاتون سیاه خواهند شد
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🌼🌼🍃🍃 زندگی نجلا.... .
واقعا چطور یک زن میتونه انقدر تاثیرگذار باشه؟ و همین محت هاش باعث میشد نگرش من به زندگی عوض بشه. احساس میکرد روزها زیباتر و جالبتره. بیشتر شکر خدا رو میکردم. وقتی میدیدم نجلا چطور با محبت به گلهای توی بالکن آب میده، چطور هر روز خونه رو گرمتر از دیروز میکنه، منم دلگرمتر از قبل میشدم. حالا دیگه جوری شده بود که عصرها زودتر از همیشه تعطیل میکردم تا لحظه های بیشتری را در کنار نجلا باشم.
و در نهایت فرهاد! دغدغه این روزهای من. نمیدونم چرا دیگه چشم دیدن فرهاد رو نداشتم. اصلاً وقتی میدیدم میاد و یکسره از نجلا صحبت میکنه. روح و روانم آزار میدید. دوست نداشتم عشقش به نجلا رو ببینم. نمیدونم این حس موذی مسخره چی بود؛ اما محبت فرهاد خار چشمم بود. به خاطر همین کمتر میدیدمش و بیشتر کارامو تلفنی انجام میدادم. فرهاد هم مثل من هیچ تمایلی برای صحبت نداشت و همین باعث دور شدن من و فرهاد از هم شده بود. روزها میگذشت تا اینکه خانم همتی تقه ای به در زد و پا به اتاق گذاشت. با دیدنش لبخندی زدم.
-چه خبر از عروسیتون خانم همتی؟
-اتفاقاً برای همین مزاحمتون شدم.
و دو کارت عروسی خوشگل رو روی میز گذاشت و گفت:
-بفرمایید این هفته پنجشنبه منتظرتون هستیم.
ابروهام بالا رفت و با ذوق کارتها رو از روی میز برداشتم و نگاهی به شکل و شمایلش انداختم. کارت قشنگی بود.
-مبارکا باشه به سلامتی! چقدر زود؟
-والا خیلی زودم نبود، شیش ماهه نامزدیم.
-مبارک باشه به سلامتی!
-حالا چرا دو تا کارت؟
-یکیش برای شما و خانومتون، یکیشم برای نجلا خانم.
نفسم بند اومد. چقدر عجیب! نجلا خانمم بود و کارت اول برای من و نجلا بود، کارت دوم هم باز برای نجلا بود. آخ نجلا تو چه جوری میتونی انقدر رو مردم تاثیر بزاری که همتی مخصوصا دعوتت کنه.
-چشم من این کارتو به نجلا خانم میدم. بازم تبریک میگم.
همتی لبخندی زد و تشکر کرد و همونجور که بیرون رفت گفت:
-آقای کریمی منتظرتون هستیما. حتماً به نجلا خانم هم بگید تشریف بیارن.
لب بستم و فقط به یه خنده اکتفا کردم. بعد از رفتن همتی، گوشی رو برداشتم و شماره سارا رو گرفتم. شاید این عروسی باب دوستی میشد و دوباره میتونستم با سارا آشتی کنم. اما وقتی دوباره ریجکتم کرد و جوابمو نداد، فهمیدم سارا خیلی جدی تر از اونه که فکرش رو میکردم. بدبختی چون هنوز با نجلا زندگی میکردم پیش سارا هم نمیتونستم برم.
با خستگی دست روی چشام کشیدم
سرگذشت واقعی کانال دیگه ی ما رو از دست ندید↓
https://eitaa.com/joinchat/2260337136C591bad4015
دختر روستایی از دهه ی پنجاه ..
سلام خسته نباشیدببخشیدمیخواستم از دوستان عزیز ی راهنمایی بگیرم پسرمن
تو سایت خارجی یعنی آلمان نزدیک یک میلیاردپول واریز کرده وتوسایت گفته که
شمامیلیادرمیشیداین پسرکم عقل منم قشنگ همه رو واریز کرده الان فهمیده
که کلاه برداری بوده و دستش دیگه به هیج جابندنیست ازدوستان
عزیزمیخاستم ببینم همچین اتفاقی افتاده براشون که
منوراهنمایی کنن کجا بایدشکایت کنیم اصلاً درست میشه یانه؟خیلی ممنون لطفاپیامم روتوگروه بذاریددوستتون داره منم باشم مادرنگران😔
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دیروز یه خواستگار زنگ زد برای پسفردا قرار گذاشتیم؛ یهو امشب اومدن بجای فردا😐
ما حالا خونه پوکیده داریم جومونگ میبینیم با تنبون😂
بیچاره انقد عذرخواهی کرد گفت فک کردم قرارمون امشبه بریم فردا بیایم مامانم نذاشت.
جالب اینه وسط جلسه اول خواستگاری سوسانو داشت تو بغل بانو یومیول گریه میکرد که چرا جومونگ زنده بود من زن اوته شدم😭🤣🤣
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿