سلام سایه جون خوبی عزیزم
همیشه پیامهای کانال رو میخونم ،،،منم یه مشکل دارم،،یه ساله ازدواج کردم ،بچه دار نشدیم ۳۹ سالمه شوهرم ۴۱سالشه،،رفتیم دکتر مشکل از شوهرمه،،گفته باید ای وی اف و ..انجام بدیم،،یه پیام گذاشته بون یه خانومی که رفتم حرم حصرت معصومه سلام الله ،،،اونجا آقای جواد آملی براشون روی آب دعا خوندن،،،اگه میشه لطف کنید آیدی این خانوم رو به من بدید،یااین پیام رو براش بفرستید تا به من پیام بدن،،،شرایط ای وی اف اصلا ندارم،،شاید مشکل منم حل شد،،،
خیلی ازت ممنونم ،ان شاالله همیشه سالم وسلامت باشی ود پناه اهل بیت علیهم السلام باشی
۰۹۱۷۲۹۳۹۵۳۹امیری
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
سلام بخیر
من یه سوال یا بهتر بگم مشکلی داشتم میخواستم اگر بشه تو کانال بذارید و راهنمایی میخوام
من سه تا بچه سالم دارم خداروشکر
خدا بهم این بچه هارو زیاد نبینه
اما زایمان چهارمم بچم سندروم دان داشت و بعد از به دنیا آمدن چند وقت تو دستگاه بود و بعد چند ماه از بین رفت
میخواستم بدونم امکان داره تو بارداری بعدی باز بچه مشکل دار بشه؟
چه راهکاری داره؟و چه دکتری برم؟
امکان داره بچه هام هم این مشکل رو در آینده زبونم لال پیدا کنن؟
افسردگی پیدا کردم و با دیدن هر بچه ای حالم بد میشه اگه خدا بخواد دوست دارم خودم رو سرگرم بچه خودم کنم اما خوب سلامتیش شرط اوله
ممنونم از شما و کانال خوبتون و تمام کسانی که راهنمایی میکنن
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
من متاهلم 34سالم ترم آخر کارشناسی آموزش ابتدایی هستم
خداروشکر چهره زیبا و دلنشینی دارم و کاملا خوش برخورد و هرکس برای بار اول منو ببینه به دلش میشینم
سلام دوستان مجازی من
میخوام حرف دلمو بسپارم به شما عزیزان
حس میکنم استادم خوشش ازم میاد
بزار اول از خودم بگم
من متاهلم 34سالم ترم آخر کارشناسی آموزش ابتدایی هستم
خداروشکر چهره زیبا و دلنشینی دارم و کاملا خوش برخورد و هرکس برای بار اول منو ببینه به دلش میشینم
مدتی از درس و دانشگاه دور بودم چند سالی میشه دوباره پیگیر شدم
دوتا بچه دارم
تقریبا از وقتی که با این استادم کلاس دارم بطور غیر مستقیم داره ابراز علاقه میکنه
حتی میدونه من متاهلم عکسهای پرو فایلمو چک میکنه البته من عادت ندارم عکس خودمو بزارم پرو فایل
و اینکه یه بار اومد پی وی نمونه سوالات امتحان رو برام فرستاد
و جاهای مهمشو گفت بخون و چون قبلاً جزوه گروه گذاشته بود من فکر کردم همینا برا امتحان میاد
گفتم ممنون استاد همینا رو بخونیم دیگه جزوه قبلی رو نخونیم
گفت نخیر خانم خانما این جاهای مهمن اونا رو رو هم بخونید البته واسه امتحان همونارو هم آورد
من از لحن پیام دادنش خوشم نیومد
واسه اینکه بی احترامی نشه یه ممنون خالی فرستادم
دوباره پیام تبریک عید قربان برام فرستاد
استیکر عید نزدیک شدن به دلها مبارک
منم نمیدونستم چکار کنم
یه استیکر کاملا موقر سعی کردم بفرستم عید اطاعت از خدا و بندگی مبارک فرستادم
خلاصه مثل اینکه بهش بر خورد
اومده بود همه پیام هاشو حذف کرد
البته من اسکرین شاتشو داشتم
دیگه خبری ازش نبود تا موقع امتحان
امتحانش آنلاین بود قرار بود بریم وادانا امتحان بدیم سایت برام باز نمیشد براش پیام زدم استاد سایت باز نمیشه
دوباره با کمال پررویی برام زده بود نگران نباش خانم خانما
دیگه جوابشو ندادم
یه روزی هم سر کلاس داشتیم تدریس میکردیم من معمولا اولین تدریس رو انجام میدم میگه شاید وقت نکنم برم نمره کلاسی رو بگیرم که کار به فیلم فرستادن نشه
دوستم تدریس دوم رو انجام داد
استاد از بچه ها پرسید بچه بنظرتون کدوم تدریس بهتر بود
همون دوستم از دهنش در اومد گفت خانم فلان خیلی خوب بلده تدریس کنه خوب خودشو تو دل جا میکنه
آخه ما رشته آزموش ابتدایی در حد ابتدایی تدریس میکنم دوستم در حد راهنمایی
استاد هم گفت بله این که صد البته
استعدادشو داره و با لبخند ملیح
خیلی ناراحت شدم از حرف دوستم بعد از کلاس بهش گفتم دیگه حرف نداشتی بگی خدا خیرت بده به خدا کاری نکردم که استاد بخاد جذبم بشه همیشه یه طور م البته وقتی میرم دانشگاه و اداره چادر میزنم
حتی شوهرم بارها برام مانتو بلند انتخاب میکنه میگه دانشگاه میری بپوش نیاز به چادر نیس
آقای استاد
میگه نمره شما 20 اصلا نیازی نیست بحث سوال بکشید
ناگفته نماند من خودم در حد 20امتحان میدم نمیخوام محتاج نمره آقای استاد بشم
خلاصه اینکه تو واتساپ هر موقع وضعیت میزارم واکنش نشون میده
یا جدیدا وضعیتهای جلفی میزاره
که در حد یه استاد نیست البته فک کنم عمدا اینو میزاره و فقط کاری میکنه که من وضعیتشو ببینم بقیه رو مسدود کرده
منم وضعیت هاشو تایید نمیکنم
بجز یکیشون که عکس خاله مرحوم شو گذاشته بود زشت بود تسلیت نگم
استیکر ممنون عزیزم فرستاده بود
من همه رو برا شوهرم تعریف کردم
خداروشکر خیلی فهمیده است و درک بالایی داره
البته خودم دوست ندارم به شوهرم خیانت کنم چون زندگیمو بچه هامو دوست دارم
فقط یه ترم ازم مونده بعدش بلاکش میکنم دعا کنید دست از سرم برداره نمیدونم چرا بعضی آقایون بی جنبه آن و زود وا میدن
هر اداره ای میرم امکان نداره یکی از کارمنداش وا نده ولی بنده با توکل به خدا به هیچکدوم اهمیت نمیدم
ولی باعث شده که بخاطر این حرکات به شغل و آینده ام کم میل بشم و دوری کنم
همیشه میگم خدایا آبروی مارو مثل ابرو فاطمه زهرا حفظ کن
ببخشید سرتون درد اوردم
منم باشم دانشجوی متاهل
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
سلام برای خانمی ک میخواد النگو دستش کنه
ی دونه چسب پنج سانتی بگیر دستتو باهاش تا جایی ک میشه قشنگ جمع کنه و با چسب بچسبون ک دست باز نشه بعد روی چسب دیگه با مایع و یه پلاستیکی ک پاره نشه النگو رو دستت کن موفق باشی گلم
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿
دنیای بانوان❤️
🍃🍃🌼🌼🍃🍃 زندگی نجلا.... .
نگاهی به پشت کارت کرد و با ذوق گفت:
-وای خیلی خوشحالم!
با حوصله متن روی کارت رو خوند و تو کیفش گذاشت و دستاشو تو هم گره کرد.
-خوب جناب دمیرخان! چه پیشنهادی برای من داری؟
به سمت پلهها هدایتش کردم و گفتم:
-باید بریم طبقه بالا.
از پلهها بالا رفتیم. نجلا که تا حالا به طبقه بالا پا نذاشته بود با دیدن لباسها سر ذوق اومد.
-وای چقدر اینا قشنگن!
-گفته بودم بهت. هر کدومو دوست داری انتخاب کن.
نجلا شروع به گشتن بین لباسها کرد. منم بر حسب سلیقه مشتری و چیزی که تو این سالها یاد گرفته بودم، دو دست لباس براش جدا کردم.
نجلا از بین لباسها بیرون اومد و گفت:
-وای دمیر نمیتونم انتخاب کنم.
لباسا رو به سمتش گرفتم.
-این دوتا قشنگن، بپوش ببین تو تنت چطوره.
کیفش رو به دستم داد و لباسها رو ازم گرفت. به خانم سلیمانی اشاره کردم به نجلا کمک کنه و خودم همونجا روی مبلی که برای مهمونها گذاشته بودیم نشستم و کیف نجلا رو کنار دستم گذاشتم. اول صبح بود و فروشگاه خلوت بود و میتونستیم با دل راحت از طبقه بالا استفاده کنیم. بالاخره سلیمانی بیرون اومد و اشاره کرد:
-دمیرخان آماده ان.
اتاقهای پرو ما دور تا دور پرده میخورد. منتظر سر خم کردم که بیهوا با دیدن نجلا که از اتاق بیرون اومد، دهنم باز موند. چقدر زیبا شده بود. تو عمرم زنی به این زیبایی ندیده بودم. .. انگار نه انگار این همون دختر سیاه چرده و زشتی بود که چند سال از دستش فرار کرده بودم. حالا مثل یه ققنوس از بین خاکسترها زاده شده بود همونقدر زیبا و بالنده. چشمام اون چیزی رو که میدید باور نمیکرد و زیباتر از نجلا توی عمرم ندیده بودم. با اینکه قبلا ظاهر و باطن سارا رو دیده بودم؛ اما نجلا یه چیز دیگه بود. چطور میتونست یه نفر انقدر زیبا به چشمم بیاد؟ بدتر از اون اینکه هرچی میگذشت زیبایی نجلا برام بیشتر میشد.
-چطوره دمیر؟ خوشت میاد؟
سری تکون دادم.
-آره قشنگه! میخوای اون یکی رو هم بپوشی؟
-نه از همین خیلی خوشم اومد.
و دست روی کمر لباس کشید. دلم میخواست نجلا به همون روزای قبل برگرده.
⁉️مامانا مراقب دختراتون باشین..⁉️😱
من یک مادر هستم...یه تجربه داشتم برای مادران دختردار.....وقتی مدیر مدرسه گفت که دیروز سوگند نرفته مدرسه،ضربان قلبم شدت گرفت،من خودم هرروز صبح آماده تحویل راننده سرویس میدادم...
.بدون اینکه به پدر سوگند بگم تصمیم گرفتم تعقیبش کنم... ولی سوگند خیلی عادی مقابل مدرسه پیاده شد و راننده سرویس رفت...
ولی چند لحظه بعد.....👇👇😱
https://eitaa.com/joinchat/2260337136C591bad4015
تجربه و آگاهی👆
مادران دختردار بخونید
دلانه هات رو بهم بگو👇
@Nazgolliiii
من ۵۰سالمه از مادرم و زن های قدیمی شنیده ام که میگفتند روز شنبه خوبه کسی لباس بشوره
سلام به هم گروهی ها وسلام به سایه عزیز ❤️
خانم ها یه سوال داشتم
من ۵۰سالمه از مادرم و زن های قدیمی شنیده ام که میگفتند روز شنبه خوبه کسی لباس بشوره
و قدیمی ها هنوز هم روز شنبه لباس میشورن
نه اینکه روزای دیگه بد باشه فقط روز شنبه بهتر از روزای دیگه هست برا رزق و روزی .
من وارد یه کانالی شدم کانال خانهداری و آشپزی خانمه خیلی جوان بود و بچه کوچیک داشت
اونم همین حرف رو زد و گفت امروز شنبه هست و بهترین روز هفته براشستن لباس .
خانم ها لطفانظر خودتون رو بهم بگید ❤️
@beheshtezendegii
🌿...........😇.........🌿