من از اون زمان عقد شاغل بودم و کلی پس انداز وطلا داشتم بعد ازدواج شوهرم در یک شرکت کارپیدا کرد بعد ازاون من دخترمو باردار بودم یک روز آمد و گفت میخاد یک زمین بخره تمام طلاها و پس اندازمو دادم بهش رفت و یک سند آورد که خریدم‌ . یکسال بعد اون ماجرا من اصرار کردم زمینو بفروش وام برداریم یک خانه نقلی بخریم و دعواهای ما ازاینجا شروع شد هی طفره میرفت بهش شک کرده بودم یک روز آژانس گرفتم و رفتم شرکت گفتن اون شخص همون یکماه اینجا کار کرد ورفت یعنی این مدت به دروغ به من میگفت سرکار هستم و شب میومد خونه 😭😭 رفتم بنگاه سند رو نگاه کردن گفتن جعلی هست سرتون کلاه گذاشتن در واقع شوهرم خودش سند جعلی داده بود به من و زمینی وجود نداشت همه اینها دروغ برای فریب دادن من ساده بود 😭 برگشتم خونه شب گوشیشو برداشتم حک کردم دیدم بله با یک خانم در ارتباط هست مدارک جمع کردم و با مدرک رفتم قهر خانه پدرم . شکایت کردم مهریه مو گذاشتم اجرا و شش ماه خانه پدرم بودم پدرم گفت دخترشو بده به خودش که اونموقع یک سال ونیم بود گفت تو همان جوانی هم زیبا وهم شغل و تحصیلات داری به راحتی میتونی یک زندگی دیگه داشته باشی . دخترمو دادم بهش و تصمیمم برای طلاق صد در صد شد چون اصلا احتیاجی به شوهرم نداشتم اما بعد از یک هفته نتونستم دوری دخترمو تحمل کنم شب و روزم شد بچه . گفتم این آتش هست روشن شده روا نیست خودمو نجات بدم بچمو بندازم بسوزه وجدانم قبول نکرد پدرم هم گفت یا بی بچه یا برو سر زندگیت و موندم سر دوراهی و بالاخره بچه مو انتخاب کردم . زنگ زدم به شوهرم و گفتم با شرایطی که میگم قبول کنی و تعهد محضری بدی برمیگردم گفت من غلط کردم هرچی بگی قبول میکنم حق طلاق گرفتم چندتا تعهد دیگه و برگشتیم سر زندگی . درحالی که به صفر مطلق رسیده بودیم شوهرم همه چیزو به باد داده بود رفتیم مستاجری نه ماشین داریم نه پول نه خونه 😢😢 خودم کارمند بودم برای شوهرم هم دوباره کارخوب پیدا کردیم الآن ۶ سال از اون ماجرا میگذره شوهرم درست شده مرتب کار میکنه همه حقوقش دست منه روی حرف من حرف نمیزنه همیشه هم ابراز پشیمانی میکنه . الآن مشکلم اینه دیگه من اون آدم سابق نیستم افسردگی گرفتم مدام تو خودمم حوصله هیچی رو ندارم من آدم خیلی خیلی احساسی هستم و اصلا نمیتونم خیانت شوهرمو ببخشم و عذاب میکشم و همیشه میگم کاش زود بچه دار نمیشدم و به راحتی جدا شده بودم و اینقدر عذاب نمیکشیدم. اصلا از زندگی با شوهرم لذت نمیبرم میگم همش فریب هست حتی رابطه جنسی هم به دلم نمینشینه میگم من چند بار به دنیا میام ؟ چرا نباید لذت یک عشق واقعی رو بچشم ؟ شوهرم کاری کرد که دیگه به هیچکس نه اعتماد دارم نه حرف کسی را باور میکنم همیشه هم بخاطر سختیایی که کشیدم ناراحتم. چکار کنم که گذشته ها یادم بره از زندگی لذت ببرم و شاد باشم شبها با گریه نخوابم ؟؟؟؟؟ حتما بفرستین افسرده شده مدام سرکار میگه دخترم بزرگ بشه یا طلاق میگیرم یا خودکشی میکنم 😔😔😔 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

📕 این خداست نه پسرخاله‌ات! 📚 خاطره ای از جبهه و نماز خواندن خاص یک رفیق 💠 در جبهه مدتی با یک بندۀ خدایی محشور بودیم. این رفیق ما وقتی سجده می‌رفت، در خودش جمع می‌شد به طوری که فاصلۀ بین مهر تا زانوی او، نزدیک یک وجب می‌شد و به جای نوک پا، پشت پایش را روی زمین قرار می‌داد و این نماز باطل است چون موقع سجده باید فاصلۀ مهر تا زانو به قدر کافی باشد تا زانو درست روی زمین قرار بگیرد و به آن تکیه شود، و همچنین باید سر دو انگشت بزرگ پاها را به زمین بگذارد. این رفیق ما وقتی در سجده ذکر «سُبْحانَ رَبّیَ الاَعلی وَ بِحَمدِه» را می‌خواند با لحن خیلی کشیده و خاصی می‌گفت: «سُبان رَبّیَ العَلی». 💠 البته او در عالم خودش بود و قشنگ هم می‌خواند، یعنی صوتش قشنگ بود، ولی تلفظش اشتباه بود؛ به جای «اَعْلی» می‌گفت: «عَلی» و به جای «سُبْحان» می‌گفت «سُبان». 💠با خودم کلنجار می‌رفتم که خدایا چکار کنم؟ بگویم؟ نگویم؟ عیب رفیقم را لاپوشانی کنم تا رفاقتمان به هم نخورَد یا به او بگویم تا از اشتباه در بیاید؟ بالاخره یک لحظه تصمیمم را گرفتم و گفتم؛ بگذار عیب رفیقم را به خودش بگویم. به او گفتم: ـ چرا موقع سجده، این‌جوری در خودت جمع می‌شدی؟ چرا آن‌جوری ناله می‌زدی؟ ناله‌ات قشنگ بود، اما قرائتت غلط بود. ـ من این‌جوری بیشتر با خدا حال می‌کنم! ـ اشتباه می‌کنی که می‌خواهی با خدا حال کنی! خدا اگر می‌خواست، بلد بود احکام نماز را ساده‌تر کند تا ما آزاد باشیم و راحت با او حال کنیم. آیا خدا عقلش به این حرف‌ها نمی‌رسید که این احکام سفت و سخت را گذاشته است؟! 🍃🌸@shadihalall🌸🍃 .................😉.................

صرفا خاطره 🌸🍃🍃🍃 یکسری هم مامانم صبح تا شب میگفت آشپزخونه مون خیلی کوچیکه😡 بابام یک انگشتر طلا گرفت😬👈💍 دیگه آشپزخونه مون کوچیک نبود.🙃 😂😂😂😂 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

💗🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 💑 کلید آرامش خانواده به دست خانم‌هاست زن‌ ها توجه کنند که در این شرایط بد اقتصادی از همسر خودشون تقاضایی نکنند که برآوردنش مقدور نباشه چون باعث احساس سرشکستگی و ناتوانی مرد شده و از طرفی باعث جایگزینی سم خطرناک اضطراب و استرس بجای صفا و صمیمیت در خانواده می‌شه. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

ولی بعضی اوقات خانوادم ی حرفایی یا رفتاری میکنن ک باعث ناراحتیش میشه و من چندین بار ب خانوادم در ای باره گفتم اما بدتر شده مثلا ما ی بیرون ک میرم زنگ ب زنگ اینو بخرین اونو بخرین و... همسرمم میگ اومدیم بگردیم ن کار دیگه کنیم هرسری ما رفتیم بیرون تهش ی ناراحتی بوده ی مسئله دیگم این ک بعضی وقتا یدچیزایی جلوش میگن ک ناراحت میشه ک باعث شده کسی ک هرشب میومد بهم سر میزد بگ ی شب درمیون میام اینجورم بیاد خانوادم میگن قهرین و... از اون طرفم خانواده اون این حرفا میگن بهش موندم چیکار کنم همسزم ی آدم مستقل بوده و ک دوست نداره کسی دخالت کنه ولی الان هس چند وقت پیش هم سرهمین موضوع بحث پیش اومد بینمون برا اولین بار باعث ناراحتی دوتامون شد ولی خب خیلی زود تموم شد ی اخلاقیم ک داره یهو لجباز میشع وقتی ناراحته الان من بین خانوادم و همسرم موندم هرکدوم ی چیزی میگن وناراحتم نمیدونم واقعا باید چیکار کنم کاش بشه راهنمایی کنید ممنون ازت ماهی جون و دوستان عزیز @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

اینم روبگم که ما تو بنایی خونه ۶سال موندیم وبعدهم به خاطر مقدار ارثی که به من رسید تونستیم بنایی رو تموم کنیم ،،تا رسیده به امروز که خداراشکر هم خونه ی بزرگ ودوطبقه داریم وهم دوتاقواره زمین وماشین،و،،،،ولی میخواستم بگم یه مادر شوهری دارم که باوجود اینکه دخترش تومهریه اش دو دونگ خونه به نامش هست چندین بار من بودم که به دخترش گفته برو یه دونگ دیگه از شوهرت بگیر که سه دونگ بشه وحتما هم محضریش کن،،زن باید مقداری از خونه به نامش باشه تا نمازش درست باشه ولی درصورتیکه من ۱۶ساله وارد این خانواده شدم خدا شاهده هنوز ندیدم حتی دخترش یه رکعت نمازم بخونه،،،ولی درصورتیکه یه هفته پیش باوجود اینکه من نماز خون هستم ،تویه جمعی نشسته بودیم گفتم که من اینقدر پابه پای تو تو زندگی سختی کشیدم .همراهت بودم حتی یه دونگ هم شده به نامم بزن تا نمازم د رست باشه،،،،بااینکه توهمون روز پدر شوهرم باغ خریده بود ومادرشوهرم باکمک شوهرم با یه سیاستی سه دونگ باغ رو از پدرشوهرم گرفتن وبه نام مادرشوهرم زدن ،،،برگشت به دوتاپسراش گفت من کار به شماها ندارم ولی اشتباه محضه که تواین زمونه هیچی به نام زنتون باشه ،حتی واسه دختر خودمم میگم😔😔😔😔😔میخواستم بگم ای خدانشناس چطورتاپارسال مخ دخترتو به کار گرفته بودی که برو دودونگ خونتو سه دونگش کن ،ولی واسه عروسات اینجور میگی،،چطور تو امروز سه دونگ باغ و به نام خودت زدی ولی واسه دختر مردم اینجور قضاوت می کنی،ولی بازم هیچی نگفتم ،شوهرمم آدم بدی نیستاااا،ولی بیش از حد تحت تاثیر حرفهای مادرشه ،ولی خودش میگه نه اینطور نیست ،درصورتیکه اصلا به قول معروف واسه من خیلی خفت باره که بهش بگم یه چیزی رو به نامم کن ،،اصلا غرورم اجازه نمیده که هی اصرار کنم ،ولی خیللللی ام می سوزم که من بدون هیچ چشم داشتی ارثمو دادم حتی یکبار حرفشم نزدم که شوهرم ناراحت بشه ،توتمام سختی‌ها همراهش بودم ولی اون بدون اینکه من بفهمم هرچی و میخره به نام خودش می زنه،،،،بعد اگرم بهش بگی میگه چه فرقی می‌کنه همش مال تو،،،من وتو نداریم ،،اگر واقعا من وتو نداشتیم اون موقع که رفتی دوتا زمین خریدی حداقل یکیشونو به نام من میزدی،،،،حالا به قرآن اصلا مهم نیست واسمااا ولی خیلی دا رم می‌سوزم که من اینقدر صادقانه توزندگیم همراه بودم ولی اینا اینجورین،،،حتی برادرشور بزرگم چند بار به شوهرم گفته اگرمن جای تو بودم حداقل همه چی رو نصف میکردم باوجود اینکه من خانم تورو شناختم،،،ولی شوهرمن به هیچ وجه زیر بار نمیره😔😔😔بااینکه ما چندتا خواهریم،،همه هم خونه و ماشین وباغ به نامشون هس،،،تورو خدا از تجربیاتتون بگید کمکم کنید که حداقل یه مقدار روی مادرشوهرم کم بشه😢😔 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

حال خوب 🌸🍃 یه قانون روانشناسی میگه: چرا وقتی ماشینت جوش میاره، حرکت نمی‌کنی؟ کنار می‌زنی و می‌ایستی؟ چون ممکنه آتیش بگیره؛ و به خودت و دیگران صدمه بزنه! خودت هم همین‌طوری. وقتی جوش میاری، عصبی و عصبانی میشی. در این حال تخته‌گاز نرو. بزن کنار، ساکت باش، و هیچ نگو. وگرنه هم به خودت آسیب می‌زنی هم به اطرافیان. @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

#پاسخ_اعضا 🌸🍃🌸🍃🍃🍃🍃 سلام ب خواهری ک میگن شوهرشون فریبشون داده و بهشون خیانت کرده واقعا میدونم سخته خواهرم ولی اگه واقعا همسرتون پشیمان هستش در حقشون بزرگواری کنید و ایشون رو ببخشید چون انسان جایزالخطاست خواهرم بخدا ب جان دختر قشنگت قدر زندگیت رو بدون چون روزهایی ک میگذره قابل برگشت نیست من خودمم مشکل داشتم ولی الان ک خدا تو ی حادثه پسر ۱۹ سالم رو ازم گرفت الان ۵۰ روز هستش ک پسرم فوت مدام با خودم میگم کاش زمان ب عقب بر می‌گشت و اصلا واسه اینها حرس نمیخورم چون الان دارم با نبود پسرم داغون میشم خواهش میکنم با عشق ب زندگیت برس امیدوارم ک خواهرم خوشبخت و شاد باشی واسه دل منم دعا کن 😭😭😭 @beheshtezendegii 🌿...........😇.........🌿

💕💕💕🍃🍃🍃 نکته زناشویی